سلام
قال الرسول ص: انما علی وشیعته هم الفئزون
اللهم اجلعنا من المتمسکیم بولایة علی بن ابی طالب
فقط یه سوال ایه ای در قران هست که بگه زمین از حجت خدا خالی نمیمونه؟وایا ایه ای هست که بگه هرپیامبری باید بعد از خودش وصیش رو انتخاب کنه؟ ممنون
با سلام
شما هم زنده باشید بزرگوار. آیه قرآن نداریم ولی مفسرین واقعی قرآن این نکته رو فرموده اند که اهل بیت قرآن ناطق هستند.
حضرت علی علیه السلام فرمود: «لا تخلوا الارض من قائم بحجة الله; هیچگاه زمین از کسی که قائم به امر الهی باشد خالی نخواهد ماند.» از سنت های دائمی الهی این است که از آغاز آفرینش، بشر را تحت سرپرستی یک راهنما و رهبر قرا رداده است و برای هر قوم و ملتی رسولی فرستاده تا آن رسول، مردم را از عذاب الهی بترساند و وصی و خلیفه و جانشین و امام پس از او نیز همان سیره و روش پیامبر را عمل کرده و مردم را به اهداف الهی نزدیک کرده است.
انتخاب جانشین و لزوم آن یک امر عقلی است چه قرآن گفته باشد یانه.این نکته بحث مفصلی داره خواستید بیشتر بحث میکنیم.
موفق باشید.
سلام دوباره ممنون از جوابتون
اما این جواب برای من کامل نبود میدونید با یک سنی بحثم شده بود فکر میکردم معلوماتم کافیه در باره بضعی مسائل ولی متوجه شدم هنوز اول راهم باید بیشتر بخونم و بدونم
اما در باره این سوال که ایا ایه ای هست در قران شما گفتید نیست خوب درست اما از روایات از خود پیامبر چطور؟روایتی هست که بگه هر پیامبر باید جانشین خودش رو انتخاب کنه؟روایتی که تو کتاباشون باشه؟
یا اگه نه تو همون کتابای خودمون ؟
بازم تشکر ،فعلا
با سلام .
ببینید زینب بزرگوار اهل سنت همه چیز رو می خواهند از قرآن ثابت کنند در حالی که خوب ما عقل که حجت باطنی است داریم.ودر قرآن به طور صریح آیه ای بر لزوم امام که باشد نیست اما داریم آیاتی انتخاب جانشینی رو ثابت می کنند.
آیه ای که بخواهد ثابت کند پیامبر باید جانشین انتخاب کند این آیه است که خدا دستور می دهد باید جانشین خودت رو انتخاب منی: خداوند در آیه 67 سوره مائده می فرماید:
”یایها الرسول بلّغ ما انزل الیک من ربّک و ان لم نفعل فما بلّغت رسالته و الله یعصمک من الناس ان الله لا یهدی القوم الکفرین...ای پیامبر آنچه از جانب پروردگارت به سوی تو نازل شده ابلاغ کن و اگر نکنی پیامش را نرسانده ای و خداوند تو را از (گزند) مردم نگاه می دارد.همانا خدا گروه کافران را هدایت نمیکند“ که در این آیه خداوند دستور به انتخاب جانشینی علی(ع)میکند.
