شرایط سنگسار در قرآن، چیست؟

پرسش:

شان نزول آيات15و16 سوره مائده را بنويسيد؟

پاسخ:

 

با سلام و ادب

علامه طباطبايي در تفسير الميزان(1) اقوالي را كه در شان نزول اين آيه وارد شده، بيان نموده كه از جمله آنها روايتي است كه از تفسير مجمع البيان نقل مي‌كند.
در تفسير مجمع البيان(2) در ذيل آيه 41 همين سوره، مرحوم طبرسي به نقل از امام باقر (ع) و جماعتي از مفسرين مي‌نويسد:
 زنى از اشراف خيبر با مردى از اشراف همان قبيله زنا كرد . هر دو هم محصن بودند، يعنى هم زن شوهر داشت و هم مرد همسر داشت. اخبار يهوديان از سنگسار كردن آن دو به خاطر اينكه از اشراف بودند ،كراهت داشتند، نامه‏اى به يهوديان مدينه نوشتند كه از پيامبر  حكم اين مساله را بپرسند، به اين اميد كه حكم اسلام آسان‏تر از حكم تورات- كه سنگسار است- باشد،
 سر انجام عده‏اى از يهوديان مدينه  به سوى رسول خدا (ص) به راه افتادند و چون شرفياب حضور حضرتش شدند، عرضه داشتند: خبر بده ما را كه حكم مرد زنا كار و زن زنا كارى كه هر دو محصن باشند چيست؟  چه حدى بايد بر آن دو جارى شود؟  فرمود: آيا هر حكمى كه  بكنم، قبول مى‏كنيد و به حكم من راضى مى‏شويد؟ گفتند: بله، در اين ميان جبرئيل نازل شد و حكم سنگسار را آورد و رسول خدا (ص) فرمود: حد آن دو، سنگسار شدن است .
 يهوديان حاضر نشدند آن حكم را بپذيرند .جبرئيل به رسول خدا (ص) عرضه داشت: مردى به نام «ابن صوريا» را كه به اين نام و نشان است بين خود و اين يهوديان حَكَم قرار بده.
رسول خدا (ص) از آن جمع پرسيد: جوانى امرد را كه موى صورتش نروئيده و سفيد چهره و لوچ است ،مى‏شناسيد كه در فدك منزل دارد و نامش ابن صوريا است؟
گفتند: بله، مى‏شناسيم، پرسيد: چگونه شخصى است ؟ عرضه داشتند:  اعلم علماى يهود است كه فعلا  روى زمين باقى مانده،  از هر كس ديگرى به آنچه خدا بر موسى نازل كرده ،داناتر است، حضرت فرمود: پس بفرستيد تا بيايد، يهوديان پيكى روانه فدك كردند و عبداللَّه بن صوريا را آوردند.
رسول خدا (ص) به او فرمود:  تو را به خدايى سوگند مى‏دهم كه جز او هيچ معبودى نيست،  خدايى كه تورات را بر موسى نازل كرد و دريا را براى شما بنى اسرائيل شكافت و شما را از غرق نجات داد و فرعون و فرعونيان را غرق كرد،  خدايى كه ابر را بر سر شما سايبان نمود،  خدايى كه بر شما من و سلوى نازل كرد ،آيا در كتابتان حكم سنگسار را براى مرد و زن زنا كار ديده‏اى ؟
ابن صوريا گفت: به  خدايى كه مشخصاتش را برايم شمردى ،سوگند مى‏خورم كه  چنين حكمى در تورات هست . به همان خدا سوگند كه اگر ترس آن نبود كه خدا، پروردگار تورات مرا به جرم دروغ بستن به تورات و تحريف آن آتش بزند ،هرگز اين اعتراف را نزد تو نمى‏كردم  ليكن
 تقاضا دارم بگويى كه حكم زناى محصنه در كتاب تو چيست؟
حضرت فرمود: حكم زنا در قرآن اين است كه اگر چهار نفر شاهد شهادت دهند كه زنا را دقيقا با چشم خود ديده‏اند ،واجب است بر حاكم كه آن زن و مرد را رجم كند،
