استاد ایا گریه بر امام حسین تمام فضیلتهایش مانند اینکه با امام حسین هم درجه شوی و همنشین و بهشت واجب شدن و بخشیده شدن همه گناهان و هزاران ثواب دیگر ان یا استاد در مفاتیح امدههر که نمازهایایم هفته را بخواند همدرجه رسولان میشود و...... ایا استاد همه اینثوابها واقعی است و واقعا میشود هم درجه و هم مرتبه برخی از پیامبران شد
بایسته است در ایام عزاداری، همه ابعاد قیام امام حسین (ع) بیان و مورد توجه قرار گیرد ، تنها به مظلومیت امام و یاران وی اکتفا نگردد. در حادثه کربلا گرچه ظلم و جنایت ها بر امام و خاندان وی روا داشته شد ، اما در این حادثه فداکاری ، عزتمندی و پاسداری از دین نیز موج می زند که باید بازگو شود. متاسفانه یکی از آسیب های عزاداری ها همین است که بخشی از قیام امام بیان نمی شود و یا کم رنگ بدان پرداخته می شود. باور داریم که نهادها ، مراکز و شخصیت های مربوطه فعالیت نمایند تا شاهد عزاداری جامع و مطابق با آموزه های دینی باشیم.
اما در خصوص اصل گریه و عزاداری برای اهل بیت - به ویژه امام حسین -باید گفت : عزاداری برای کسانی که از دنیا رفته اند، امر منطقی و عقلانی است . داده های تاریخی و سر گذشت اقوام گذشته نشان می دهد اگر عزیزی -از خانواده - از دنیا می رفت و یا یکی از شخصیت های تاثیر گذار در فرایند جامعه کشته یا از دنیا می رفت ،مردم برای آنان عزاداری می نمودند . البته نحوه و شیوه عزاداری به حسب فرهنگ ،بافت فرهنگی و سنت های حاکم در جامعه تفاوت داشت . امروزه نیز همین فرهنگ وجود دارد . مردم برای عزیزان از دسته رفته و کشته شدن قهر مانان شان ،سالگرد و پاسداشت و مراسم می گیرند تا یاد و خاطره فدا کاری آنان در تاریخ بماند و نسل های بعد از فداکاری آنان آگاه شوند، و در حقیقت از آن ها تجلیل شود
عزاداری برای امام حسین نیز امر منطقی و مبتنی بر عقل و شرع می باشد . گریه و عزاداری برای امام در حقیقت تجلیل از فداکاری و قهر مانی و پاسداشت از یک شخصیت جهانی است که همه زندگی خود و خانواده اش را فدای دین ،فر هنگ عزت و ظلم ستیزی نمود . تجلیل از این شخصیت در حقیقت تجلیل از همه خوبی ها است . عزاداری و گریه برای آن امام همام یکی از قالب های حفظ یاد و خاطره امام و یاران حضرت می باشد.افزون بر آن عزاداری برای امام فواید و آثار دارد که به خاطر آن به این امر تاکید شده است، چنان که معصومان (ع) هم خود برای امام حسین عزاداری و هم دیگران را به این امر سفارش می کردند . بایسته است که فلسفه عزاداری مورد تجزیه و تحلیل قرار گیرد .
عزاداری برای اهل بیت به ویژه سید شهیدان حسین بن علی (ع) و یاران مظلومش از آثار و فواید اجتماعی فراوانی بهره مند است. از جمله:
الف. محبت و دوستى:
قرآن و روایات، دوستى خاندان رسول اکرم(ص) و اهلبیت(ع) را بر مسلمانان واجب کرده است.(1) دوستى لوازمى دارد . دوستدار صادق، کسى است که شرط دوستى را - چنان که باید و شاید - به جا آورد. یکى از مهمترین لوازم دوستى، همدردى و همدلى با دوستان در مواقع سوگ و اظهار سرور و شادی در شادى آنان است . از این رو در احادیث، بر برپایى جشن و سرور در ایام شادى اهلبیت و ابراز حزن و اندوه در مواقع سوگ آنان، تأکید فراوان شده است.