خود علما و بزرگان اهل سنت هم اعتراف دارند که این آیه در مورد امیرالمومنین می باشد مثل:
1 - روایت ابى نعیم اصفهانى ابى نعیم از ابوبکر خلاد، از محمدبن عثمانبن ابىشیبه، از ابراهیمبن محمدبن میمون، از علىبن عابس، از ابىحجّاف و اعمش، از عطیه، از ابىسعید خدرى نقل کرده که این آیه «یا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ...» بر رسول خدا(ص) در شأن علىبن ابىطالب(ع) نازل شده است.( الخصائص، ابن بطریق، به نقل از کتاب «ما نزل من القرآن فى علىّ» از ابىنعیم اصفهانى)
2 - روایت ابن عساکر ابن عساکر از ابوبکر وجیهبن طاهر، از ابو حامد ازهرى، از ابومحمد مخلّدى حلوانى، از حسنبن حمّاد سجّاده، از علىبن عابس، از اعمش و ابىالجحاف، از عطیه از ابىسعید حذرى نقل کرده که این آیه «یا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ» بر رسول خدا(ص) در روز غدیر خم در شأن علىبن ابىطالب(ع) نازل شده است.( ترجمه امام علىبن ابىطالبعلیهالسلام از تاریخ دمشق، ج 2، ص 86)
3 - روایت واحدى واحدى ابوسعید محمدبن على صفّار، از حسنبن احمد مخلدى از محمّدبن حمدون، از محمّد ابراهیم خلوتى (حلوانى)، از حسنبن حمّاد سجّاده، از علىبن عابس، از اعمش و ابىجحّاف، از عطیّه، از ابىسعید خدرى نقل کرده که این آیه «یا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ» در روز غدیر خم در حقّ علىبن ابىطالب(ع) نازل شد.
4 - روایت حبرى حبرى از حسنبن حسین، از حبان، از کلبى، از ابىصالح، از ابنعباس در تفسیر آیه «یا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ...» نقل کرده که آیه در شأن علی(ع) نازل شده است. رسولخدا(ص) امر شد تا آن چه درباره او است ابلاغ کند.
پس دست علی(ع) را گرفت و فرمود: «من کنت مولاه فعلىّ مولاده، اللَّهم وال من والاه، وعاد من عاداه»؛ «هر کس من مولاى اویم این على مولاى اوست. بار خدایا! دوست بدار هر کس را که ولایت او را پذیرفته و دشمن بدار هر کس را که با او دشمنى کرده است.»( تفسیر حبرى، ص 262) سند این روایت نزد اهل سنت معتبر است.
راویان حدیث
1. راویان حدیث از صحابه دانشمندان اهل سنت به نقل از صحابه روایات متعددى را نقل کردهاند که صریح در نزول آیه «تبلیغ» در شأن امام علی(ع) است، از قبیل:
1 - زیدبن ارقم.( الغدیر، ج1، ص424)
2 - ابو سعید خدرى.( تفسیر القرآن العظیم، ج4، ص173، ح66:9 ؛ در المنثور، ج3، ص117 ؛ ترجمة الامام علىعلیهالسلام من تاریخ دمشق، ج2، ص85، ح588)
3 - عبداللَّه بن عساکر.( الامالى، ص162، ح133 ؛ مناقب علىبن ابىطالبعلیهالسلام، ص240، ح349 ؛ الکشف والبیان، ج4، ص92 ؛ شواهد التنزیل، ج1، ص239، ح240)
4 - عبداللَّه بن مسعود.( مناقب علىبن ابىطالبعلیهالسلام، ص239، ح346 ؛ درّ المنثور، ج3، ص117 ؛ فتح القدیر، ج2، ص60 ؛ روح المعانى، ج4، ص282)
5 - جابربن عبداللَّه انصارى.( شواهد التنزیل، ج1، ص255، ح249)
6 - ابوهریره.( شواهد التنزیل، ج1، ص249، ح244 ؛ فرائد السمطین، ج1، ص158، ح120)
7 - عبداللَّه بن ابى اوفى اسلمى.( شواهد التنزیل، ج1، ص252، ح247)
8 - براء بن عازب انصارى.( مفاتیح الغیب، ج12، ص50 ؛ الکشف والبیان، ج4، ص92)
فکر کنم کافی باشه باز هم گفته شده ولی کافیه. شما میفرمایید آیا حدیثی هست که بگوید باید جانشین باشد در حالی که حضرت خود جانشین معرفی کرده و این یعنی واجب است ولازم که معرفی می کند حال دقت کنید روایاتی از خود اهل سنت هم میارم مثل: روایاتى است كه به تعداد امامان تصریح مى كنند و تعداد آنان را به «دوازده» منحصر مى كنند، به همین جهت به آنها «اثنى عشر» گفته مى شود.
