1. یک آشنا
  2. اعتقادات و کلام
  3. جمعه, 08 آذر 1392
  4.  مشترک ایمیل شوید
سلام
ممنون از پاسخگوییتون
چند سوال برایم پیش آمد
کمال وجودی از کجا امده ...کدام کمال وجودی؟ایا انسانها کاملند؟ ما انعکاس کوچکی از وجود اوییم اما ناقصیم!پس چگونه میتوانیم بگوییم افریدگارمان کامل است؟
سوال دیگر اینکه ناقص ممکن الوجود است و کامل واجب الوجود
حال از کجا بگوییم خدا واجب الوجود است؟
نظر
There are no comments made yet.
بهترین پاسخ Pending Moderation
0
Votes
Undo
با سلام.
منظور از کمال آن نقطه مطلوب است که هیچ عیبی در آن نمی شود تصور کرد.که این رو خداوند با توجه به مراتب به انسانها اعطا کرده است.
انسانها هم بعضا کاملند مثل اهل بیت اما همانطور که عرض شد مراتب دارد. منظورتون از انعکاس چیه؟؟؟؟؟؟
نقصان ما فقط در ممکن الوجود بودن است.انسانها کمال رو بالقوه دارند.پس معطی آن به طریق اولی باید داشته باشد.قاعده کلامی:معطی شیء نمی تواند فاقد شی باشد.
علت اینکه خدا واجب الوجود است رو نمیشه خیلی مختصر گفت لذا پاسخ این سؤال را ضمن چند بند خدمت شما آشنای عزیز ارائه می دهم:
1- هر مفهومی كه تصور كنید از نظر عقلی در مقایسه با وجود از سه حالت خارج نیست یا وجود آن در خارج محال است یا وجود آن ضروری است و یا وجود برای آن ممكن است.
اولی، ممتنع الوجود و به دومی واجب الوجود و به سومی ممكن الوجود می گوییم.
بنابراین، واجب الوجود آن است كه وجودش ضروری است و هیچ گاه معدوم نبوده و نخواهد بود. چون عدم برای آن محال است. ممتنع الوجود، آن است كه وجود و تحقق آن محال است.
مانند اجتماع نقیضین. ممكن الوجود، آن است كه نه وجودش ضروری است و نه عدمش می تواند در خارج موجود شود یا نشود و فی حد ذاته اقتضایی برای وجود ندارد.
2- بالوجدان در خارج موجوداتی هستند.
3- با توجه به مطلب 1، آن چه در خارج مشاهده می كنیم یعنی موجودات، از دو حال خارج نیستند، یا واجب الوجودند یا ممكن الوجود، زیرا موجود نمی تواند ممتنع الوجود باشد.
چون ممتنع الوجود، وجود و تحققش در خارج ممتنع و محال است. بنابراین آن چه كه موجود است و وجود خارجی دارد یا واجب الوجود است یا ممكن الوجود.
4- با توجه به مطلب 3 می گوییم: ممكن الوجود نیاز به علت دارد. چون ممكن الوجود، خود به خود وجود ندارد. به ناچار وجودش منوط به موجود دیگری است. یعنی باید موجود دیگری آن را موجود كند.
این همان اصل مسلم علیت است كه «هر ممكن الوجودی نیازمند به علت است». حال اگر موجود دیگر، خود نیز ممكن الوجود باشد، برای وجودش نیازمند به موجود دیگری است و باز نقل سخن به آن موجود دیگر می كنیم و... اگر همه علت ها ممكن الوجود باشند، هیچ گاه هیچ موجودی تحقق نخواهد یافت.
پس به ناچار سلسله علت ها باید منتهی شود به موجودی كه ممكن الوجود نباشد (معلول نباشد) یعنی واجب الوجود باشد.
بنابراین تحقق وجود و هستی بدون موجودی كه وجودش ضروری است و نیازی به ایجاد كننده ندارد، محال است. پس تحقق موجودات خارجی، نشانهی این است كه موجود بی نیاز از علت، یعنی واجب الوجود وجود دارد.
ما به همین واجب الوجودی كه وجودش را از غیر نگرفته بلكه منبأ و منشأ همه موجودات است، خدا می گوییم. خدایی كه دین توصیف می كند به عنوان خالق و قادر مطلق و كمال مطلق و هستی محض و مبدأ همه هستی ها و بی نیاز مطلق نمی تواند ممكن الوجود باشد. چون ممكن الوجود در وجود خود نیازمند به غیر است و هستی اش معلول غیر است. لذا خدای دین، همان موجودی است كه در اصطلاح فلسفی واجب الوجود می نامیم كه بدون آن اصلا وجود و هستی محال و غیر ممكن است.
بنابراین ممكن الوجود بودن به معنای فقر ذاتی موجود و نیازمندی آن در ذات و صفات به غیر است و این معنا با خدایی جمع نمی شود. پس واجب الوجود نبودن خدا در واقع نفی خدایی خدا است.
یا علی.
اللهم عجل لولیک الفرج
نظر
There are no comments made yet.
  1. بیش از یک ماه پیش
  2. اعتقادات و کلام
  3. لینک جواب
  • صفحه :
  • 1


هنوز پاسخی برای این پرسش ارسال نشده است.

وبگــــــــــردی طلبۀ پاسخگو

دانــــــلود های مفیـــــــــــــــــــد

حمایت از سایت

برای حمایت از سایت لوگوی زیر را در سایت خود درج نمایید.

بیشترین دانلود ها

جدیدترین مطالب سایت