دو سوال درباره عشق و ازدواج ؟

با عرض سلام یکی از فامیل ما با پسری که تازه مرگ پدرش گذشته بود دوست شد بعد من از داشش اون خوشم اومد اونم از من من 12 سالم بود و اون 13 بعد شش ماه دوستی دختر فامیل ما تموم شد و من اون اقا پسر از طریق ان ها در ارتباط بود الان اون 15 سالشه و من14 و هر دومون عاشقه همیم و به کسی دیگه کاری نداریم بعدش ما اساس کشی کردیم و هر وقت اون میبینم اونم منو با خنده نگاه میکنه ما باهم همه قولامون هم گذاشتیم و قرار 18 سالگی بیاد خواستگاری فقط من همیشه حجابمو رعایت کردم اون مثل من مذهبی میخواستم بدونم یعنی اون عاشقه منه

با سلام و خسته نباشید
دختر هستم 21 ساله یه خواستگاری جدید برام اومده که نزدیک به یک ماه رفت و امد با خانواده داشتیم بنابر تحقیقات و رفت و امد های که کردیم باهم تفاهم داریم ولی من دو مورد دارم که باعث تردیدم شده
1)نه میدونم علاقه ای دارم بهشون یا نه میترسم از اینکه علاقه ای نباشه و اشتباه تصمیم گرفته باشم ؟
2) مدرک تحصیلی خودم لیسانس ولی ایشون دیپلم داره ولی شرایط کاریشون جوری که تو اجتماع بود ولی صحبت کردنشون عامیانست و تا الان با هیچ دختری صحبت نکرد جز خواهر و مادرشون اولین جای هست که اومدن خواستگاری من خودم کاملا اجتماعیم این باعث مشکل نمیشه؟

سلام وقتتون بخیر.من یک دختر۲۶ساله هستم با مدرک فوق لیسانس و شاغل.مدیر مالی یک مجموعه می باشم.من از حدود ۱۸سالگی چندین و چندبار افراد مختلفی باشخصیت ها و کارهای خوب از من درخواست آشنایی و ازدواج داشتند،البته مطرح کنم ک من با وجود اینکه دختر ب روزی هستم اصلا اهل دوستی با آقاییون نیستم.با برخی از خواستگاران صحبت کرده ام و گاه هم ب تفاهم رسیدیم،اما موقع خواستگاری رسمی و جدی شدن موضوع همه ی این خواستگاران بی دلیل غیب میشن

سلام
خسته نباشید
ببخشید پسری در دانشگاه هست که جوری رفتار میکنه انگار از من خوشش اومده اما از یه طرف هم انگار نمیخواد پا پیش بزار منم از اون خوشم اومده حالا نمیدونم به چیزی شک داره و نمیتونه بیاد جلو یا دلیل دیگه ای داره نمیدونم حالا چی کار باید کنم من از اون خوشم میاد .
ممنون میشم راهنماییم کنید

سلام خسته نباشید .ببخشید دختری هستم ۲۱ ساله پسری در دانشگاه رفتاری داره که از یه طرف انگار از من خوشش اومده از یه طرف جوری رفتار میکنه انگار نمیخواد پا پیش بزاره منم از اون بدم نمیاد الان به نظرتون چی کار باید کنم علاقه مند شدم بهش .
یکبار هم استخاره برام گرفتن گفتن خوب هست حالا نمیدونم چی کار کنم ؟
ممنون میشم راهنماییم کنید.

با سلام.لطفا در مورد عقد موقت و جایگاهش صحبت کنید.در ازدواج دایم باید چرخید تا مورد مناسب و کفو پیدا شود و ممکنه چندسال طول بکشه و غیر این مسایل دیگه ای هم ممکنه بعنوان مانع باشه.اگر فرد واقعا در معرض گناه باشه ازدواج موقت به مدت کوتاه و صرفا به خاطر فروکش کردن میل جنسی درست است؟

با سلام. من فکر میکنم که عشق اول با یک نیاز شروع میشه. اما با گذشت زمان انواع خواسته ها بهش اضافه می شه تا جایی که دیگه قابل کنترل نیست و خودخواهی جای تمام صفات خوب رو میگیره و آدم عاشق دیگه اون موجود فروتن و ازخودگذشته نیست که هیچی تازه به یک صاحب کار پر مدعا تبدیل میشه. به خاطر همین ترس از تشکیل خانواده و زندگی با اونها به مدت طولانی به وجود میاد.