این احادیث به اسناد مختلف و عبارت هاى گوناگون بیان شده اند كه به بعضى از آنها اشاره مى كنیم:
الف) در صحیح بخارى از جابر بن سمرة نقل شده كه من به همراه پدرم نزد پیامبر (ص) بودیم كه ایشان فرمودند: «یكون بعدى اثنا عشر امیراً... كلهم من قریش»; بعد از من براى امت اسلام دوازده امیر و خلیفه وجود خواهد داشت كه همگى آنها از قریش هستند. این حدیث به همین صورت در منابع شیعه در كتاب امالى و خصال شیخ صدوق هم بیان شده است.
ب) در صحیح مسلم از جابر بن سمره نقل شده كه پیامبر(ص) فرمودند: «لا یزال هذا الامر عزیزاً الى اثنى عشر خلیفةً... كلهم من قریش»; پیوسته امر امامت در بین است با وجود دوازده خلیفه پایدار خواهد بود، كه همگى آنها از قریش هستند([1]).
ج) شعبى از مسروق نقل مى كند كه: ما نزد عبدالله بن مسعود نشسته بودیم و او براى ما قرآن مى خواند، مردى به او گفت: آیا از رسول خدا پرسیدید كه چند نفر بر این امت خلافت خواهند كرد؟ عبدالله جواب داد: «نعم و لقد سألنا رسول الله ـ صلى الله علیه و آله و سلم ـ فقال: اثنا عشر، كعدّة نقباء بنى اسرائیل»; بله سؤال كردیم، ایشان فرمودند: دوازده نفر به تعداد پیشوایان بنى اسرائیل. این حدیث در كتاب هاى مسند احمد بن حنبل[2]، مجمع الزوائد هیثمى[3]، مسند ابویعلى[4] و مستدرك حاكم[5]، بیان شده است.
روایاتى كه علاوه بر تعداد ائمه (ع) به نام آنها هم تصریح كرده اند. این احادیث در منابع فریقین بیان شده كه در ادامه به بعضى از آنها اشاره مى كنیم:
الف) خوارزمى در مقتل الحسین از سلمان المحمدى نقل مى كند كه: به حضور پیامبر (ص) شرفیاب شدیم كه حسین (ع) در آغوش او بود، چشمان او را بوسید و فرمود: «انك سید ابو سادة، انك امام ابن ائمه، انك حجة ابن حجة ابو حجج تسعه من صلبك، تا سعهم قائمهم[6]»; تو سید و آقا و سرور بزرگواران هستى، تو خود امام و فرزند ائمه هستى، تو خود حجت و فرزند حجت خدایى و پدر 9 امام بعد از خود هستى كه آخرین آنها قائم آل محمد (عج) است.
ب) جوینى در فرائد السمطین نقل مى كند كه: نعثل یهودى به پیامبر (ص) گفت: از وصى خود به ما خبر بده، چرا كه هیچ پیامبرى نیست مگر این كه وصى و جانشین دارد و نبى ما یوشع بن نون را وصى خود قرار داد. پیامبر (ص) در جواب فرمودند: همانا وصى و خلیفه بعد از من على بن ابى طالب است و بعد از او دو فرزندش حسن و حسین و بعد از آن ها 9 امام دیگر از صلب حسین هستند. نعثل مى گوید: اى محمد نام آن 9 نفر را برایم بگو، پیامبر هم نام یكایك آنها را بیان مى كند[7].
البته عده اى از اهل سنت به خاطر فرار از واقعیت از ذكر این دسته از احادیث در كتب خود، خوددارى كرده اند، غافل از این كه با پذیرش احادیث اثنى عشر، چاره اى ندارند جز پذیرش ائمه دوازده گانه كه شیعیان به آن معتقدند، لذا بعضى از اهل سنت كه خواسته اند عدد دوازده را با عقاید خود تطبیق دهند به بیراهه رفته اند[8] و نام كسانى را برده اند كه فسقشان بر همگان ظاهر و آشكار است و حتى در كتب خود اهل سنت به فسق بعضى از آنها اشاره شده است[9]، در حالى كه امامان و جانشینان پیامبر (ص) باید هدایت گر و نجات دهنده مردم از ضلالت باشند نه آن كه خود محتاج هدایت باشند.
