پرسش:
آزادی چیست ؟ آزادی عقیده بیان و عمل را تعریف کرده و بررسی نمایید.
آیا محدودیتی برای هر یک وجود دارد؟ چرا
ملاک آزادی چیست؟
تفتیش عقاید را توضیح دهید.
پاسخ:
سلام و عرض ادب
1- واژه «آزادي» به معني باز بودن راه انجام یک کار و ترك آن است، خواه آن فعل جنبه ارزشي داشته باشد يا خير. خواه در حوزه تفكر باشد يا در حوزه سياسي، در حوزه اخلاق باشد يا خير، فردي باشد يا اجتماعي، معقول باشد يا غيرمعقول.
2- انسان بر حسب خلقت خاص خويش، موجودي صاحب عقل و اراده بوده به صورتي كه در هر كاري ميتواند جانب انجام آن را اختيار كرده يا جانب ترك آن را برگزيند. براساس فطرت آدمي، وي در مورد انجام و ترك فعل مطلق العنان بوده و مقيد به يكي از دو طرف نميباشد. از اين نوع آزادي انسان به «آزادي تكويني» ياد ميكنند.
3- لازمه آزادي فوق، آزادي ديگري است كه عبارت از: امكان بهرهمندي آدمي از مواهب «آزادي تكويني» بدون دخالت قوه، قدرت و اراده قاهري بيرون از نفس انسان. اين آزادي، «آزادي تشريعي» يا «آزادي حقوقي» نام دارد، (1).
4- اين واژه از ديدگاهها و حيثيتهاي گوناگون تقسيمات و انواع متعددي پيدا ميكند چون: آزادي دروني، آزادي بروني، آزادي جمادي، آزادي نباتي، آزادي حيواني، آزادي انساني، آزادي ولايي، آزادي اخلاقي، آزادي فردي، آزادي اجتماعي، آزادي انديشه، آزادي بينش، آزادي بيان و نوشتار و... .
5- با دقت در مطالب شمارههاي 1 تا 3 مشخص ميگردد كه منشأ «آزادي» اراده آدمي است كه او را وادار به عمل يا ترك آن ساخته و حالت نفساني است كه از ميان رفتن آن ، مساوي با از بين رفتن اصل انسانيت است .
6- تعريف آزادي با تعريف انسان ارتباط تنگاتنگي دارد، چرا كه متعلق آزادي خود انسان است، ازاينرو هر تعريفي از انسان در برداشت از آزادي دخيل خواهد بود و بالاتر، بدون ارائه تعريفي از انسان، تعريف آزادي ممكن نخواهد بود.
آزادي عقيده، بيان و عمل ، به اين معنا است كه هر انساني آزاد است عقيدة صحيحي را انتخاب كند و به آن عمل نموده و آن را بيان نمايد. امّا هر كس هر چه دلش خواست و از راه مقدمات غير عقلي و غير معتبر براي خود عقيده اي انتخاب كند، آزاد نيست و نزد عقل و وجدان معذور نیست. اگر خداوند در روز قيامت از او سؤال كند چرا اين عقيده را انتخاب كردي، حجّت و دليلي ندارد. انسان از نظر عقلي آزاد نيست كه هر عقيده اي براي خود انتخاب نمايد، همان طور كه آزاد نيست هر غذايي را بخورد. چه بسا غذا مسموم باشد و يا آزاد نيست هر دارويي را مصرف كند يا هر صدايي را بشنود. امام موسي بن جعفر(ع) به كنير "بُشر حافي" فرمود: "مولاي تو آزاد نيست كه به هر گناهي خود را آلوده كند. و ساز و آواز در خانه اش راه مي اندازد".
ما انسان ها آزاد مطلق نيستيم و بايد عبد و مطيع خدا باشيم. گرچه ثمرات اطاعت و بندگي به خود ما بر مي گردد. در واقه ازادی معنوی انسان اقتضا می کند که برخی از آزادی های مادی محدود باشد.
در هر صورت آزادي عقيده به معنايي كه گفته شد صحيح است، و اسلام مخالف آن نيست.
راه انتخاب عقیده ، دين و مذهب براي همه باز است و كسي راه پذيرش آزادانه دين و مذهب را بر ديگري نبسته است، زيرا دين كه از يك سلسله اعتقادات قلبي ريشه و مايه ميگيرد، ممكن نيست تحميلي باشد.
زور و اجبار در اعمال و حركات ما ميتواند اثر بگذارد ، اما نه در افكار ،اعتقادات ، امور دروني و قلبي. با تهديد و به كار بردن اسلحه ميتوان كسي را مجبور كرد از جايش بلند شود يا فحش بدهد، يا حركتهاي زشت انجام دهد، يا نماز بخواند يا پول خرج كند، ولي نميتوان به او گفت: مجبوري به خدا يا پيامبر يا امام اعتقاد و ايمان داشته باشي، زيرا اعتقاد و ايمان امر دروني و قلبي است كه از راههاي خاص ايجاد ميشود، نه از طريق تهديد و ارعاب و اجبار.