ابن صوريا گفت:
خدا در تورات نيز همين حكم را نازل كرده.
رسول خدا (ص)  فرمود: پس اولين بارى كه حكم خدا را ناديده گرفتيد ،چه زمانى بود؟
گفت: هر وقت زنى از اشراف زنا مى‏كرد ،رهايش مى‏كرديم و چون زنى از طبقه ضعيف جامعه، زنا مى‏كرد ،حد سنگسار را بر او جارى مى‏ساختيم . همين باعث شد كه زنا در ميان اشراف شايع شد. اين وضع به همين صورت بود تا اينكه پسر عموى يكى از پادشاهان ما زنا كرد و ما سنگسارش نكرديم. چيزى نگذشت مردى ديگر از طبقه پايين جامعه، زنا كرد .همين كه خواستيم سنگسارش كنيم گفت: به هيچ وجه نمى‏گذارم سنگسارم كنيد ،مگر بعد از آنكه پسر عموى شاه را سنگسار كنيد (و چون آبروى علماى يهود را در خطر ديديم) جمع شديم و از پيش خود حدى براى زناى محصنه معين كرديم كه آسان‏تر از سنگسار باشد و در اشراف و غير اشراف يكسان اجرا گردد و آن تازيانه و داغ نهادن بود، به اين نحو كه چهل ضربه شلاق بخورد . سپس صورتش را سياه كنند. مرد زنا كار را بر الاغى و زن زنا كار را بر الاغى ديگر سوار كنند .آن هم به اين نحو كه روى آن دو به طرف دم الاغ باشد و بعد آن دو را در شهر بگردانند، از آن به بعد حكم زناى محصنه به جاى رجم، چنين شكنجه‏اى شد.
يهوديان ابن صوريا را به ملامت گرفتند كه چه زود اسرار يهود را به او گفتى. براى حل  مشكلى كه براى آن به تو مراجعه كرديم، اهليت نداشتى  ليكن چون غايب بودى ،نخواستيم در پاسخ محمد- كه مى‏پرسيد: چنين مردى را در فدك مى‏شناسيد- از تو بد گويى كنيم (و بگوئيم  حكميت او را قبول نداريم)،
ابن صوريا گفت:  براى اين اعتراف كردم كه  مرا به تورات سوگند داد . اگر اين نبود ،هرگز سر يهود را فاش نمى‏كردم .
 بالآخره رسول خدا (ص) دستور داد آن زن و مرد يهودى را  جلو در مسجد سنگسار كردند .
 ابن صوريا عرضه داشت:  اولين عالم يهودى بودم كه امر تو را بعد از آنكه ديگران پنهانش كرده بودند ،هويدا ساختم،
خدا  در اين مورد اين آيه را نازل كرد: «يا أَهْلَ الْكِتابِ قَدْ جاءَكُمْ رَسُولُنا يُبَيِّنُ لَكُمْ كَثِيراً مِمَّا كُنْتُمْ تُخْفُونَ مِنَ الْكِتابِ وَ يَعْفُوا عَنْ كَثِيرٍ»
همچنين در روايتي که «سيوطي» در «الدر المنثور» (3) به نقل از «عکرمه» نقل کرده ، بعد از ذکر داستان مختصري که تا حدودي شبيه اين داستان است ،«عکرمه» مي گويد : بعد از اجراي حکم رجم توسط پيامبر هر دو آيه (آيه 15 و 16) با هم در اين باره نازل شد.
1. تفسير الميزان، ج 5، ص 284.
2. تفسير مجمع البيان، ج 3، ص 299.
3. تفسير الدر المنثور، ج 2، ص 268.

نظرات (0)

نظر ارسال شده‌ی جدیدی وجود ندارد

دیدگاه خود را بیان کنید

  1. ارسال دیدگاه بعنوان یک مهمان - ثبت نام کنید و یا وارد حساب خود شوید.
پیوست ها (0 / 3)
اشتراک‌گذاری موقعیت مکانی شما

وبگــــــــــردی طلبۀ پاسخگو

دانــــــلود های مفیـــــــــــــــــــد

حمایت از سایت

برای حمایت از سایت لوگوی زیر را در سایت خود درج نمایید.

بیشترین دانلود ها

جدیدترین مطالب سایت