چرا قرآن صراحتاً شراب را حرام نكرده است؟

 

پرسش:

چرا قرآن صراحتاً شراب را حرام نكرده است؟

پاسخ:

با سلام .

گرچه در قرآن برای نوشیدن شراب (خمر) لفظ حرمت به کار نرفته، ولی در برخی آیات، از کلماتی استفاده شده که از لحاظ مفهومی، رساتر از نهی و حرمت است، مانند کلمه «فَاجْتَنبوه»(1) زیرا این لفظ به معنای دور کردن و نزدیک نشدن و فاصله گرفتن است که به مراتب از کلمه «ننوشید» رساتر است.

شراب‌خواری آن قدر مفاسد زیاد و عاقبت زشتی در پی دارد که خدا فرمود: نه تنها شراب ننوشید، بلکه نزدیک آن هم نشوید و از آن به دور باشید.

افزون بر این در آیه کلمه «خمر» (شراب) همردیف «انصاب» قرار داده شده یعنی بت‌هایی که شکل مخصوصی نداشتند و تنها قطعه سنگی بودند، و این نشان می‌دهد شراب به اندازه‌ای قبیح و زشت و پر خطر است که در ردیف بت‌پرستی قرا رگرفته است. نیز در همین آیه از شراب به «رجس» پلیدی و زشتی تعبیر شده و جزئی از اعمال شیطان قلمداد شده است(2).

باید گفت از آیه‌هایی که به خوبی و با صراحت روش بر حرمت و ممنوعیت شراب دلالت دارد، منهای احادیث بسیار که در این مورد وارد شده است، این آیه آن است: «یا أیّها الّذین آمنوا إنّما الخمر والمیسر والأنصاب والأزلام رجسٌ من عَمِلِ الشیطان فاجْتَنبُوهُ لَعَلّکم تفلحون»(3).

1ـ‌ مائده (5) آیه 90.
2ـ تفسیر نمونه،‌ج 5، ص 72.
3ـ سوره مائده، آیه 90.

 

آیا ادعای اینکه "تا وقتی عقل هست نیاز به تقلید نداریم" صحیح است؟

پرسش:

آيا ادعاي كساني كه مي گويند ما هر چه خودمان تشخيص داديم همان درست است و كاري به مجتهدان نداريم , درست است ؟

پاسخ:

با سلام و ادب سلامتي، سعادت و موفقيت شما را از درگاه ايزد منان خواستاريم

از ارتباط جنابعالی با سایت طلبه پاسخگو سپاسگزاریم

مراجعه غير متخصص به متخصص يك شيوه منطقي و سنت عقلاني است كه همه عقلاي جهان متفق هستند. از سوي ديگر, به حكم عقل , دانستن دستورات وظايف ديني بر هر مسلماني واجب است ; زيرا سعادت آدمي در زندگي دنيوي و اخروي ارتباط كامل با عمل به وظايف ديني دارد و بدون آگاهي خوشبختي او تأمين نمي شود وكلّيات وظايف عملي مورد اتفاق , همه ضروري دين است . مانند وجوب روزه و نماز... كه اين ها را فروع دين مي گويند, امّا اطلاع از بسياري مسائل جزيي آن ها جنبه تخصصي دارد كه از دو راه مي توان به آن دست يافت :

1- اجتهاد: يعني قدرت بررسي و استنباط دستورات دين از منابع فقه با آگاهي دقيق از آن منابع و نظريات فقهاي گذشته و آشنايي به اصول قواعد استنباط است . بديهي است كسي كه به اين مرحله نرسيده است قهراً بايد در مسائل شرعي تقليد كند. معناي تقليد استفاده از نظريات متخصص است , كسي كه مبادي اجتهاد را ندارد; يعني به زبان عربي آشنايي نسبي ندارد, علم حديث , درايه , معاني بيان و بديع نمي داند براي قبله شناسي مقداري علم هيئت بايد بداندقواعد فقه و علم اصول فقه كه دامنه وسيعي دارد علم كلام , علم رجال و منطق مراجعه به تمام آراي فقيهان , علم تفسير قرآن كه در تمام اين مسائل بايد متخصص و اهل نظر و اجتهاد باشد, بدون مجهز شدن به علوم گذشته كسي نمي تواند احكام الهي را تشخيص دهد و مراجعه به رساله مراجع همان تقليد و پيروي از آن ها است و گر نه انسان چگونه مي تواند بدون علم چيزي را تشخيص دهد.

