پژوهش حاضر، گزارشی است از مهم ترین اعداد و ارقام حادثه عاشورا، از جمله آمار سپاه امام حسین(علیه السلام) و لشکر یزید، آمار شهدا و کشته های دشمن، آمار سرهای شهدا، روز شمار واقعه عاشورا و..
ضمن مقایسه و تحلیل اخبار گوناگون و در برخی موارد، ناهمگون درباره اعداد و ارقام این حادثه، تلاش شده است که گزارش صحیح و قابل پذیرش، گزینش و ارائه شود.
واژگان کلیدی: عاشورا، آمار، سپاه امام حسین(علیه السلام)، سپاه یزید و شهدای کربلا.
مقدمه
یکی از مباحث تاریخ عاشورا که باید بحث و بررسی درباره آن صورت گیرد، حادثه کربلا در قالب آمار و ارقام است. اهمیت این بحث از آن روست که با توجه به بستر تاریخی این واقعه و تغییر شرایط و اوضاعی که بر این حادثه از آغاز تا فرجام آن حاکم بوده است، اعداد و ارقام گزارش شده درباره آن، متفاوت و گاه متناقض است. با توجه به همین نکته، پژوهش حاضر انجام شده، با مقایسه بین منابع کهن تاریخی در این باره، گزارش شفافی از اعداد و ارقام به کار رفته در این رخداد تاریخی ارائه می شود. گفتنی است در این نوشتار در خصوص آمار و ارقامی که از آغاز تا فرجام حادثه، قابل توجه و تأمّل است2 به ویژه آمار سپاه طرفین، شهدا، کشته های دشمن و... به ترتیب حوادث، تحقیق و بررسی شده است.
1 ـ آمار نامه های کوفیان به امام حسین(علیه السلام)
مورّخان، آمار نامه های رسیده به امام حسین(علیه السلام) را در مکه گوناگون نوشته اند. گروهی 150 نامه نوشته اند که هر نامه متعلق به یک یا دو و یا چهار نفر بوده است.3طبری، تعداد نامه ها را حدود پنجاه و سه4 و بلاذری 50 نامه نوشته است.5 اما ابن سعد تعداد نویسندگان نامه را 18هزار نفر نگاشته است،6 چنان که سیّد بن طاووس گزارش کرده است که در یک روز 600 نامه برای امام(علیه السلام) آمد تا آن که 12هزار نامه جمع شد.7
گزارش ابن سعد و ابن طاووس را نمی توان پذیرفت، زیرا ـ چنان که خواهیم نوشت ـ آن چه در برخی منابع کهن آمده، آن است که بیعت کنندگان (نه نویسندگان نامه ها) 12 یا 18 هزار نفر بوده اند، از این رو به نظر می رسد این دو مورخ بین تعداد نویسندگان نامه ها و آمار بیعت کنندگان خلط کرده اند.
در جمع بندی دیدگاه مورخان در این باره، به نظر می رسد گزارش 150 نامه با توجّه به کثرت قائلان و قدمت برخی منابع آن، به واقعیت نزدیک تر باشد.
2. تعداد بیعت کنندگان با حضرت مسلم در کوفه
تعداد کوفیان بیعت کننده با مسلم بن عقیل نیز در منابع تاریخی متفاوت نقل شده است. بسیاری از منابع، آمار بیعت کنندگان را 18هزار نفر8 و برخی 12هزار نفر9نوشته اند. در خبری به نقل از امام باقر(علیه السلام) آمار بیعت کنندگان 20 هزار نفر بیان شده است.10 اما ابن اعثم و خوارزمی بیش از 20 هزار نفر،11 ابن شهرآشوب 25 هزار نفر،12ابن قتیبه و ابن عبدربه بیش از 30 هزار نفر،13 و ابن عساکر و ابن نما حلی (در جای دیگر به نقل از شعبی)، 40 هزار نفر14 گزارش کرده اند.
در گزارشی، زید بن علی در پاسخ سلمة بن کهیل بیعت کنندگان با جدش امام حسین(علیه السلام) را هشتاد هزار نفر ذکر کرده است15 که به نظر می رسد این رقم نزدیک به تعداد افرادی است که آمادگی خود را برای جنگ با سپاه یزید اعلام کردند.
گزارش طبری از ابومخنف که 18هزار نفر را گزارش کرده است، از اعتبار بیشتری برخوردار است، بهویژه آن که منابع کهن دیگر نیز این آمار را تأیید کرده اند.
3ـ کوفیان آماده برای نبرد
در برخی گزارش ها آمده است که آمار کوفیان آماده برای جنگ با لشکر یزید 100هزار نفر بودند.16
4ـ قیام کنندگان همراه مسلم
برخی منابع، تنها به همراه شدن کوفیان با مسلم در آغاز قیامش اشاره کرده و سخنی از تعداد آنان به میان نیاورده اند. ابوالفرج اصفهانی می نویسد: هنگام خروج مسلم، کوفیان نزد وی اجتماع کردند تا آن جا که مسجد و بازار کوفه از جمعیت پر شد.17 اما ابن سعد و ذهبی، همراهان مسلم را در قیام کوفه، 400 نفر،18 طبری و شیخ مفید 4هزار نفر19 و ابن اعثم، مسعودی و خوارزمی، 18هزار یا بیشتر،20 ابن شهرآشوب، 8هزار نفر21 و ابن حجر عسقلانی 40 هزار نفر22 نوشته اند.
با توجه به آن که فراخوانی نیروها از سوی مسلم بر اثر شرایط اضطراری که عبیدالله به وجود آورده بود، ناگهانی و بدون اعلام قبلی صورت گرفت و طبیعتاً نمی شد همه بیعت کنندگان به سرعت به مسلم بپیوندند، گزارش طبری از ابومخنف و شیخ مفید، یعنی 4 هزار نفر از اعتبار بیشتری برخوردار است.
5 ـ محاصره کنندگان مسلم
در جریان دست گیری مسلم توسط نیروهای رئیس پلیس کوفه، برخی منابع، تعداد افرادی را که مأمور انجام این کار شده بودند، 60 یا 70 نفر23 و برخی دیگر 100 24 یا 300 نفر25 نوشته اند.
اگر بپذیریم که حتی کم ترین عدد، یعنی 60 نفر، مأمور دست گیری حضرت مسلم شده بودند، این امر حاکی از شجاعت و دلاوری بالای وی دارد که حاکم کوفه مجبور می شود این تعداد افراد را برای دست گیری او گسیل دارد.
6 ـ آمار اصحاب امام(علیه السلام)
پیش از پرداختن به گزارش های مورخان در این باره، یادآوری چند نکته ضروری است:
1 ـ هیچ شیوه ای برای دست یافتن به آمار دقیق و حقیقی یاران امام حسین(علیه السلام)، اعمّ از شهدا و غیرشهدا وجود ندارد و این مسئله به دو سبب است:
اول: آن که مستندات و مدارک دست اول در این باره، گزارش های شاهدان عینی حادثه است که تعداد یاران امام(علیه السلام)را گوناگون نقل کرده اند. این گونه گزارش ها، طبیعتاً بر مبنای شمارش و آمارگیری دقیق و تک تک نبوده است، بلکه به اقتضای ویژگی های طبیعی این قبیل حوادث و بر مبنای مشاهده عینی و حدس و تخمین بوده است.26
دوم: آن که در ثبت و ضبط نام افراد در منابع تاریخ و حدیث، از نظم و قاعده مشخصی پیروی نشده است; به این معنا که در ضبط نام افراد، دقت لازم صورت نگرفته است، گاه یک نفر به اعتبار اسم، کنیه، نام پدر یا مادر و یا حتی با مشخصات تیره و تبار، به چند شکل ثبت شده و در نتیجه، این امر موجب تکرار نام و نشان یک نفر شده است. از این رو مشاهده می شود که در برخی منابع و مقاتل، یک نفر، چند نفر به حساب آمده است.27 این امر هر محققی را در ارائه گزارش شفاف و دقیق از آمار اصحاب امام(علیه السلام) با مشکل روبه رو ساخته است.
2 ـ تعداد یاران امام حسین(علیه السلام) در همه مراحل قیام، ثابت نبوده است، چنان که یاران امام(علیه السلام) هنگام خروج از مکه با زمان ورود حضرت به کربلا و با روز عاشورا متفاوت بوده است. برای نمونه ـ چنان که خواهیم نوشت ـ ابن اعثم و خوارزمی آمار اصحاب امام(علیه السلام) را هنگام خروج حضرت از مکه 82 نفر گزارش کرده اند، اما تعداد سپاه حضرت را در روز عاشورا 72 نفر نوشته اند.
3 ـ گذشته از اختلاف گزارش ها درباره آمار بنی هاشم، این نکته حائز اهمیت است که برخی از افراد بنی هاشم نه تنها در کربلا حضور نداشته اند، بلکه در اصل وجود آنان نیز شک و تردید است، مثلا ابراهیم بن حسین(علیه السلام) را برخی منابعِ متأخر، از فرزندان امام حسین(علیه السلام) دانسته اند،28 اما در منابع متقدم تاریخی، حدیثی، رجالی و انساب، چنین فرزندی برای امام(علیه السلام) گزارش نشده است.
با توجه به آن چه گفته شد برای آن که تا حد امکان، گزارش روشنی در این باره ارائه شود، آمار اصحاب امام(علیه السلام) در چهار مقطع زمانی و مکانی از مراحل قیام، بررسی و ارائه می شود:
الف) هنگام خروج از مدینه
تا آن جا که بررسی کرده ایم بسیاری از منابع، تنها به خروج امام حسین(علیه السلام) از مدینه همراه اهل بیت خود اشاره کرده و هیچ سخنی از تعداد همراهان امام(علیه السلام) به میان نیاورده اند.29 تنها رقمی که در این باره وجود دارد، در روایت شیخ صدوق(رحمه الله)از امام صادق(علیه السلام) است که در آن تعداد یاران و اهل بیت همراه امام حسین(علیه السلام) هنگام خروج، 21 نفر گزارش شده است.30
ب) هنگام خروج از مکه
1 ـ ابن سعد تعداد همراهان امام(علیه السلام) را 60 نفر از اصحاب و 19 نفر از بنی هاشم (زن، مرد و کودک) نوشته است.31 ابن عساکر و ابن کثیر در گزارش خود، تعداد اهل بیت امام(علیه السلام) را مشخص نکرده اند، اما تعداد یاران امام(علیه السلام) را 60 نفر از کوفیان نوشته اند.32
2 ـ ابن قتیبه دینوری و ابن عبد ربه از زبان مسلم بن عقیل هنگام شهادتش (که مصادف با زمان خروج امام(علیه السلام) از مکه بوده) همراهان امام حسین(علیه السلام) را از زن و مرد، 90 نفر نوشته اند.33
3ـ ابن اعثم، خوارزمی، محمد بن طلحه شافعی، اربلی و ابن صباغ مالکی همراهان امام(علیه السلام) را هنگام خروج حضرت از مکه 82 نفر نوشته اند.34
4ـ ابن کثیر در جای دیگر، همراهان امام(علیه السلام) را نزدیک به 300 نفر نوشته است.35
چنان که ملاحظه می شود، صرف نظر از گزارش اخیر ابن کثیر که متفرد است، تفاوت آمارهای دیگر با هم، کمتر از ده نفر است36 که این تفاوت ـ چنان که گفته شد ـ ناشی از گزارش تخمینی راویان (نه آمارگیری دقیق) است.
ج) در کربلا (پیش از عاشورا)
گزارش آمار یاران امام(علیه السلام) هنگام ورود و حضور در کربلا متفاوت نقل شده است: 1 ـ عمّار دهنی به نقل از امام باقر(علیه السلام) یاران امام حسین(علیه السلام) را هنگام ورود به کربلا 145 نفر (45 نفر سواره و 100 نفر پیاده) ذکر کرده است.37
2 ـ برخی مورخان 89 نفر نوشته اند، با این توضیح که 50 نفر اصحاب امام(علیه السلام)، 20 نفر از از سپاه دشمن (که به امام(علیه السلام)پیوستند) و 19 نفر از اهل بیت(علیهم السلام).38 وی پیش از این، تعداد سواران امام(علیه السلام) را 32 نفر در مسیر کربلا نوشته است.39
3 ـ یعقوبی اصحاب و اهل بیت امام(علیه السلام) را 62 یا 72 نفر گزارش کرده است.40
4 ـ مسعودی تنها مورخی است که آمار اصحاب امام(علیه السلام) را هنگام روانه شدن به کربلا به همراه سپاه حرّ، 500 سوار و حدود 100 پیاده نوشته است.41
5 ـ ابن شهرآشوب تعداد یاران امام(علیه السلام) را در کربلا (پیش از عاشورا) 82 نفر نوشته است.42
6 ـ ابن أبار بَلَنْسی43 (م 658 ق) بیش از 70 نفر پیاده و سواره نوشته است.44
روایت عمار دُهْنی و گزارش مسعودی را نمی توان پذیرفت. اما روایت عمّار دُهنی ـ صرف نظر از بحث هایی که در مورد عمار در کتاب های رجالی مطرح است 45 از نظر محتوا متفرّد است و نه تنها هیچ شاهدی آن را تأیید نمی کند، بلکه گزارش جدا شدن گروهی از همراهان امام(علیه السلام) در منزل زباله که به انگیزه پیروزی امام(علیه السلام)ایشان را همراهی کرده بودند،46 حاکی از کاهش چشم گیر یاران امام(علیه السلام) است و ـ چنان که در قسمت پیشین نگاشته شد ـ گزارش های آمار یاران امام(علیه السلام)پس از خروج وی از مکه و در بین راه و پیش از ورود به کربلا، حداکثر 90 نفر را تأیید می کند، از این رو نمی توان این گزارش را قابل اعتماد دانست. اما مسعودی در نقل گزارش خود متفرّد است و هیچ شاهد و قرینه ای نقل او را تأیید نمی کند. بنابراین، از مجموع گزارش های دیگر، این نتیجه را می توان گرفت که یاران امام(علیه السلام) 70 تا نزدیک به 90 نفر بوده اند.
