تشکیل حکومت اسلامی در عصر غیبت آری یا نه ؟

پرسش:

مصطفی:در روایات اهل بیت شیعیان از قیام و انقلاب و همچنین فعالیت های سیاسی منع شدید شده اند

و همچینین اهل بیت حکومت هایی را که قبل از ظهور امام زمان هستند را حکومت شیطان و سردمدار گمراهی معرفی کرده اند.

به دلیل کثرت روایات وارده در این زمینه و درخواست صاحب وبلاگ تنها به سه روایت اکتفا می کنیم و مابقی روایات را در بخش نظرات می آوریم.

1- هر پرچمی (حکومتی)که قبل از قیام امام قائم علیه السلام باشد.رهبر آن طاغوت است و (آن رهبر) مانند بتی میشود که غیر از خداوند عبادت میشود.(الکافی ج8 ص295 )

2- امام صادق فرمود: هیچیک از ما اهل البیت تا روز قیام قائم ما، برای جلوگیری از ستمی یا برای بپاداشتن حقی خروج نمی کند، مگر آنکه بلا و آفتی، او را از بیخ برکند و بر عمق گرفتاری و اندوه ما و شیعیانمان افزود.(مقدمه صحیفه سجادیه)

3- اى سدیر! در خانه بنشین(بی طرف باش و فعالیت سیاسی نکن) و به زندگى بچسب . آرامش داشته باش تا آن هنگام كه شب و روز آرام هستند، اما هنگامى كه خبر رسید كه سفیانى خروج كرده به سوى ما بیا، اگر چه با پاى پیاده باشد

باز هم امام معصوم در اینجا شیعیان را تا علامات حتمیه ظهور از فعالیت سیاسی منع کرده است.

 

پاسخ:

با سلام خدمت شما دوست عزیز

در مورد این سوال شما باید عرض کنم که این روایات توضیح و تفسیر دارند و آنچه که شما برداشت کردید کاملا غلط می باشد که در واقع طرز فکر همان انجمن حجیته می باشد که دارای انحرافات بیشماری می باشند.

از این دیدگاه اصطلاحا به نظریه تعطیل یاد می‌شود.

ما در جواب شما هم روایات تاکید در دخالت سیاست رو عرض می کنیم و هم روایاتی که شما فرمودید رو توضیح می دهیم و مشخص می کنیم که برداشت شما از این روایات نادرست بوده است.

این گونه احادیث به چند دسته تقسیم می‌شوند: دسته‌ای از لحاظ سندی ضعیفند، دسته‌ای می‌توان گفت بیان یک گزاره خبری است نه یک حکم شرعی، دسته‌ای دستورات شخصی ائمه(علیهم السلام) و دسته‌ای هم در نگاه ظاهری این است که ما را منع می‌کند از تشکیل حکومت.

دوستان اگر جواب کمی طولانی خواهد شد ببخشید،چون بحث مهم است و باید خوب جا بیفتد.ولی جهت مطالعه حتمی و رضایت خوانندگان خلاصه بحث رو در انتها می آورم تا چکیده جواب دست دوستان باشد.

در برابر علما و فقهایی که در ولایت فقیه را در عصر غیبت پذیرفته‌اند و شأن حکومت را برای فقیه قائل هستند. علما و فقهائی نیز داریم که شأن حکومت را برای فقیه در عصر غیبت قائل نیستند؛ که از آن اصطلاحا به نظریه تعطیل یاد می‌شود.(که البته تعدادشان بسیار بسیار اندک است.) آنها برای اثبات حرف خویش ادله‌ای دارند. مهمترین دلیل آنها یک سری روایاتی است که مضمون ظاهری آن روایات نهی ما از قیام علیه طواغیت جهت تشکیل حکومت اسلامی است.اکثریت این روایات را مرحوم شیح حر ره در کتاب "وسائل‌الشیعة، ج۱۵ کتاب الجهاد، ابواب الجهاد العدو و ما یناسبه، ۱۳- بَابُ حُكْمِ الْخُرُوجِ بِالسَّیْفِ قَبْلَ قِیَامِ الْقَائِمِ ع" آورده است.

