با سلام
در هر شرایطی که انسان به طور عادی در طلبش باشد و منظور بنده هم همین بود.
روایاتی هم که ذکر کردید جواب همان توضیح مفصلی است که بالا دادم.بیشتر از این مطلبی برای گفتن ندارم.
موفق باشید
سلام
این روایات را چطور معنا میکنی؟؟
امام على ×: «اِن الرزق رزقان رزق تطلبه و رزق يطلبك فإن انت لم تأته اتاك».
رسول اكرم | مي فرمايد: «يا أَباذر لو اَنَّ ابنَ آدم فَرَّ من رِزقِه كما يَفِرُّمن المَوتَ لأَدرَكَهُ كما يُدرِكُهُ الموت».
رسول اكرم | مي فرمايد: «... ان الرِزق لا يجُرُّهُ حرص حريصٍ و لايَصْرِفُه كراهيه كارِهٍ».
پس شما به رزق محتوم و مضمون ومقسوم که در روایات آمده به معنای اینکه
(رزق و روزي که همچون سايه ما را تعقيب ميکند و براي ما مشخص و مقدّر گرديده است که به آن رزق محتوم و طالب گفته ميشود.
اين نوع از رزق نيازي به تلاش و کوشش ندارد و از مقدّرات الهي براي شخص ميباشد.اين گونه رزق از طرف خداوند مقدّر شده و در هر شرايطي به انسان ميرسد.) و خودتان در جواب اول نوشته بودیداعتقاد ندارید...ورسیدن به هر روزی را منوط به تلاش و فعالیت ورفع هر مانعی میکنید ؟؟؟؟؟؟؟؟
با سلام
دوست عزیز دقت کنید اگر چه خداوند رزق را متقبل شده،وَ ما مِنْ دَابَّةٍ فِي الْأَرْضِ إِلاَّ عَلَي اللَّهِ رِزْقُها(1) ولي هرگز نفرمود كه بدون فراهم شدن شرائطي به دست شما مي رساند او رزق را فراهم و مهيا كرده است. اما رسيدن به دست موجودات بايد با فراهم شدن شرائطش باشد.مثلا شخصی در اطاق بنشیند و چند روز غذا نخورد نمی میرد؟
کمی با تفصیل و نکات کلامی بیشتر عرض میکنم تا ان شالله مسئله روشن شود.
خداوند داراي صفاتي هست كه نداشتن آن صفات با خدايي او سازگار نيست و او با توجه به آن صفات است كه خدا است درست مثل انسان كه اگر صفات مخصوص خودش مثل تفكر و عقل و ناطقيت را نداشته باشد ديگر انسان نيست، خدا نيز بايد صفات مخصوص خود را كه در جاي خود ثابت شده است داشته باشد، او همه صفات خدايي را دارد كه از جمله آنها رحمانيت و رحيميت و رازقيت است كه براي او ثابت است و شكي در آن نيست، حال كه اين صفات براي خداوند ثابت شده است، ديگر نمي شود شكي در مورد صفات او برد، چون اصلا خدا بودن با همان صفات است كه تعريف مي شود، اگر چيزي برخلاف آن به ذهن آمد بايد به دنبال حل آن بگرديم و احيانا دلايل و يا موانع را بيابيم نه اينكه توپ را در زمين خدا بياندازيم، و بگوييم او داراي ان صفات نيست و يا او مقصر است، وعده هاي خدا را بينيم، ولي از مسئوليت انسانها غافل باشيم!
بايد توجه داشت صفت رازقيت خداوند مثل صفت خالقيت از صفات فعل اوست، در صفات فعل آن چيزي كه بايد در نظر گرفته شود اين است كه شرائط نيز بايد محقق گردد تا اين صفت خداوند به ظهور برسد، مثلا خالقيت خدا آنجا به ظهور مي رسد كه مقدمات و شرائط خلق مثل زمان و يا عللي كه آن شيء براي خلق شدن به آن نيازمند است نيز محقق شود (اصطلاحا گويند علل اعدادي آن شيء محقق شده باشد) تا خداوند كه علت العلل است، آن را به وجود آورد. شبيه به اين مسأله درباره رازقيت نيز گفته مي شود كه خداوند رازق همه موجودات هست و رزق همه را به آنها مي رساند. اما بايد شرائط و علل ديگري كه واسطه هستند نيز بايد محقق شود تا رزقش به او برسد.
