سلام
شما بر له کلام من و علیه کلام آن دو بزرگوار توضیح دادید
درحالیکه من می خواستم مبنای آن دو بزرگوار را بیان کنید
مبنای این دو بزرگوار چه بود؟؟؟؟؟؟؟؟
اینکه روح در قبر به جسد برمیگردد روایتی دارد؟؟؟؟؟؟
از ظاهر کدام روایت استفاده کرده؟؟
طبق این مبنا دوربین در قبر بگذاریم حرکت و زنده شدن میت را می بینیم؟؟اگر دستگاه به میت وصل شود علائم حیاتی ظاهر خواهد شد؟؟؟؟؟؟؟
مرده هایی که توسط حیوانات خورده شده اند و با مواد منفجره پودر شده اند چطور روح به جسد بر می گردد؟؟؟؟؟
اصلا این مبنا عاقلانه و قابل اثبات است؟؟؟؟؟منافی بداهت عقل نیست؟؟؟؟؟؟
سلام بر عبادی .
با این پاسخ دوم امید است که فاصله بین ماه شما وماه گردن بر طرف گردد وپاسخ سوال تان را دریافت نماید :
مقصود از فشار قبر این نیست که در قبور خاکى - که مثلا قطعه ای از آرامگاه است - فشارى بر بدن انسان ها وارد مىشود. بلکه مقصود از قبر در بسیارى از روایات عالم برزخ است . امام سجاد عليه السلام میفرمایند : "به خدا قسم،قبر باغی از باغ های بهشت و یا گوشهای از گوشههای دوزخ است. "(1)
امام صادق عليه السلام مي فرمايند : مقصود از برزخ قبر انسان است از لحظه مرگ تا روز رستاخیز.(2)
بر اين اساس مقصود از«فشار» عذاب خاصى است که انسان در آن عالم متناسب با رفتارهاى خود مىبیند.
فشار بر بدن مادی و خاکی وارد نمی شود تا بدن متلاشی یا بدنی که اصلاً دفن نمی شود، تردید ایجاد کند. در روایات هم اشاره شده حتی افرادی که در بالای دار سال ها می مانند و یا در دریاها غرق می شوند ، فشار قبر دارند.
از امام صادق عليه السّلام پرسيدند: در باره فرد به دار آويخته، آيا عذاب و فشار قبر به او مي رسد؟ حضرت فرمود: پروردگار زمين ، پروردگار هوا نيز است يا خدائى كه زمين به فرمان اوست، هوا نيز به فرمان اوست، پس خداوند عزّ و جلّ به هوا وحى مي فرمايد و هوا او را فشارى مي دهد، سختتر و شديدتر از قبر.(3)
البته اين تعبير تا حدودي عرفي و براي فهم مخاطب است. اما حقيقت امر آن است كه فشار و عذاب قبر جسمانی و روحانی است، ولی جسم و بدن برزخی است که عذاب و فشار میبیند، نه بدن مادی ؛ زیرا روح انسان در عالم برزخ، با بدن برزخی (که متناسب با آن عالم است) و قالب مثالی، همراه است. عذاب و فشارها ارتباطی با بدن مادی و دنیایی ما که ممکن است در حین مرگ یا مدتی پس از آن نابود شود ندارد .
در نتيجه تصوراتي مانند فشار دادن ديوار قبر يا لحد صحيح نيست . اگر تعبيراتي از اين قبيل در روايات نقل شده ،براي تمثيل و تشبيه بوده ،نه براي بيان حقيقت واقعي مساله . علامه طباطبایی می فرماید :
"برای روح که از بدن جدا می شود، چنان نمودار می شود که گویا قبر، او را فشار می دهد، نه اینکه قبر جسد را فشار دهد.چنان که امور دیگر که بنا بر روایات در قبر رخ می دهد از قبیل نشستن در قبر و خوردن سر مرده به سنگ لحد و غیره همگی ملکوتی است."(4)
پي نوشت ها :
1. علامه مجلسى، بحار الأنوار، مؤسسة الوفاء بيروت ، 1404 ه ق ، ج 6، ص 159.
2. همان ،ص 116.
3. شيخ صدوق، من لا يحضره الفقيه،ترجمه غفاري، نشر صدوق ، تهران ، 1367 ش ، ج 1 ،ص 280 ؛ بحار الأنوار ، ج6، ص 221 .