سلام
پسری در دانشگاه هم رشته ی خودم هست به سوالام جواب میده و در کارهایی که به اون مربوط نمیشه کمکم میکنه یکبار سوالایی درباره ی خودم ازم پرسید و بعد از عید هم یکبار نیمه شب پیام داد سوالی پرسید که من فکر میکنم این سوال نمیخواست بپرسه چیز دیگه ای میخواست بگه اما حرفشو عوض کرد چون فکرم نمیکنم ساعت ۱ شب دنبال کارای دانشگاه باشه بعضی وقتا که منو میبینه خیلی زل میزنه اما من که متوجه میشم نگاهشو قایم میکنه بعضی وقتا هم لبخند میزد و بعضی وقتا حس میکنم جلوی خودشو میگیره که نگاه نکنه
میخواستم راهنماییم کنید که این پسر ایا ازمن خوشش اومده ؟
تا جایی که میدونم پسر سر به زیری هم هست
ممنون میشم راهنماییم کنید

سلام خسته نباشید
دختری هستم ۲۲ ساله پسری از فامیل را دوست دارم که او عکس مرا دیده و سوالاتی درباره ی سنم پرسیده و ادرس خونمون رو خواسته بود از شما راهنمایی خواستم گفتید باید توکل بر خدا کنم تا هر چه صلاح هست اتفاق بیفته میخواستم بدونم چه کاری میتونم انجام بدم تا بفهمم ایا از من خوشش اومده و قصد ازدواج داره یا نه ؟
من خواستگار های دیگری هم دارم اما میخوام مطمئن بشم که اون شخص چه قصدی داره تا بتونم جواب بدم
ممنون میشم راهنماییم کنید

سلام من ی دختر 16 ساله هستم.عاشق پسر عموی 14 سالم شدم! ما خیلی همو دوس داریمو هر سری که همو میبینیم به هم لب میدیم .اگر هم نشه خیلی عصبی میشیم.احساس میکنم روز ب روز وابستگیم بهش داره زیاد میشع.طوری که هر روز و هر ساعتو هر دیقه به یادش میافتم .به یاد لحظاتی که باهم بودیم...و بازم وسوسه میشم ک ببینمش.بیشتر شبا میاد تو خوابم.خیلی دارم اذیت میشم.احساس میکنم به درسم داره لطمه میبینه.هر چی سعی کردم فراموشش کنم اصلا نشد.تازه برعکس بیشتر تو ذهنم اومد.ما بهم قول ازدواج داده بودیم.اما اون بخاطرسنو بچه .فامیلی بودن .........مخالفت کرد.منم ناراحت میشدم.بعدش ک هرچی فک کردم دیدم ماهیچ جوره نمیتونیم با هم ازدواج کنیم.و وقتیم به یاد این موضوع میافتم گریم میگیره.تروخدا راهنمیاییم کنید من نمیتونیم این موضوع رو با خانوادم در میون بزارم.اگه بگم خیلی عصبی میشنو کلا همه چی بهم میریزه.بنظرمم اکه مشکلم حل نشه خیلی دردسر ساز میشه.پس ازتون خواهش میکنم کمکم کنید که وابستگیم کم شه .................
ممنون.