حضرت على مىفرماید:
یفرحون لفرحنا و یحزنون لحزننا و یبذلون اموالهم و انفسهم فینا،اولئک منّا و الینا؛(2)
شیعه و پیروان ما در شادى و حزن ما شریکند . دارایی و جان خویش را در راه ما بذل می کنند. آنان از ما هستند و بازگشت شان به سوی ما است.
امام صادق فرمود: شیعتنا جزء منا خلقوا من فضل طینتنا یسوؤهم ما یسؤنا و یسرّهم ما یسرّنا؛(3) شیعیان ما پارهاى از وجود ما هستند .از زیادى گل ما آفریده شدهاند؛ آن چه که ما را بدحال یا خوش حال مىسازد، آنان را بدحال و خوش حال مىگرداند.
بر این اساس وظیفه عقلانى و شرعى، ایجاب مىکند که در ایام عزادارى اهلبیت ، حزن و اندوه خود را به «زبان حال»؛ یعنى، با اشک، آه و ناله و زارى، و با کم خوردن و کم آشامیدن مانند افراد غمزده اظهار نماییم، چنان که امام سجاد می نمود.
امام رضا (ع) به ریان بن شبیب، که روز اول محرم به محضر حضرت شرفیاب شد، فرمود :
« یا ابن شبیب ان کنت باکیا لشیئ فابک علی الحسین فانه ذبح کما یذهب الکبش...؛
ای پسر شبیب! اگر بر مصیبتی گریه می کنی ، بر حسین بن علی گریه کن چون که آن بزرگوار را همانند گوسفند سر بریدند . همراه او هیجده تن از اهل بیت او -که در زمین همانندی نداشتند- به شهادت رسیدند.(4)اگر خوش حال می شوی از این که در درجات عالی بهشت با ما باشی ، در حزن ما محزون ودر شادی ما شاد باش. »
ب. انسانسازى:
از آن جا که در فرهنگ شیعى، عزادارى باید از سر معرفت و شناخت باشد؛ همدردى با آن عزیزان، در واقع یادآورى فضایل، مناقب و آرمانهاى آنان است . بدین شکل، آدمى را به سمت الگوگیرى و الگوپذیرى از آنان سوق مىدهد. فردى که با معرفت در مجالس عزادارى، شرکت مىکند، شعور و شور و شناخت و عاطفه را درهم مىآمیزد . در پرتو آن، انگیزهاى قوى در او پدیدار می گردد . هنگام خروج از مراسم عزادارى مانند محبى مىشود که فعّال و شتابان به دنبال پیاده کردن اوصاف محبوب در وجود خویشتن است.
ج. جامعهسازى:
هنگامى که مجلس عزادارى، موجب انسانسازى گشت؛ تغییر درونى انسان به عرصه جامعه نیز کشیده مىشود . آدمى مىکوشد تا آرمانهاى اهلبیت را در جامعه حکمفرما کند.
به بیان دیگر، عزادارى بر اهلبیت،با یک واسطه زمینه را براى حفظ آرمانهاى آنان و پیاده کردن آن ها فراهم مىسازد. به همین دلیل مىتوان گفت: یکى از حکمتهاى عزادارى، ساختن جامعه بر اساس الگوى ارائه شده از سوى اسلام است.
د. انتقالدهنده فرهنگ شیعى به نسل بعد:
کسى نمىتواند منکر این حقیقت شود که نسل جدید در سنین کودکى، در مجالس عزادارى با فرهنگ اهلبیت آشنا مىشوند. عزادارى و مجالس تعزیه، یکى از عناصر و عوامل برجستهاى است تا آموزههاى نظرى و عملى امامان راستین، به نسلهاى آینده منتقل شود. مراسم عزادارى، به دلیل قالب و محتوا، بهترین راه براى تعلیم و تربیت نسل جدید و آشنایى آنان با گفتار و کردار اهلبیت است.