ممكن است كسي كه مورد ضرب و جرح و شكنجه قرار گيرد، به اجبار اقرار به مطلبي بكند، ليكن اين اقرار فقط لفظي است، نه اعتقاد و ايمان، پس اصولاً انتخاب دين و مذهب همواره با اختيار انسان صورت ميگيرد و قابل اجبار نميباشد. اگر كسي از روي ناچاري به مسايلي اظهار عقيده نمايد، در واقع عقيده ندارد، بلكه فقط به ظاهر عقيدهمندي شود.
قرآن كريم در مورد اين كه دين قابل اكراه نيست ميفرمايد: "لا اكراه في الدين؛ در قبول دين اكراهي نيست".(2) يا در آيهاي ديگر ميفرمايد: "بشارت بده به بندگان من كه سخنها را ميشنوند و بهترين را انتخاب و پيروي ميكنند". كاملاً مشخص است هنگامي كه خداوند ميفرمايد: بايد سخنها و عقايد مختلف را شنيد، راه براي انتخاب انسان باز است و خداوند ابزار لازم براي تحقيق را (كه عقل و خرد است) در اختيار او قرار داده است، پس راه تحقيق را خداوند باز گذاشته و حتي تشويق و ترغيب و بلكه تحقيق را واجب دانسته، ابزار لازم براي شناخت دين حق را در اختيار انسان قرار داده است. در عين حال دستور و فرمان داده كه انسان بهترين عقايد و دين حق را بپذيرد که این نیز مورد تأیید عقل است ، بنابراين، معناي آزادي در انتخاب عقيده اين نيست كه انسان ميتواند هر عقيده (گرچه عقيده خرافي و باطل) را بپذيرد، بلكه معنايش اين است كه لازم است انسان درباره دين حق، تحقيق كند و پس از روشن شدن حقانيت، آن را بپذيرد. اگر از روي هوا و هوس و خواستهها و منافع باطل خود، از دين باطل پيروي نمايد، مسئول است و در آخرت مورد بازخواست و كيفر قرار ميگيرد ، اگر چه راه او باز است.
شهيد مطهري (ره ) آزادي انسان را مقيّد به دو شرط مي داند:
1- آزادي هر فرد نبايد معارض با آزادي ديگران باشد;
2- مصالح فرد يا جامعه آزادي را محدود مي كند.
او مي گويد: .(3) سپس هشداري دهد و اعلان خطر مي كند (4)و مي گوید:
درست است كه انسان آزاد آفريده شده و حق دارد و هر عقيده اي را كه مايل است برگزيند و اين حق طبيعي وفطري او است , اما با اين شرط كه آن عقيده با استعدادها و كمالات انساني سازگار باشد. به ديگر سخن : .(5)
استاد مطهري در يكي از آثارش در مورد مي فرمايد: .(6)
آزادي انديشه غير از آزادي عقيده
بسياري مي پندارند چون يكي از فصول مميز انسان و حيوان است , انسان آزادانه مي تواندبينديشد و تعقل و تعمق نمايد و در نتيجه خويش را اظهار كند. پس گرايش به هر عقيده , و بلكه اظهار نظر و عقيده مطلقاً آزاد است . شهيد مطهري ره , ميان آزادي تفكر و آزادي عقيده , تفاوت قائل شده ومي فرمايد: اغفال و توطئه و نفاق صورت بگيرد>.(7)
آزادي هدف نيست , وسيله است
اگر چه طبيعت انسان قرين است , بنابراين آزادي انديشه و عمل از ديدگاه مذهب , حق طبيعي و فطري انسان است , لكن آزادي هدف نيست . بلكه وسيله اي است براي رسيدن به هدف .
هدف نهايي , كمال انساني است و كمال او در و نيل به است . هر انديشه و عمل كه انسان را به هدف آفرينش برساند, ارزشمند است و انسان در اين محدوده آزادي دارد.
شهيد مطهري مي گويد: .(8)
ب ) ديدگاه امام خميني (ره ) در مورد آزادي
از ديدگاه امام خميني ره , آزادي جزء حقوق اوليهء بشر است ; يعني حقي كه خداوند به انسان داده و و حي وانبياي الهي بشارت اين آزادي را به بشريت داده اند.
امام ره مي فرمايد: .(9)
را هرگز فداي چيزي نمي كنيم >.