از شرائط كسب رزق تلاش براي كسب آن، عبادت و بندگي و گناه نكردن و اموري ديگر مثل مانع نشدن ديگران و چگونگي عمل افراد در تضاد و تضارب با هم مي باشد. تلاش بيشتر و فراهم شدن اسباب بيشتر رزق بيشتري را فراهم مي كند، در روايتي از امام صادق(ع) آمده است:
« إن الله قسم الأرزاق بين عباده و أفضل فضلا كثيرا لم يقسمه بين أحد قال الله «وَ سْئَلُوا اللَّهَ مِنْ فَضْلِهِ»(2) ؛ (خداوند رزق را تقسيم كرد و مقدار زيادي از آن را اضافه آورده و بين كسي تقسيم نكرد. لذا در قرآن فرمود «وَ سْئَلُوا اللَّهَ مِنْ فَضْلِهِ»از فضل خدا طلب كنيد و رزق خود را افزايش دهيد.» (3)
خداوند جهان را و موجودات آن را آفريد اما اين عالم، عالم اسباب و مسببات است لازمه زندگي در اين دنيا اين است كه اموري واسطه باشند و يا اموري با هم در تضاد باشند، پيشرفت انسانها، آزمايش شدن انسانها همه به همين اسباب و مسبب بودن تمام موجودات عالم وابسته است. خداوند رزق تمام موجودات از انسان و غير او را به فراهم شدن شرائط آن وابسته كرده است.
او رزق را به سه صورت فراهم مي كند اول خودش به عنوان علت العلل و رازق اصلي، دوم بوسيله حركت همان موجودي كه رزق را برايش فراهم كرده تا حركت كند و به رزق برسد (اين حركت صور مختلفي دارد از حركت جسم خودش تا حركت علمي و تا مبارزه و كنار زدن مانع و ... ) و سوم به وسيله نوع و مجموعه انسانها به عنوان يك جامعه (چرا كه جامعه نيز جداي فرد مسئوليت دارد).
خداوند رزق همه را فراهم كرده است، او از آنجا كه مي دانست زندگي دنيايي و اختيار انسان باعث مي شود انسانها در تضاد و تضارب با هم باشند (همچنانكه فرشتگانش نيز اين را مي دانستند و در ابتداي خلقت انسان اين را گفتند (4) و در اين بين يك عده اي نيز از رزق مقدر شده خود دور خواهند افتاد، لذا مسئوليتهايي را متوجه انسانها كرده است. گاهي مسئوليت فرد در مورد خودش است و گاهي مسئوليت فرد درقبال ديگران، (به اين نكته توجه داشته باشيد كه لازمه زندگي دنيا اين است كه افراد اختلاف مراتب داشته باشند، اگر همه به يك صورت و يك اندازه داراي توان فكري و عقلي و مالي باشند ديگر زندگي اجتماعي امكان نخواهد داشت، همانطور كه اگر يك ساعت، تمام اجزايش يك جور بودند هرگز نمي توانست به صورت يك مجموعه جلو رود، يكي كار مهمتر و بالاتر و يكي كار جزيي تر، اما فرق انسان با مجموعه هايي مثل ساعت اين است كه انسان مي تواند جايگاه خودش را خودش با اختيار يا سوء اختيار به دست آورد.)
او رزق را فراهم كرده، مانع رسيدن رزق به شخص يا خود شخص است كه به رزق نرسيد يا اجتماع و سايرين هستند كه مانع شده اند (انواع گناه انسانها خصوصا گناه ظلم، نه تنها مانع رزق خودشان و همنوعانشان مي باشد بلكه مانع رزق موجودات ديگر هم مي باشد، اگر نبود عفو و رحمت الهي تمام موجودات از انسان گرفته تا حيوان به دليل فسادهاي انسان از رزق و حتي حيات خود دور مي شدند و از بين مي رفتند." وَ لَوْ يُؤاخِذُ اللَّهُ النَّاسَ بِظُلْمِهِمْ ما تَرَكَ عَلَيْها مِنْ دَابَّةٍ " (5) و اگر خداوند مردم را بخاطر ظلمشان مجازات مىكرد، جنبندهاى را بر پشت زمين باقى نمىگذارد. هر مصيبت و سختي كه به انسانها مي رسد خودشان عاملش هستند و تازه خداوند از بسياري از خطاها مي گذرد و نمي گذارد اثر سوء آن بيش از اين دامنگير انسانها شود "وَ ما أَصابَكُمْ مِنْ مُصيبَةٍ فَبِما كَسَبَتْ أَيْديكُمْ وَ يَعْفُوا عَنْ كَثير"ٍ (6) هر مصيبتى به شما رسد بخاطر اعمالى است كه انجام دادهايد، و بسيارى را نيز عفو مىكند.