آیا اگر حجاب نداشته باشیم، یعنی جاذبه جنسی هم نداریم؟

پرسش:

چرا حجاب داریم، در صورتی که اگر پیش نامحرم‌‌ها هم بی‌حجاب بودیم، برای آنها مثل محارم عادی می‌شد؟

پاسخ:

با سلام و ادب

شهيد مطهري در كتاب فلسفه حجاب در بخشى كه آرامش روانى جامعه را يكى از آثار حجاب بر مى‏شمارد مى‏فرمايد: «اما علت اين كه در اسلام دستور پوشش، اختصاص به زنان يافته، اين است كه ميل به خود نمايى و خودآرايى مخصوص زنان است. از نظر تصاحب قلب‏ها و دل‏ها مرد شكار است و زن شكارچى، همچنان كه از نظر تصاحب جسم و تن، زن شكار است و مرد شكارچى. ميل زن به خود آرايى از حس شكارچى‏گرى او ناشى مى‏شود. در هيچ جاى دنيا سابقه ندارد كه مردان لباس‏هاى بدن نما و آرايش‏هاى تحريك كننده به كار برند. اين زن است كه به حكم طبيعت خاص خود مى‏خواهد دلبرى كند و مرد را دل باخته و در دام علاقه خود اسير سازد. بنابراين انحراف تبرّج و برهنگى، از انحراف‏هاى مخصوص زنان است و دستور پوشش هم براى آنان مقرر گرديده است».(1) به عبارت ديگر: جاذبه و كشش جنسى و زيبايى خاص زنانه و تحريك پذيرى جنس مردانه، يكى از علت‏هاى اين حكم است. توصيه و دستور الهى به پوشش و حجاب براى زنان، به منظور ايجاد محدوديت و محروميت و چيزهايى از اين قبيل كه تنها فريب شيطانى‏اند نمى‏باشد، بلكه در واقع براى آگاهى دادن به گوهر ارزشمند در وجود زنان است كه بايد از آن مراقبت شده و حفظ شود و به تاراج نرود. اين كاملاً معقول است كه هر چيزى ارزشمندتر باشد، مراقبت و محافظت بيشترى را مى‏طلبد تا از دست راهزنان در امان باشد و به شكل يك ابزار براى مطامع سودپرستان در نيايد.
 به ياد داشته باشيم كه  غريزه جنسى، نيرومند و عميق است. هر چه بيشتر اطاعت شود، سركش‏تر مى‏گردد، همچون آتش كه هر چه به آن بيشتر هيزم بدهند، شعله ورتر مى‏شود، و شهوت خواه تقاضاى خود را به صورت يك عطش روحى و خواست اشباع نشدنى در مى‏آورد.(2) و وضعيت جهان معاصر و كشانده شدن عده‏اى به همجنس بازى نشانه آشكارى از اين حالت است.
بنابراين رعايت نكردن پوشش اسلامى توسط زنان نه تنها از بين رفتن حساسيت مردان را به دنبال ندارد و به تعبير شما براي نامحرمان عادي مي شود، بلكه موجب طغيان غريزه جنسى آنان نيز مى‏گردد. براي نمونه با اين كه در كشورهاي غربي مسئله بي حجابي به طور افسار گسيخته در جامعه رواج دارد اما اين مسئله عادي نشده بلكه روز بروز بر مفاسد و ناهنجاري هاي جنسي و اذيت و آزارهاي جنسي نسبت به زنان و دختران بيشتر مي شود به طوري كه در انگلستان اخيرا تاكسي هايي مخصوص بانوان قرار داده اند.

