پرسش:
با دوستان بحث ميكردم سر رهبري حضرت اقا و جمهوريت اسلامي و اراي مردم شبهه اي شد كه گفتند همه چيز دست رهبري است و مردم نقشي ندارند. مثلا شوراي نگهبان را كه ريس جمهور را تنتخاب ميكند را نيمي از ان را رهبري انتخاب ميكند. شوراي نگهبيان هم كانديد ها رو صلاحيت ميدهد.
خبرگان را اقا انتخاب ميكند يا انكه اقا ميتواند عزل كند و خبرگان بر كار اقا نظارت ميدهد سياست كلي نظام در دست اقا است و قوه مجريه هيچ كارست مثلا اگر ريس جمهور بخواهد با امريكا رابطه برقرار كند بدون اذن رهبري نميتواند مسول صدا و سيما را اقا عزل و نصب ميكند و قوه قضاييه هم همينطور.
پاسخ:
با عرض سلام و ادب خدمت شما دوست گرامی.
دوست گرامی... اینکه میگویند همه چیز در دست رهبری است ، شبهه ای است از روی نداشتن علم بر روی قانون اساسی بوجود آمده است.وظایف و اختیارات ولی فقیه در قانون اساسی مشخص شده و چنین چیزی که شما میگید نیست. برای اطلاعات بیشتر اصل صد و ده قانون اساسی را مطالعه بفرمایید.
سوالی که پیش می آید این است که اگر همه چیز در دست رهبری است و مردم نقشی ندارند ، پس چرا آقای روحانی رئیس جمهور شد؟؟ مگر همه نمیگفتند آقای جلیلی یا قالیباف رئیس جمهور هستند؟؟ اتفاقا کسانی که در نظام کار میکنند میدانند که همه کاره مردم هستند و رهبری در حیطه ی وظایف خودش عمل میکند.
اینجور حرف ها از روی عدم آگاهی است. شورای نگهبان به عنوان فیلتر حاکمیت عمل میکند و صلاحیت افرادی که قرار است پست های حساس در نظام را بر عهده بگیرند را بررسی میکند. این شیوه بررسی صلاحیت ها در تمام کشور های دنیا با هر نوع نظام و ساختار حکومتی رایج است و نمیتوانید کشوری را مثال بزنید که مثلا برای انتخاب شخص دوم کشورشان صلاحیت های او را بررسی نکنند. عقلا هم قابل قبول نیست که هر کسی بتواند بیاید و رئیس جمهور شود!! باید شرایط و توانایی هایی داشته باشد.
مرجع بررسی صلاحیت ها در جمهوری اسلامی شورای نگهبان است. شورای نگهبان 12نفر هستند که شش فقیه و شش حقوقدان هستند. شش فقیه توسط رهبری انتخاب میشوند و شش حقوقدان توسط رئیس قوه قضاییه و با تایید رهبری.
اینکه فرمودید اعضای مجلس خبرگان را ، رهبری معظم انتخاب میکنند حرفی از اساس کذب است و بی علم و سواد بودن و جاهل بودن گوینده را به سادگی مشخص میکند. در همین انتخابات ریاست جمهوری در چند استان ، همزمان انتخابات مجلس خبرگان هم برگزار شد! یعنی اعضای مجلس خبرگان را مردم با رای مستقیم خود انتخاب میکنند. وظیفه ی مجلس خبرگان هم طبق قانون ، انتخاب ولی فقیه و عزل وی و نظارت بر کار اوست.رهبری هیچ حق دخالتی در انتخاب اعضای خبرگان ندارد. عزل و نصب خبرگان هم توسط رهبری نیست. بلکه طبق آیین نامه داخلی مجلس خبرگان ، عزل اعضای خبرگان توسط خود مجلس خبرگان انجام میشود.در صورتی هم عزل میشوند که صلاحیت های لازم را نداشته باشند یا فوت کنند.
طبق قانون ، تنظیم و ابلاغ سیاست های کلی نظام در اختیار رهبری است. رئیس جمهور مجری قانون اساسی و امور اجرایی کشور است.همه ی امور کشور و قوانین باید در چهارچوب سیاست های کلی نظام باشد. این هم امری بدیهی و عقلی است.