د) روز عاشورا
گزارش های تاریخی در مورد تعداد یاران امام(علیه السلام) در روز عاشورا نیز یک گونه نیست که ذیلاً ملاحظه می شود:
1 ـ مشهورترین و پرگوینده ترین قول، 72 نفر است. ابومخنف به نقل از ضحّاک بن عبدالله مشرقی، یاران امام حسین(علیه السلام) را 72 نفر (32 نفر سواره و 40 پیاده) نوشته است.47
2 ـ گزارش حصین بن عبدالرحمن از سعد بن عبیده که سپاه امام(علیه السلام) را نزدیک به 100 نفر دانسته است.48
3 ـ طبری از ابومخنف از قول زید بن علی، یاران امام(علیه السلام) را 300 نفر نوشته است.49
4 ـ قاضی نعمان مغربی، کم تر از 70 نفر را نیز گفته است.50
5 ـ مسعودی نویسنده کتاب اثبات الوصیه 61 نفر نوشته است.51
6 ـ خوارزمی (بنابر روایتی) 114 نفر نوشته است.52
7 ـ سبط ابن جوزی، 145 نفر (45 نفر سواره و 100 نفر پیاده) نوشته است.53
8 ـ ابن حجر هیتمی (م 974 ق)، بیش از 80 نفر (هشتاد و چند نفر) نوشته است.54
گزارش 72 نفر به اعتبار قدمت و اعتبار منابع و نیز کثرت ناقلان آن، قابل اعتماد و پذیرش است.
7 ـ آمار لشکر عمر سعد
الف) تعداد سپاه
در منابع تاریخی، آمار سپاهیان یزید نیز همانند آمار سپاه امام(علیه السلام) بسیار گوناگون نوشته شده است:
1 ـ برخی منابع، نام فرماندهان سپاه دشمن را با تعداد افراد تحت فرمان شان، به تفصیل گزارش کرده و مجموع آن را 22 هزار نفر نوشته اند.55
2 ـ شیخ صدوق(رحمه الله) بنا بر دو روایت از امام صادق و امام سجاد(علیهما السلام) آمار لشکر عبیدالله را 30 هزار نفر نوشته است.56
3 ـ مسعودی، صاحب کتاب اثبات الوصیه 28 هزار نفر گزارش کرده است.57
4 ـ طبری شیعی 14 هزار نفر نگاشته است.58
5 ـ ابن شهرآشوب 35 هزار آمار داده، اما هنگام گزارش نام فرماندهان هر بخش، تعداد افراد تحت فرمان آنان را در مجموع، 25 هزار نفر نوشته است.59
6 ـ سبط ابن جوزی 6 هزار نفر نگاشته است.60
7 ـ گزارش دیگری آمار سپاه دشمن را تا روز ششم محرم، 20 هزار نفر نوشته است.61
8 ـ ابن عنبه 31 هزار نفر گزارش کرده است.62
9 ـ ملاحسین کاشفی 32 هزار و 17 هزار را نیز گزارش کرده است.63
به نظر می رسد گزارش قابل اعتماد در این باره، روایت شیخ صدوق از امام صادق و امام سجاد(علیهما السلام)، یعنی 30 هزار نفر باشد، زیرا اگرچه برخی از راویان این دو روایت توثیق نشده اند، اما با توجّه به عنایت شیخ صدوق به این دو روایت و به لحاظ این که انگیزه جعل و تحریف در این مورد، به نظر نمی رسد، رقم 30 هزار نفر قابل پذیرش است.
ب) آمار کشته ها
بسیاری از منابع، تعداد کشته های سپاه دشمن را 88 نفر (به جز مجروحان) نوشته اند.64
اما این آمار نادرست به نظر می رسد، زیرا:
اولا: طبق برخی گزارش ها، تعداد کشته های دشمن حتی به دست برخی از یاران امام(علیه السلام) بسیار بیش از این تعداد بوده است. شیخ صدوق (م 381 ق) و به پیروی از او، محمد بن فتّال نیشابوری (م 508 ق) تعداد کشته های دشمن را توسط برخی از اصحاب امام(علیه السلام)، چنین نوشته اند: حرّ بن یزید: 18 نفر، زهیر بن قین: 19 نفر، حبیب بن مظاهر: 31 نفر، عبدالله بن ابی عروه غِفاری: 20 نفر، بُریر بن خُضَیر: 30 نفر، مالک بن انس کاهلی: 18 نفر، (یزید بن) زیاد بن مهاصر کندی (ابوالشعثاء): 9 نفر،65وَهْب بن وَهْب (یا عبدالله بن عمیر کلبی) : 7 (یا 8) نفر، (نافع بن) هلال بن حجاج: 13 نفر،66 عبدالله بن مسلم بن عقیل: 3 نفر، علی اصغر67 (اکبر)(علیه السلام): 54 نفر، قاسم بن الحسن(علیهما السلام): 3 نفر.68
چنان که ملاحظه می شود طبق این گزارش، تعداد کشته های دشمن توسط برخی از سپاهیان امام(علیه السلام)، 225 (یا 226)69 نفر است; یعنی بیش از دو برابر و نیم عدد 88 نفر.
ابن شهرآشوب، آمار کشته های دشمن را بیش از آمار شیخ صدوق نوشته است. برای نمونه، او تعداد کشته شدگان توسط افراد نام برده را چنین گزارش کرده است: حُرّ بیش از 40 نفر، حبیب بن مظاهر 62 نفر، زهیر بن قین 120 نفر، حجاج بن مسروق 25 نفر، عون بن عبدالله بن جعفر 21 نفر، علی اکبر 70 نفر و عبدالله بن مسلم بن عقیل 98 نفر.70
اگرچه ممکن است پذیرش برخی از این آمار با توجه به مدت زمان نبرد در روز عاشورا به نظر مشکل برسد، اما ارقام یاد شده در مجموع، حاکی از آن است که تعداد کشته های دشمن، بسیار بیش از 88 نفر بوده است. به نظر می رسد شرایط حاکم بر عصر نگارش این گزارش ها، بیش از این به مورخان اجازه نمی داده که آمار فزون تری از کشته های لشکر عمر سعد ارائه کنند.
ثانیاً: با توجه به شجاعت و استقبال یاران امام(علیه السلام) و بهویژه بنی هاشم از شهادت و پیشی گرفتن آنان از یکدیگر در جان نثاری در راه هدف مقدس پیشوای شان، آن چنان نمود و بروز داشته است که حتی برخی از افراد سپاه دشمن را به اعتراف واداشته است. ابن ابی الحدید از قول یکی از افراد دشمن که در کربلا حضور داشته است، در پاسخ یکی از معترضان که چرا با حسین(علیه السلام) جنگید؟ در توصیف شجاعت یاران امام(علیه السلام) می گوید:
گروهی بر ما قیام کردند که دست های شان بر قبضه های شمشیرشان بود و همچون شیران شرزه از چپ و راست، سواران شجاع را از پا درمی آوردند و خویشتن را به کام مرگ افکنده بودند، نه امان می پذیرفتند و نه رغبتی به مال داشتند و هیچ چیز نمی توانست میان آنان و وارد شدن در دام مرگ یا چیرگی بر ملک، مانع و حایل شود و اگر اندکی دست برمی داشتیم، با تمام جان، لشکر را نابود می کردند. [با این حال ]ای بی مادر! ما چه کار می توانستیم انجام دهیم.71
افزون بر این، در خصوص شجاعت علی اکبر نقل شده است که آن قدر از سپاه دشمن را کشت که فریاد اعتراض آمیز دشمن بلند شد.72 از این رو گزارش 88 نفر و نیز سخن زَحْر بن قیس به یزید که حاکی از کشتن امام(علیه السلام) و یارانش در مدت کوتاهی (به اندازه کشتن یک شتر یا خواب قیلوله) بود، نادرست و بلوف برای خوشامد یزید بوده است.
8 ـ آمار شهدا
در بررسی آمار شهدا با دو دسته منابع سر و کار داریم : دسته نخست، همان منابع تاریخی کهن است که در مواردی، آمار شهدا و نیز نام افراد و چگونگی مبارزه و شهادت شان را نگاشته اند، اما این گزارش ها در برخی موارد، بسیار متفاوت و با هم ناهمخوان است، حتی ـ چنان که خواهیم نوشتـ گزارش یک نفر مانند زحر بن قیس که دربردارنده آمار شهداست، بسیار گوناگون نوشته شده است.
اما گروه دوم، آثار معاصران است که کوشیده اند با بررسی و تفحص در منابع قدیم و جدید و در مواردی، منابع غیرمعتبر، نام شهدای کربلا را جمع آوری کرده و با تهیه و تنظیم ترجمه و شرح حالی درباره آنان، آماری را ارائه کنند. هرچند برخی از نویسندگان گروه دوم، تلاش بسیاری برای ارائه فهرستی کامل و دقیق از شهدای کربلا کرده اند، اما به دلایلی که در بحث آمار اصحاب امام(علیه السلام) بیان شد، موفق به ارائه آمار کاملا دقیق و حقیقی نشده، گرچه در این باره، توفیقات زیادی داشته اند.
در این جا مناسب است که آمار شهدا در دو بخش، مطالعه و بررسی شود: الف ـ مجموع شهدا (اعم از بنی هاشم و غیر آنان) ب ـ بنی هاشم.
الف) مجموع شهدا (اعم از بنی هاشم و غیر آنان)
گزارش های تاریخی منابع کهن در این باره نیز متفاوت است:
1ـ مشهورترین گزارش در این باره، 72 نفر73 است.
2ـ فضیل بن زبیر (از اصحاب امام صادق و امام باقر(علیهما السلام)) آمار شهدا را از آغاز تا پایان نهضت (حتی با احتساب مجروحانی که بعداً شهید شدند)، 106 نفر (20نفر بنی هاشم و 86 نفر اصحاب) نوشته است.74
3ـ گزارش ابومخنف از زحر بن قیس که تعداد شهدا (به جز امام حسین(علیه السلام)) را 78نفر گفته است.75 اما مورّخان دیگر، طبق گزارش زحر، آمار شهدا را 32،76 70 77(سواره)، 77،78 8279 و 8880 نوشته اند.
4ـ بلخی (م 322 ق) و مسعودی تعداد شهدا را 87 نفر نگاشته اند.81
5ـ گزارش محققان معاصر:
الف) علامه سیّد محسن امین، اسامی شهدای نهضت عاشورا (از آغاز تا پایان) را تا 139 نفر نگاشته است.82
ب) شیخ محمد مهدی شمس الدین با بحث تحلیلی که در این باره ارائه کرده است، تعداد آنان را کمی بیش از 100 نفر دانسته است.83
ج) شیخ ذبیح الله محلاتی این آمار را تا 228 نفر (از آغاز تا پایان نهضت و حتی با احتساب شهادت عبدالله بن عفیف کندی در زمان حضور اسرا در کوفه) رسانده است.84 نویسنده دیگری گزارش شهادت 182 نفر از شهدا را از آغاز تا پایان نهضت عاشورا نگاشته است.85
به هر تقدیر، قول 72 نفر، با توجه به کهن بودن منابع آن و نیز شهرت آن، قابل پذیرش تر از اقوال دیگر است.
ب) بنی هاشم
گزارش منابع درباره آمار شهدای بنی هاشم، بسیار متفاوت است تا آن جا که از 9 تا 30 نفر نوشته اند. مشهورترین گزارش که در بسیاری از منابع منعکس شده، 17 نفر است.86 برخی از این نقل ها در قالب روایت از ائمه(علیهم السلام)است.87
در کهن ترین نص تاریخی، آمار شهدای بنی هاشم (با احتساب مسلم بن عقیل و امام(علیه السلام)) 20 نفر آمده است.88 آمارهای متعدّد دیگر در این باره چنین است: 9 نفر،89بیش از 10 نفر،90 14،91 15،92 16،93 18،94 19،95 21،96 22،97 23،98 26،99 27 100 (با احتساب امام(علیه السلام) و مسلم بن عقیل) و 30 نفر.101
در مجموع، با توجه به شهرت گزارش 17 نفر و قدمت و کثرت منابع آن، این قول قابل پذیرش تر است، به ویژه آن که ـ چنان که گذشت ـ این رقم در روایات ائمه(علیهم السلام)نیز آمده است.