1. مرتضى مطهرى، مجموعه آثار، ج 19، ص 436، با تلخيص.
2. همان، ص 434.

 

فلسفه نذورات و خیرات چیست؟

پرسش:

در مورد فلسفه نذورات و خیرات و اینکه این کارها درست است یا نه، توضیح دهید.

پاسخ:

با سلام و ادب

یکی از سنت‌های بسیار خوب و مورد تأکید فراوان آیات و روایات سنّت خیرات دادن و اعطای صدقات است.

فلسفه صدقات و خیرات به خاطر وصول به منافعی است که هم در دنیا و هم در آخرت نصیب انسان می‌شود. علاوه بر آن، اجرای سنّت صدقات و خیرات به اصلاح و آبادی جامعه اسلامی و اعتدال افراد و کاستن از فقر کمک می‌کند.

در روایات گوناگون این سنت حسنه مورد تأکید فراوان قرار گرفته و بر فلسفه و حکمت آن همراه با نتایج و منافع متعدد اشاره شده است:

امام صادق سلام الله علیه فرمود: «بهترین اثری که هر انسانی بعد از مرگش به جای می‌گذارد، سه چیز است:

«1ـ فرزند نیکوکاری که برایش آمرزش‌خواهی کند، 2ـ سنت و روش خوبی که بر آن عمل گردد، 3ـ صدقه‌ای (خیراتی) که بعد از وی جاری و مستمر باشد.(1)

در این حدیث شریف خیرات و صدقات از دو منظر مورد توجه قرار گرفته است:

1ـ خیرات و صدقاتی که شخص قبل از مرگ آن را بنا نهاده تا مردم از آن بهره‌مند شوند، مثل وقف که پس از مرگ تبدیل به صدقه جاریه‌ای خواهد شد که در آن دنیا بهره‌های بسیاری از آن خواهد برد.

2ـ خیراتی که پس از مرگ شخص، توسط بازماندگان چون فرزندان و یا دیگران به نیّت آن شخص صرف کارهای خیر می‌شود که استفاده آن را هم شخص مرده می‌برد و هم بستگان.

امام صادق(ع) فرمود: «نماز و روزه و حج و صدقه و نیکی و دعا به قبر میت وارد می‌شود، و پاداش آن برای کسی که انجامش داده، نیز برای میت نوشته می‌شود»(2).

علاوه بر این موارد، خیرات و صدقات موجب فواید بسیاری است، از جمله دادن صدقات، حوادث ناخوشایند را از انسان دور خواهد کرد. امیرمؤمنان فرمود: «صدقه، بلا و گرفتاری و بیماری را دفع می‌کنند»(3).

رسول گرامی اسلام فرمود: «خداوند به وسیله صدقه، بیماری و سختی و سوختن و غرق شدن و ویرانی و جنون و هفتاد بدی را دفع و دور می‌فرماید»(4).

نذر نوعی معامله انسان با خدا است، یعنی ملتزم می‌شود کار خیری را برای خدا به جا آورد یا کاری را که نکردن آن بهتر است، برای خدا ترک کند(5).

فلسفه نذر یا عهد این است که انسان برای خود تکلیفی را ایجاد می‌کند و در برابر زحمت و مشقتی که در راه ایجاد تکلیف متحمّل می‌شود، انتظار پاداش یا برآورده شدن حاجت خود را دارد. و این کاری است مورد قبول شرع و البته خدا عمل او را بی پاداش نخواهد گزارد، گرچه ممکن است به خاطر وجود مصالح یا وجود موانعی، حاجت او برآورده نشود، اما در سرای باقی به پاداش بسیاری جبران خواهد کرد.

