آیا اسرائیل واقعا غاصب است ؟

پرسش:

آیا اسرائیل  واقعا غاصب است؟

پاسخ:

با سلام و عرض ادب و احترام 

در آغاز توجه شما را به پيشينة و تاريخ فلسطين جلب می نماییم:
دو هزار و پانصد سال پيش از ميلاد حضرت مسيح چند قبيلة عرب از جزيره العرب به سوي سواحل جنوبي درياي مديترانه كوچ كردند. برخي از اين ها در فلسطين سكنا گزيدند و از راه كشاورزي معيشت مي كردند. به اين عده كنعانيان اطلاق مي شود و به همين جهت سرزمين فلسطين را ارض كنعال ناميده اند.
برخي در لبنان ساكن شدند و از راه دريانوردي زندگي مي كردند. اين ها را فينيقيان مي ناميدند. يك طايفة مهم از كنعانيان به نام «يبوسيون» در بيت المقدس سكنا گزيدند، بدين جهت در قديم منطقة بيت المقدس را «يبوس» مي ناميدند.
بعد از گذشت صدها سال حضرت ابراهيم خليل از «اوركلدان» عراق به ارض كنعان هجرت نمود، و بعد از تولد اسحاق و يعقوب و سپس فرزندان و عشيرة يعقوب و بني اسرائيل شكل گرفتند و پديد آمدند. بنابراين قبل از شكل گيري بني اسرائيل و يهود، كنعانيان و يبوسيان در آن منطقه زندگي مي كردند و حضرت ابراهيم و فرزندانش از جاي ديگر به آن ديار رو آورده بودند.
بعد حوادث و درگيري هاي فراواني در اين منطقه اتفاق افتاد، تا اين كه حضرت عيسي(ع) در شهر ناصرة فلسطين به رسالت مبعوث شد، زين پس بني اسرائيل به دو گروه يهودي و مسيحي تقسيم شدند، برخي به حضرت عيسي(ع) ايمان آوردند و مسيحي شدند و برخي از آن امتناع ورزيدند و با آنان درگير شدند. بنابراين همه بني اسرائيل ، يهودي باقي نماندند.
پس از تجزيه امپراتوري روم در سال 395 ميلادي، فلسطين يكي از ايالات مسيحي نشين روم شرقي، بيزانس گرديد.
بعد از گذشت چند قرن پيامبر اسلام(ص) به رسالت مبعوث شد و در سال 638 ميلادي برابر با 17 هـ . ق. در زمان عمر، خليفة دوّم سپاهيان اسلام وارد بيت المقدس شدند. مسلمانان با مردم فلسطين پيمان صلح امضا كردند، آنان را در پذيرش دين آزاد گذاشتند و چون حقانيت دين اسلام را مشاهده كردند، اكثريت آنان مسلمان شدند.(1) يعني مردمي كه در آن جا زندگي مي كردند، مسلمان شدند، نه اين كه همه مسلمانان از سرزمين هاي ديگر به آن جا رفته بودند و در آن دیار زندگي كردند. بنابراين از قرن هفتم ميلادي به بعد فلسطينيان پيروان سه دين بزرگ را تشكيل مي دادند، و اولين جمعيت مذهبي را مسلمانان، دوّمي مسيحيان و سومي يهوديان در اختيار داشتند و مسلمانان حائز اكثريت جمعيت بودند. اين امر حدود پانصد سال دوام يافت تا اين كه در سال 1099 ميلادي (برابر با سال 493 هـ . ق) اروپائيان در قالب جنگ هاي صليبي فلسطين را تصرف كردند.
اين ها وقتي كه بر مردمي كه اكثريتشان را مسلمانان تشكيل مي دادند، پيروز شدند، بسياري از آنان را از دم شمشير گذراندند، بنا به نقل مورخان اروپايي و مسيحي، آنان در شهر بيت المقدس حدود شصت هزار تن را كشتند و در آن جا حمام خون به راه انداختند.(2)