9ـ ترکیب قبیله ای سپاه امام حسین(علیه السلام)
از موضوعاتی که در حادثه کربلا قابل توجه و شایسته بحث و بررسی است، ترکیب قبیله ای یاران امام حسین(علیه السلام)است که حاکی از تنوع پیروان و علاقه مندان امام(علیه السلام) از قبایل مختلف می باشد و نیز نشان می دهد که بیشترین آنان به طور نسبی از کدام قبیله بوده اند. برخی مورخان متقدّم و محققان معاصر، گزارش هایی درباره ترکیب قبیله ای اصحاب امام(علیه السلام)نگاشته اند. فضیل بن زبیر، آمار ذیل را درباره ترکیب قبیله ای شهدا آورده است:
بنی هاشم : 20 نفر (با احتساب امام(علیه السلام) و مسلم بن عقیل)، بنی اسد بن خزیمه: 5 نفر، بنی غِفار بن ملیل بن ضَمْره: 3 نفر، بنی تمیم: 2 نفر، بنی سعد بن بکر: 1 نفر، بنی تَغْلِب: 4 نفر، قیس بن ثعلبه: 2 نفر، عبدالقیس از بصره: 7 نفر، انصار: 6 نفر، بنی حارث بن کعب: 1 نفر، بنی خثعم: 8 نفر، طیّ : 2 نفر، مراد: 3 نفر، بنی شیبان بن ثعلبه: 1 نفر، بنی حنیفه: 1 نفر، جواب (جوان) : 2 نفر، صیدا: 2 نفر، کلب: 2 نفر، کِنْده: 3 نفر، بَجیله: 4 نفر،102 جُهَینه: 3 نفر، اَزْد: 4 نفر، هَمْدان: 10 نفر، حَضْرَمُوت: 1 نفر.103
یکی از محققان معاصر، فهرستی 112 نفره104 از ترکیب قبیله ای شهدای بنی هاشم و غیر آنان از آغاز نهضت به شرح ذیل آورده است:
هاشمیان و موالی آنان (با احتساب مسلم بن عقیل) : 26 نفر، اسدیان : 7 نفر، هَمْدانیان: 14 نفر، مَذْحِجیان: 8 نفر، انصار: 7 نفر، بَجَلیان و خثعمیان: 4 نفر، کنده: 5 نفر، غِفاریان: 3 نفر، کلبیان: 3 نفر، اَزْدیان: 7 نفر، عبدیان: 7 نفر، تیمیان: 7 نفر، طائی ها: 2 نفر، تغلبیان : 5 نفر، جُهَنیان: 3 نفر، تمیمیان: 2 نفر، افراد متفرقه: 3 نفر.105
10 ـ شهیدان در حمله اول
بسیاری از منابع، به آمار کشته های لشکر امام(علیه السلام) در حمله نخستین سپاه دشمن نپرداخته اند، اما برخی مآخذ، تعداد شهدای یورش نخست سپاه دشمن را بر یاران امام(علیه السلام) بیش از 50 نفر نوشته اند.106
11 ـ آمار اسب تازندگان بر بدن امام(علیه السلام)
برخی منابع، تنها به جریان اسب تازاندن بر بدن مطهر امام(علیه السلام) اشاره داشته و تعداد افراد آن را بیان نکرده اند،107 اما بسیاری از آن ها تعداد 10 نفر را نوشته اند.108
12 ـ زخم های بدن امام(علیه السلام)
مورخان تعداد زخم ها و جراحاتی را که بر پیکر پاک امام(علیه السلام) وارد شده است، گوناگون نوشته اند.
1 ـ از امام صادق(علیه السلام) نقل شده که حضرت فرمود: تعداد زخم های امام(علیه السلام) 33 زخم نیزه و 34 ضربه شمشیر بوده است109 و در روایت دیگری از ایشان، 33 زخم نیزه و 44 زخم شمشیر و تیر110 و باز در روایت دیگری از آن حضرت بیش از هفتاد ضربه شمشیر111 نقل شده است.
2 ـ در روایتی از امام باقر(علیه السلام) تعداد جراحات وارده بیش از 320112 و در خبر دیگری، 63 ضربه شمشیر یا نیزه و یا تیر نقل شده است.113
3 ـ در روایتی از امام سجاد(علیه السلام) تعداد جراحات 40 ضربه شمشیر و زخم نیزه نقل شده است.114
4 ـ برخی منابع بیش از 110 پارگی در اثر اصابت تیر، نیزه و ضربه شمشیر در بدن یا لباس حضرت نوشته اند.115
5 ـ منابعی، 120 ضربه شمشیر، تیر و سنگ را نیز نوشته اند.116
6 ـ ابن سعد 33 زخم نوشته است.117
7 ـ علی بن محمد عمری و ابن عنبه (م 828 ق) 70 زخم118 و سید ابن طاووس، 72زخم119 نوشته اند.
چنان که ملاحظه می شود گزارش ها در این مورد، آن قدر متعدد و متفاوت است که به سهولت نمی توان یکی را ترجیح داد، حتی بین برخی از آن ها نمی توان جمع کرد، با وجود این، به نظر می رسد که تعداد جراحات، بیش از 100 زخم بوده است. گزارش هایی که می گوید آن قدر تیر بر بدن امام(علیه السلام) اصابت کرده بود که بدنش پوشیده از تیر شده بود، مؤید همین قول است.120
13 ـ خانواده ها
برخی نویسندگان معاصر از حضور 3 خانواده در کربلا خبر داده اند:121
1 ـ جنادة بن کعب بن حرث (حارث) سلمانی انصاری،122 2 ـ عبدالله بن عمیر کلبی،123 3 ـ مسلم بن عوسجه.
بررسی این موضوع نشان می دهد که سند معتبری مبنی بر حضور خانواده مسلم بن عوسجه وجود ندارد. البته برخی منابع تنها حضور کنیز او را گزارش کرده اند124 که محتمل است «امّولد» بوده باشد، نه زن آزاد.
14 ـ اصحاب شهید
در میان یاران امام حسین(علیه السلام) چند نفر از اصحاب پیامبراکرم(صلی الله علیه وآله) بوده اند. این امر، شاهد دیگری بر حقانیت و قداست بالای آن حضرت در جامعه آن روز است. اما گزارش مورخان درباره تعداد آن ها متفاوت است. فضیل بن زبیر 6 نفر125 و مسعودی، 4 نفر126 از شهدا را از انصار و اصحاب دانسته اند.
اما برخی نویسندگان معاصر،127 از 5 نفر دیگر، یعنی: 1 ـ انس بن حارث کاهلی،1282 ـ حبیب بن مظاهر،129 3 ـ مسلم بن عوسجه اسدی،130 4 ـ هانی بن عروه مرادی131 و 5 ـ عبدالله بن بقطر132 نام برده اند.
15 ـ سرهای بریده شهدا
درباره تعداد سرهای مطهر شهدای کربلا که توسط سپاه عمر سعد از پیکرهای شان جدا شد، منابع تاریخی یک سان سخن نگفته اند:
1 ـ بلاذری، دینوری، طبری، شیخ مفید(رحمه الله)، خوارزمی و ابن نما، آمار سرها را 72 سر (به جز سر امام(علیه السلام)) نوشته اند.133
2 ـ دینوری در گزارش مربوط به توزیع سرها بین قبایل، 75 سر و بلاذری به نقل از ابومخنف 82 سر نگاشته است.134
3 ـ سبط ابن جوزی به نقل از هشام کلبی، 92 سر نوشته است.135
4 ـ سید ابن طاووس و محمد بن ابی طالب موسوی 78 سر گزارش کرده اند.136
5 ـ طبری و ابن شهرآشوب به نقل از ابومخنف و ابن صباغ مالکی تعداد سرهایی را که نزد عبیدالله برده شده است، 70 سر گزارش کرده اند.137
به نظر می رسد قول نخست به لحاظ قدمت قائلان آن، از اعتبار بیشتری برخوردار باشد.
16 ـ موالی شهید
فضیل بن زبیر، شهدای موالی امام حسین(علیه السلام) را 3 نفر138 و ابن سعد و طبری 2 نفر نوشته اند.139 فضیل 1 نفر را نیز به عنوان غلام حمزة بن عبدالمطلب از شهدا نوشته است.140 ابن شهرآشوب در این باره می نویسد: 10 نفر از موالی حسین(علیه السلام) و 2 نفر از موالی امیرالمؤمنین(علیه السلام) در کربلا شهید شدند.141 یکی از محققان، تعداد موالی شهید را 15 نفر نوشته است.142
17 ـ مجروحان سپاه امام(علیه السلام)
الف ـ تنها مجروحی که جان سالم بدر برد. به گفته مورخان، تنها مجروحی که از معرکه کربلا جان سالم بدر برد، حسن بن حسن بن علی(علیهما السلام) (حسن مُثنّی) بود.143
ب ـ مجروحانی که بعدها شهید شدند. افرادی که در حادثه عاشورا مجروح شدند و سپس شهید شدند، سه نفر بودند: 1 ـ سوار بن حمیر جابری،144 2 ـ عمرو بن عبدالله هَمْدانی جنُدُعی145 و 3 ـ مُرَقَّع بن ثمامه اسدی.146
18 ـ اسرا و بازماندگان
ابن سعد آمار بازماندگان اعم از کوچک و بزرگ را 5 نفر147 و دینوری 4 نفر نوشته است که 2 نفر آنان از بنی هاشم بودند.148 ابن قتیبه و ابن عبد ربه از قول محمد بن حسین(علیه السلام)نقل می کنند که ما اسرا 12 نفر بودیم.149 اما قاضی نعمان مغربی، 14 نفر نوشته است که 4 نفر از آنان زن بوده اند.150
در این جا مناسب است آمار مردان و زنان جداگانه آورده شود.
الف) مردان
جستوجو و بررسی منابع کهن حاکی از آن است که بازماندگان مرد از حادثه کربلا افراد ذیل بوده اند:
1ـ امام سجاد(علیه السلام)، 2ـ حضرت باقر(علیه السلام)، 3ـ عمر بن حسین(علیه السلام)،151 4ـ محمد بن حسین بن علی(علیهما السلام)،152 5ـ زید بن حسن،153 6ـ عمرو بن حسن،154 7ـ محمد بن عمرو بن حسن،155 8 و 9ـ دو فرزند جعفر،156 10ـ عبدالله بن عباس بن علی(علیهما السلام)،157 11ـ قاسم بن عبدالله بن جعفر،158 12ـ قاسم بن محمد بن جعفر،159 13ـ محمد بن عقیل اصغر،160 14ـ عقبة بن سمعان، غلام رَباب،161 15ـ غلام عبدالرحمن بن عبد ربّه انصاری،16216ـ مسلم بن رباح غلام امیرالمؤمنین(علیه السلام)163 و 17ـ علی بن عثمان مغربی.164
ب) زنان
ابن سعد تعداد زنان اهل بیت را که اسیر شدند 6 نفر،165 قاضی نعمان مغربی 4 نفر166 و ابوالفرج اصفهانی 3 نفر دانسته است.167 نام این زنان عبارت است از:
1 ـ زینب،168 2 ـ فاطمه،169 3 ـ ام کلثوم،170 4 ـ امّ حسن171 (دختران امیرالمؤمنین(علیه السلام)); 5 ـ فاطمه،172 6 ـ سکینه،173 7 ـ فاطمه صغری174 (دختران حسین بن علی(علیهما السلام)); 8ـ رَباب175 (همسر امام(علیه السلام) و مادر سکینه و عبدالله رضیع) و 9ـ امّ محمد176 (دختر امام حسن بن علی(علیهما السلام) و همسر امام سجاد(علیه السلام)).
19ـ زنانی که به گونه ای با نهضت امام(علیه السلام) همکاری داشتند
اینان 4 زن بودند: 1ـ ماریه177 (دختر سعد یا منقذ عبدیه که منزلش محل تجمع گروهی از شیعیان بصره بود)، 2ـ طوعه178 (کنیز اشعث بن قیس که مسلم را زمانی که در کوچه های کوفه تنها مانده بود، به خانه اش پناه داد)، 3ـ دیلم179 یا دلهم180 (همسر زهیر بن قین که همسر خود را تشویق به پیوستن به سپاه امام حسین(علیه السلام) کرد) و 4ـ زنی از کوفیان که لباس و مقنعه برای اسرای اهل بیت فراهم کرد.181
20ـ زنان معترض
با بررسی هایی که صورت گرفت، در مجموع 5 زن در جریان نهضت عاشورا به عملکرد سپاه یزید اعتراض کردند:
1ـ ام عبدالله182 (دختر حرّ بدیّ کندی، همسر مالک بن نُسَیر)، 2ـ دختر عبدالله بن عفیف کندی،183 3ـ زنی از قبیله بنی بکر بن وائل،184 4ـ نوار185 (همسر یا دختر کعب بن جابر بن عمرو ازدی) و 5 ـ نوار186 (دختر مالک بن عقرب حضرمی، همسر خولی).