4. در محضر علامه طباطبائی، پرسش ها و پاسخ ها، بي تا و بي جا ، ص159.
سلام
میان ماه من تا ماه گردون / تفاوت از زمین تا آسمان است...
سوال من این بود
فشار قبر بر جسم است یا بر روح؟؟؟
ز ظاهر کدام روایت استفاده کرده؟؟
طبق این مبنا دوربین در قبر بگذاریم حرکت و زنده شدن میت را می بینیم؟؟اگر دستگاه به میت وصل شود علائم حیاتی ظاهر خواهد شد؟؟؟؟؟؟؟
مرده هایی که توسط حیوانات خورده شده اند و با مواد منفجره پودر شده اند چطور روح به جسد بر می گردد؟؟؟؟؟
اصلا این مبنا عاقلانه و قابل اثبات است؟؟؟؟؟منافی بداهت عقل نیست؟؟؟؟؟؟
سوال در مورد فشار قبر است که بر جسم وارد می شود یا روح؟؟؟روح در شب اول قبر به جسم اصلی و مادی دنیوی او وارد می شود و در قبر زنده می شود یا نه؟؟؟
در این فصل که بهار قران است وجناب عبادی توفیق بشتر برای تلاوت قران دارد سوره یاسین را تلاوت نموده وجواب خودرا دریافت کرده که فرمود : من یحی العظاما وهی رمیم ؟.
در تفصیل مسله باید گفت :
از مسایل مهم در بحث معاد، چگونگی تحقق آن است. آیا حیات بعد از مرگ تنها جنبة "روحانی" دارد؟ یعنی روح انسان بعد از مردن برای همیشه از بدن جدا میگردد، بدن میپوسد و متلاشی میشود؟ زندگی جاویدان سرای دیگر تنها مربوط به روح است؟ یا این که زندگی بعد از مرگ در هر دو جنبه، صورت میگیرد؛ هم جسم مادی باز میگردد و هم روح، و بار دیگر با یکدیگر متحد میشوند؟ یا این که فقط جنبة جسمانی دارد، یعنی تنها جسم باز میگردد و روح چیزی جز آثار و خواص این جسم نیست؟ البته مراد این نیست که جسم بی جان و منجمد مانند درخت برانگیخته میشود، بلکه مقصود این است که: واقعیت انسان همان هیکل ظاهری او است، به اضافة این که دارای حسّ و حرکت و ادراک است و از روح و نفس مجرد، ورای این حس و حرکت خبری نیست. در واقع انسان در حد حیوان است؛ فقط از طریق امتیازات خاصی از او جدا شده و گوهری به نام نفس و روح (غیر از روح به معنی حس و ادراک) ندارد، و در آخرت جسم دارای حس و حرکت و ادراک بر میگردد.
یا این که معاد جنبة "روحانی" و نیمه جسمانی دارد، یعنی روح و جسم هر دو باز میگردند و با هم متحد میشوند، اما نه این جسم مادی عنصری، بلکه جسم لطیفی که برتر از این جسم و عصارة آن است.
هر یک از چهار نظریة فوق، طرفدارانی دارد،اما آن چه به وضوح از قرآن مجید استفاده میشود و صدها آیه دلالت بر آن دارد، معاد روحانی و جسمانی است (با همین جسم مادی) و از آن جا که بازگشت روح در میان دانشمندان و فلاسفه، مسلّم است، تعبیر به "معاد جسمانی" میشود، در حالی که منظور "معاد روحانی و جسمانی" است.
از آن جا که آیات دالّ بر معاد جسمانی (جسمانی و روحانی) بسیار فراوان است، به چند تا از آنها اشاره میکنیم:
الف) گروهی از آیات پیرامون احیای مردگان در امتهای پیشین است،مانند زنده شدن پرندگان به دعای ابراهیم: "(به خاطر بیاور) هنگامی را که ابراهیم گفت: خدایا! به من نشان بده چگونه مردگان را زنده میکنی؟ فرمود: مگر ایمان نیاورده ای؟ عرض کرد: آری (ایمان آورده ام) ولی میخواهم قلبم آرامش یابد. فرمود: در این صورت، چهار نوع از مرغان را انتخاب کن و آنها را (پس از ذبح کردن) قطع قطعه کن (و در هم بیامیز) سپس بر سر کوهی، قسمتی از آن را قرار بده،بعد آنها را بخوان، که به سرعت به سوی تو میآیند. بدان خداوند قادر و حکیم است، (هم از ذرّات بدن مردگان آگاه است،و هم توانی بر جمع آنها دارد)".