 

1ـ وسائل الشیعه، ج 6، ص 294.

2ـ جامع احادیث الشیعه، ج 8، ص 411.

3ـ غرر الحکم، ج 2، ص166.

4ـ بحار الانوار، ج 59، ص 269.

5ـ ر.ک: توضیح المسائل مراجع، ج 2 ص 541، مسئله 2640.

موسيقي سبب ارامش روح مي شود چرا حرام است؟

پرسش:

لذت موسيقي بر اثر اصوات موزوني است كه سبب ارامش روح مي شود چرا حرام است؟

پاسخ:

با سلام و ادب سلامتي، سعادت و موفقيت شما را از درگاه ايزد منان خواستاريم

هر گرايش طبيعي و دروني پاسخي مي‏طلبد . جذابيت موسيقي از اين قاعده مستثنا نيست; اما بايد دانست پاسخ به غرايز ابتدايي و نيازهاي پس از رشد يافتگي، ميان تمام اقوام و فرهنگ‏ها و پيروان اديان مشترك است; مانند آن كه همگان براي رفع تشنگي از «آب‏» استفاده مي‏كنند . تفاوت از آن‏جا آغاز مي‏شود كه براي رفع اين نياز اصلي در پي آماده‏سازي و پيشنهاد نوشيدني‏هاي متنوع باشيم . اين‏جا است كه نظريه‏هاي انسان‏شناختي و فاكتورهاي اقتصادي، سياسي، فرهنگي رخ مي‏نمايد و كنش‏ها و واكنش‏ها بروز مي‏كند . پيچيدگي‏ها و ابهام‏ها آنگاه فزوني مي‏يابد كه در عصر ارتباطات تنوع پاسخ بسيار مي‏شود و از ميان آن همه، انتخاب «پاسخ درست‏» و «بدون عوارض‏» و پياده سازي «جايگزين‏» كاري بس دشوار است و تلاش همگاني مي‏طلبد .