حركت شخص براي كسب رزق صور گوناگوني دارد از مبارزه با جهل و كسب علم و تلاش براي كسب هر آنچه مورد نياز رزق اوست (از رزق مادي و معنوي ) نا جهاد وكنار زدن ظالمان و مانعان و تا مهاجرت و رفتن در بلادي كه رزق او در آنجا فراهم است (به اين دليل مهاجرتهاي فراواني در طول تاريخ صورت گرفته كه باعث تحولات عظيمي نيز شده است)، گاهي رزق را فراهم مي كند. اما با تلاش مضاعف تا قدرت و پيشرفت علمي بيشتري را به همراه بياورد.
خداوند آن چه براي حيات لازم بوده را داده، اما اين انسانها هستند كه بايد موانع را كنار بزنند و آن را بگيرند، اگر خدا همه چيز را حاضر و آماده مي كرد، اختيار انسان و آزمايش شدن و رسيدن به كمال او چه مي شد، او مزد بدون تلاش نمي دهد (حتي به مريم (ع) در لحظه تولد عيسي فرمود اين درخت خشكي كه به معجزه خرما آورده را بتكان با اينكه در آن وضعيت سخت مريم، خداوند مي توانست خرما را زير پاي او بياندازد! (7).) در بهشت است كه همه چيز براي انسان فراهم است نه در دنيايي كه دار آزمايش است و محل گذر.
اميرالمؤمنين (ع) فرمودند: «توقّوا الذنوب، فما من بليّه و لا نقص رزق الا بذنب ...» يعني از گناه پرهيز كنيد. زيرا هيچ بلا و مصيبتي جز به سبب گناه رخ نميدهد.(8) حال از هر نوع گناهي يا گناه خود شخص يا گناه ديگران كه اثرش به او رسيده است، اين عده اي كه باعث نقص رزق عده اي ديگر شدند در قيامت بايد حساب سختي پس دهند.(همچنانكه قرآن درباره مانعين رزق يتيم كه مالشان را مي خورند مي فرمايد آنها آتش مي خورند (9) و آنها كه اين بلاها شامل آنها شد به ثواب زيادي مي رسند، آنجا است كه اين سختيهايي كه در دنيا گذراندند برايشان به شيريني تبديل مي گردد(درست به مثل كشاورزي كه در دل كوير شدت گرما و سختي را تحمل مي كند، ولي با سود بالايي كه در روز برداشت به آن مي رسد ديگر سختي گذشته برايش نه تنها مفهوم ندارد، بلكه راضي به آن سختي مي شود تا به سود رسيده).
زندگي انسانها يك زندگي اجتماعي است كه به صورت يك مجموعه هست نمي شود كه در يك مجموعه عضوي از آن دچار نقصي باشد و بد كار كند. اما ساير مجموعه از آن تأثير نپذيرد (مثل ساعت كه اجزاي متفاوت با قابليتهاي متفاوت دارد تا نظم كلي آن فراهم شود.) لذا پيامبر خدا (ص) جامعه را به كشتي مثال زدند كه تمام ساكنين آن، كارهايشان روي همديگر تآثير مي گذارد.
پيامبر اسلام نيز به دليل مانع شدن كفار سه سال در شعب ابي طالب سخت ترين گرسنگيها را تحمل كرد و در مدينه نيز در سالهاي اول چنين بوده است، امام حسين (ع) نيز در كربلا به دليل مانع شدن يزيديان وحشتناك ترين تشنگي را در كنار آب فرات متحمل شد با اينكه رزق او را خداوند برايش فراهم كرده بود و در كنار او قرار داشت! اكنون نيز اين موانع توسط طغيانگران و ظالمان وجود دارد، مانع شدن دشمن فقط به اين نيست كه مثل كربلا شمشير به دست بگيرد و جلوي آنها را بگيرد، بلكه فريب و يا تحريم و گرفتن فرصتها از ديگران و ... نيز از موانعي است كه دشمنان درست مي كنند.