رئیس جمهور در قانون جایگاه و اختیارات و وظایف خود را بر عهده دارد و قانونا شخص دوم کشور است. اینکه رئیس جمهور نمیتواند مثلا با آمریکا رابطه برقرار کند به این دلیل است که کلیه امور امنیتی ، دفاعی و سیاست خارجی ، در اختیار رهبری است و باید طبق سیاست های کلی ابلاغی و رهنمودهای معظم له انجام گیرد. باز هم این امر و واقعه در نظام ها و سایر کشور های دنیا امری رایج است. برای مثال در آمریکا آقای بوش از حزبی که انتخاب شد و رئیس جمهور شد طبق سیاست های کلی آمریکا به عراق و افغانستان حمله کرد. رئیس جمهور بعدی آقای اوباما ، که دقیقا از حزب مخالف آقای بوش انتخاب شده بود ، باز هم در امر سیاست خارجی و امنیتی همان راه آقای بوش را ادامه داد و جنگ در عراق و افغانستان را ادامه داد.. یعنی دو رئیس جمهور از دو حزب مخالف هم ولی در امور سیاست خارجی و امنیتی طبق یک سیاست کلی حرکت کردند. در ایران هم بدین شکل است. با تغییر رئیس جمهور و هیئت دولت سیاست های کلی نظام و حاکمیت تغییر نخواهد کرد و این سیاست ها همواره ثابت هستند. و اصل و اساس این نظام و انقلاب هستند. در رابطه با صدا و سیما و قوه ی قضاییه هم چون نهاد های حاکمیتی هستند و نماد و تابلوی نظام هستند ، عزل و نصب بالاترین مقامشان در اختیار رهبری است طبق قانون. کلا نهاد هایی که در امور راهبردی ، سیاست خارجی ، امنیتی ، دفاعی ، نظامی ، و سایر نهاد های حاکمیتی و غیر قابل تغییر ، تحت نظارت و انتخاب مستقیم رهبری هستند. برای مثال وزرای اطلاعات ، کشور ، دفاع و امور خارجه به پیشنهاد رئیس جمهور و تایید رهبری انتخاب میشوند. هر گونه تغییر و عزل و نصب در نهاد های فوق الذکر باید با هماهنگی و تایید رهبری باشد. چون با ماهیت نظام و بقا و امنیت مردم و نظام سر و کار دارند.
در پایان خدمت شما دوست عزیز عرض میکنم طبق اصل صد و ده قانون اساسی رهبری وظیفه ی نظارت بر سه قوه و ابلاغ سیاست های کلی نظام را دارد و هرگاه احساس کند که مسولی از راه "سیاست های کلی نظام" تخطی کرده و خارج شده اند، رهبری میتواند با استفاده از اختیارات خود جلوی اینجور مسائل را بگیرد. برای مثال ماجرای عزل وزیر اطلاعات توسط آقای احمدی نژاد که رهبری با حکم حکومتی خود وزیر مربوطه را ابقا کردند. برای مثال ماجرای انتخاب آقای مشایی به عنوان معاون اولی رئیس جمهور که با مخالفت رهبری معظم رو به رو شد. برای مثال بحث رابطه با آمریکا که مطرح شد ، رهبری فرمودند تا زمانی که شرایط ما بر آورده نشود رابطه برقرار نخواهد شد. برای مثال در فتنه ی سال 88 عده ای که خواستار ابطال انتخابات شدند و درگیری خیابانی به راه انداختند ، رهبری از رای مردم صیانت کردند و فرمودند بنده زیر بار زور و بدعت نخواهم رفت. برای مثال ماجرای عقب نشینی هسته ای در زمان دولت اصلاحات که رهبری ورود کردند و جلوی تعلیق ها را گرفتند. و..... اینها همه و همه حکایت از آن دارد که هرجا که آرمان ها و سیاست های کلی نظام ، امنیت کشور و مردم و نظام به خطر بیفتند و یا دچار انحراف شوند ، رهبری ورود پیدا خواهند کرد.معظم له هم همین نکته را فرمودند. ضمنا طبق قانون عزل و نصب بالاترین مقام بعضی از نهاد ها در اختیار رهبری است. چون این نهاد ها نهاد های حاکمیتی و فراجناحی هستند و نمیشود این نهاد هایی بسیار حساس را به دست افراد و جناح ها سپرد.
موید باشید.