پاورقی:
[1]ـ صحیح مسلم، همان، ج3، ص1453.
[2]ـ سند احمد بن حنبل، شعیب الارنؤوط، مؤسسة الرسالة، ج6، ص321.
[3]ـ هیثمى، مجمع الزوائد، دار الكتاب العربى، بیروت، ج5، ص190.
[4]ند ابویعلى موصلى، دار المأمون، بیروت، ج8، ص444.
[5]ـ ح نیشابورى، مستدرك، دار المعرفة، بیروت، ج4، ص501.
[6]ـ خوار، مقتل الحسین، مكتبة المفید، قم، ج1، ص146.
[7]ـ جوینىائد السمطین، مؤسسة المحمودى، بیروت، ج2، ص134.
[8]ـ ر.ك: به فلبارى، ابن حجر عسقلانى، بیروت، دار المعرفة، ج13، ص214. (اختلافات زیادى را در این زمینه ذكر مى كنند و نام افرادى را نقل مى كند و در ادامه خود قولى را مى پذیرد كه یكى از خلفا را یزید مى شمارد). و ر.ك: به البدایة و النهایة، ابن كثیر، دار المكتب العلمیة، بیروت، ج6، ص256.
[9]ـ كه یكى از آنهید بن معاویه است كه احدى در فسق او تردید ندارد چنانچه ابن كثیر مى گوید اكثر ما نقم علیه فى عمله (یزید) شرب الخمر و اتیان بعض الفواحش (البدایة و النهایة، ابن كثیر، دار الكتب العلمیه، ج8، ص235) و ابن حجر مى نویسد: اهل سنت در تكفیر یزید اختلاف دارند... ولى بنابر قول به مسلمان بودن، او شخصى است فاسق و شرابخوار (الثواعق المحرقه، ابن حجر هیثمى، مكتبة القاهرة، 1385 ق، ص221) آیا چنین شخصى و نظائر او مى توانند خلیفه مسلمین باشند]
سلام
به شدت تحت تاثیر قرار گرفتم خیلی مفصل و کامل بود ازتون هم خیلی خیلی ممنونم چرا که خیلی زحمت کشیدید.واقعا از خدا میخوام تمام گمراه هارو هدایت کنه ومارو بر خط امیر مومنین ثابت نگه داره چرا که راه روشنی هست.اما چند نکته هم برام بیش اومد اینکه فرمودید خیلی از علما وکبار اهل تسنن این روایات رو تو کتابشون به کار نمیبرن از اینها بگذریم خوب پس اشخاصی که این روایات رو نقل کردند یعنی علمایی که ذکر کردید (اول اینکه علمای معتبری هستن؟) و اینکه اونها باز سنی هستن یا سنی فوت کردن؟اگه بگید اره که دیگه واقعا نمیدونم چی بگم؟
این یه مسئلة، اما غیر از این فرمودید بعضی از علما 12 نفر رو از صحابه انتخاب کردند که از ضمن اونها یزید لعنة الله علیه من میخوام اسم اون دوازده نفر رو بدونم تا بتونم دربارشون بخونم. اگر هم بهم کتاب معرفی کنید به من لطف کردید
زنده باشید بزرگوار
باسلام.
زینب خانم منظورتون از 12 نفر کدام ها بودند نفهمیدم.
در مورد این موضوع و منابع اون شما می تونید کتاب شبهای پیشاور که مناظره عالم شیعی با دو نفر از عالمان اهل سنت است مطالعه کنید.
نام عالم سلطان الواعضین شیرازی است. این کتاب به صورت مناظره است که رو در رو بحث کردند و بعدا به صورت کتاب چاپ شده.شما اگر این کتاب رو مطالعه کنید راحت به 90درصد شبهات اهل سنت جواب خواهید داد.وشما رو در بحث شیعه وسنی غنی میکند.
جالب اینجاست که از منابع خود اهل سنت بر ضدشون استفاده می کنه و در آخر هم پیروز مناظره می شوند.
موفق باشید.