سلام خسته نباشین .
من دختری هستم که خیلی خواستگار دارم و 5ماهه پیش خاستگاری برایم اومد که از هر لحاظی عالی بود ولی گفت من مسئله مهمی دارم واینکه زن دارم و از شما میخوام تا زن دوم من بشین استخاره خوب اومد ولی من هیچ علاقه ایی بهشون ندارم و خانواده مسمم هستن که بنده با این اقا ازدواج کنم به نظر شما چه کار کنم ممنون

سلام و خسته نباشید. بنده دختری 27 ساله با مدرک فوق لیسانس دانشگاه دولتی و بیکار ببخشید من تا سن 25 سالگی بسیار خواستگار داشتم ولی حدود 2 سال است ک خیلی کم خواستگار دارم. یا کسانی هستند که از هیچ نظر فرهنگی اقتصادی و سنی به من نمیخورند درضمن ارتباط معنوی ام با خدا زیاد است و سعی میکنم اوقات تنهایی را با خدا دردودل کنم اما چندوقتی است که به شدت احساس تنهایی میکنم چون تمام دوستان و خواهرانم ازدواج کرده اند و من خیلی تنهام اگه بنده را راهنمایی بفرمایید ممنون میشم

سلام من دانشجوی دندانبزشکیم و 19 سالمه و عاشق دختر بسرعموم شدم و از ته دل دوسش دارم و نمیخوامم زیر گناه برم و میخوام سریعا ازدواج کنم سوالایی که من دارم1.آیا این سن برای ازدواج مناسب هستش؟2.ما با خانواده ی اونا زیاد ارتباط نداریم چطور این مشکل رو حل کنم3.چطور به خانواده مطرحش کنم؟

با سلام خدمت همه دوستان
من حدود دو ماه پیش برای دختر عموم نشون بردم گذاشتم و خیلی هم دوستش دارم، خلاصه…
قبل من یکی براش صحبت کرده بودن (پسر خاله اش) و اون کارمند بوده ، اما من هنو دانشجو هستم و ی هفت سالی ازم اختلاف سن داره.
چند بار دیدم؛ وقتی پسر خالش ( اونم نامزد داره) میاد از داخل کوچه رد بشه، دختر عموم میره دم در که فقط ببینتش،
راهنمایی کنید منو منحرف نشم.
حالم گرفته میشه اینجور صحنه رو دیدم.
ولی هیچی از دوست داشتنش از من کم نمیشه .
من بخاطرش از سه تا دختر داییم گذشتم، چون داییاام پولدارن و سطح اونا با بابای من نمی خوره.
خلاصه احساس میکنم هیچکی مث خدا و مادر مارو دوست نداره.
اللهم عجل ولیک الفرج

سلام من پسری هستم که چند سال پیش یک دختر اومد تو زهنم وتا الان که چند سال بعد بهش فکر میکنم البته اون دوست خواهرم بود و در ظمن ما دیگه تو شهرمون زندگی نمیکنیم از اونجا نقل مکان کردیم به شهری دیگه خیلی بهش فکرمیکنم چه کار کنم دارم دیوونه میشم لطفا داهنماییم کنید

سلام من الان 6سال با ی پسری هستم ن ب قصد هوس یا زنا ب قصد ازدواج چندبار اوند خاستگاری خونوادم جواب رد دادن خیلی همو دوس داشتیم تا این ک ی مشکلی پیش اومد ی سال کمتر رابطه داشتیم بعد الان یکی اومد میگه این پسر با ی زنی رابطه داره منم رفتم بش گفتم ی شری راه افتاد میگه دروغ تهمت زدن ولی این دختر روحرف خودش هست قسم میخوره حالا م چیکارکنم پسررو دوس دارم همه خاستگاراموبخاطرش رد کردم چیکارکنم این رابطه عشقم زندگیم داغونم بخدا اخه چرا پسرا اینجورین

سلام. من قبلا ازدخترخوشم اومد وبه پدر گفتم که اطلاعاتی کسب وبرای خواستگاری اقدام کنیم. برحصب اتفاق پدردختر دوست دوران جوانی پدرم بود و عموی ایشان بامن هم دوسته. به عمویشان اطلاع دادیم اما ازطریق رابط. بعداز سه ماه ازاین جریان که جوابی نیامد من به محل کار دختر رفتم
و باایشان صحبت کردم وگفت که کسی به مااطلاع نداده. اما به ایشان جریان راگفتم وبناشد که موضوع رابه خانواده اش اعلام کند. تلفن تماسمان رابه ایشان دادم تااطلاع دهد. من 3 روزپیش بادختر صحبت کردم. به نظرتان حالا به محل کار پدرشان بروم و ازایشان رسما درخواست کنم
کار صحیحی میباشد؟ فقط بخوام اگرمایلند باخانواده به منزلشان بروم.
ظاهرا دختر مایل بود واحتمالا پدرشان هم موافق باشه. لطفا بهم راهنمایی
کنید.