21ـ مدت اقامت و عزاداری اهل بیت(علیهم السلام) در شام
چنان که نگاشتیم، گزارش های تاریخی درباره مدت اقامت اهل بیت(علیهم السلام) و نیز مدت عزاداری آنان در شام، متفاوت است. برخی همانند ابن اعثم، شیخ مفید و به پیروی از او شیخ طبرسی با تعبیر سر بسته از مدت زمان اقامت اسرای کربلا سخن گفته اند: «و اقاموا ایّاماً»187 یا «فَاَقامُوا اَیّاماً»،188 اما برخی نیز به مدت اقامت یا عزاداری اهل بیت(علیهم السلام) در شام تصریح کرده اند: ابن سعد، طبری، خوارزمی (به نقل از ابومخنف)، ابن عساکر، سبط ابن جوزی، ابن کثیر و مجلسی مدت برپایی عزاداری در شام توسط اهل بیت(علیهم السلام) و زنان خاندان معاویه را 3 روز می دانند.189
قاضی نعمان مغربی (م 363 ق) مدت اقامت اهل بیت(علیهم السلام) را در شام 45 روز نوشته است.190
سید ابن طاووس (م 664 ق) مدت اقامت اهل بیت(علیهم السلام) را در زندان دمشق به مدت یک ماه پذیرفته است.191
عمادالدین طبری (زنده تا 701 ق) و مجلسی (در جای دیگر) می نویسند: اهل بیت(علیهم السلام) 7 روز عزاداری کردند. مجلسی می افزاید که روز هشتم، یزید آنان را خواست و بعد از استمالت و دل جویی از آنان، ترتیب بازگشت شان را به مدینه فراهم کرد.192
در جمع بندی این چند گزارش باید گفت که گزارش های اقامت یک ماه و نیز 45روز از قوت چندانی برخوردار نیست، چون قائلان به آن متفرد هستند، اما وجه جمع بین عزاداری سه روز زنان خاندان معاویه و سوگواری 7 روز اهل بیت(علیهم السلام) این است که چون زنان خاندان معاویه عزاداری اهل بیت را مشاهده کرده و به حقانیت آنان پی بردند، از روز پنجم با آنان هم سو شدند و آنان نیز مشغول عزاداری شدند. بنابراین، در مجموع می توان نتیجه گرفت که اهل بیت(علیهم السلام) از آغاز ورود به شام در نهایت بیش از 10 روز در شام اقامت نداشتند.
22ـ روز شمار حوادث نهضت عاشورا
15 رجب: مرگ معاویه193
28 رجب سال 60 (شب یکشنبه): خروج امام حسین(علیه السلام) از مدینه.194
3 شعبان (شب جمعه): ورود امام(علیه السلام) به مکه.195
10 رمضان: رسیدن نخستین نامه های کوفیان توسط عبدالله بن مِسْمَع همدانی و عبدالله بن وال به امام(علیه السلام).196
12 رمضان: رسیدن 150 نامه از کوفیان به امام(علیه السلام) توسط قیس بن مُسْهِر صیداوی، عبدالرحمن بن عبدالله ارحبی و عمارة بن عبد سلولی.197
14 رمضان: وصول نامه سران و مردم کوفه به امام(علیه السلام) توسط هانی بن هانی سبیعی و سعید بن عبدالله حنفی.198
15 رمضان: خروج مسلم از مکه به سوی کوفه برای انجام مأموریت.199
5 شوال: ورود مسلم به کوفه.200
8 ذیحجه (سه شنبه): خروج امام حسین(علیه السلام) از مکه.201
8 ذیحجه: قیام مسلم بن عقیل در کوفه.202
9 ذیحجه: شهادت حضرت مسلم.203
2 محرم: ورود امام(علیه السلام) به کربلا.204
3 محرم: ورود عمر سعد به کربلا با سپاه چهار هزار نفری.205
6 محرم: یاری خواستن حبیب بن مظاهر از قبیله بنی اسد برای یاری امام حسین(علیه السلام) و ناکامی او در این مأموریت.206
7 محرم: بستن آب بر روی امام حسین(علیه السلام) و یارانش.207
9 محرم: تاسوعا و ورود شمر به کربلا.208
9 محرم: اعلام جنگ لشکر عمر سعد به امام(علیه السلام) و مهلت خواستن حضرت از عمر سعد.209
10 محرم: واقعه عاشورا و شهادت امام حسین(علیه السلام)، اهل بیت(علیهم السلام) و یارانش.
11 محرم: حرکت اسرا به سوی کوفه.210
11 محرم: دفن شهدا توسط بنی اسد (از اهل غاضریّه).211
1 صفر: روز ورود اهل بیت(علیهم السلام) و سر مطهّر امام حسین(علیه السلام) به شام.212
20 صفر: اربعین حسینی و ورود اهل بیت(علیهم السلام) به کربلا.213
20 صفر: بازگشت اهل بیت(علیهم السلام) از شام به مدینه بنا بر برخی اقوال.214
کتابنامه
1. موسوی خویی، ابوالقاسم، معجم رجال الحدیث و تفصیل طبقات الرواه، چاپ پنجم: [بی جا، بی نا ]، 1413 ق.
2. ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت، داراحیاء الکتب العربیه، 1378 ق.
3. ابن اعثم، کتاب الفتوح، تحقیق علی شیری، بیروت، دارالاضواء، 1411 ق.
4. ابن جوزی، ابوالفرج عبدالرحمن علی بن محمد، المنتظم فی تاریخ الملوک و الامم، بیروت، دارالکتب العلمیه، 1412ق.
5. ابن حجر عسقلانی، الاصابه فی تمییز الصحابه، تحقیق شیخ عادل احمد عبدالموجود و شیخ علی محمد معوض، چاپ اول: بیروت، دارالکتب العلمیه، 1415 ق.
6. ابن حجر عسقلانی، تهذیب التهذیب، چاپ اول: بیروت، دارالفکر، 1404 ق.
7. ابن حجر عسقلانی، تبصیر المنتبه، قاهره، دارالقومیة العربیه.
8. ابن شهرآشوب، مناقب آل ابی طالب، تحقیق یوسف بقاعی، بیروت، افست دارالاضواء، 1421ق.
9. ابن صباغ مالکی، الفصول المهمه، تهران، مؤسسة الاعلمی، [بی تا].
10. ابن عبد ربه، احمد بن محمد، العقد الفرید، تحقیق علی شیری، چاپ اول: بیروت، داراحیاء التراث العربی، 1409 ق.
11. ابن عبد ربه، العقد الفرید، مطبعة اللجنة التألیف و الترجمة و النشر، 1365 ق.
12. ابن عبدالبرّ قرطبی، الاستیعاب فی معرفة الاصحاب، تحقیق شیخ عادل احمد عبدالموجود و شیخ علی محمد معوض، چاپ اول: بیروت، دارالکتب العلمیه، 1415 ق.
13. ابن عساکر، تاریخ مدینة دمشق، تحقیق علی شیری، بیروت، دارالفکر، 1415 ق.
14. ابن عساکر، ترجمة الامام الحسین، تحقیق محمد باقر محمودی، قم، مجمع احیاء الثقافة الاسلامیه، 1414 ق.
15. ابن قتیبه دینوری، الامامة و السیاسه، تحقیق علی شیری، بیروت، دارالاضواء، 1410ق.
16. ابن نما حلی، مثیرالأحزان، نجف، مطبعة الحیدریه، 1369 ق.
17. ابوالصلاح حلبی، تقریب المعارف، تحقیق فارس تبریزیان حسون، [بی جا ]، محقق، 1375.
18. ابن کثیر دمشقی، ابوالفداء اسماعیل، البدایة و النهایه، تحقیق علی شیری، بیروت، داراحیاء التراث العربی، 1408ق.
19. ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبیین، قم، مؤسسه دارالکتاب، 1385 ق.
20. طبری، ابوجعفر محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، بیروت، مؤسسة الأعلمی للمطبوعات، 1409 ق.
21. ابوحنیفه دینوری، الأخبار الطوال، تحقیق عبدالمنعم عامر، قاهره، داراحیاء الکتب العربیه، 1960 م.
22. تمیمی مغربی، ابوحنیفه نعمان بن محمد، شرح الأخبار فی فضائل الائمة الاطهار، تحقیق سید محمد حسینی جلالی، قم، مؤسسة النشر الاسلامی، [بی تا].
23. بیرونی خوارزمی، ابوریحان محمد بن احمد، الآثار الباقیة عن القرون الخالیه، بیروت، دارصادر، [بی تا].
24. بلخی، ابوزید احمد بن سهل، البدء والتاریخ، بیروت، دارالکتب العلمیه، 1417ق.
25. مسکویه رازی، ابوعلی، تجارب الامم وتعاقب الهمم، تحقیق ابوالقاسم امامی، چاپ اول: تهران، سروش، 1366.
26. ازدی غامدی کوفی، ابومخنف لوط بن یحیی، وقعة الطف، تحقیق محمد هادی یوسفی غروی، چاپ سوم: قم، مؤسسة النشر الاسلامی، 1417 ق.
27. طبرسی، ابومنصور احمدبن علی بن ابی طالب، الاحتجاج، سید محمّد باقر خرسان، نجف، دارالنعمان، 1386 ق.
28. هیتمی، احمد بن حجر، الصواعق المحرقة فی ردّ اهل البدع و الزندقه، تعلیق عبدالوهاب عبداللطیف، چاپ دوم: قاهره، مکتبة القاهره، 1385ق.
29. بلاذری، احمد بن یحیی جابر، انساب الاشراف، تحقیق سهیل زکّار و ریاض زرکلی، بیروت، دارالفکر، 1417 ق.
30. کفعمی، تقی الدین ابراهیم بن علی، المصباح، قم، منشورات الشریف الرضی و زاهدی.
31. مُحَلّی، حمید بن احمد، الحدائق الوردیه فی مناقب ائمة الزیدیّه، تحقیق مرتضی بن زید محطوری حسنی، چاپ اول: صنعاء، مکتبة بدر، 1423ق.
32. عصفری، خلیفة بن خیاط، تاریخ خلیفة بن خیاط، تحقیق سهیل زکار، بیروت، دارالفکر، 1414ق.
33. خوارزمی، مقتل الحسین، تحقیق محمد طاهر سماوی، قم، دارانوار الهدی، 1418 ق.
34. ذهبی، سیر اعلام النبلاء، بیروت، مؤسسة الرساله، 1413ق.
35. جعفریان، رسول، تأملی در نهضت عاشورا، چاپ دوم: قم، انصاریان، 1381.
36. حلی، رضی الدین علی بن یوسف مطهر، العدد القویه، تحقیق سید مهدی رجایی، چاپ اول: قم، مکتبة آیة الله المرعشی النجفی، 1408ق.
37. قزوینی، زکریا محمد بن محمود، عجائب المخلوقات و غرائب الموجودات، چاپ شده در حاشیه کتاب حیاة الحیوان دمیری، [بی جا، بی نا، بی تا].
38. سبط ابن جوزی، تذکرة الخواص من الامة بذکر خصائص الائمه، تحقیق حسین تقی زاده، چاپ اول: [بی جا]، مرکز الطباعة و النشر للمجمع العالمی لأهل البیت، 1426 ق.
39. سبط ابن جوزی، تذکرة الخواص، قدّم له سیّد صادق بحرالعلوم، تهران، مکتبة نینوی الحدیثه، [بی تا].
40. سلیم بن قیس، کتاب سلیم بن قیس الهلالی، تحقیق محمد باقر انصاری زنجانی، [بی جا، بی نا، بی تا].
41. طبرانی، سلیمان بن احمد، المعجم الکبیر، تحقیق حمدی عبدالمجید سلفی، چاپ دوم: قاهره، مکتبة ابن تیمیه، [بی تا].
42. سید ابن طاووس، الاقبال بالاعمال الحسنة فیما یعمل مرة فی السنه، تحقیق جواد قیّومی اصفهانی، [بی جا]، مکتب الاعلام الاسلامی، 1416 ق.
43. سید ابن طاووس، الملهوف علی قتلی الطفوف، تحقیق فارس حسّون، چاپ چهارم: تهران، دارالاسوه، 1383.
44. ابن عنبه، سیّد جمال الدین احمد بن علی حسنی، عمدة الطالب فی أنساب آل ابی طالب، تصحیح محمد حسن آل طالقانی، نجف، مطبعة الحیدریه، 1380ق.
45. عاملی، سید محسن امین، اعیان الشیعه، بیروت، دارالتعارف للمطبوعات، 1406 ق.
46. ذهبی، شمس الدین، تاریخ الاسلام، تحقیق عمر عبدالسلام تدمُری، چاپ دوم: بیروت، دارالکتاب العربی، 1418ق.
47. نویری، شهاب الدین احمد بن عبدالوهّاب، نهایة الارب فی فنون الادب، قاهره، مکتبة العربیه، 1395 ق.
48. محلاتی، ذبیح الله، فرسان الهیجاء، چاپ دوم: تهران، مرکز نشر کتاب، 1390ق.
49. شیخ صدوق، الأمالی، تحقیق مؤسسة البعثه، چاپ اول: قم، مؤسسة البعثه، 1417 ق.
50. شیخ صدوق، الخصال، تصحیح علی اکبر غفاری، قم، منشورات جماعة المدرسین، 1362.
51. شیخ صدوق، عیون أخبار الرضا، تحقیق شیخ حسین اعلمی، بیروت، مؤسسة الاعلمی للمطبوعات، 1404 ق.
52. شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمه، تصحیح علی اکبر غفاری، قم، مؤسسة النشر الاسلامی، 1405ق.
53. شیخ طوسی، الامالی، تحقیق مؤسسة البعثه، چاپ اول: قم، دارالثقافه، 1414 ق.
54. شیخ طوسی، رجال الطوسی، تحقیق جواد قیومی، قم، مؤسسة النشر الاسلامی، 1415 ق.
55. شیخ کلینی، الکافی، تحقیق علی اکبر غفاری، تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1363.
56. شیخ مفید، الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، تحقیق مؤسسة آل البیت لاحیاء التراث، قم، دارالمفید، 1413 ق.
57. شیخ مفید، مسارّ الشیعه، (چاپ شده در جلد 7 مؤلفات شیخ مفید)، تحقیق مهدی نجف، چاپ دوم: بیروت، دارالمفید، 1414ق.
