پرسش:
پیامبراکرم (ص) در تمامی ابعاد دارای سیره و روش های الگویی برای مسلمانان بوده است . اگر در خصوص صرفه جویی و اعتدال در معیشت مطالب و نمونه های عملی در زندگانی حضرت را ارائه نمائید بسیار سپاسگزار می باشم .
پاسخ:
با عرض سلام و آرزوی توفیقات الهی در ماه مبارک از ارتباط با این سایت سپاس گزاریم.
-سادهزیستی صفت رفتار پیامبر بود و آن حضرت به دور از هر گونه ظاهرسازی در نهایت سادگی میزیست، خود میفرمود: «همچون بندگان خوراک میخورم و چون بندگان مینشینم که همانا من بندهام».
«ابن ابی الحدید معتزلی» پس از آوردن این سخن پیامبر مینویسد:
«پیامبر(ص) روی زمین غذا میخورد و چون بردگان دو ساق خود را بر زمین مینهاد و روی آن دو زانو مینشست؛و این که بر خر بدون پالان سوار میشد خود نشانهای از فروتنی و شکسته نفسی آن حضرت است و این که در آن حال فردی دیگر را هم ترک خود سوار میکرد نشانهای استوارتر بر این حالت وی است.»(2)
رسول خدا از سیرة ملوک و سلاطین و نوع نشست و برخاست و رفت و آمد و تشریفات آنها و هر گونه اشرافیتی سخت بیزار بود. «مُعلّی بن خُنَیس» از امام صادق(ع) روایت کرده است که فرمود: پیامبر(ص) بیزار بود که شباهتی به سلاطین پیدا کند.(1)
از «ابو مسعود» و «جریر ب عبدالله» و «ابن مسعود» و «قیس بن ابی حزم» نقل شده است که مردی نزد پیامبر آمد تا با آن حضرت سخن بگوید ولی چون پیامبر را دید دستپاچه شد و به لرزش افتاد؛ حضرت به او گفت: راحت باش! من که پادشاه نیستم، من فرزند همان زنم که گوشت خشکیده میخورد.(2)
پیامبر در جمع یارانش چنان مینشست که هیچ امتیازی بر دیگران نداشت به گونهای که بیگانگان تشخیص نمیدادند کدام یک از ایشان پیامبر است. از ابو ذر غفاری نقل شده است که گفت: رسول خدا(ص) بدون امتیاز در میان اصحاب خود مینشست، هر گاه بیگانهای وارد مجلس میشد آن حضرت را نمیشناخت تا این که بپرسد.(1)
اوضاع این گونه بود تا آن که اصحاب از رسول خدا(ص) خواهش کردند تا اجازه دهد برایش سکویی درست کنند تا بیگانگان آن حضرت را بشناسند.(2) نشست و برخاست و آمد و شد پیامبر در نهایت سادگی بود.
[گاهی] پای پیاده بدون بالاپوش و دستار و کلاه راه میرفت.(3)
امام صادق(ع) درباره رفتار سادة پیامبر فرموده است: چون رسول خدا(ص) وارد مجلس میشد در نزدیکترین جای به محل ورود مینشست.(1)
«یلمی» درباره مشی پیامبر مینویسد: پیامبر(ص) جامعه خود را وصله میکرد، و پای افزار خویش را پینه میزد، و گوسفندان را خود میدوشید، و با غلامان هم غذا میشد، و بر زمین مینشست، و بر خر بی پالان سوار میشود و دیگری را بر ترکِ خود سوار میکرد، و بدون این که احساس خجالت کند ما یحتاج خانهاش را از بازار تهیّه و به سوی خانوادهاش حمل میکرد، و با توانگر و تنگدست یکسان مصافحه میکرد،و دست خود را نمیکشید تا طرف دست خود را میکشید، و به هر کس میرسید سلام میکرد چه توانگر، چه تنگدست و چه کوچک، چه بزرگ، و اگر به خوردن چیزی دعوت میشد آن را کوچک نمیشرد، هر چند خرمایی پوسیده میبود، و مخارج زندگیاش سبک بود.(1)
پیامبر خدا(ص) چنان ساده میزیست که هیچ مزیّتی بر خدمتکارانش نداشته باشد، چنان که «ابن شهرآشوب مینویسد: در خوراک و پوشاک بر غلامان و کنیزانش برتری نمیجست.(2)
چون بر سر سفرة غذا حاضر میشد، در سادهترین شکل ممکن، چون بندگان مینشست: «إذَا جَلَسَ عَلَی الطَّعامِ جَلَسَ مُحَقَّرَّا»(3)؛ و هرگز غذای رنگارنگ تناول نکرد: «وَمَا أَکَلَ الأَلْوَانَ».(4) مشی پیامبر هیچ شباهتی به سلاطین نداشت.