موسيقي به طور كلي دو نوع است:
1 . موسيقي غنايي: هرگونه آهنگي است كه به لحاظ شكل يا محتوا موجب تحريك شهوت و متناسب با مجالس گناه است . اين‏گونه موسيقي، گاه آرامش تخديرگونه براي اعصاب دارد و گاه هيجانات ناهنجار براي روان; و غفلت از ياد خدا و پرده‏پوشي عقل از آثار نمايان آن است .
2 . موسيقي غيرغنايي: شامل صوت قرآن، موسيقي عرفاني، مارش‏هاي حماسي، آواز حدي (براي حركت دهي حيوانات) و حتي موسيقي مناسب براي رشد گياهان . اين نوع موسيقي مي‏تواند پاسخگوي نياز انسان باشد و با اجراهاي متنوع جايگزين موسيقي غنايي شود .
قرآن كريم نثري هم آوا دارد و اين خاصيت‏يكي از ابعاد اعجاز قرآن است . (1) از تشويقي كه درباره آهنگين و نيكو خواندن قرآن وجود دارد، نتيجه مي‏گيريم براي بهره‏مندي بيش‏تر از كلمات و به منظور تحصيل آرامش رواني و صفاي دل، به طور طبيعي به صوت دلنشين نيازمنديم . به همين جهت، تلاوت قرآن با صداي نيكو مستحب و محبوب خداي متعال است .
غزليات و اشعار عرفاني معنايي پرجاذبه دارد; شنيدن و زمزمه آن با صداي خوش بسيار آرامش‏بخش و آگاهي‏ساز است و مي‏تواند جايگزين مناسبي براي موسيقي غنايي باشد . افلاطون حكيم مي‏گويد: «آن كسي كه همه عمر را به ترنم نغمات و حظ از زيبايي صوت مي‏گذراند، همان طور كه آهن در اثر آتش نرم مي‏شود، عنصر «غيرت‏» در نفس وي ملايم مي‏گردد و طولي نخواهد كشيد كه «شجاعت‏» وي نيز تحليل رود» .
از امام خميني (ره) در اين باره آمده است: «اي عزيز، بكوش تا صاحب عزم و اراده شوي كه خداي ناخواسته اگر بي‏عزم از اين دنيا رحلت كني، انسان صوري بي‏مغزي هستي در آن عالم كه محل كشف باطن و ظهور سريره است; و جرات بر معاصي كم‏كم انسان را بي‏عزم مي‏كند و اين جوهر شريف را از انسان مي‏ربايد . استاد معظم ما - دام ظله - مي‏فرمودند: بيش‏تر از هر چه گوش دادن به تغنيات [موسيقي‏ها] سلب اراده و عزم از انسان مي‏كند . . .».
ابوعلي سينا نيز در اين باره مي‏نويسد: «آهنگ خوش، آن مقدار كه حكمت لازم مي‏شمارد، جوهر نفس آدمي را تقويت مي‏كند و قواي باطني او را تمركز مي‏بخشد نه آن آهنگي كه امور شهواني را در انسان تحريك مي‏كند» . به اميد آن كه با همفكري و خويشتن‏داري به بالندگي معنوي خود و جامعه كمك كنيم .
براي پاسخ به پرسش شما، مبني بر نياز روحي انسان به موسيقي، توجه به نكات زير مفيد است:
1 . زيبايي دوستي يكي از اميال فطري انسان است و ابعادي وسيع دارد . آنچه در گزينش‏ها مهم مي‏نمايد اين است كه رابطه هر چيز و هر رفتار را با كمال نفساني انسان بسنجيم و آنگاه مورد ارزيابي قرار دهيم . از آن جا كه كمال مطلق خدا است، هر چه انسان را از خدا دور سازد يقينا مايه خسرانش خواهد شد . در آيات و روايات، ضمن تاييد ميل زيبايي دوستي، اولا به زيبايي معنوي بيش از زيبايي ظاهري و مادي بها داده شده است; و ثانيا خدا جميل مطلق است . از اين روي فرمود: «الابذكرالله تطمئن القلوب‏» (2) . اگر انسان به اين حقيقت مطلق روي آورد، از بسياري اوهام يا واقعيت‏هاي كم بها رويگردان خواهد شد .