58. صفدی، صلاح الدین خلیل بن أیبک، الوافی بالوفیات، بیروت، المعهد المانی.
59. مامقانی، عبدالله، تنقیح المقال، تهران، انتشارات جهان، [بی تا].
60. مسعودی، علی بن حسین، اثبات الوصیه، قم، انتشارات انصاریان، 1417 ق.
61. اربلی، علی بن عیسی بن ابی الفتح، کشف الغمة فی معرفة الائمه، بیروت، دارالأضواء، 1405 ق.
62. عمری، علی بن محمد، المجدی فی انساب الطالبیین، چاپ اول: قم، مکتبة آیة الله مرعشی نجفی، 1409 ق.
63. طبری، عماد الدین حسن بن علی، کامل بهائی (الکامل البهائی فی السقیفه)، تهران، مکتبة المصطفوی، [بی تا].
64. طبری، عماد الدین، بشارة المصطفی، تحقیق جواد قیومی اصفهانی، چاپ اول: قم، مؤسسة النشر الاسلامی، 1420 ق.
65. زرگری نژاد، غلامحسین، نهضت امام حسین و قیام کربلا، چاپ اول: تهران، سمت، 1383.
66. خواند میر، غیاث الدین بن همام الدین حسینی، تاریخ حبیب السیر فی اخبار افراد بشر، تهران، انتشارات کتابخانه خیام، 1333.
67. طبرسی، فضل بن حسن، تاج الموالید، قم، مکتبة آیة الله مرعشی نجفی، 1406ق.
68. طبرسی، فضل بن حسن، إعلام الوری بأعلام الهدی، چاپ اول: قم، مؤسسة آل البیت لاحیاء التراث، 1417ق.
69. کوفی اسدی، فضیل بن زبیر بن عمر بن درهم، «تسمیة من قتل مع الحسین»، تحقیق سید محمد رضا حسینی جلالی، فصلنامه تراثنا، شماره 2، 1406ق.
70. مغربی، قاضی نعمان، دعائم الاسلام، تحقیق آصف بن علی اصغر فیضی، قاهره، دارالمعارف، 1383 ق.
71. معلوف، لوئیس، المنجد فی الاعلام، چاپ دوازدهم: بیروت، افست دارالمشرق، [بی تا].
72. طبری، محب الدین احمد بن عبدالله، ذخائر العقبی فی مناقب ذوی القربی، قاهره، مکتبة القدسی، 1356ق.
73. مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، چاپ دوم: بیروت، مؤسسة الوفاء، 1403ق.
74. مجلسی، محمدباقر، جلاء العیون، چاپ اول: تهران، رشیدی، 1362.
75. حسینی موسوی، محمد بن ابی طالب، تسلیة المُجالس و زینة المَجالس، تحقیق فارس حسّون، چاپ اول: قم، مؤسسة المعارف الاسلامیه، 1418ق.
76. باعونی، محمد بن احمد، جواهر المطالب فی مناقب الامام علی بن ابی طالب، تحقیق محمدباقر محمودی، قم، مجمع احیاء الثقافة الاسلامیه، 1415 ق.
77. دولابی، محمد بن احمد، الذریة الطاهره، تحقیق سعد مبارک حسن، کویت، دارالسلفیه، 1407 ق.
78. طبری، محمد بن جریر بن رستم، دلائل الامامه، تحقیق مؤسسة البعثه، چاپ اول: قم، مؤسسة البعثه، 1413 ق.
79. تمیمی بستی، محمد بن حبّان بن احمد، الثقات، چاپ اول: [بی جا]، مؤسسة الکتب الثقافیه، 1393 ق.
80. طوسی، محمد بن حسن، مصباح المتهجّد و سلاح المتعبّد، چاپ اول: بیروت، مؤسسة فقه الشیعه، 1411 ق.
81. ابن سعد، «ترجمة الحسین و مقتله»، تحقیق سید عبدالعزیز طباطبایی، فصلنامه تراثنا، سال سوم، شماره 10، 1408 ق.
82. سماوی، محمد بن طاهر، إبصار العین فی أنصار الحسین، تحقیق محمد جعفر سماوی، قم، مرکز الدراسات الاسلامیة لحرس الثوره، 1377.
83. شافعی، محمد بن طلحه، کفایة الطالب فی مناقب امیرالمؤمنین، تحقیق محمد هادی امینی، تهران دار احیاء تراث اهل البیت، 1404 ق.
84. شافعی، محمد بن طلحه، مطالب السؤول فی مناقب الرسول، تحقیق ماجد بن احمد العطیه، بیروت، مؤسسة امّ القری، 1420 ق.
85. ابن اَبّار، محمد بن عبدالله بن ابی بکر قضاعی، دُرَرَ السمط فی خبر السبط، تحقیق عزالدین عمر موسی، چاپ اول: بیروت، دارالغرب الاسلامی، 1407ق.
86. نیشابوری، محمد بن فتال، روضة الواعظین، تحقیق سید محمد مهدی خرسان، قم، منشورات الشریف الرضی، [بی تا].
87. مشهدی، المزار الکبیر، تحقیق جواد قیّومی اصفهانی، چاپ اول: قم، مؤسسة النشر الاسلامی، 1419 ق.
88. سپهر، محمدتقی، ناسخ التواریخ، چاپ سوم: تهران، کتابفروشی اسلامیه، 1368.
89. تستری، شیخ محمدتقی، قاموس الرجال، قم، مؤسسة النشر الاسلامی.
90. شمس الدین، محمد مهدی، انصار الحسین، چاپ دوم:[بی جا]، الدار الاسلامیه، 1401 ق.
91. مسعودی، مروج الذهب و معادن الجوهر، تحقیق سعید محمد لحّام، بیروت، دارالفکر، 1421 ق.
92. کاشفی، ملاحسین، روضة الشهداء، قم، نوید اسلام، 1381.
93. میرخواند، تاریخ روضة الصفا، تصحیح جمشید کیان فر، چاپ اول: تهران، اساطیر، 1380.
94. هادی بن ابراهیم وزیر، نهایة التنویه فی ازهاق التمویه، تحقیق احمد بن درهم ابن عبدالله حوریه و ابراهیم بن مجد الدین بن محمد مؤیّدی، چاپ اول: یمن، منشورات مرکز اهل البیت للدراسات الاسلامیه، 1421 ق.
95. جرجانی شجری، یحیی بن حسین بن اسماعیل، الامالی الخمیسیه، بیروت، عالم الکتب.
96. یوسفی غروی، محمدهادی، وقعة الطف، چاپ سوم: قم، مؤسسة النشر الاسلامی، 1417 ق.
پی نوشتها
1. دانشجوی دکتری تاریخ اسلام.
2. بنابراین به برخی از اعداد و ارقام که چندان اهمیت ندارد، پرداخته نمی شود.
3. ابن اعثم، کتاب الفتوح، ج5، ص 29; شیخ مفید، الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، ج2، ص 38; ابن شهرآشوب، مناقب آل ابی طالب، ج4، 98; ابن جوزی، المنتظم فی تاریخ الملوک و الامم، ج5 ص 327; خوارزمی، مقتل الحسین(علیه السلام)، ج1، ص 283; اربلی، کشف الغمه، ج2، ص 253; محمد بن طلحه شافعی، مطالب السؤول فی مناقب الرسول(صلی الله علیه وآله)، ج2، ص 71; سبط ابن جوزی، تذکرة الخواص من الامة بذکر خصائص الائمة(علیهم السلام)، ج2، ص 146; سید ابن طاووس، اللهوف علی قتلی الطفوف، ص 24; ابن کثیر، البدایة و النهایه، ج 8، ص 162; ابن حجر عسقلانی، تهذیب التهذیب، ج2، ص 302.
4. طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج4، ص 262. عبارت وی در این باره چنین است: «... فحملوا معهم نحواً من ثلاثة و خمسین صحیفة ...» البته برخی محققان معاصر، تعبیر «ثلاثه» را تصحیف «مائه» دانسته و گزارش طبری را نیز همان 150 نامه تلقی کرده اند و شاهد بر این امر را نقل شیخ مفید، ابن اعثم، خوارزمی و سبط ابن جوزی گرفته اند که آنان نیز150 نامه نوشته اند و احتمالا همه آنان از ابومخنف نقل کرده اند (محمد هادی یوسفی غروی، وقعة الطف، ص 93). اما چنان که در متن ملاحظه می شود، بلاذری با این که احتمالا از ابومخنف نقل کرده است، 50 نفر گزارش کرده است، هم چنان که سبط ابن جوزی که 150 نامه گزارش کرده است، از ابن اسحاق نقل کرده است، نه از ابومخنف (همان، ص 244).
5. بلاذری، انساب الاشراف، ج3، ص 370.
6. محمد بن سعد، «ترجمة الحسین(علیه السلام) و مقتله»، تحقیق سید عبدالعزیز طباطبایی، فصلنامه تراثنا، سال سوم، شماره 10، 1408ق، ص 174.
7. همان، ص 24. ابن نما نیز به رقم دوازده هزار اشاره کرده است (مثیرالاحزان، ص 16).
8. طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج4، ص 275; ابوحنیفه دینوری، الاخبار الطوال، ص 235; شیخ مفید، الارشاد، ج2، ص 41; ابن جوزی، همان، ج 5، ص 325; سبط ابن جوزی، تذکرة الخواص، ج2، ص 141; ابن نما حلی، مثیرالاحزان، ص 21; سید ابن طاووس، اللهوف علی قتلی الطفوف، ص 25; ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ج 3، ص 299; ابن عنبه، عمدة الطالب فی أنساب آل ابی طالب، ص 191ـ 192.
9. طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج4، ص259 به نقل از عمار دهنی، ابن عساکر، ترجمة الامام الحسین(علیه السلام)، ص 302; ابن شهرآشوب، مناقب آل ابی طالب، ج4، ص 99; ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ج 3، ص 306; احمد بن حجر هیتمی، الصواعق المحرقة فی ردّ اهل البدع و الزندقه، ص 196. مسعودی، مروج الذهب و معادن الجوهر، ج3، ص 65 و سبط ابن جوزی، تذکرة الخواص، ج2، ص 141. 18هزار نفر را به عنوان قول دیگر، بیان کرده اند.
10. ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج 11، ص 43; مجلسی، بحار الانوار، ج44، ص 68. اما در برخی مآخذ، به جای 20 هزار نفر، 18 هزار نفر گزارش شده است (سلیم بن قیس، کتاب سلیم بن قیس الهلالی، ص 188; مجلسی، بحارالانوار، ج 27، ص 212). خواند میر نیز به این قول اشاره کرده است (غیاث الدین بن همام الدین حسینی (خواند میر)، تاریخ حبیب السیر فی اخبار افراد بشر، ج 2، ص 42).
11. ابن اعثم، همان، ج5، ص 40; خوارزمی، مقتل الحسین(علیه السلام)، ج 1، ص 290.
12. ابن شهرآشوب، همان، ج4، ص 99. او پس از اقامت مسلم در منزل عروه، این آمار را گزارش کرده است.
13. ابن قتیبه دینوری، الامامة و السیاسه، ج2، ص8; احمدبن محمد بن عبد ربه اندلسی، العقد الفرید، ج4، ص354.
14. ابن عساکر، ترجمة الامام الحسین(علیه السلام)، ص 284 و ابن نما حلی، مثیرالاحزان، ص 16.
15. طبری، همان، ج5، ص 489 (حوادث سال 121).
16. ابن سعد، ترجمة الحسین و مقتله، ص 174; بلاذری، انساب الاشراف، ج3، ص 422; طبری، تاریخ الامم والملوک، ج4، ص 294; شیخ مفید، الارشاد، ج 2، ص 71; ابن نما حلی، مثیرالاحزان، ص 16; سبط ابن جوزی، تذکرة الخواص، ج2، ص 133; ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ج3، ص 299.
17. ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبیین، ص70ـ71.
18. همان، ص 175 و ذهبی، سیراعلام النبلاء، ج3، ص 299.
19. طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج4، ص 260 به نقل از عمار دهنی و ص 275 به نقل از ابومخنف، و شیخ مفید، الارشاد، ج2، ص 52.
20. ابن اعثم، الفتوح، ج5، ص 49; خوارزمی، مقتل الحسین(علیه السلام)، ج1، ص 297. مسعودی، تنها 18 هزار نفر را گفته است (مروج الذهب و معادن الجوهر، ج3، ص 68).
21. مناقب آل ابی طالب، ج4، ص 101.
22. تهذیب التهذیب، ج2، ص 303.
23. طبری، همان، ج4، ص 279; ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبیین، ص 69. مسعودی، مروج الذهب، ج3، ص 69; شیخ مفید، الارشاد، ج2، ص 57، طبرسی، اعلام الوری باعلام الهدی، ج1، ص 443 و ابن نما حلی، مثیرالاحزان، ص 24. تنها 70 نفر را گفته اند.
24. دینوری، الاخبار الطوال، ص 240.
25. ابن اعثم، همان، ج5، ص 53.
26. محمد مهدی شمس الدین، انصار الحسین(علیه السلام)، ص 43.
27. به عنوان نمونه، «یزید بن زیاد بن مهاصر (ابوالشعثاء کندی)» به نام های یزید بن مهاجر جعفی، یزید بن زیاد بن مظاهر کندی، زائدة بن مهاجر و... نیز ضبط شده است. ر.ک: محمد مهدی شمس الدین، همان، ص 111، 117 و 121.