نیز سرگذشت گاو بنی اسرائیل:"(به یاد آورید) هنگامی را که فردی را به قتل رسانیدند، سپس دربارة (قاتل) او به نزاع پرداختند،و خداوند آن چه را مخفی میداشتید، آشکار میسازد. سپس گفتیم: قسمتی از گاو را به مقتول بزنید (تا زنده شود، و قاتل را معرفی کند). خداوند این گونه مردگان را زنده میکند، و آیات خود را به شما نشان میدهد، شاید اندیشه کنید".
همچنین زنده شدن عزیر، و زنده شدن مردگان توسط حضرت عیسی.
ملاحظه آیات وارد در این موارد به روشنی ثابت میکند کیفیت معاد در سرای دیگر بسان کیفیت احیای مردگانی است که در این داستانها آمده است، و هدف از بیان سرگذشت آنان، علاوه بر تقریب امکان معاد به اذهان،اشاره به کیفیت معاد میباشد. با توجه به این آیات نمیتوان گفت: بدن اُخروی از قبیل بدن برزخی و صورتهای مثالی است که نفس با خلاقیت خود آنها را ایجاد میکند، بلکه آیات به روشنی دلالت میکنند که بدنهای دنیوی که در کتب علمی از آن به بدن مادی و عنصری تعبیر میشود، برانگیخته خواهد شد. در غیر این صورت تمام این تشبیهها و تقریبها بلاغت خود را از دست خواهند داد و رابطة میان معاد و مردگان زنده شده به وسیله پیامبران از بین خواهد رفت.
مسلّماً حیات اُخروی از کمال خاصی برخوردار است و قرآن میفرماید: "زندگی اُخروی زندگی حقیقی و واقعی است،اگر میدانستید".
در این صورت باید بگوییم بدن برانگیخته شده در حالی که عین بدن دنیوی است،ولی از کمال و برتری خاصی برخوردار است و هرگز نمیتوان گفت زندگی آن جا از هر نظر بسان زندگی دنیوی است، جز این که زندگی دنیوی موقت و زندگی اُخروی جاودانی است، زیرا تنها جاودانی بودن زندگی اخروی و پایان پذیری زندگی در این دنیا سبب نمیشود که یکی را زندگی مجازی و دیگری را زندگی حقیقی بخوانند.
در هر حال ما با اعتراف به این که جسم محشور در قیامت همین بدن دنیوی است، نه بدن برزخی و مثالی که از نظر صورت شبیه این بدن است، در حالی که فاقد ماده و خصوصیات آن میباشد، ولی در عین حال بدن اخروی و حیات اخروی را یک حیات غیر قابل قیاس بر بدن و حیات دنیوی میدانیم. اگر بنا بود که خصوصیت حیات اخروی بسان خصوصیت دنیوی باشد، به هم زدن نظام و تجدید همان حیات با تمام آن جریانها کار لغو و عبثی خواهد بود. آری انسان محبوس در این جهان با خصوصیاتی که بر او حاکم است، نمیتواند از حیات کامل اخروی،درک روشن و صحیحی داشته باشد و باید این قسمت را از مسایل مربوط به غیب دانست که ایمان به آن لازم است، هر چند واقعیت آن برای ما روشن نیست.
تعدادی از آیات به منکران معاد که پیوسته از پیامبر(ص) سؤال میکردند: چگونه وقتی ما خاک شدیم، یا به صورت عظام رمیم (استخوانهای پوسیده) در آمدیم، به زندگی مجدد باز میگردیم، پاسخ میگوید، و با صراحت این مطلب را بازگو میکند که خدا قادر بر این کار است، که استخوانهای پوسیده را از نو حیات و زندگی ببخشد، مانند : "و برای ما مثالی زد و آفرینش خود را فراموش کرد و گفت: چه کسی این استخوانها را زنده میکند، در حالی که پوسیده است؛ بگو: همان کسی آن را زنده میکند که نخستین بار آفرید، و او به هر مخلوقی آگاه است".
