سلام و عرض ادب
بله در روایت داریم که اَلشَّقِيُّ شَقِيٌّ في بَطْنِ اُمِّهِ وَ السَّعيدُ سَعيدٌ في بَطْنِ اُمِّهِ؛(كتاب التّوحيد، شيخ صدوق، با تصحيح حسيني تهراني، ص 356، نشر مدرسين، قم؛ تفسير نورالثقلين، علي بن جمعه، ج 2، ص 18 و 396، انتشارات اسماعيليان، قم؛ فروع كافي، ثقةالاسلام كليني، ج 8، ص 81، دارصعب، دارالتعارف للمطبوعات، بيروت؛ بحارالانوار، ج 5،ص 157، چاپ بيروت؛ تفسير تبيان، شيخ طوسي، ج 6، ص 67، مكتبة الامتين، نجف اشرف).
یعنی : بدبخت كسي است كه در رحم مادر بدبخت شده باشد و خوشبخت كسي است كه در شكم مادر خوشبخت شده باشد«، چند احتمال دادهاند، كه بايد مورد بررسي و ارزيابي قرار گيرد.
توضيح آن كه در اين زمينه دو ديدگاه كلي وجود دارد،
يك ديدگاه مربوط به عموم علما، مفسّران و متكلمان اهل سنت و ديدگاه ديگر مربوط به علما، مفسران و متكلمان شيعه است.
اما ديدگاه علماي سني مذهب همان است كه فخر رازي در ذيل آيه 105 سوره هود آورده است. در اين آيه آمده است: »يَوْمَ يَأْتِ لا تَكَلَّمُ نَفْسٌ اِلاَّ بِاِذْنِهِ فَمِنْهُم شَقِيٌّ وَ مِنْهُمْ سَعيدٌ« آن روز - قيامت و زمان مجازات - كه فرا رسد، هيچ كس جز به اجازه او سخن نميگويد؛ گروهي (از مردم) بدبختاند و گروهي خوشبخت! فخر رازي ميگويد: طبق اين آيه، سعادت و شقاوت از احكام تخلفناپذير خداوند و اراده جبري او است و انسان در آن نقشي ندارد؛ يعني سعيد و خوشبخت كسي است كه خداوند حكم به سعادتش كرده و شقي كسي است كه خداوند حكم به شقاوتش كرده باشد. خلاصه، سعادت و شقاوت سرنوشت محتوم و از پيش تعيين شده انسانها است و گريزي از آن نيست. چنان كه شاعر جبري مذهب نيز ميگويد
- ر.ك: تفسير كبير، فخر رازي، ج 18، ص 61، دارالكتب العلميه، تهران. ) كوكب بخت مرا هيچ منجم نشناخت يارب از مادر به چه طالع زادم؟ گليم بخت كسي را كه بافتند سياه به آب زمزم و كوثر سفيد نتوان كرد(به نقل از كتاب: جبر و اختيار، بحثهاي استاد جعفر سبحاني، نگارش علي رباني گلپايگاني، ص 3، نشر مؤسسه تحقيقاتي سيدالشهداء، قم. )
اما با توجه به دلايل عقلي بديهي و همچنين با وجود آيات كافي و روايات و احاديث معتبر، جبري بودن شقاوت و سعادت كاملاً نامعقول بوده و با مباني ديني سازگار نيست؛ زيرا:
1- اگر سعادت و شقاوت جبري و غير اختياري باشد، فلسفه آفرينش انسان كه رسيدن به رشد و كمال معنوي و كسب سعادت و رستگاري است، لغو و بيمعنا ميشود.
2- فلسفه استحقاق پاداش و كيفر كه بر اعمال اختياري و كسبي انسان مترتب ميشود و آيات و روايات بيشماري بر آن تصريح كرده است، نيز معنا و مفهوم خود را از دست خواهد داد.
3- اين كه در آيات و روايات آمده است، دنيا جاي آزمايش اختياري است، پوچ و بي معنا خواهد شد.
4- عقل و وجدان آدمي كه نقش هدايتگري و سازندگي روحي و اخلاقي دارند، بياثر شده و هيچ نقشي در ارشاد و هدايت انسان نخواهند داشت.