28. ابن شهرآشوب، مناقب آل ابی طالب، ج4، ص 122.
29. دینوری، الاخبار الطوال، ص 228; طبری، تاریخ الامم والملوک، ج4، ص 253; شیخ مفید، الارشاد، ج2، ص 34; ابن اعثم، همان، ج 5، ص 22; فتال نیشابوری، روضة الواعظین، ص 171; طبرسی، اعلام الوری باعلام الهدی، ج1، ص 435; خوارزمی، همان، ج1، ص 273; سبط ابن جوزی، همان، ص 236.
30. شیخ صدوق، الامالی، مجلس 30، ح1، ص 217 و مجلسی، بحارالانوار، ج 44، ص 313.
31. ابن سعد، همان، ص 170.
32. ابن عساکر، ترجمة الامام الحسین(علیه السلام)، ص 299; ابن کثیر، همان، ج8، ص 178.
33. ابن قتیبه دینوری، الامامة و السیاسه، ج2، ص 10 و ابن عبدربه، العقد الفرید، ج4، ص 355.
34. ابن اعثم، همان، ج5، ص 69; خوارزمی، مقتل الحسین(علیه السلام)، ج1، ص 317; محمد بن طلحه شافعی، مطالب السؤول فی مناقب آل الرسول، ج2، ص 73; اربلی، کشف الغمه، ج2، ص 253; ابن صباغ مالکی، الفصول المهمه، ج2، ص 6. البته این منابع، تمام همراهان امام(علیه السلام)(اعم از زن و مرد و اهل بیت و یاران) را این رقم نوشته اند.
35. ابن کثیر، همان، ج6، ص 259.
36. اما گزارش ابن عساکر که ابن کثیر نیز آن را نقل کرده است، بدون لحاظ بنی هاشم است که اگر تعداد آنان نیز در گزارش آمده بود، آمار او به ارقام گزارش های دیگر، نزدیک می شد.
37. طبری، تاریخ الامم والملوک، ج4، ص 292; یحیی بن حسین بن اسماعیل جرجانی شجری، الامالی الخمیسیه، ج1، ص 191ـ 192; سید ابن طاووس، اللهوف فی قتلی الطفوف، ص 60; ذهبی، سیر أعلام النبلاء، ج3، ص 308; ابن کثیر، همان، ج 8، ص 214; ابن حجر عسقلانی، الاصابة فی تمییز الصحابه، ج2، ص 71; همو، تهذیب التهذیب، ج2، ص 304. ابن نما، خبر عمار دهنی از امام باقر(علیه السلام) را مربوط به روز عاشورا دانسته است. (مثیر الاحزان، ص 39).
38. همان، ص 178; ابن عساکر، همان، ص 329; ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ج3، ص 298 و 300.
39. همان، ص 177.
40. یعقوبی، تاریخ یعقوبی، ج2، ص 243.
41. مسعودی، مروج الذهب، ج3، ص 71. هم چنین سبط ابن جوزی، همان، ج2، ص 161 و مجلسی، بحارالانوار، ج45، ص 74. گزارش مسعودی را نقل کرده اند، اما به جای 500 سوار، 1000 سوار نوشته اند.
42. ابن شهرآشوب، مناقب آل ابی طالب، ج4، ص 107.
43. بَلَنسیّه، ناحیه و شهری است در شرق کشور اسپانیا که امروزه آن را «والنسیا» خوانند (لویس معلوف، المنجد فی الاعلام، ماده «بلنسیه»).
44. ابن ابار، محمد بن عبدالله بن ابی بکر قضاعی، دُرَرَ السمط فی خبر السبط، ص 104.
45. ر.ک: تستری، قاموس الرجال، ج8، ص 8ـ9 و خویی، معجم رجال الحدیث، ج 13، ص 268ـ 269.
46. طبری، تاریخ الامم والملوک، ص 300ـ301 و شیخ مفید، الارشاد، ج2، ص 75.
47. طبری، همان، ج 4، ص320; شیخ مفید، همان، ج2، ص 95. بسیاری از مورخان، این قول را قائل شده اند: بلاذری، انساب الاشراف، ج3، 395; دینوری، الاخبار الطوال، ص 256; ابن اعثم، کتاب الفتوح، ج5، ص 101; قاضی نعمان مغربی، شرح الاخبار، ج3، ص 155; طبری، دلائل الامامه، ص 178; فتال نیشابوری، روضة الواعظین، ص 184; طبرسی، اعلام الوری باعلام الهدی، ج1، ص 457; خوارزمی، مقتل الحسین(علیه السلام)، ج 2، ص 6; ابن جوزی، المنتظم، ج5، ص 339; عماد الدین طبری، کامل بهائی (الکامل البهائی فی السقیفه)، ج2، ص 281; ابن کثیر، همان، ج 8، ص 192.
48. طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج4، ص 295; بلاذری، انساب الاشراف، ج3، ص 424; شمس الدین ذهبی، تاریخ الاسلام، ج5، ص 15.
49. همان، ج 5، ص 489. (ذیل حوادث سال 121).
50. همان، ج3، ص 154; ابوزید احمد بن سهل بلخی، البدء والتاریخ، ج2، ص 241.
51. علی بن حسین مسعودی، اثبات الوصیه، ص 166.
52. همان، ج2، ص 6; محمد بن ابی طالب حسینی موسوی، تسلیة المُجالس و زینة المَجالس، ج2، ص 275; مجلسی، بحار الانوار، ج 45، ص 4. عبارت خوارزمی در این باره چنین است: «... و کان معه اثنان و ثلاثون فارساً و اربعون راجلاً و فی روایة : اثنان و ثمانون راجلاً ...». البته این در صورتی است که «اثنان و ثمانون راجلا» عطف به «اربعون راجلا» باشد که با احتساب سوارگان سپاه امام(علیه السلام)، مجموعا تعداد آنان 114 نفر (سواره و پیاده) می شود.
53. تذکرة الخواص، ج2، ص 160. هم چنین او قول به 170 نفر (70 نفر سواره و 100 نفر پیاده) و نیز قول به 30 سواره را نیز بیان کرده است (همان).
54. الصواعق المحرقه، ص 197.
55. ابن اعثم، همان، ج5، ص 84 ـ 90 و ص101; خوارزمی، همان، ج1، ص 341ـ 345. البته خوارزمی، نام برخی از فرماندهان را متفاوت از ابن اعثم نوشته است; ابن عماد حنبلی، شذرات الذهب، ج1، ص 67; مجلسی، همان، ج 44، ص 386. ملاحسین کاشفی، این عدد را صحیح ترین رقم آمار سپاه دانسته است (روضة الشهداء، ص 346).
56. شیخ صدوق، الامالی، مجلس 24، ص 177، ح 3 و مجلس 70، ص 547، ح 10. سید ابن طاووس نیز به این رقم اشاره کرده است (اللهوف، ص 70).
57. اثبات الوصیه، ص 166.
58. دلائل الامامه، ص 178.
59. مناقب آل ابی طالب، ج 4، ص 106.
60. تذکرة الخواص، ج2، ص 161.
61. ابن صباغ مالکی، الفصول المهمه، ص 191; سید ابن طاووس همین آمار را با قید روز ششم آورده است (اللهوف، ص 52).
62. عمدة الطالب فی أنساب آل ابی طالب، ص 192.
63. همان، ص 346.
64. ابن سعد، ترجمة الحسین و مقتله، ص 184; بلاذری، انساب الاشراف، ج3، ص 411; طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج4، ص 348; ابوحنیفه نعمان بن محمد تمیمی مغربی، شرح الاخبار، ج3، ص 155; مسعودی، مروج الذهب و معادن الجوهر، ج3، ص 73; نویری، نهایة الارب فی فنون الادب، ج 20، ص 463; ابن کثیر، البدایة و النهایه، ج8، ص 205ـ206.
65. بلاذری، همان، ج3، ص 405 و طبری، همان، ج4، ص 340، تعداد کشته ها را 5 نفر نوشته اند.
66. بلاذری، همان، ج3، ص 404 و طبری، همان، ج4، ص 336، تعداد کشته ها را توسط نافع، 12 نفر نوشته اند.
67. چنان که در جای خود باید بررسی شود، شیخ صدوق از افرادی است که علی اکبر فرزند جوان امام(علیه السلام)را علی اصغر می نامد.
68. الامالی، مجلس 30، ح1، ص 223ـ226; فتال نیشابوری، روضة الواعظین، ص 186ـ 188.
69. در صورتی که وهب، 8 نفر کشته باشد.
70. ابن شهرآشوب، همان، ج 4، ص 109ـ114.
71. ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج3، ص 263.
72. ابن اعثم، همان، ج5، ص 115; خوارزمی، همان، ج2، ص 35. خوارزمی در ادامه می نویسد: علی اکبر (در مجموع) 200 نفر را کشت (همان).
73. ابن سعد، ترجمة الحسین و مقتله، ص 184; بلاذری، انساب الاشراف، ج3، ص 411; طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج4، ص 348; ابوعلی مسکویه رازی، تجارب الامم و تعاقب الهمم، ج2، ص 73; طبرسی، تاج الموالید، ص 31; خوارزمی، همان، ج2، ص 44; ابن کثیر، همان، ج 8، ص 205.
74. فضیل بن زبیر بن عمر بن درهم کوفی اسدی، «تسمیة من قتل مع الحسین(علیه السلام)»، تحقیق سید محمد رضا حسینی جلالی، فصلنامه تراثنا، شماره 2، 1406ق، ص 149ـ 156. البته طبق شماره گذاری محقق رساله فضیل، نام شهدا، 107 نفر شده است، اما باید توجه داشت که وی (در شماره های 81 و 82 ) نام دو نفر به نام های کثیر بن عبدالله شعبی و مهاجر بن أوس را از یاران امام(علیه السلام) شمرده است، در حالی که آنان از سپاهیان دشمن بوده اند. احتمالا در نسخه خطی، نام یکی از شهدا (به احتمال زیاد، زهیر بن قین) حذف شده است و در ادامه گزارش، نام قاتلان او، یعنی مهاجر و کثیر به عنوان یاران امام(علیه السلام) به حساب آمده اند. این مطلب را قراینی تأیید می کند: اوّل، آن که طبری در جریان شهادت زهیر بن قین نوشته است : «فشد علیه کثیر بن عبدالله الشعبی و مهاجر بن اوس فقتلاه» (ج4، ص 336)، دوم، آن که در گزارش فضیل بن زبیر، نام زهیر بن قین به چشم نمی خورد و تنها از شخصی به نام زهیر بن سلیم یاد شده است که غیر از زهیر بن قین است، چرا که زهیر بن سلیم، أزدی و زهیر بن قین، بَجَلی است. سوم، آن که فضیل پیش از ذکر نام کثیر می نویسد: «و قتل من بجیلة...» که طبعاً چون زهیر، بجلی است، یکی از کشته ها او بوده است، اما نام او در فهرست اسامی وجود ندارد، لذا مناسب است نام او در فهرست آورده شود. افزون بر این، نام سلمان بن مضارب، به عنوان پسر عموی مهاجر بن اوس پس از نام او آورده شده است که این تنها با بودن نام زهیر پیش از وی، صحیح است، چون سلمان پسر عموی زهیر است (سید ابوالقاسم خویی، معجم رجال الحدیث، ج9، ص 193) نه مهاجر، چرا که قین و مضارب، پدران زهیر و سلمان، فرزندان قیس بودند و سلمان در سال 60ق با پسر عموی خود به مکه آمده بود و چون زهیر به کاروان امام(علیه السلام)پیوست، او نیز جزء یاران امام(علیه السلام) قرار گرفت (سماوی، إبصار العین فی انصار الحسین(علیه السلام)، ص 169).
75. طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج4، ص 351; دینوری، پیشین، ص 260; شیخ مفید، پیشین، ج2، ص 118; ابن عساکر، تاریخ مدینة دمشق، تحقیق علی شیری، بیروت، دارالفکر، 1415 ق، ج 18، ص 445; ابن کثیر، همان، ج8، ص 208; صفدی، الوافی بالوفیات، ج 14، ص 189; ابن صباغ مالکی، الفصول المهمه، ص 193; میرخواند، تاریخ روضة الصفا، ج5، ص 2270.
76. ابن اعثم، همان، ج5، ص 127. با توجه به آن که گزارش خوارزمی، همان گزارش ابن اعثم است و در گزارش وی به جای «ثلاثین»، «ثمانین» آمده است، به نظر می رسد، واژه «ثلاثین» در گزارش ابن اعثم، تصحیف «ثمانین» باشد، چرا که آمار 32 نفری اصحاب امام حسین(علیه السلام) (که در گزارش ابن اعثم آمده است) به هیچ رو با آمارهای دیگر، سازگاری ندارد.
77. سبط ابن جوزی، همان، ج2، ص 193.
78. ابن عبد ربه، العقد الفرید، مطبعة اللجنة التألیف و الترجمة و النشر، 1365 ق، ج4، ص 328.
79. خوارزمی، همان، ج2، ص 62.
80. ابن سعد، همان، ص 190.
81. ابوزید احمد بن سهل بلخی، البدء والتاریخ، ج2، ص241 و مسعودی، مروج الذهب ومعادن الجوهر، ج3، ص72.
82. سید محسن امین عاملی، اعیان الشیعه، ج1، ص 610ـ612.
