پرسش:
در قرآن كريم آمده كه بايد كم خنديد و زياد گريه كرد! چرا باید کم بخندیم و زیاد گریه کنیم؟مگه خندیدن باعث برطرف شدن غم نمیشه؟پس با توجه به این آیه شوخی و مزاح کردن هم اشکال پیدا میکند؟و دلیلی برای ترش رو بودن افراد مذهبی!!!
پاسخ:
با سلام و ادب
بله, در آیه 82 سوره مبارکه توبه داریم که خداوند متعال دربارة گروهي از منافقان و تخلف كنندگان از جنگ تبوك ميفرمايد: "فَلْيَضْحَكُواْ قَلِيلاً وَلْيَبْكُواْ كَثِيرًا جَزَآءَ بِمَا كَانُواْ يَكْسِبُونَ" آنها (منافقان و تخلف جويان از جنگ تبوك) بايد كمتر بخندند و بسيار بگريند، اين جزاي كارهايي است كه انجام ميدادند.
منظور از اینکه در این جهان کمتر بخندیم و بیشتر گریه کنیم این است که اگر از مجازاتهای که در پیش رو داریم از آنها آگاه باشیم بسیار گریه خواهیم کرد و کمتر می خندیم.
همین طور که حدیث بسیار معروفی از رسول خدا(ص)هست که می فرمایند:لو تعلمون ما اعلم لضحکتم قلیلا و لبکیتم کثیرا( اگر آنچه را من از کیفرهای هولناک قیامت میدانم شما هم می دانستید،کم می خندیدید و بسیار گریه میکردید.
خنده به صورت تبسم اشكالي ندارد و آن چه از آن نهي شده، خنده با صداي بلند و زياد خنديدن است.
حضرت علي ميفرمايد: خير الضحك التبسم; بهترين خنده تبسم است.
بنابراين خندیدن آرام و بدون صدا و يا با صداي كم اشكالي ندارد.
اما در مورد مزاح اگر شوخی و مزاح در حد اعتدال باشد و آلوده به گناهی نشود،نه تنها چیز بدی نیست بلکه می توان آن را بخشی از حسن خلق و گشاده رویی بحساب آورد.اما اگر به افراط کشیده شود،یا با گناه آلوده گردد یکی از رذایل اخلاقی محسوب میشود.و گاهی ممکن است خطرات آن از خطرات سخنان جدی بیشتر باشد،چرا که در مزاح نوعی آزادی وجود دارد که در سخنان جدی نیست. مزاح بسیار ظریف و شکننده است و اگر از حساب و کتاب خارج شود،آثار بسیار ویرانگری دارد.
از سیره پیامبر اکرم(ص)و امامان (ع)و بزرگان دین نیز استفاده می شود که آنها عملا مزاح را بصورت معتدل در زندگی خود داشتند.
در روایتی داریم که امیرالمومنین(ع)درباره رسول خدا(ص)چنین می فرمایند:"کان رسول الله(ص)لیسر الرجل من اصحابه اذا رآه مغموما بالمداعبه" :رسول خدا (ص)هرگاه یکی از یاران خود را اندوهگین میدید او را با شوخی و مزاح خوشحال میکرد.
پس می توان نتیجه گرفت که مزاح و شوخی اگر از حد نگذرد اصلا بد نیست و موجب سرور و شادمانی قلب مومن و رفع خستگی ها و غم خواهد بود و به یقین مطلوب است و مورد رضای خدا هم هست .همان طور که حضرت هم از شوخی برای یک هدف انسانی مطلوب بهره می گرفت و دلهای غمگین را پر از سرور میکرد.