فلسطين هشتاد و هشت سال در اختياز صليبي ها بود و آنان با مسلمانان در اين دوره با بي رحمي تمام برخورد كردند تا اين كه در سال 1187ميلادي(برابر با 583 هـ . ق) صلاح الدين ايوبي آنان را شكست داد و بار ديگر فلسطين و بيت المقدس به آغوش مسلمانان بازگشت. حال جالب است بدانيد كه مورخان غربي و مسيحي بي رحمي هاي صليبان را نوشته اند و اعتراف نموده اند كه صلاح الدين ايوبي بعد از پيروزي با پيروان اديان ديگر (يهوديان و مسيحيان) به خوبي رفتار نمود و آنان را در گزينش دين آزاد گذاشت و از هر گونه قتل و غارتي در مورد آنان جلوگيري كرد.(3)
حال اين ملت فلسطين از هر نژادي كه هستند (سامي و ...) بسياري از آنان با آزادي و اختيار اسلام را پذيرفته اند، عده اي به دين مسيح و عدة كمتري به دين يهود گرويدندو باقي ماندند. اين تناسب جمعيت تا پايان قرن نوزدهم ادامه داشت.
در سال 1880 از جمعيت پانصد هزار نفري ملت فلسطين تنها بيست و چهار هزار تن يهودي بودند؛ يعني كم تر از 5% در سال 1896 يك روزنامه نگار يهودي اتريشي به نام «تئودور هرتسل» كتابي نوشت و جنبش صهيونيستي به راه انداخت كه يهوديان در پي تشكيل دولت يهود در يك سرزمين برآيند. از اين رو هند، آرژانتين، قبرس و چند نقطة ديگر از جمله فلسطين در نظر گرفته شد، و سرانجام با توجه به نقشه هاي استعمار در آن زمان و قرار دادن يك دولت صهيونيسم و يهودي در قلب جهان اسلام، و ضربه زدن به اسلام كه بزرگترين مانع استثمار گري خود مي دانستند در سال 1897؛ يعني يك سال بعد، كنگرة صهيونيسم در شهر بازل سوئيس برگزار شد. طبق نقشة از پيش تعيين شده تناسب جمعيت فلسطين را با مهاجرت يهوديان از كشورهاي ديگر به نفع يهود دگرگون نمايند. يهوديان كه در سرشماري 1880 م كه كمتر از 5% بودند، با اين نقشه مهاجرت در سال 1914 به حدود 11% افزايش پيدا كرد؛ يعني از جمعيت هفتصد و پنجاه هزار تن، هشتاد و پنج هزار تن يهودي بودند.
در اثناي جنگ جهاني اوّل در سلا 1917 بالفور وزير خارجه انگستان اعلاميه اي منتشر كرد كه در آن از سياست انگلستان مبني بر حمايت از يهوديان و تشكيل دولت يهود در آينده در فلسطين خبر داد.
يك سال بعد؛ يعني سال 1918 م. فلسطين به اشغال انگلستان در آمد و با سياست يهودي گرايي دولت انگلستان، در سال بعد سيل مهاجرت يهوديان از مناطق مختلف به فلسطين افزايش يافت و به مدت سه سال (از 1919 تا 1923) حدود سي و پنج هزار يهودي وارد فلسطين شدند و طي سال هاي 1932 – 1935 حدود يكصد و چهل پنج هزار يهودي با اجازة دولت انگلستان و ده ها هزار تن ديگر به صورت غير رسمي وارد فلسطين شدند.
در سرشماري سال 1938 از جمعيت يك ميليون و پانصد هزار نفري فلسطين چهار صدو پنجاه هزار نفر يهودي بودند؛ يعني با سياست مهاجرت جمعيت 5% يهود به 30% افزايش يافت.
در سال 1945 انگلستان با هماهنگي ايالات متحدة آمريكا يكصد هزار تن از يهوديان اروپا و آمريكا را به فلسطين فرستادند كه در سال 1947 جمعيت فلسطين به يك ميليون و هشتصد و شصت و هفت هزار تن رسيد كه از اين تعداد ششصد و پانزده هزار يهودي (9/32%) و يك ميليون و نود و يك هزار نفر مسلمان (4/58%) و حدود يكصد و پنجاه هزار نفر مسيحي (8/7%) بودند.