ما می خواهیم در اینجا به بررسی این روایات بپردازیم. اما خوب است در ابتدا بیاناتی از حضرت امام خمینی ره که در واقع یک جواب کلی است به این احادیث را بیاوریم و سپس به بررسی تک تک روایات بپردازیم. ایشان در 14 فروردین 67 به مناسبت میلاد امام زمان عج در دیدار خانواده های شهدا می فرمایند:"قدرتهاى بزرگ و تبلیغ معناى غلط از انتظار

اما مسأله این است كه دست سیاست در كار بوده؛ همان طورى كه تزریق كرده بودند به ملتها، به مسلمین، به دیگر اقشار جمعیتهاى دنیا كه سیاست كار شماها نیست؛ بروید سراغ كار خودتان و آن چیزى كه مربوط به سیاست است، بدهید به دست امپراتورها. خوب، آنها از خدا مى‏خواستند كه مردم غافل بشوند و سیاست را بدهند دست حكومت‏ و به دست ظلمه، دست امریكا، دست شوروى، دست امثال اینها و آنهایى كه اذناب اینها هستند و اینها همه چیز ما را ببرند، همه چیز مسلمانها را ببرند، همه چیز مستضعفان را ببرند و ما بنشینیم بگوییم كه نباید حكومت باشد، این یك حرف ابلهانه است، منتها چون دست سیاست در كار بوده، این اشخاص غافل را، اینها را بازى دادند و گفتند: شما كار به سیاست نداشته باشید، حكومت مال ما، شما هم بروید توى مسجدهایتان بایستید نماز بخوانید! چه كار دارید به این كارها؟

اینهایى كه مى‏گویند كه هر علمى بلند بشود و هر حكومتى، خیال كردند كه هر حكومتى باشد این بر خلاف انتظار فرج است. اینها نمى‏فهمند چى دارند مى‏گویند. اینها تزریق كرده‏اند بهشان كه این حرفها را بزنند. نمى‏دانند دارند چى‏چى مى‏گویند. حكومت نبودن، یعنى اینكه همه مردم به جان هم بریزند، بكشند هم را، بزنند هم را، از بین ببرند، بر خلاف نص آیات الهى رفتار بكنند. ما اگر فرض مى‏كردیم دویست تا روایت هم در این باب داشتند، همه را به دیوار مى‏زدیم؛ براى اینكه خلاف آیات قرآن است. اگر هر روایتى بیاید كه نهى از منكر را بگوید نباید كرد، این را باید به دیوار زد. این گونه روایت قابل عمل نیست. و این نفهمها نمى‏دانند چى مى‏گویند، هر حكومتى باشد حكومت [باطل‏] است! بلكه شنیدم بعضى از اشخاص گفته‏اند كه خوب با این وضعى كه هست، الآن در ایران هست، دیگر ما نباید تهذیب اخلاق بكنیم؛ دیگر غلط است این حرفها! چیزى نیست دیگر حالا؛ حتماً باید استاد اخلاق در یك محیطى باشد كه همه مردم فاسدند، شرابخانه‏ها همه بازند و- عرض مى‏كنم كه- جاهاى فساد همه بازند! اگر یك جایى باشد كه خوب باشد، آنجا دیگر تهذیب اخلاق لازم نیست، نمى‏شود، باطل است! اینها یك چیزهایى است كه اگر دست سیاست در كار نبود، ابلهانه بود، لكن آنها مى‏فهمند دارند چى مى‏كنند. آنها مى‏خواهند ما را كنار بزنند.

بله، البته آن پر كردن دنیا را از عدالت، آن را ما نمى‏توانیم [پر] بكنیم. اگر مى‏توانستیم، مى‏كردیم، اما چون نمى‏توانیم بكنیم ایشان باید بیایند. الآن عالم پر از ظلم است. شما یك نقطه هستید در عالم. عالم پر از ظلم است. ما بتوانیم جلوى ظلم را بگیریم، باید بگیریم؛ تكلیفمان است. ضرورت اسلام و قرآن [است،] تكلیف ما كرده است كه باید برویم همه كار را بكنیم. اما نمى‏توانیم بكنیم؛ چون نمى‏توانیم بكنیم، باید او بیاید تا بكند. اما ما باید فراهم كنیم كار را. فراهم كردن اسباب این است كه كار را نزدیك بكنیم، كار را همچو بكنیم كه مهیا بشود عالم براى آمدن حضرت- سلام اللَّه علیه- در هر صورت، این مصیبتهایى كه هست كه به مسلمانها وارد شده است و سیاستهاى خارجى دامن بهش زده‏اند، براى چاپیدن اینها و براى از بین بردن عزت مسلمین [است‏]. و باورشان هم آمده است خیلیها. شاید الآن هم بسیارى باور بكنند كه نه، حكومت نباید باشد، زمان حضرت صاحب باید بیاید حكومت. و هر حكومتى در غیر زمان حضرت صاحب، باطل است؛ یعنى، هرج و مرج بشود، عالم به هم بخورد تا حضرت بیاید درستش كند! ما درستش مى‏كنیم تا حضرت بیاید.

ان شاء اللَّه، خداوند اصلاح كند اینها را. و امیدوارم كه خداوند این روز را بر همه ما، بر همه شما مبارك كند و دست ظالمها را كوتاه كند و قدرت بدهد به ملتهاى مظلوم براى سركوب كردن ظالمها.