بنام خدا
سلام حاج آقا. من قبلا یکبارخواستگاری رفتم ومتاسفانه قسمت به
وصلت نشد. حالا که موردمناسب پیداشده وخانواده ام موافقند
من یک کم میترسم بروم خواستگاری،یکجوری اعتمادبنفس من کم شده.
این اعتمادبه نفس درزندگی روزمره ام نیز اثرمنفی داشته و می خواستم
راهنمایی بفرمایید. من 28سال دارم .باسپاس

با سلام و خسته نباشید.تؤروخدا کمک کنید.من کم سن و سال هستم و دختری سیزده سالم. من عاشق پسرداییم شده ام که هجده سالشه.خداشاهده همه کار برای این که بهش بگم دوسش دارم کردم ولی روم نمیشه بش یگم و غرورم نمیزاره . نمیتونم فراموشش کنم.چی کار کنم؟ از درس و همه چی افتادم.

سلام. من 27ساله هستم. فوق دیپلم دارم. الآن دانشجو کارشناسی
ناپیوسته هستم و شغل آزاد دارم وازلحاظ مالی بحمدالله دررفاه هستم.
علاقه مند به دختری بامدرک کارشناسی ارشد و کارمند شدم.
ازجوانی روی پای خودم بزرگ شدم و البته با خواست خداوکمک پدرم.
دراین مورد خانواده رادرجریان گذاشته ام. میگویند اول من به دختر
پیشنهاد رامطرح و درصورت تمایل خانواده هارا درارتباط قرار دهیم.
می خواستم راهنمایی بفرمایید. بااهدای احترام

سلام حاج آقا.خسته نباشی.منم دچار سرنوشتی مثل حسین جان شدم.دوسال پیش در زبان درس میخواندم و عاشق معلممان که بسیار زیبا بود شدم که از منم بزرگتر است.دقیقا مثل حسین.اکنون معلمم نیست و دلتنگش میشم.خونشون رو پیدا کردم و همیشه جلوی در خونشون میشینم و با خدا درد ودل میکنم.خیلی عاشقشم که فراموش کردنش خیلی برام سخته.چیکار کنم حاج آقا؟

سلام علیکم.با عرض خسته نباشی حاج آقا میخواستم منو راهنمایی کنید.حدود یک و نیم ساله که در کلاس زبان انگلیسی عاشق معلم زبانمون که 21 سالشه شدم.احساس میکنم که نمیتونم بدون اون زندگی کنم.اما مشکل اینه که اون از من بزرگتره و نمیتونم به اون بگم که دوستش دارم.میخواستم ببینم چیکار کنم؟لطفا کمکم کنید.ممنون.

سلام. من با یک دختر آشنا وخانواده ها ی دوطرف و من و دختر باهم
تفاهم وعلاقه داریم. ایشان دوسال ازمن بزرگتره،استخاره هم خوب
اومده،بزرگترین علت علاقه من به ایشان دیانت و مهربانی و قناعت
ایشان است. همچنین بیشتر دوستان ایشان را به این اوصاف تایید
میکنند.ازلحاظ مالی وضعیت ایشان از من ضعیف تر است.
می خواستم نظرتان را بدانم. درپناه خداباشید

سلام داداشی خوبی؟من عاشق یه نفر شدم که باهاش چهارده سال بودم من الان پونزده سالمه من از موقعی که به دنیا اومدم باهاش همبازی بودم و الان سه ساله که زیاد با هم کاری نداریم اما مثلا موقعی که برف میاد با هم یه بار بازی میکنیم الان من میخوام بدونم که اون عاشق من هست یا نه اگه جواب بدی ممنون میشم