رسول خدا(ص) چنان بیپیرایه بود که دعوت هر کسی را میپذیرفت و با مردمش بدون هیچ تشریفاتی رفت و آمد و نشست و برخاست میکرد. «ابن شهرآشوب» آورده است: دعوت همه کس را چه آزاد و غلام، میپذیرفت، هرچند برای خوردن ماهیچه دست و یا کتف گوسفندی بود؛ هدیه را میپذیرفت، هرچند جرعهای شیر بود، از هدیه میخورد ولی از غذایی که صدقه بود، نمیخورد. به چهرة هیچ کس خیره نمیشد، خشمش برای خدا بود، و هرگز برای خود خشتم نمیگرفت... تشییع جنازه میکرد، و در دورترین نقاط شهر از بیماران عیادت میکرد، با تنگدستان مینشست و با تهیدستان هم سفره میشد و با دست خود به آنان غذا میداد، و به کسانی که در اخلاق با فضیلت بودند احترام میگذاشت، و با اشخاص آبرومند الفت میگرفت و به آنان نیکی میکرد، و با خویشاوندان خود صلة رحم میکرد، در عین این که آنان را بر دیگران برتری نمیداد و جز آن چه خدا فرمان داده است دربارهشان روا نمیداشت.
پیامبر اکرم(ص) در همة وجوه چنین بود؛ در درون خانه نیز به تمام معنا سادگی و بی پیرایگی را پاس میداشت. «ابن شهرآشوب» در این باره آورده است: روی زمین مینشست و روی زمین میخوابید و روی زمین غذا میخورد، و پای افزار پینه میزد، و جامه وصله میکرد، و در خانه را خود باز میکرد، و شیر گوسفندان را میدوشید، و شتر را میبست و سپس آن را میدوشید، و چون خدمتگزارش در دستاس کردن خسته میشد او را کمک میکرد، و آب وضوی شبش را خود تهیه میکرد، و در پیادهروی کسی بر او پیشی نمیگرفت، و هنگام نشستن تکیه نمیکرد، و در کارها به اهل خانه کمک میکرد، و با دست خود گوشت خرد میکرد.(2)
1ـ الطبقات الکبری، ج 1، ص 371؛ با مختصر اختلاف
2ـ شرح ابن ابی الحدید، ج 9، ص 234.
3ـ المحاسن، ص 458؛ الکافی، ج 6، ص 272؛ وسائل الشیعه، ج 16، ص 412؛ بحار الانوار، ج 16، ص 262.
4ـ سنن ابن ماجة، ج 2، ص 1101؛ اخلاق النبی و آدابه، ص 60.
5ـ سنن أبی داود، ج 2، ص 527؛ اخلاق النبی و آدابه، ص 60؛ مکارم الاخلاق، ص 16؛ المحجة البیضاء، ج 4، ص 152؛ بحار الانوار، ج 16، ص 262.
6ـ همان.
7ـ مناقب ابن شهرآشوب، ج 1، ص 146.
8ـ الکافی، ج 2، ص 662؛ مکارم الاخلاق، ص 26؛ مشکاة الانوار، ص 206؛ مستدرک الوسائل، ج 8، ص 403.
9ـ ارشاد القلوب، ص 115.
10ـ مناقب ابن شهرآشوب، ج 1، ص 146 ـ 147.
11ـ همان، ص 146.
12ـ الشمائل النبویّة، ص 67.
13ـ مناقب ابن شهرآشوب، ج 1ن ص 146.
14ـ همان.