83. شیخ مهدی شمس الدین، انصار الحسین(علیه السلام)، ص 49 و 52. اما او در صفحه 54 می نویسد: تعداد یاران 100 نفر بودند، کمی بیشتر یا کمتر از صد نفر.
84. ذبیح الله محلاتی، فرسان الهیجاء، ج2، ص 154.
85. غلامحسین زرگری نژاد، نهضت امام حسین(علیه السلام) و قیام کربلا، ص 291ـ386.
86. ابن سعد، همان، ص 196، ح 305; خلیفة بن خیاط عصفری، تاریخ خلیفة بن خیاط، ص 179; سلیمان بن احمد طبرانی، المعجم الکبیر، ج3، ص 104 و 119; شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمه، ص 533; همو، الامالی، مجلس 87، ص 694; شیخ مفید، الارشاد، ج2، ص 125ـ126; محمد بن حسن طوسی، الامالی، ص 162، ح 268; عماد الدین طبری، بشارة المصطفی، ص 426; خوارزمی، همان، ج2، ص 53; اربلی، همان، ج2، ص 267; ابن کثیر، همان، ج 8، ص 205. البته در بیشتر این منابع، بدون احتساب امام حسین(علیه السلام)، 17 نفر می شود.
87. همانند آن چه در کمال الدین شیخ صدوق و امالی شیخ طوسی نقل شده است.
88. تسمیة من قتل مع الحسین(علیه السلام)، ص 149ـ151. هم چنین شیخ صدوق، الخصال، ص 519، ابن شهرآشوب، همان، ج 4، ص 179 و ابن ابی الحدید، همان، ج 15، ص 251 این آمار را (بدون احتساب مسلم بن عقیل) ذکر کرده اند.
89. ابن ابی حاتم رازی، السیرة النبویه، ص 588.
90. طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج4، ص 293 (روایت عمّار دهنی از امام باقر(علیه السلام)); ابن جوزی، المنتظم، ج 5، ص340; ابن حجر عسقلانی، تهذیب التهذیب، ج2، ص 304.
91. ابونعیم اصفهانی، حلیة الاولیاء، ج3، ص 138; ابن عساکر، تاریخ مدینة دمشق، ج41، ص 386; اربلی، کشف الغمه، ج 2، ص 314، مسعودی نیز زمان نام بردن از شهدای بنی هاشم، نام 14 نفر را آورده است (مروج الذهب و معادن الجوهر، ج 3 ص 72).
92. نویری، همان، ج 20، ص 461ـ 462.
93. خلیفة بن خیاط، همان، ص 179; طبرانی، همان، ج 3، ص 118; ابن عبد ربه اندلسی، العقد الفرید، ج4، ص 358; علی بن محمد عمری، المجدی فی انساب الطالبیین، ص 15; ابن عساکر، همان، ص 350; خوارزمی، همان، ج2، ص 52; ذهبی، تاریخ الاسلام، ج5، ص 5 و 14; ابن کثیر، همان، ج8، ص 184 و 205.
94. ابن سعد، همان، ص 190; شیخ صدوق، عیون أخبار الرضا(علیه السلام)، ج2، ص 268 و الامالی، مجلس 27، ص 192; طبرسی، تاج الموالید، ص 32; ابن عساکر، همان، ص 337; طبری، کامل بهائی (الکامل البهائی فی السقیفه)، ج2، ص 303.
95. قاضی نعمان مغربی، دعائم الاسلام، ج3، ص 168; ابن عساکر، همان، ص 329; سبط ابن جوزی، همان، ص 255ـ 256; ابن حجر هیتمی، الصواعق المحرقه، ص 198.
96. سبط ابن جوزی، همان، ج2، ص 181; ابن طلحه شافعی، کفایة الطالب، ص 446ـ 447، رقم 11630; ابن حجر هیتمی، همان، ص 198.
97. ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبیین، ص 62.
98. محمد بن احمد دولابی، الذریة الطاهره، ص 97; ابن عبدالبر قرطبی، الاستیعاب، ج 1، ص 381.
99. هادی بن ابراهیم الوزیر، نهایة التنویه فی ازهاق التمویه، ص 128 و 212. به نظر می رسد او قول حسن بصری را که 16 نفر (ستة عشر) باشد، 26 نفر (ستة و عشرون) به حساب آورده است.
100. خوارزمی، همان، ج2، ص 53; ابن شهرآشوب، همان، ج4، ص 122، اما او در شمارش تفصیلی نام افراد، از 30 نفر نام برده است. مجلسی، بحارالانوار، ج 45، ص 62ـ 63.
101. محمد بن حسن طوسی، مصباح المتهجد، ص 782; محمد بن مشهدی، المزار الکبیر، ص 474; مجلسی، همان، ج 45، ص63 و ج 98، ص 304; محمد تقی سپهر، ناسخ التواریخ (در احوالات سید الشهداء(علیه السلام))، ج3، ص 17; سید محسن امین، اعیان الشیعه، ج 1، ص 610; رسول جعفریان، تأملی در نهضت عاشورا، ص 142.
102. در این جا فضیل، نام پنج نفر را از بجیله گفته است، اما چنان که گفته شد، دو نفر از آنان، یعنی کثیر بن عبدالله و مهاجر بن اوس، از فرماندهان و سپاهیان دشمن هستند، و وی اشتباهاً به جای نام زهیر، نام دو نفر یاد شده را نوشته است که مجموعاً پنج نفر شده است. بنابراین اگر به جای این دو نفر، زهیر لحاظ شود، با پسر عمویش سلمان، چهار نفر از بجیله، خواهد بود.
103. همان، ص 152ـ 156. حمید بن احمد مُحَلّی (م 652 ق) همین گزارش را با اندکی تفاوت، نقل کرده است (الحدائق الوردیة فی مناقب ائمة الزیدیّه، ج1، ص 210ـ212).
104. محمد سماوی، اِبصار العین فی انصار الحسین(علیه السلام)، ص 229. اما چنان که آمار ارائه شده نشان می دهد، سماوی 113 نفر را گزارش کرده است که یک نفر اضافی با احتساب خود امام(علیه السلام) است.
105. همان، ص 49 به بعد.
106. خوارزمی، همان، ج2، ص 11.
107. مسعودی، مروج الذهب، ج3، ص 73.
108. بلاذری، همان، ج3، ص 410; طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج4، ص 347; شیخ مفید، الارشاد، ج2، ص 113; طبرسی، إعلام الوری بأعلام الهدی، ج1، 470; خوارزمی، همان، ج2، ص 44; ابن شهرآشوب، همان، ج4، ص 121; سید ابن طاووس، همان، ص 79; ابن نما، همان، ص 59; مجلسی، بحارالانوار، ج45، ص 59.
109. طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج4، ص 346; خوارزمی، همان، ج2، ص 42; ابن شهرآشوب، همان، ج4، ص 120; ابن نما، همان، ص 58; سید ابن طاووس، همان، ص 76; حمید بن احمد مُحَلّی، همان، ج1، ص 212. بلاذری و مسعودی نیز (بدون ذکر قائل آن) همین تعداد را نوشته اند (بلاذری، انساب الاشراف، ج3، ص 409 و مسعودی، مروج الذهب و معادن الجوهر، ج3، ص 73).
110. قاضی نعمان مغربی، همان، ج3، ص 164; طبری، دلائل الامامه، ص 178. در نقل طبری، 33 زخم نیزه و 44 زخم شمشیر آمده است.
111. شیخ طوسی، الامالی، ص 677، ح 10.
112. شیخ صدوق، الامالی، مجلس 31، ح 1، ص 228; فتال نیشابوری، همان، ص 189; طبرسی، تاج الموالید، ص 31; ابن شهرآشوب، همان، ج4، ص 120; مجلسی، بحارالانوار، ج45، ص 82. ابن شهرآشوب اقوال دیگری نیز آورده است: 1ـ360 زخم; 2ـ1900 زخم; 3ـ33 ضربه شمشیر به جز تیرها. (همان، ص 120).
113. شیخ کلینی، الکافی، ج 6، ص 452، ح 9 و مجلسی، بحارالانوار، ج 45، ص 92، ح 36.
114. قاضی نعمان مغربی، دعائم الاسلام، ج2، ص 154.
115. قاضی نعمان، شرح الاخبار، ج3، ص 164; طبری، دلائل الامامه، ص 178; خوارزمی، همان، ج2، ص 42; ابوالفرج عبدالرحمن بن جوزی، الرد علی المتعصّب العنید، ص 39; ابن نما، همان، ص 57 ـ 58; حمید بن احمد مُحَلّی، همان، ج1، ص 213. مشابه این خبر را ابن سعد نیز آورده است (همان، ص 184).
116. مُحَلّی، همان، ج1، ص 213.
117. همان، ص 184; ابن نما، همان، ص 57 ـ 58. قاضی نعمان، مشابه این خبر را آورده است (همان، ج3، ص 164).
118. محمد بن علی عمری، المجدی فی انساب الطالبیین، ص 13; جمال الدین احمد بن علی حسینی، عمدة الطالب فی أنساب آل ابی طالب، ص 192.
119. سید بن طاووس، همان، ص 71.
120. طبرسی، اعلام الوری بأعلام الهدی، ج1، ص 469 و ابن شهرآشوب، همان، ج4، ص 120.
121. محمد بن طاهر سماوی، إبصار العین فی أنصار الحسین(علیه السلام)، ص 220ـ221.
122. خوارزمی، همان، ج2، ص 25.
123. طبری، همان، ج4، ص 334.
124. همان، ص 332; خوارزمی، همان، ج1، ص 19 و مجلسی، بحار الانوار، ج45، ص20.
125. فضیل بن زبیر، «تسمیة من قتل مع الحسین» تحقیق سید محمدرضا حسینی جلالی، فصلنامه تراثنا، شماره 2، ص 153ـ154.
126. مسعودی، مروج الذهب و معادن الجوهر، ج3، ص 72.
127. سماوی، همان، ص 221.
128. فضیل بن زبیر، همان، ص 152; شیخ طوسی، رجال الطوسی، ص 21; ابن شهر آشوب، همان، ج1، ص 184; محب الدین احمد بن عبدالله الطبری، ذخائر العقبی فی مناقب ذوی القربی، ص 146.
129. ابن حجر، تبصیر المنتبه، ج4، ص 1296.
130. عبدالله مامقانی، تنقیح المقال، ج 3، ص 214.
131. ابن حجر عسقلانی، الاصابة فی تمییز الصحابه، ج6، ص 445، ش 9051; غیاث الدین بن همام الدین حسینی (خواند میر)، تاریخ حبیب السیر فی اخبار افراد بشر، ج 2، ص 43 و مامقانی، همان، ج3، ص 288.
132. ابن حجر، همان، ج 5، ص 8 . البته ابن حجر تصریح به صحابی بودن وی نکرده است، بلکه2 گفته است که عبدالله همزاد حسین بن علی بوده است که طبیعتاً او باید پیامبر(صلی الله علیه وآله) را در کودکی درک کرده باشد.
133. طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج4، ص 349; بلاذری، همان، ج3، ص412; دینوری، همان، ص 259; شیخ مفید، الارشاد، ج2، ص 113; خوارزمی، همان، ج2، ص 45; ابن نما، همان، ص 65. البته طبری در صفحه 348 و خوارزمی در صفحه 44 به جدا کردن سر امام(علیه السلام) اشاره کرده اند و سپس هر دو در صفحه بعد می نویسند که سرهای بقیه شهدا قطع شد که طبعاً مراد از بقیه، غیر از سر امام(علیه السلام) است و بنابراین با احتساب سر امام(علیه السلام)مجموع سرها، 73 سر می شود. هم چنان که عبارات دینوری، شیخ مفید و ابن نما نیز مؤید آمار 73 سر هست.
134. بلاذری، همان، ج3، ص 412; دینوری، همان، ص 259. به نظر می رسد گزارش بلاذری همان گزارش طبری از ابومخنف باشد، اما چون او به جای شش سر که مذحج حامل آن ها بودند، شانزده سر و به جای هفت سر که سایر سپاه حمل کرده اند، نُه سر، گزارش کرده است، آمار گزارش وی، 12 سر بیشتر از گزارش طبری شده است.
135. سبط ابن جوزی، تذکرة الخواص، ص 256. البته در تحقیق جدید این کتاب، به جای واژه «تسعون»، «سبعون» آمده است که در این صورت، همان قول مشهور 72 سر می شود (همان، ج2، ص 182). وی در جای دیگر، بیش از 70 سر نوشته است (همان، ج2، ص 189).
136. سید ابن طاووس، همان، ص 85; تسلیة المجالس و زینة المجالس، ج 2، ص 331 و مجلسی، بحار الانوار، ج 45، ص 62.
137. طبری، تاریخ الامم والملوک، ج4، ص 358; ابن شهرآشوب، مناقب آل ابی طالب، ج4، ص 121 و ابن صباغ مالکی، الفصول المهمه، ص 198.
138. فضیل بن زبیر، همان، ص 152.
139. ابن سعد، همان، ص 186 و طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج4، ص 359.
140. فضیل بن زبیر، همان.
141. ابن شهرآشوب، همان، ج4، 122.
142. سماوی، همان، ص 221ـ222.
143. فضیل بن زبیر، همان، ص150; ابن سعد، همان، ص 186; طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج4، ص 359; ابن حبان، الثقات، ج2، ص 310; ابوالفرج اصفهانی، همان، ص 79; ابن شهرآشوب، همان، ج4، ص 122. وی می گوید که دست او قطع شده بود.