2 . اگر بر فرض ثابت‏شود موسيقي آثار مثبتي در نفس دارد - اين مساله، خصوصا به گونه‏اي كه عميق و ماندگار باشد، به شدت محل تامل است - (3) همان طور كه استاد شهيد مطهري فرموده‏اند بايد توجه داشت كه: «خيلي چيزها فايده‏هايي بر وجودشان مترتب است ولي اين‏ها جاي چيزهايي را اشغال كرده‏اند كه اگر آن‏ها مي‏بودند فوايد خيلي بيش‏تري مترتب مي‏شد . . . ما نمي‏توانيم به آن سبك «ويليام جيمز» (بنيان‏گذار مكتب پراگماتيسم) بينديشيم كه هر چيزي كه يك اثر مفيد داشته باشد، پس حق است . . . هرگز شما نمي‏توانيد به صرف اين كه يك شي‏ء آثار مفيدي داشته باشد آن را صحيح و واقعي و از جانب خدا بدانيد» . (4)
در توضیح این دو نكته باید گفت: بی‏تردید در ساختمان وجودی انسان هیچ میل اصیلی به گزاف نهاده نشده است و همواره بین امیال و كشش‏های فطری انسان و واقعیات جهان هستی، هماهنگی كامل وجود دارد . اگر انسان یك یا چند میل و كشش فطری و اصیل داشته، از امكان ارضای آن‏ها برخوردار نباشد، دراین صورت باید معتقد شد در كار خلقت فریبكاری و گزاف وجود دارد؛ در حالی كه با مطالعه در جهان خلقت در می‏یابیم همه امور، از كوچك‏ترین آن‏ها تا بزرگ‏ترینشان، بر اساس طرحی دقیق و هدفی كاملا حساب شده خلق شده‏اند . از سوی دیگر، باید به این حقیقت نیز توجه كرد كه امیال فطری انسان از قبیل حقیقت جویی، زیبایی دوستی و قدرت‏طلبی ما را در شناخت كمال وجودی انسان كمك می‏كند، اما شعاعشان تا بی‏نهایت امتداد می‏یابد و هیچ یك از آن‏ها در مرتبه معینی اقتضای محدودیت و توقف ندارد . خواسته‏های نامحدود و بسنده نكردن به كامیابی‏های موقت و محدود از خصایص بارز انسان است . بی‏نهایت‏بودن خواست‏های فطری انسان از مهم‏ترین اختلافات اساسی انسان و حیوان به شمار می‏رود . آن كه امیال فطری انسان به امور مختلف تعلق می‏گیرند، اما سرانجام همه آن‏ها به هم می‏پیوندند و ارضای كامل و نهایی‏شان در پرتو ارتباط با سرچشمه علم، قدرت، جمال وكمال تحقق می‏یابد . تنها در نزدیكی به خدا و اتصال به معدن جمال و كمال تمام خواست‏های فطری انسان ارضا می‏گردد و انسان به مطلوب نهایی‏ اش دست می‏یابد . همه اهداف و مقصدهای دیگر با آفت نقص و محدودیت رو به رویند و به همین جهت، نمی‏توانند فطرت بی‏نهایت طلب انسان را پاسخ دهند .
تاكيد مي‏كنيم گاه اموري در مرتبه طبيعي براي بشر مفيد مي‏نمايند; اما براي حيات معقول و طيبه‏اش زيانبارند . از انسان‏هاي فهيم انتظار مي‏رود در سنجش‏ها و گزينش‏ها حيات معنوي و معقول را درنظر بگيرند . گناهان و بي بندوباري‏ها مرتبه طبيعي حيات انسان را پوشش داده، ارضا مي‏كند; اما درخت وجودش - موجود بي نظيري كه ظرفيت وجودي‏اش نيل به خلافت الاهي است - را از ريشه مي‏خشكاند . (5) همان طور كه قرآن كريم مي‏فرمايد: «اذهبتم طيباتكم في حياتكم الدنيا و استمتعتم بها; شما در آخرت سرمايه‏اي براي حيات ابدي كه حيات حقيقي شما است، نداريد; چون شما نيروها و سرمايه‏هاي پاكيزه خود را در زندگاني دنيوي از دست داديد و از آن‏ها بهره‏مندگشتيد .» (6)
اين آيه درباره كساني است كه در اين دنيا كفر ورزيدند و در رستاخيز با عذاب الاهي روياروي مي‏شوند; ولي ملاك، تمتع و برخورداري از تمايلات و خواست‏هايي است كه موجب از بين رفتن سرمايه حياتي مي‏شود . (7)
 

1 . قرآن از جهات گوناگون معجزه است از جمله فصاحت و بلاغت، اخبار غیبی، عدم اختلاف در مفاد آن، از حیث آورنده آن كه فردی امی و بی‏سواد بوده است و . . . .
2 . رعد (13): 28 .
3 . ر . ك: كتاب موسیقی از دیدگاه فلسفی و روانی، استاد علامه محمد تقی جعفری .
4 . نواندیشان مسلمان در اندیشه استاد مطهری، علی دژاكام، ص 102و103 .
5 . ر . ك: خودشناسی برای خودسازی، آیت الله مصباح یزدی؛ اخلاق اسلامی، محمد علی سادات .
6 . احقاف (46): 20 .
7 . موسیقی از دیدگاه فلسفی و روانی، محمد تقی جعفری، ص 63- 65

Publish modules to the "offcanvas" position.