هـ. زنده نگه داشتن و ترویج دائمی مکتب:
احیا و زنده داشتن نهضت عاشورا موجب زنده نگه داشتن و ترویج دائمی مکتب قیام و انقلاب در برابر طاغوتها و تربیت کننده و پرورش دهندة روح حماسه و ایثار است.گریه بر مصائب سالار شهیدان باعث زنده نگه داشتن نهضت حسینی است. چنان که به اسارت رفتن خاندان امام باعث پایمال نشدن خون شهیدان کربلا شد. در اثر رساندن پیام امام به مردم کوفه و شام توسط امام سجاد(ع) و حضرت زینب(س) نهضت عاشورا به ثمر نشست.
گریستن در سوگ شهدای کربلا، تجدید بیعت با عاشورا و فرهنگ شهادت و تغذیه فکری و روحی با این مکتب است. اشک ریختن نوعی بیعت و امضا کردن پیمان و قرارداد دوستی با سید الشّهدا و ابراز انزجار و تنفّر از قاتلان حضرت است. از این رو ائمه(ع) به گریستن بر مظلومیت شهدای کربلا تأکید کرده اند.
برای گریه بر مصیبتهای امام حسین ثوابها و فضیلتهای فراوان ذکر کرده و فرمودهاند که چشم گریان بر کربلائیان، چشمه فیض خدا است، زیرا اشک ریختن در عزای حسین(ع) نشانه پیوند قلبی با اهل بیت(ع) و سیدالشّهدا است. اشک، دل را سیراب میکند، عطش روح را برطرف میسازد. نتیجه محبتی است که نسبت به اهل بیت حاصل میشود. نیز نشانه همدلی و هماهنگی روحی با ائمه اطهار است. قلبی که مهر حسین(ع) داشته باشد، بی شک به یاد مظلومیت و شهادت او میگرید.
به تعبیر شهید مطهری «گریه بر شهید، شرکت در حماسه او و هماهنگی با روح وی و موافقت با نشاط و حرکت او است».(5) آری چنین اشکی سزاوار آن همه ثواب است.
گریه در فرهنگ عاشورائیان سلاح همیشه برّانی است که فریاد اعتراض به ستمگران را دارد. اشک زبان دل است و گریه فریاد عنصر مظلومیت، رسالت اشک نیز پاسداری از خون شهید است. به تعبیر حضرت امام خمینی(ره) «گریه کردن در عزای امام حسین، زنده نگهداشتن نهضت است. گریه بر مظلوم، فریاد مقابل ظالم است».(6)
پی نوشت ها:
1 شورى (42)، آیه 23، هود (11)، آیه 29.
2. بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، علامه مجلسى ، ج10 ، ص 114، اسلاميه.
3. همان ، ج64، ص76 .
4. أمالي الصدوق، شيخ صدوق ، ص130 ، اعلمى، بی تا.
5. مرتضی مطهری، شهید (ضمیمه قیام و انقلاب مهدی) ص 124.بی تا.
6. صحیفه امام ، ج 8، ص 70 ، موسسه تنظیم ونشر آثار امام خمینی، بی تا.
با سلام و ادب
خدمت شما عرض کنم مجموعه ی کلمات و احادیث را باید با هم در نظر گرفت تا مقصود از آن را دریافت کرد.
خود معصومین فرموده اند کلام ما هم مانند قرآن گاهی عموم است که مخصص دارد گاهی مطلق است که مقید دارد ناسخ و منسوخ دارد برای فهم مطلب در یک زمینه باید جمیع احادیث مربوط به آن را در نظر گرفت و نمیتوان بدون بحث و بررسی از مقید و مخصص اطلاق گیری کرد (خیلی ساده به عنوان مثال قرآن می فرماید قولوا لااله الا الله تفلحوا بگویید لااله الا الله تا رستگار شوید آیا معنایش این است که پس برای رستگاری دیگر نماز و روزه و انجام سایر واجبات و ترک محرمات و پیروی از دستورات پیامبر اکرم لازم نیست ؟!!!آیا میتوان اطلاق گرفت و بگوییم اگر اینها لازم بود باید مقید می کرد ؟ خیر خیلی روشن است که چنین معنایی ندارد بلکه معنایش این است که کلمه توحید برای رستگاری لازم است نه اینکه کافی است).