خداوند با دين اسلام سببها و علّتهاى فقر را روشن و بيان كرده است، علّتهاى فردى و اجتماعى و سياسى و فرهنگى و اقتصادى و دولتى آن را به صورتى جالب شناسانده است، و براى هر يك از آنها يك خط مبارزه اصولى طرحريزى كرده و راههاى روشنى را نشان داده است و به اين صوت به مسئوليت انسان در قبال خودش كمك كرده است، اگر هر فرد يا جامعهاى از آن راهها برود، فقر را ريشه كن خواهد ساخت، اسلام براى طرد آن از راه نابود سازى اسباب آن، به صورتهايى گوناگون اقدام كرده است. اسلام با هر آنچه كه فقر و گرسنگي مي آورد مبارزه كرده است. لذا قرآن و روايات آمده اند آنها را بيان كرده است، از حقه بازي در تجارت و خوردن اموال مردم به باطل و يا تغيير وصيت براي عده اي خاص و اسراف(كه اسراف يك عده اي باعث گرسنگي عده ديگر مي شود) و تبذير و دعا نكردن و گناه كردن و فساد در زمين و تكاثر و ثروت اندوزي و عدم دادن زكات و خمس و عدم انفاق، خداوند هر آنچه به صورت مادي و معنوي در اين امور تأثير داشته را بيان كرده است و اينكه اشخاص خودشان بايد حركت كنند و آنجا كه نياز باشد به اصلاح بپردازند آنها حركت كنند تا خدا بركت داده و روزي بيشتري دهد.(10)
پي نوشت ها:
1. هود(11)آيه 6.
2. النساء(4) آيه32.
3. عياشى محمد بن مسعود، كتاب التفسير، چاپخانه علميه، تهران، ج1، ص239.
4. بقره (2) آيه30.
5. نحل (16) آيه61.
6. شورى (42) آيه 30.
7. مريم (19) آيه 25.
8. محمد محمدي ري شهري، ميزان الحكمة، دارالحديث، ج4، ص1900، ح6635.
9. نساء (4) آيه 10.
10. براي اطلاع از مجموعه آيات و روايات و تفصيل آنها در اين باب رجوع كنيد به: الحياة، ج4، ص 436، فصل خاستگاههاى فقر و علتهاى آن، محمد رضا حكيمي ترجمه احمد آرام ، دفتر نشر فرهنگ اسلامي.
سلام
شما قبول کردید که (رزق و روزي که همچون سايه ما را تعقيب ميکند و براي ما مشخص و مقدّر گرديده است...حرص آدم آن را افزايش نميدهد، [u]همان طور که تنبلي باعث کاهش آن نميشود:. رسول خدا فرمود: حرص حريص رزق را بيش تر نميکند و تنبلي تنبل آن را کم نميکند..)
جواب من چی شد؟؟
عده ای از گرسنگی و قحط سالی می میرند روزی مثل سایه چرا نمی رسد؟؟؟روزی مضمون کجاست؟ چرا نمی رسد؟ اگر تنبلی کمش نمیکند چرا می میرند چرا روزی بهشون نمیرسه؟؟؟
اگر روزی همه مقسوم است (إِنَّ طَلَبَ الْعِلْمِ أَوْجَبُ عَلَيْكُمْ مِنْ طَلَبِ الْمَالِ إِنَّ الْمَالَ مَقْسُومٌ مَضْمُونٌ لَكُمْ قَدْ قَسَمَهُ عَادِلٌ بَيْنَكُمْ وَ ضَمِنَهُ وَ سَيَفِي لَكُم)چرا عده ای از قحطی و گرسنگی می میرند؟؟
شما با جواب قبلی خود(رزق و روزي که همچون سايه ما را تعقيب ميکند و براي ما مشخص و مقدّر گرديده است که به آن رزق محتوم و طالب گفته ميشود.)و(خداي تعالي ميفرمايد: هيچ جنبنده اي نيست مگر اين که رزق و روزي او بر عهده خدا است. که اين همان روزي است که خدا تضمين نموده است که به همه مخلوقات تعلق ميگيرد تا بتوانند به وجود و بقاي خود ادامه دهند. اين روزي قابل کم و زيادي و تحول نيست و حرص آدم آن را افزايش نميدهد، [u]همان طور که تنبلي باعث کاهش آن نميشود:. رسول خدا فرمود: حرص حريص رزق را بيش تر نميکند و تنبلي تنبل آن را کم نميکند)شبهه مرا تقویت کردیدنه که جواب داده باشید این تنافی بین روزی بودنی که با سستی و تنبلی هم می رسدوشما تصریح به آن کردید با آخر کلامتان که (بنابر اين روشن است که تنبلي و سستي از رزق و روزي انسان ميکاهد اما سعي و تلاش بر آن ميافزايد)و با مردن برخی از گرسنگی ،تنافی آشکاری دارد؟؟؟؟
با سلام
رزق و روزي بر دو قسم ميباشد:
1 . رزق و روزي که همچون سايه ما را تعقيب ميکند و براي ما مشخص و مقدّر گرديده است که به آن رزق محتوم و طالب گفته ميشود.
