سلام ممنون از پاسخی که به سوالاتمون میدید.
سوال من اینه که چرا خدا نقص نداره. مثلا چرا دروغ نمیگه؟ لطفا از برهان حکمت. برهان عدالت و... اینها استفاده نکنین. چون من بدون دلیل چیزی رو نمی پذیرم.
ممنون
سلام ممنونم از حضورتون.
جناب میلاد دوست عزیزم برهان حکمت و عدالت هم دلیل می باشند.وکاملا هم دلیل عقلیست.
خوب کمی علمی تر بحث می کنیم تا قانع شوید انشاالله:
ببینید دوست عزیز حتما می دانید که خالق هستی واجب الوجود است و وجود او از هر گونه نقص منزه است . اگر موجود نقص داشته باشد ،نمیتواند واجب الوجود باشد، چه این که نقص از خصایص وجود ممکن الوجود و فقیر است چون نقص نوعی نداری و نیاز و فقر وجودی است، وجودی که غنی مطلق و واجب الوجود است، از هر گونه فقر، نیاز و امکان منزه است، خالق هستی چنین موجودی است. از این رو از هر گونه نقص منزه است. در تحلیل فلسفی مسئله باید گفت:
علت نسبت به معلول خود کاملتر است و باید هم چنین باشد، زیرا اولا اگر علت کاملتر از معلول نباشد، نمیتواند معلول را ایجاد کند، در حالی که علیت و خالقیت همان ایجاد و وجود دادن است، موجودی که خود ناقص است و فاقد یک کمال است، چگونه میتواند آن را به چیزی دیگر بدهد؟ از این رو در یک قاعده عقلی و فلسفی گفته شده فاقد شیء معطی شیء نیست، یعنی چیزی كه خود حقیقتی را ندارد، نمیتواند آن را به دیگر بدهد.
اگر آب رطوبت و نم دار نباشد ،نمیتواند به گل طراوت و شادابی بدهد و از پژمردگی و خشکی و تشنگی به در آورد. بنابراین اگر آب به گلها طراوت میدهد ،معلوم میشود که خود این کمال را دارد و آن به گل میدهد و اگر نمیداشت، نمیتوانست بدهد.
ثانیا: معلول بر اساس رویکرد عمیق فلسفی در واقع پرتوی از وجود علت و نماد و آیت و جلوهای اوست .از این رو بر اساس حکمت صدرایی گفته شده: هر معلولی مرتبه ضعیفی از علت ایجاد کننده خودش است و علت آن نیز به نوبه خود، مرتبه ضعیفی از موجود کاملتری است که علت ایجاد کننده آن میباشد، تا برسد به موجودی که هیچ ضعف و قصور و نقص و محدودیتی نداشته باشد، و بینهایت کامل باشد که دیگر معلول چیزی نخواهد بود.
پس مشخصه معلولیت، ضعف مرتبه وجود، نسبت به موجود دیگر، و متقابلا مشخصه علیت، قوت و شدت مرتبه وجود، نسبت به معلول است، چنان كه مشخصه علت مطلق، نامتناهی بودن شدت و کمال وجود است .اگر ما نتوانیم فرد، فرد علت و معلولهای ایجاد کننده را بشناسیم، ولی میتوانیم بفهمیم که هر علت ایجاد کنندهای نسبت به معلول خودش کاملتر و نسبت به علت ایجاد کنندهاش ناقصتر است . تا ضعف و محدودیت وجودی باشد معلولیت هم ثابت خواهد بود، چون در جهان طبیعت هیچ موجودی نامتناهی وجود ندارد، همگی موجودات جسمانی معلول ماوراء طبیعت خواهند بود.
ممکن است گفته شود (چنان که در پرسش اشاره شده) آنچه از اصول یاد شده به دست میآید، این است که هر گاه دو موجود داشته باشیم که یکی پرتو دیگری باشد و از مراتب وجود آن به شمار آید، معلول آن دیگری خواهد بود، ولی سخن در این است از کجا ثابت کنیم که موجود کامل تری از موجودات مادی هست که این موجودات مرتبه، ضعیفی از وجود آن به شمار آیند تا بفهمیم که معلول آن میباشند؟
پاسخ از قاعدهای که قبلا به آن اشاره شد به دست میآید و آن قاعده عبارت است از این که: معلولیت، ذاتی وجود معلول و غیر قابل تخلف از آن است، پس چنان نیست که تحقق موجودی دو فرض داشته باشد، یکی این که معلول موجود کاملتری باشد، و دیگری آن که بی نیاز از علت بوده مستقلا تحقق یابد. بلکه اگر چیزی امکان معلولیت داشت، حتما معلول خواهد بود، هر موجودی که بتواند کاملتر از آن، فرض کرد امکان معلولیت داشت حتما معلول میباشد و دیگر امکان عدم معلولیت را نخواهد داشت.
زیرا اگر امکان عدم معلولیت هم در آن فرض شود، معلولیت آن، ذاتی نیست. در صورتی که معلولیت ذاتی وجود معلول است، پس چیزی که قابل معلولیت باشد، یعنی بتواند موجودی کاملتر از آن فرض کرد، ضرورتا معلول خواهد بود.
بنابراین تردیدی نیست که علت از معلول و خالق از مخلوق کامل تر و برتر است، اما اگر این سلسله به علت العلل منتهی گردد، یعنی موجودی كه معلول نیست و علت همه چیز محسوب می گردد، دیگر امكان هیچ نقصی در او راه ندارد .
از این رو گفته شده که علت هستی بخش باید کمالات معلول خودرا به نحو کامل تر داشته باشدتا بتواند کمالی را به معلول خود عطا کند .در نتیجه علت همه معلولات و كمال بخش به همه موجودات خود دارای همه كمالات است و نقصی در حریم او راه ندارد .
باز اگر سوالی بود و قانع نشدید در خدمت هستیم.