"آیا انسان میپندارد (که استخوانهای او را جمع نخواهیم کرد؟ آری قادریم که حتی خطوط سر) انگشتان او را موزون و مرتب کنیم".
در آیة اوّل با صراحت میگوید: همان خدایی که نخستین بار آن را آفرید، بعد از آن که به صورت استخوان پوسیده ای در آمد، بار دیگر او را زنده میکند. جمله (آن استخوان پوسیده را زنده میکند" "یحییها" به قدری در معاد جسمانی صراحت دارد که اگر در قرآنمجید جز همین تعبیر وجود نداشت، برای اثبات این مسئله کافی بود، در حالی که همان گونه که اشاره شد، صدها آیه از معاد جسمانی خبر میدهد. قابل توجه این که آیه فوق بر خصوص همین "جسم مادی عنصری" تکیه میکند، نه جسم دیگری شبیه آن، یا جسم برزخی.
در دومین آیه پندار کسانی را که گمان میکنند خداوند (استخوانهای انسان را جمع نخواهد کرد، مردود میشمرد، و با صراحت میگوید: نه فقط این کار را میکنیم، بلکه قادریم که ظریف ترین خصوصیات آن (مانند خطوط سر انگشتان) را باز گردانیم و تنظیم کنیم. صراحت این آیه نیز در معاد جسمانی به تمام معنی قابل توجه است.
با توجه به این آیات و ایات دیگر که معاد جسمانی را به وضوح و از راههای مختلف و با بیانات متنوع بازگو میکند، کمترین تردیدی باقی نمیماند که از دیدگاه قرآن کریم مسئله معاد جسمانی (معاد جسمانی و روحانی) از امور قطعی و مسلّم است. با توجه به صراحت و گستردگی آیات باید گفت: معاد جسمانی از ضروریات قرآن مجید است.
سلام
از ظاهر کدام روایت استفاده کرده؟؟
طبق این مبنا دوربین در قبر بگذاریم حرکت و زنده شدن میت را می بینیم؟؟اگر دستگاه به میت وصل شود علائم حیاتی ظاهر خواهد شد؟؟؟؟؟؟؟
مرده هایی که توسط حیوانات خورده شده اند و با مواد منفجره پودر شده اند چطور روح به جسد بر می گردد؟؟؟؟؟
اصلا این مبنا عاقلانه و قابل اثبات است؟؟؟؟؟منافی بداهت عقل نیست؟؟؟؟؟؟
اینکه مصرانه درصدد رفع شبهات دینی خود هستم شما را آزار میدهد؟؟؟
2-
علی ع
سَلْ تَفَقُّهاً وَ لَا تَسْأَلْ تَعَنُّتا
قبلا با طلبه پاسخگو این روایت را مطرح کرده ام که سوالاتم برای تفهم است نه تعنت
وَ اللَّهُ يَعْلَمُ الْمُفْسِدَ مِنَ الْمُصْلِح
3-
خواهشمندم جدل مرا با برهان قاطع تان در هم بشکنید تا رفع جهل و شبهه شود
ممنون
4-
مبنای این دو بزرگوار چه بود؟؟؟؟؟؟؟؟
اینکه روح در قبر به جسد برمیگردد روایتی دارد؟؟؟؟؟؟
این تفسیر به رای است یا مبنی دارد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
سلام بر عبادی سخت کو ش .
بحث علمی خوب است وشما در این کار خوب اقبال ویژه دارید ولی عیب کارشما این است که در هر مسله را از روند علمی خارج وبه جدل می کشانید گویا در پی حل مسله نیستید بشتر در صدد جدل اید .
بر اساس فرمایش
امام صادق ع تحریر شد که فرمود :
خیر اخوانی من اهدی علی عیوبی .
سلام
پس چرا علامه مجلسی در بحار و حق الیقین گفته إنما السؤال و الضغطة في الأجساد الأصلية
ومحقق حلی درالمسلك فى اصول الدين، علامه ى حلى، ص 140 ـ 138.
قائلند که عذاب قبر بر همين بدن مادى دنيايى است؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
پاسخ:
درشب اوّل قبر برای هر انسانی حوادثی اتفاق میافتد. از جمله این حوادث فشار قبر است.