هيچ جامعه اي نمي تواند معتقد به آزادي مطلق باشد, زيرا آزادي مطلق به معني قانوني و مشروع بودن هرج ومرج و آثارشيست است كه موجب سلب آزادي و امنيت جاني و مالي و عِرضي , لااقل اكثريت آحاد جامعه مي باشد.
بنابراين در هر جامعه اي , محدوديت ها و چراغ قرمز هايي براي آزادي وجود دارد. تعداد چراغ قرمزها و ميزان محدوديت ها در جوامع مختلف , يكسان نيست , بلكه به خاطر شدت و ضعف ها, متفاوت است .
از ديدگاه امام خميني (ره ) دو نوع محدوديت براي آزادي وجود دارد:
1 محدوديت قانون اجتماعي ;
2 محدوديت قانون ديني .
در نتيجه هر دو نوع محدوديت قانوني است ; زيرا قانون ديني در جامعه اي مطرح است كه اكثريت افراد جامعه ,متدين به آن دين هستند و خواستار اجراي قوانين و احكام همان دين مي باشند.
1 محدوديت قانون و اجتماعي
در ارتباط با محدوديت قسم اول امام (ره ) مي فرمايد: .(10)
در حدود قوانين , در حدود كارهاي عقلايي آزاد است .(11)
آزادي بايد منطقي و طبق قانون باشد.(12) آزادي اگر به هرج و مرج منجر شود و به بهانهء آزاديِ بيان و قلم , كسي بخواهد توطئه كند يا فساد و بي بندو باري راه بيندازد, بايد جلوي آن ها را گرفت، آزادي غير ازتوطئه است . آزادي بيان است . (13)
در جمهوري اسلامي هر فردي از حق آزادي عقيده و بيان برخوردار خواهد بود, ليكن هيچ فرد و يا گروه وابسته به قدرت هاي خارجي را اجازه خيانت نمي دهيم >.(14)
در مملكت ما آزادي انديشه هست . آزادي قلم هست , آزادي بيان هست , ولي آزادي توطئه و آزادي فساد كاري نيست ..(15)
چنان كه ملاحظه شد امام خميني (ره )آزادي انديشه و عقيده و بيان و قلم را جزء سياست نظام اسلامي مي داند. سياستي كه به عنوان يك اصل اساسي هرگز فداي چيزي ديگري نمي شود, اما اين آزادي ها بايد,
اولاً: عقلايي و منطقي و در حدود قوانين مملكت باشد: به بيان ديگر: مصالح كشور و امنيت و منافع اساسي مردم گاهي باعث مقيّد و محدود گشتن آزادي مي گردد.
ثانياً: جامعه را به سوي هرج و مرج و بي بندوباري و فساد سوق ندهد.
ثالثاً: بوي توطئه و خيانت و وابستگي به قدرت هاي خارجي نداشته باشد.
آزادي هدف مقدماتي براي استقلال كشور و حفظ منافع مردم است . اگر افراد يا گروه هايي بخواهند خواسته وگفته هاي بيگانگان را در جامعه ترويج نمايند, در هر جامعه ای با چنین افرادی برخورد قانونی می شود.
در باره فراز پایانی سوال باید گفت واژه تفتیش عقاید ، اصطلاحی است که در قرون وسطی در اروپا از سوی کلسا بر علیه صاحب نظران و متفکران اعمال می شده است و اگر گاهی در محاورات سیاسی این واژه به کار می رود بیشتر بار سیاسی دارد ومراد تفتیش وجستجو در دیدگاه و گرایشات سیاسی افراد منظور است ونه عقاید مذهیب آنان، یعنی وقتی در بازجویی ها از افراد مسایلی را به صورت سوال می پرسند در واقع می خواهند از نظریات و گرایشات حزبی و سیاسی آنان آگاه شوند و بدانند که جه فکر و وابستگی سیاسی دارند در غیر این صورت تفتیش در حریم خصوصی افراد و حتی تفتیش عقاید به هیچ وجه صحیح نیست.
پی نوشت ها:
1_ الميزان، ج 10، ص 370
2 - بقره(2) آيه 256.
3.مرتضي مطهري , اخلاق جنسي در اسلام و جهان غرب , ص 39
4.اخلاق جنسي در اسلام و جهان غرب , ص 45
5.همان , ص 39
6.آشنايي با قرآن , ج 3 ص 224
7.پژوهش هاي قرآني , بهار و تابستان 78 شماره 17ـ 18 ص 71
8.همان , ص 61
9.امام خميني , صحيفهء نور, ج 5 ص 238
10.صحيفهء نور, ج 7 ص 18
11.همان , ص 302
12.همان , ج 6 ص 192
13.همان , ص 86
14.همان , ج 3 ص 178
15.همان , ج 3 ص 178