5- ارسال پيامبران و انزال كتب آسماني كه براي هدايت و سعادتمند كردن بشريت فرستاده شدهاند، لغو و بيهوده خواهد شد. چون به قول شاعر، گليم بخت همه را از قبل بافتهاند.
6- شرافت، فضيلت، مسؤوليت و تعهدات انساني و اخلاقي و در برابر آن، دنائت، پستي، ولنگاري و پليدي كه امور كسبي و تحصيلياند، مفهوم خود را از دست خواهند داد.
7- با آن آيات و رواياتي كه ميگويند سرشت همه انسانها بر پاكي طينت و فطرت خداجويي نهاده شده، مخالف است.
8- و سرانجام تعليم و تربيت، هيچ توجيه معقول و منطقي نخواهد داشت.
( برگرفته از تفسير الميزان، ترجمه موسوي همداني، ج 11، ص 22 - 24؛ ترجمه و تفسير نهج البلاغه، محمد تقي جعفري، ج 11، ص 152 - 153، دفتر نشر فرهنگ اسلامي؛ نيز ر.ك: بحارالانوار، ج 3، ص 277 - 279 و 88. )
اما ديدگاه ديگر، كه متعلق به علما و متكلمان شيعه اماميه است، بنا به دلايل و قراين متعدد، سعادت و شقاوت را امري كسبي و اختياري و نه جبري و غير اختياري ميداند.
اين دانشمندان با اين تفكر و اعتقاد، به توجيه و تفسير روايت نبوي( ر.ك: التوحيد، شيخ صدوق، به تصحيح و تعليق سيد هاشم حسيني طهراني، ص 356، مؤسسه نشر جامعه مدرسين، قم. ) مزبور پرداخته و عمدتاً دو تفسير مهم و منطقي براي اين روايت و مراد از سعادت و شقاوت در شكم مادر، بيان كردهاند، كه هر دو برگرفته از مفاد آيات و روايات است؛ و آن عبارت است از:
1- مراد از شقي و سعيد در شكم مادر، به فرموده امام كاظم(ع) و برخي ائمه ديگر، اين است كه سرنوشت نيك و بد انسانها و اين كه چه كسي بعداً سعادتمند و خوشبخت خواهد شد، يعني به خواست، اراده و اختيار خود از دين خدا پيروي كرده و اعمال صالح انجام خواهد داد و چه كسي پس از تولد و در زندگي دنيوي با سوء اختيار خود بد عمل خواهد كرد و به كفر و تباهي روي خواهد آورد، براي خداوند متعال از قبل روشن است و به علم پيشين و ازلي خود آينده انسانها و بلكه همه موجودات زميني و آسماني را ميداند. به بيان ديگر، هر آنچه كه در جهان آفرينش تا روز قيامت و سرانجام عالم واقع خواهد شد و نيز هر عملي كه انسانها در دنيا به اختيار خود انجام خواهند داد و نيكوكار وبدكار و در نتيجه، سعادتمند و شقاوتمند خواهند شد، خداوند از پيش به آنها آگاه بوده و آنها را ميداند. بنابراين، مراد از شقي و سعيد بودن در شكم مادر، يعني شقي و سعيد شدن انسانها در دنيا، پيش از به دنيا آمدنشان براي خداوند روشن است و او ميداند؛ نه اين كه خدا انسانها را از قبل، خوشبخت و بدبخت خلق ميكند و لذا آنها محكوم به سرنوشت محتوم و مجبور به انجام كارهاي سعادتآور يا شقاوتآورند و از خود اختياري ندارند. اما اين كه چگونه علم و آگاهي پيشين الهي درباره سرنوشت نيك و بد انسانها با اختيار انسانها سازگار ميشود و سر از جبر در نميآورد، نيازمند توضيح بيشتري است كه به خواست خدا در پاسخ به پرسش مربوط به جبر و اختيار، خواهيم آورد.