در مورد اینگونه روایات هم همینطور است شرط مغفرت و آمرزش گناهان بر اثر این امور (فلان دعا یا زیارت یا گریه بر امام حسین و ...) ایمان و عمل صالح و توبه ی نصوح است. به تعبیر فنی ، مقصود از روایتهایى كه آثار خاصى را براى برخى از اعمال ذكر كردهاند، این نیست كه آن اعمال «علت تامه» آن اثار است؛ بلكه مقصود این است که اقتضاى آن آثار را دارد و در صورتی علت تامه محقق می شود که شرایط دیگر موجود باشد و مانع هم وجود نداشته باشد.
تأثیر این اعمال (مانند اشک بر امام حسین علیه السلام) نیز به نحو «جزءالعلة» و «مقتضى» است، و در صورت وجود سایر شرایط و عدم موانع اثر میکند و موجب آمرزش گناهان میشود. برخى از شرایط و موانع تأثیر در نصوص دینى آمده است كه از جمله این شرایط مى توان:
1- از «تقوا» را نام برد . قرآن کریم به صراحت می فرماید شرط قبولی اعمال تقواست (انما یتقبل الله من المتقین) بنا بر این کسی که اهل تقوا نیست و بی پروا هر گناهی را مرتکب میشود با چند قطره اشک بر امام حسین پاک و آمرزیده نمیشود
2-در نصوص دینى آمده است كه شرط قبولی و تاثیر این اعمال، این است كه اگر حقى از مردم به ذمه شخص مىباشد آن را ادا كند و اگر واجبى از او فوت شده، قضا نماید. این ثوابها مربوط به متقینی است که به هر حال گهگاهی دچار غفلت و لغزش شده اند و سپس نادم گشته و در صدد جبران آن برآمده اند .
3- همچنین از جمله موانع مىتوان از ظلم ، فسق، عقوق والدین، ترك امر به معروف و نهى از منكر، و...سخن به میان آورد. از این رو امام صادق علیه السلام فرموده اند : « هر كس دوست دارد شفاعت شامل حالش شود باید رضایت خداوند را جلب كند و رضایت الهی جز در پرتو اطاعت از دستورات خدا و پیامبر و امامان معصوم حاصل نمیشود.» ؛ نقش عمل به دستورات دینی به حدی است كه در مواردی حتی سبك شمردن آن (نه ترك آن – دقت كنید) موجب محروم شدن از شفاعت میشود : « امام صادق میفرمایند: لا تنال شفاعتنا من استخف بالصلاة ؛ شفاعت ما به كسی كه نماز را سبك بشمارد نمیرسد» .
بنابر این اینگونه ثوابها که برای برخی اعمال مانند اقامه ی عزا و اشک برای امام حسین علیه السلام بیان شده ، قیود زیادى دارند كه به طور منفصل و جداجدا در لابهلاى نصوص دینى یافت مىشوند. و تنها در حد مقتضی و جزء العله می باشد. مسلم است هدف نهضت عاشورا گریاندن مردم نبوده است، بلكه اهداف متعالى اسلام در این قیام منظور بوده است. ترغیب مردم به گریه بر امام حسین به جهت ایجاد ارتباط عاطفى با این موضوع و به دنبال آن، حركت براى دریافت فلسفه قیام است. در حقیقت گریه مقدمه اى براى شناختن و حركت براى شناختن و حركت كردن است. بر این اساس دستگیری از عزاداران بر اساس میزان ایمان و عمل صالح و سنخیت پیدا کردن با امامان معصوم و اقتدای به آنان و نیت خالصانه شان خواهد بود . موفق باشید.