مقصود از فشار قبر این نیست که در قبور خاکى - که مثلا قطعه ای از آرامگاه است - فشارى بر بدن انسان ها وارد مىشود. بلکه مقصود از قبر در بسیارى از روایات عالم برزخ است و مقصود از«فشار» عذاب خاصى است که انسان درآن عالم متناسب با رفتارهاى خود مىبیند.
فشار و عذاب قبر، جسمانى و روحانى است، ولى جسم و بدن برزخى عذاب و فشار مىبیند. نه بدن مادی ؛ زیرا روح انسان در عالم برزخ، با بدن برزخى (که متناسب با آن عالم است) و قالب مثالى، همراه است.
در مورد فلسفه
عذابها باید گفت: سراى آخرت - که اولین مرتبه آن، عالم برزخ است - منشأ تجسم اعمال آدمى است. در آن جهان هر کس با سرمایه اعتقاد و عمل و کردار دنیایى خویش زیست مىکند. اعتقادات و اعمال پاک و درست، حقایقى نورانى هستند که به صورت نعمت و لذت نمایان می شوند. در مقابل پندارهای ناپسند و اعمال نادرست و گناهان، حقایقى ظلمانى هستند که به صورت عذابها و فشارهاى دوزخى نمایان می گردند.
همین که آدمی از این جهان رخت بربست، با همان سرمایهاى که اندوخته، زندگى خواهد کرد و در دوزخِ گناهان یا نعمت حسنات وخوبی های خود قرار خواهد گرفت.
از طرف دیگر عذاب قبر (عالم برزخ) براى برخى از مومنان که مبتلا به برخی گناهان شده اند، نعمت است؛ زیرا در عالم برزخ، متناسب با کمیت و کیفیت گناه در عذابند و هرگاه از آن گناه پاک شدند، در عالم قیامت با پاکی وارد بهشت می گردند.
آن گونه که از برخی احادیث استفاده میشود، فشار قبر برای برخی کیفر اعمال محسوب میشود و برای برخی، ملایمتر و به منزله کفاره گناهان و جبران کوتاهیها است. امام صادق (ع) از پیامبر اکرم نقل فرمود: فشار قبر برای مؤمن، کفاره نعمتهایی است که ضایع کرده است. (1)
این که در دعاها می بینیم حضرت علی (ع) و امامان دیگر از آن بیمناک بودند، در می یابیم که این مسئله باید بسیار مهم باشد و باید از عذاب و سختی آن باید بیمناک بود، اگر چه در دعاها و مناجات، معصومان از هر چه که به عنوان عذاب یاد شده، اظهار بیمناکی می فرمودند - هر چند برای ما مسلم است آن بزرگواران به آن عذاب ها معذب نخواهند بود- و این مسئله اختصاصی به فشار قبر ندارد و از آن به دست نمی آید که این بزرگواران فشار قبر می بینند.
اما بر اساس آنچه از فلسفه و علت فشارقبر گفتیم، امامان معصوم و انبیا فشار قبر و سؤال و پرسش ندارند، چون تقصیر وخطایی نداشته و حتی نعمتی را ضایع نکرده اند تا کفاره آن را بدهند ؛ حتی انسان های مؤمن که در درجه عالی تقوا و ایمان قرار گرفتهاند، فشار قبر ندارند و این حقیقت از برخی روایات به دست می آید؛
ابیبصیر میگوید: از امام صادق (ع) پرسیدم: آیا کسیاز فشار قبر در اماناست؟ فرمود: از آنبهخدا پناهمیبرم. چهاندکند کسانیکهفشار قبرنداشتهباشند. (2)
در مجموع آنچهاز اخبار بهدستمیآید، آن استکهایمانو عملصالحموجباماناز فشار قبر است. بههرمقدار نقصانیدر ایندو باشد، بههماناندازهعقوبتها از جملهفشار قبر را در پیخواهد داشت. اخلاقخوب، تلاوتقرآن، بهجا آوردنحج، زیارتاباعبدالله (ع) و برخیاعمالدیگر موجباماناز فشار قبرخواهد شد.
پی نوشتها:
1. بحارالانوار، ج6، ص 221، ح 16.
2. همان، ص261.