144. فضیل بن زبیر، همان، ص 156 و محلّی، الحدائق الوردیه، ج1، ص 212.
145. فضیل بن زبیر، همان و محلی، همان.
146. بلاذری، انساب الاشراف، ج11، ص 183 (وی نام او را مرقع بن قمامة بن خویلد نوشته است). ابن کثیر، همان، ج 8، ص 205 (ابن کثیر مرقع بن یمانه ضبط کرده است) اما طبری (همان، ج4، ص 347) و بلاذری در جای دیگر (همان، ج3، ص 411) و دینوری (الاخبار الطوال، ص 259) می نویسند که مرقع با امان گرفتن یکی از افراد قبیله اش به آنان پیوست و ابن زیاد او را به زاره تبعید کرد، اما به شهادت او اشاره نکرده اند.
147. ابن سعد، همان، ص 186ـ187.
148. دینوری، الأخبار الطوال، ص 259.
149. ابن قتیبه، الامامة و السیاسه، ج2، ص 12 و نزدیک به این گزارش ر.ک: ابن عبد ربه، العقد الفرید، ج4، ص 385 و محمد بن احمد باعونی، جواهر المطالب فی مناقب الامام علی بن ابی طالب، ج2، ص 287.
150. قاضی نعمان، شرح الاخبار، ج3، ص 196ـ199.
151. دینوری، الاخبار الطوال، ص 259 و ابن کثیر، همان، ج8، ص 212.
152. بلاذری، همان، ج3، ص 411 و ابن عبد ربه اندلسی، العقد الفرید، ج4، ص 360.
153. ابوالفرج اصفهانی، همان، ص 79 و سید ابن طاووس، همان، ص 86.
154. ابن سعد، همان، ص 186; طبری، تاریخ الامم والملوک، ج4، ص 353 و 359; ابن حبان، همان، ج2، ص 310; ابوالفرج اصفهانی، همان، ص 79 (وی به جای عمرو، عمر نوشته است); خوارزمی، همان، ج2، ص 41; ابن عساکر، تاریخ مدینة دمشق، ج 45، ص 484 (ذیل ترجمه عمرو بن حسن); سبط ابن جوزی، تذکرة الخواص، ج2، ص 178 (وی نیز عمر بن حسن نوشته است); سید ابن طاووس، همان، ص 86 . اما شیخ مفید(رحمه الله)، او را جزء شهدا دانسته است (الارشاد، ج2، ص 26).
155. فضیل بن زبیر، همان، ص150 و 157; ابوالصلاح حلبی، تقریب المعارف، ص 252 (وی به جای عمرو، عمر نوشته است); ابن کثیر، همان، ج8، ص 205. اما ابن عساکر، تنها عمرو بن حسن(علیه السلام) پدر محمد را جزء اسرا دانسته است و معتقد است که محمد آن زمان به دنیا نیامده بود (تاریخ مدینة دمشق، ج 55، ص 15).
156. ابن قتیبه دینوری، الامامة و السیاسه، ج2، ص 8.
157. قاضی نعمان مغربی، همان، ج3، ص 198.
158. ابن سعد، همان، ص 187 و ذهبی، همان، ج 3، ص 303.
159. قاضی نعمان مغربی، همان، ج3، ص 197.
160. ابن سعد، همان; ابن عساکر، همان، ج 54، ص 226 و ذهبی، همان، ج 3، ص 303.
161. بلاذری، همان، ج3، ص 411; دینوری، همان، ص 259 و طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج4، ص 347.
162. طبری، همان، ج4، ص 321.
163. ابن عساکر، تاریخ مدینة دمشق، ج 14، ص 223.
164. شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمه، ص 546.
165. ابن سعد، همان، ص 187 و ذهبی، همان، ج3، ص 303.
166. قاضی نعمان، شرح الاخبار، ج3، ص 198ـ 199.
167. ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبیین، ص 79.
168. ابن سعد، همان، ص 187; ابوالفرج اصفهانی، همان، ص 79 و شیخ صدوق، الامالی، مجلس 31، ص 229.
169. ابن سعد، همان و شیخ صدوق، الامالی، ص 231.
170. ابوالفرج اصفهانی، همان، ص 79 و قاضی نعمان مغربی، شرح الاخبار، ج3، ص 198.
171. قاضی نعمان مغربی، همان، ج3، ص 198.
172. ابن سعد، همان، ص 187; طبرانی، المعجم الکبیر، ج3، 104; قاضی نعمان مغربی، همان، ص 198 و شیخ صدوق، الامالی، ص 228.
173. ابن سعد، همان; ابوالفرج اصفهانی، همان، ص 79; طبرانی، همان، ص 104; قاضی نعمان مغربی، همان، ص 199 و شیخ صدوق، همان، ص 230.
174. طبرسی، الاحتجاج، ج2، ص 27; خوارزمی، همان، ج2، ص 105; ابن نما، همان، ص 67 و سید ابن طاووس، همان، ص 88.
175. ابن سعد، همان، ص 187.
176. همان.
177. طبری، تاریخ الامم والملوک، ج4، ص 263.
178. همان، ص 277ـ278.
179. بلاذری، همان، ج3، ص 378ـ379.
180. طبری، همان، ج4، ص 298.
181. ابن نما، همان، ص 66; سید ابن طاووس، همان، ص 190 و مجلسی، بحارالانوار، ج45، ص 108.
182. طبری، همان، ج4، ص 342; ابن نما، همان، ص 57. اعتراض او به این سبب بود که شوهرش جبه کلاه دار (=بُرْنُس) متعلق به امام(علیه السلام) را غارت کرده بود.
183. ابن نما، همان، ص 73; سید ابن طاووس، همان، ص 205 و مجلسی، بحارالانوار، ج45، ص 120. او زمانی که پدرش در محاصرة عوامل ابن زیاد بود، به دفاع از او پرداخت.
184. ابن نما، همان، ص 58 و سید ابن طاووس، ص 180. هنگامی که لشکر عمر سعد مشغول غارت خیمه ها شدند، او به این کار اعتراض کرد.
185. طبری، همان، ج4، ص 329. او به همراهی شوهرش با لشکر عمر سعد در مقابله با امام حسین(علیه السلام) و کشتن بریر بن خضیر اعتراض کرد.
186. بلاذری، انساب الاشراف، ج3، ص 411; طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج4، ص 348; خوارزمی، همان، ج2، ص 114; ابن نما، همان، ص 65ـ66 و ابن کثیر، همان، ج8، ص 206. او به آوردن شوهرش سر امام حسین(علیه السلام) را به خانه اش و اظهار شادی شوهرش از این که چیزی به خانه آورده است که در آن بی نیازی از روزگار است، اعتراض کرد.
187. ابن اعثم، کتاب الفتوح، ج5، ص133.
188. شیخ مفید، الارشاد، ج2، ص 122 و طبرسی، إعلام الوری بأعلام الهدی، ج1، ص 475.
189. محمد بن سعد، همان، ص 192; طبری، همان، ج 4، ص 353; خوارزمی، همان، ج2، ص 81 ; ابن عساکر، ترجمة الامام الحسین(علیه السلام)، ص 338; سبط ابن جوزی، همان، ج2، ص 199; ابوالفداء اسماعیل بن کثیر دمشقی، البدایة و النهایه، ج8، ص 212 و محمد باقر مجلسی، جلاء العیون، ص 405.
190. ابوحنیفه نعمان بن محمد تمیمی مغربی، شرح الاخبار فی فضائل الائمة الاطهار، ج3، ص 269.
191. سید بن طاووس، الاقبال بالأعمال، ج3، ص 101.
192. طبری، کامل بهائی (الکامل البهائی فی السقیفه)، ج2، ص 302; مجلسی، بحار الانوار، ج 45، ص 196 و همو، جلاء العیون، ص 409.
193. ابن سعد، همان، ص 164; بلاذری، همان، ج3، ص 368 و طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج4، ص 239ـ240 و 250 (او تاریخ های دیگری را نیز ذکر کرده است) و شیخ مفید، الارشاد، ج2، ص 32.
194. طبری، همان، ج4، ص 252 و 286; بلاذری، همان، ج3، ص 371; شیخ مفید، الارشاد، ج2، ص 34; محمد بن فتال نیشابوری، روضة الواعظین، ص 172 و ابن کثیر، البدایة و النهایه، ج8، ص 171.
195. طبری، همان، ج4، ص 286; بلاذری، همان، ج3، ص 371; شیخ مفید، الارشاد، ج2، ص 35; خوارزمی، همان، ج1، ص 273; ابن کثیر، همان، ج 8، ص 171. اما ابن اعثم، خوارزمی، ابن نما و سید ابن طاووس، به اشتباه این تاریخ را زمان خروج امام حسین(علیه السلام) از مدینه دانسته اند (کتاب الفتوح، ج 5، ص 22; مقتل الحسین(علیه السلام)، ج1، ص 273; مثیرالاحزان، ص 15 و اللهوف، ص 21).
196. طبری، همان، ج4، ص 262; بلاذری، همان، ج 3، ص 370 و شیخ مفید، همان، ج2، ص 37.
197. طبری، همان، ج4، ص 262; بلاذری، همان، ج3، ص 370 و شیخ مفید، همان، ج2، ص 37ـ 38.
198. طبری، همان، ج4، ص 262 و شیخ مفید، همان، ج2، ص 38.
199. مسعودی، همان، ج3، ص 65.
200. همان.
201. طبری، همان، ج4، ص 286; بلاذری، همان، ج3، ص 371; شیخ مفید، همان، ج2، ص 66; سبط ابن جوزی، همان، ج2، ص 148; محمد بن طلحه شافعی، همان، ج2، ص 73. اما ابن سعد (همان ، ص 170) و ابن عساکر (ترجمة الامام الحسین(علیه السلام)، ص 299) روز دهم و سبط ابن جوزی در جای دیگر (همان ، ج2، ص 140 و 144) روز هفتم و ملاحسین واعظ کاشفی (روضة الشهداء، ص 314) روز سوم ذی الحجة را روز خروج امام(علیه السلام) از مکه دانسته اند که درست به نظر نمی رسد.
202. طبری، همان، ج4، ص 286 و شیخ مفید، همان، ج2، ص 66.
203. ابن کثیر، همان، ج8، ص 171.
204. بلاذری، همان، ج3، ص 385; طبری، همان، ج4، ص 309; مفید، همان، ج2، ص 84; ابن اعثم، همان، ج5، ص 83; فتال نیشابوری، همان، ص 181; ابن شهرآشوب، همان، ج4، ص 105; سید ابن طاووس، همان، ص 49; ابن نما، همان، ص 35; محمد بن طلحه شافعی، همان، ج2، ص 77 و ابن کثیر، همان، ج8، ص 189. اما برخی منابع، روز اول محرم را نوشته اند (دینوری، الاخبار الطوال، ص 253).
205. طبری، همان، ج4، ص 310; بلاذری، همان، ج3، ص 385; شیخ مفید، همان، ج2، ص 84 و ابن جوزی، المنتظم، ج5، ص 336.
206. ابن اعثم، همان، ج5، ص 90ـ91 و خوارزمی، همان، ج1، ص 345ـ 346.
207. طبری، همان، ج4، ص 312; بلاذری، همان، ج3، ص 389; دینوری، الأخبار الطوال، ص 255 و شیخ مفید، همان، ج2، ص 86.
208. ابن سعد، همان، ص 179.
209. طبری، همان، ج4، ص 315 و شیخ مفید، همان، ج2، ص 89.
210. بلاذری، همان، ج3، ص 411; دینوری، الأخبار الطوال، ص 259; شیخ مفید، همان، ج2، ص 114 و خوارزمی، همان، ج2، ص 44. البته دینوری می نویسد که عمر سعد پس از کشتن حسین(علیه السلام)، دو روز در کربلا ماند و سپس آن جا را ترک کرد. حال اگر روز عاشورا به حساب نیاید، روز خروج عمر سعد از کربلا روز دوازدهم بوده است، لذا حرکت را روز دوازدهم نوشته است. اما برخی، زمان آن را تعیین نکرده اند (یعقوبی، همان، ج2، 245 و ابن اعثم، همان، ج5، ص 120).
211. طبری، همان، ج4، ص 348; خوارزمی، همان، ج2، ص 44 و ابن کثیر، همان، ج 8، ص 205.
212. ابوریحان محمد بن احمد بیرونی خوارزمی، آلاثار الباقیة عن القرون الخالیه، ص 331; زکریا محمد بن محمود قزوینی، عجائب المخلوقات و غرائب الموجودات، ص 45 و کفعمی، مصباح الکفعمی، ص 510. البته برخی روز ورود اهل بیت(علیهم السلام) را به شام شانزدهم ربیع الاول دانسته اند (عمادالدین حسن بن علی طبری، کامل بهائی (الکامل البهائی فی السقیفه)، ج2، ص 293).
213. بیرونی، همان، ص 331; ملاحسین واعظ کاشفی، روضة الشهداء، ص 485 و بهاء الدین عاملی، توضیح المقاصد، ص 6ـ 7.
214. شیخ مفید، مسارّ الشیعه، ص 46; شیخ طوسی، مصباح المتهجد، ص 787; رضی الدین علی بن یوسف مطهر حلی، العدد القویه، ص 219.
تاریخ در آیینه پژوهش » تابستان 1384 - شماره 10