در سال 1948 يهوديان به مسلمانان يورش بردند، اموال و املاك و زمين هاي آنان را تصاحب كردند و صدها هزار تن از آنان را آواره نمودند. اين ها همه در زمان نفوذ، سلطه و قيموميت دولت انگلستان بر فلسطين بود و بعد در سال 1948 كه انگلستان زمينه سازي خوبي براي تشكيل دولت يهود به عمل آورده بوده از آن جا خارج شد و يهوديان مهاجر غاصبانه بر فلسطين مسلط شدند و بسياري از فلسطينيان آواره شدند و ديويد بن گوريون در تل آويو دولت يهود را اعلان كرد. از اين تاريخ به بعد چندين بار در اين نقطه جنگ و درگيري اتفاق افتاد. در سال 1954، 1967، 1982 و ... .(4)
حال با بيان اين تاريخچه كه يهوديان با توطئه، با مهاجرت و غصب از يك سو، و با آواره كردن ملت فلسطين از سوي ديگر، و با نقشه هاي مكارانه و استعماري انگلستان و آمريكا، بر مسلمانان فلسطين ستم روا داشته شده است، عقل سليم و وجدان بيدار چه حکمی می کند آیا جای تردیدی باقی می ماند که اسراییل غاصب است،‌ خرد سالم به حقانيت كدام طرف درگير حكم مي كند؟
شكي نيست كه سرزمين فلسطين متعلق به مردم فلسطين است، حال از هر نژاد و پيرو هر ديني باشند، آناني كه از اروپا، آمريكا، روسيه، افريقا و جاهاي ديگر به آن جا رفتند و اموال و سرزمين هاي مردم را غصب كرده اند، مشروعيت ندارند.
بنابراين، دولت صهيونيستي يك دولت غاصب، اشغالگر و حاصل توطئة غربي ها، به ويژه انگلستان و ايالات متحدة آمريكا است كه از آغاز با تهديد و ترور پايه ريزي شده است و ملت مظلوم فلسطين از همه نا اميد شده اند. هيچ امكاناتي نيز در اختيار ندارند، دولت غاصب هر روز جوانان فلسطين را به شهادت مي رساند، خانه هايشان را بر سرشان خراب مي كند، با هواپيماي جنگي به مردم حمله مي كند، و اين ها ناچار شده اند با حركت هاي شهادت طلبانه و با فدا كردن جان خويش، فرياد مظلومان فلسطين را به گوش جهانيان برسانند.
امّا مسلمانان به حكم سخن پيامبر كه فرمود: هر كه شب را به صبح آورد و همتي در امور مسلمانان نداشته باشد، او مسلمان نيست.(5) وظيفه دارند، به قدر توان از مبارزات فلسطين حمايت كنند. حتي اگر مسلمان هم نبودند،‌ از لحاظ انساني و به جهت عدالت خواهي كه در وجود هر انسان آزاد مرد و مسلمان است، بايد از آن ها حمايت كند.
پي نوشت ها :
1 - گوستاولبون، تاريخ تمدن اسلام و عرب، ص 155.
2- همان، ص 401.
3 - همان، ص 405.
4 - گيتا شناسي كشورها، شماره انتشاراتي 154، ص 221 – 227.
5 - مجلسي، بحارالانوار، ج 74، ص 164.

نظرات (0)

نظر ارسال شده‌ی جدیدی وجود ندارد

دیدگاه خود را بیان کنید

  1. ارسال دیدگاه بعنوان یک مهمان - ثبت نام کنید و یا وارد حساب خود شوید.
پیوست ها (0 / 3)
اشتراک‌گذاری موقعیت مکانی شما

وبگــــــــــردی طلبۀ پاسخگو

دانــــــلود های مفیـــــــــــــــــــد

حمایت از سایت

برای حمایت از سایت لوگوی زیر را در سایت خود درج نمایید.

بیشترین دانلود ها

جدیدترین مطالب سایت