آیا زنان ناقص العقل هستند؟

پرسش:

ادریس: سلام حاجی

یه سوالم موند حتما نرسیدی

سوال اول:

چرا در امام علی (ع) در نهج البلاغه در یك جا میفرماید النسا ناقص العقول ودر جای دیگر زن را میستاند

منظورش از اینكه زنان عقلشان ناقص است چیست؟؟؟مگر زهرا (س) زن نبود

سوال 2:

اولا:اینكه خدا روحش را به ما دمید یعنی چه مگرخدا روح داره؟؟؟

ثانیا:روح ما از خداست وامانت است دست ما. پس ما چطور روش اختیار کامل داریم باعقل سازگاری داره؟؟؟

 

 پاسخ:

سلام

 در جواب سوال اول عرض کنم که:

در روایات "نقص عقل" صفت ویژة انحصاری برای زنان نیست، بلكه همین وصف به مردان و نوع انسانی هم نسبت داده شده است. و می توان به نوعی ان را عمومیت داد بین زنان و مردان. مثلاً امام علی"ع" می فرمایند: اعجاب المرء بنفسه دلیل علی ضعف عقله: خودبینی شخص، نشانه ضعف (كمی و نقصان) خرد اوست. (زن از دیدگاه امام علی علیه السلام ،استاد علامه جعفری)

در این سخن، عجب و خودمحوری، عامل نقص عقل شمرده شده است.

در روایات هست که، پیروی از امیال و هواهای نفسانی، عاملی برای نابودی عقل شمرده شده است

این را نیز باید توجه داشت که به جهت نسبی بودن عقول بشر، این امر در فهم ما نسبت به درك معانی و منظور بعضی از احادیث تاثیر گذار است. مثلاً روایتی که حضرت زنان را مانند دنده کج معرفی نموده است نمونه ای از این قبیل است

كه غرض كجی (به معنای ظاهری آن) نیست، زیرا دنده هیچ گاه راست نیست، بلكه اشاره به جایگاه دنده در بدن است، كه حافظ اسرار بوده و خون ساز است و ... زن نیز حافظ اسرار خانواده است، خون در رگهای خانواده جاری می كند و باعث چرخش حیات جامعه است و ... دنده تا زمانی كارآیی دارد كه وضع خود را داشته باشد و گرنه اگر كسی بخواهد آن را راست كند، دیگر حافظ اسرار نیست و خون سازی ندارد.

طبق گفته بزرگان ان عقلی كه درباره زنان نقل شده، می توان گفت منظور از آن عقل عملی (ابزاری؛ عقلی است كه انسان با او بتواند عملی را انجام دهد) است. و این نوع عقل هیچ گونه معیار فضیلت قرار نمی گیرد.

بنابراین، اگر كسی خواست بین زن و مرد داوری كند، و ببیند زن پیش خدا مقرب است یا مرد، عقل به معنای علم مصطلح را، معیار قرار ندهد، زیرا آن عقل فضیلت زائدی است كه برای اداره چرخ زندگی تنظیم شده و با مرگ انسان، همة آن از دست می رود، و چون انسان بعد از مرگ برای ابد می ماند.

لذا باید چیزی را به همراه ببرد كه ابدی باشد. چیزی به درد آنجا می خورد كه از بقا و ابدیت سهمی داشته باشد، و آن اخلاص در عمل برای خدا است. بنابراین آنچه كه در این سوی خریدار دارد، در آن سوی مشتری نداشته و بازارش راكد است، و در آنچه كه آن سوی خریدار دارد، بین زن و مرد فرقی نیست.

استاد جوادی آملی، زن در آیینه جلال، ص255- 257.

 

جواب سوال دوم:

 خداوند متعال نه جسم دارد و نه روح ; «لَیسَ كَمِثلِه شَى ء» ; بنابراین ، اضافه روح به خدا (روحى ) در آیه شریف ، اضافه حقیقى نیست ; بلكه اضافه تشریفى است ; یعنى چون روح انسان ، موجود شریف و پاك و با عظمتى است ، خداوند آن را به خود نسبت داده و این دلیل بر دمیده شدن روحى بسیار با عظمت در كالبد انسان است ; همان گونه كه خانه كعبه را به سبب عظمتش ، «بیت اللّه » و ماه مبارك رمضان را به علت عظمت و بركتش «شهراللّه » (ماه خدا) مى نامند .(1)

لذا دریافت ما، از تعابیری همچون "من روحی" این شد كه از قرآن برمی ‏آید كه در آدمی، جز بدن، چیزی بسیار شریف نیز وجود دارد كه همان روح است و شرافتی بس عظیم دارد كه بُعد روحانی و معنوی انسان را می‏رساند. ولی با تمام شرافت‏اش، مخلوق خدا است نه جزئی از خدا.

با توضیحات مذکور فرض دوم و ثانیا شما هم منتفی است.

1: مجمع البیان ، علامه طبرسى(رحمه الله) ، ج 5 ، ص 4 ، نشر ناصرخسرو .

نظرات (0)

نظر ارسال شده‌ی جدیدی وجود ندارد

دیدگاه خود را بیان کنید

  1. ارسال دیدگاه بعنوان یک مهمان - ثبت نام کنید و یا وارد حساب خود شوید.
پیوست ها (0 / 3)
اشتراک‌گذاری موقعیت مکانی شما

وبگــــــــــردی طلبۀ پاسخگو

دانــــــلود های مفیـــــــــــــــــــد

حمایت از سایت

برای حمایت از سایت لوگوی زیر را در سایت خود درج نمایید.

بیشترین دانلود ها

جدیدترین مطالب سایت