2- تفسير ديگر اين است كه رحم مادر در تكوين و شكلگيري شخصيت نيك و بد انسان نقش دارد. به اين بيان كه رسول اكرم(ص) در حديث مزبور به قانون وراثت نظر داشتهاند. عامل وراثت كه دانشمندان علوم تربيتي و رواني از آن به عنوان عامل مهم تربيتي و شخصيتي ياد ميكنند و ميگويند: به موجب اين قانون، فرزندان بدون كوچكترين فعاليت اختياري، صفات و خصايص پدران و مادران را فرا ميگيرند و تحت تأثير روحي و رواني و صفات خوب و بد والدين خود واقع ميشوند. توضيح آن كه دانشمندان پس از تحقيقات زياد به اين نتيجه رسيدهاند كه در سلولها، هستههاي بيضي شكل به نام »كروموزوم« وجود دارند و در درون آنها نيز ذرّات بسيار ريزي به نام »ژن« قرار دارند. ژنها عامل وراثت و انتقال قهري صفات و خصوصيات والدين به فرزندان ميباشند.( برگرفته از رابطه وراثت و تربيت، احمد مطهري، ص 9 - 11، انتشارات استاد مطهري، قم؛ قضا و قدر، عزيزالله سالاري، ص 123 - 124، مؤسسه نشر جهاد، وابسته به جهاد دانشگاهي.)
اين مطلب از روايات اسلامي نيز به دست ميآيد. بر اين اساس، توصيه كردهاند كه هنگام انتخاب همسر دقت كنيد از خانواده شريف، پاكدامن، شجاع و... زن انتخاب كنيد و از خاندان پست زن نگيريد. همچنين براي هنگام آميزش و انعقاد نطفه در رحم و در طول بارداري هم به ويژه به مادران توصيههاي مهمي براي دارا شدن فرزندان سالم، صالح و پاكطينت ارائه شده است. به عنوان نمونه، چند روايت ذكر ميشود. رسول اكرم(ص) ميفرمايد: »اَيُّهَا النَّاسُ اِيَّاكُمْ وَ خَضْراءَ الدِّمَنِ، قيلَ: يا رَسُولَ اللَّهِ وَ ما خَضْراءُ الدِّمَنِ؟ قالَ: اَلْمَرأَةُ الْحَسْناءِ في مَنْبَتِ السُّوءِ« ( مكارم الاخلاق، فضل طبرسي، ترجمه سيد ابراهيم باقري، ج 1، ص 386 - 387، مؤسسه انتشاراتي فراهاني، بهار 1365؛ بحارالانوار، ج 100، ص 232 و 236، بيروتي.) اي مردم! از گلها و سبزههاي (روييده در) مزبلهها و خاكروبهها بپرهيزيد، پرسيدند: مراد... چيست؟ فرمود: زن زيبا در خانواده پست و بد. مراد رسول اكرم(ص) اين است كه از اين نوع خانوادهها زن نگيريد كه صلاحيت ندارند. باز فرمود: »مَنْ زَوَّجَ كَريمَتَهُ مِنْ فاسِقٍ فَقَدْ قَطَعَ رَحِمَهُ« ( همان، ص 390. )هركس دخترش را به مرد فاسقي دهد، در حقيقت قطع رحم كرده است. چرا كه صفات زشت اين مرد، از طريق نطفه به رحم زن منتقل شده و سرشت نوزاد با همين صفات ناپسند سرشته ميشود. اين همان قانون وراثت است. نيز دستور دادهاند كه با دختران و زنان احمق، ازدواج نكنيد. و احاديث فراوان ديگر، كه در بابهايي نظير »آداب زفاف( - بحارالانوار، ج 100، ص 237. ) و آميزش« و »اصناف زنان و اخلاقشان« آمده است. (ر.ك: مكارم الاخلاق (ترجمه)، ج 1، ص 373 - 457؛ بحارالانوار، ج 100، ص 229 - 296؛ رابطه وراثت و تربيت، احمد مطهري، ص 8 - 106. )
گفتني است هر دو وجه مزبور در تفسير روايات ياد شده، به دليل ناسازگاري با مختار بودن انسان، صحيح و قابل جمع بوده و هيچ تنافي با هم ندارند. هرچند وجه اول مهمتر ميباشد.