سوال خوب است موفق باشید .
در ابتدا باید گفت : فلسفه و حکمت ، بسیاری از دستورات شرعی برای ما روشن نیست و در آموزه های دینی هم بیشتر از اینکه ما را تشویق به یاد گرفتن فلسفه و علت حکم کرده باشند، تشویق به تعبد و اطاعت کرده اند. اما علت وجوب این حکم از نظر شیعه روایاتی که از معصومین (ع) به دست ما رسیده است(1) و ما مطیع و تابع محض دستور آن ها هستیم. بخصوص در باره مناسک حج درک فلسفه آنها کار آسان نخواهد بود چون به گفته آن عرف بزرگ : احکام ومناسک حج خودش حکمت است ونه این که برای حکمتی وضع شده باشد لذا عقل قادر به درک آن نیست .
یکى از مسلّمات اسلامى این است که احکام شرعى تابع و برگرفته از مصالح و مفاسد واقعى است، یعنى هر امر شرعى به علت مصلحت ضرورى است و هر نهى شرعى ناشى از مفسدهاى است که باید ترک شود. خدا براى این که بشر را به یک سلسله مصالح واقعى که سعادت او در آن است برساند، امورى را واجب یا مستحب کرده است . براى این که بشر از مفاسد دور بماند، او را از پارهاى کارها منع نموده است. اگر مصالح و مفاسد نبود، نه امرى بود و نه نهیى.
مصالح و مفاسد و به تعبیر دیگر حکمتها به گونهاى است که اگر عقل انسان به آنها آگاه گردد، عقل نیز همان حکم را مىکند که شرع بیان کرده است.
احکامى که فلسفه آن ها در قرآن و روایات بیان نشده یا پیشوایان معصوم(علیهم السلام) آن ها را بیان کرده اند، ولى به دست ما نرسیده . در این مورد، ممکن است با دلیل هاى عقلى یا تجربى به بخشى از حکمت هاى آن پى ببریم.
هر حکمی از احکام الهی دارای حکمت و یا حکمت های است، هیچ حکمی بدون حکمت نیست، هرچند ما به حکمت آن ها اگاه نباشیم ،ولی آن ها را تعبدا می پذیریم.
در مورد سؤال، ممکن است که فلسفه یا یکی از حکمت های طواف نسا، آن باشد که انسان به لذائذ دنیوی و غریزه جنسی خود نیز رنگ الهی بدهد . از غریزه جنسی در مواردی که رنگ الهی ندارد ،استفاده نکند .
در طواف نسا به نظر می آید که از یک طرف به خاطر نیرومند بودن غریزة جنسی و لزوم رهایی انسان از این غریزه، و از طرف دیگر اهمیت مسائل جنسی و نقش اساسی آن در زندگی انسان مستقلاً طوافی تشریع شده است تا انسان با توجه و عنایت به این دستو دریابد که رهایی از بند شهوت، توجه ویژه و اعمال خاصی را می طلبد، یعنی بهره مندی از لذائذ دنیایی و غریزه جنسی هم باید رنگ خدایی داشته باشد و صرفاً امر حیوانی تلقی نگردد،
براین اساس اول طواف به دور خانه خدا و آن گاه حلیت و جواز بهره مندی از تمتعات جنسی.
این جاست که بهره مندی از لذائذ جنسی در صورتی که همراه با رنگ الهی باشد، ارزشمند تلقی می شود و ثواب زیادی بر آن مترتب می گردد.
اما این که چرا اهل سنت طواف نساء ندارند طبیعی است که بر اساس منابع فقهی آن هاست زیرا بدیهی است که شیعه و اهل سنت در برخی از احکام فقهی با هم اختلاف دارند و ریشه اصلی این اختلافات هم این است که آنها ولایت و امامت اهل بیت و ائمه (ع) را قبول نکرده اند و در منابع فقهی خود بیشتر از طریق صحابه و تابعین به سنت پیامبر منتقل شده اند و از خط اهل بیت تا حد زیادی فاصله گرفته اند و بدیهی است که نتیجه این رفتار دوری از بسیاری از آموزه های ناب و بی تحریف سنت نبوی است .
البته لازم به ذکراست که در پايان اعمال حج نزد شيعه و اهل سنت عموما طواف وداع مستحب است اهل سنت عملا به آن ملتزم هستند. بنا به نقلى احمد حنبل و شافعى در يكى از دو قول خود آن را واجب دانستهاند. (2) (طواف الوداع ویا طواف الصدر) یعنی آخرين طوافي که حاجي هنگام خروج از مکه انجام مي دهد. اين طواف نزد حنفية و حنابلة واجب است ومالکيه آن را مستحب مي دانند وشافعي در اين مورد دو قول دارد .(3) چه بسا ماهیت این طواف در نزد اهل سنت همان طواف نساءباشد .
پی نوشت ها:
1. شیخ حر عاملی ، وسائل الشیعه ، نشر اسلامیه، بیروت، ج9،ص389-390.
2. شیخ طوسی ، الخلاف ، نشر جامعه مدرسین قم ، 1407 ق ،ج 1 ،ص 464
3. جمال عبدالناصر ، الموسوعة الفقهية الكويتية، نشر دار القلم ، بیروت ، ج2،ص5841.