اين نوع از رزق نيازي به تلاش و کوشش ندارد و از مقدّرات الهي براي شخص ميباشد.
اين گونه رزق از طرف خداوند مقدّر شده و در هر شرايطي به انسان ميرسد.
رزق مقسوم، برات است نباشي مغموم در سر و عده وصول است برات مقسوم
ما و اين رزق مقدّر پي هم ميگرديم تا کجا دست بيابيم به وقت معلوم(1)
خداي تعالي ميفرمايد: هيچ جنبنده اي نيست مگر اين که رزق و روزي او بر عهده خدا است.(2) که اين همان روزي است که خدا تضمين نموده است که به همه مخلوقات تعلق ميگيرد تا بتوانند به وجود و بقاي خود ادامه دهند. اين روزي قابل کم و زيادي و تحول نيست و حرص آدم آن را افزايش نميدهد، همان طور که تنبلي باعث کاهش آن نميشود. رسول خدا فرمود: حرص حريص رزق را بيش تر نميکند و تنبلي تنبل آن را کم نميکند.(3)
2 . مقدر بودن روزي به معناي آن نيست که انسان سعي و تلاش نکند و روزي مطلوب همان رزق و روزي است که با سعي و تلاش و فعاليت انسان به دست ميآيد و تا انسان تلاش نکند، حاصل نميشود. يکي از عوامل کمي و زيادي اين روزي، تلاش انسان ميباشد. اگر تلاش و کوشش انساني صورت نپذيرد، به آن دست نمييابد. اين مطالب شرح حديثي از امام علي(ع) ميباشد که فرمود: روزي بر دو قسم است: آن که تو را ميخواهد و طالب تو است و آن که تو او را ميجويي و مطلوب تو است. کسي که دنيا را خواهد، مرگ نيز او را ميطلبد تا از دنيا بيرونش کند. کسي که آخرت خواهد، دنيا او را ميطلبد تا روزي او را به تمام پردازد.(4)
بنابر اين هميشه موفقيت و کاميابي در کارهاي از جمله زيادي در رزق و روزي بسته به آشنايي و شناخت عوامل آن است، زيرا اطلاع و آگاهي از راههاي کسب رزق و روزي، در توسعه آن عامل اوّل به شمارميآيد. پس از شناخت، پيگيري و کوشش و کنار گذاشتن سستي و تنبلي در راه هدف است که در مجموعه آيات و روايات بر آن تأکيد و سفارش شده ؛ بنابر اين روشن است که تنبلي و سستي از رزق و روزي انسان ميکاهد اما سعي و تلاش بر آن ميافزايد، زيرا خداوند براي هر چيزي اسبابي قرار داده، مهمترين سببي که خداوند براي روزي مقرر نموده، سعي و تلاش است.
در عين حال، از روايات بر ميآيد که علاوه بر تلاش انسان اموري از جمله دعا ميتواند در زيادي رزق مؤثر باشد، مانند: خوب همسايهداري کردن ، وضو داشتن(5)، صله رحم به خصوص با پدر و مادر(6).
1. کليات ديوان شهريار، ج 5، ص 331.
2. هود (11) آيه 6.
3. بحارالانوار، ج 77.
4. نهج البلاغه، حکمت 431.
5. ميزان الحکمه، ج 2، ص 1073.
6. همان، ج 3، ص 2116 "ما يزيد في العمر".