و السلام علیكم و رحمة اللَّه."(صحیفه امام(ره)، ج۲۱ صص۱۸-۱۵)

خوب با توجه به عبارات بالا دیگر نیازی به بررسی روایات نیست. اما برای اینکه مطمئن‌تر بشویم بررسی می‌کنیم.

اما جواب روایت اول:

شاید قویترین و صحیح‌ترین حدیثی که بتوان به آن استناد کرد همین حدیث باشد. اولا ادامه حدیث می‌گوید:" یُعْبَدُ مَنْ دُونِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَ‏" پس اگر صاحب پرچمی این خصوصیات را نداشت طاغوت نیست.

ثانیا دعوت بر دوگونه است :

۱ - دعوت به نفس كه باطل و غیر شرعی و محكوم است .

۲ - دعوت برای درهم شكستن باطل و اقامه حق و واگذاردن آن به اهلش كه حق و مورد تأیید ائمه معصومین (ع) است .

در این روایت پرچمهایی كه به خاطر دعوت به نفس برافراشته شده محكوم شده، نه پرچمهایی كه برای دعوت به حق برافراشته شده اند.

به عبارت دیگر پرچمی كه در مقابل قائم (عج) واقع گردد طاغوت است نه پرچمی كه در مسیر و طریق و جهت او باشد، به همین جهت در روایت از آن به طاغوت تعبیر شده و گفته شده كه : صاحب آن در مقابل خدا مورد پرستش واقع شده است. مخصوصا که در روایتی از حضرت امام محمد باقر ع آمده است:"... َ وَ إِنَّهُ لَیْسَ مِنْ أَحَدٍ یَدْعُو إِلَى أَنْ یَخْرُجَ الدَّجَّالُ إِلَّا سَیَجِدُ مَنْ یُبَایِعُهُ وَ مَنْ رَفَعَ رَایَةَ ضَلَالَةٍ فَصَاحِبُهَا طَاغُوت‏"(الکافی ج۸ ص۲۹۷ ح۴۵۶): و تا هنگام ظهور دجّال كسى نیست كه مردم را به سوى خویش فراخواند مگر آنكه پاره‏اى پیرو پیدا كند، و هر كس درفش گمراهى برافرازد صاحبش جز طاغوت نخواهد بود. پس هر پرچمی که جهت گمراهی مردم برافراشته شود صاحبش طاغوت است نه هر پرچمی. و واضح است که حرکت امام خمینی ره یک حرکت هادی بود نه مضل. نکته‌ی بعد اینکه ما روایاتی در تأئید برخی قیامها داریم مانند روایات فراوانی در تأئید قیام زید. یا موارد زیر:

۱- ۳۷ وَ عَنْ عَلِیِّ بْنِ عِیسَى عَنْ أَیُّوبَ بْنِ یَحْیَى الْجَنْدَلِ عَنْ أَبِی الْحَسَنِ الْأَوَّلِ ع قَالَ رَجُلٌ مِنْ أَهْلِ قُمَّ یَدْعُو النَّاسَ إِلَى الْحَقِّ یَجْتَمِعُ مَعَهُ قَوْمٌ كَزُبَرِ الْحَدِیدِ لَا تُزِلُّهُمُ الرِّیَاحُ الْعَوَاصِفُ وَ لَا یَمَلُّونَ مِنَ الْحَرَبِ وَ لَا یَجْبُنُونَ وَ عَلَى اللَّهِ یَتَوَكَّلُونَ وَ الْعاقِبَةُ لِلْمُتَّقِین‏(بحار ج۵۷ ص۲۱۶)

۲- عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ ع أَنَّهُ قَال‏...وَ لَیْسَ فِی الرَّایَاتِ رَایَةٌ أَهْدَى مِنْ رَایَةِ الْیَمَانِیِّ هِیَ رَایَةُ هُدًى لِأَنَّهُ یَدْعُو إِلَى صَاحِبِكُمْ فَإِذَا خَرَجَ الْیَمَانِیُّ حَرَّمَ بَیْعَ السِّلَاحِ عَلَى النَّاسِ وَ كُلِّ مُسْلِمٍ وَ إِذَا خَرَجَ الْیَمَانِیُّ فَانْهَضْ إِلَیْهِ فَإِنَّ رَایَتَهُ رَایَةُ هُدًى وَ لَا یَحِلُّ لِمُسْلِمٍ أَنْ یَلْتَوِیَ عَلَیْهِ فَمَنْ فَعَلَ ذَلِكَ فَهُوَ مِنْ أَهْلِ النَّارِ لِأَنَّهُ یَدْعُو إِلَى الْحَقِّ وَ إِلى‏ طَرِیقٍ مُسْتَقِیم‏...(الغیبة للنعمانی ص۲۵۶ باب ۱۴ ما جاء فی العلامات التی تكون قبل قیام القائم ع و یدل على أن ظهوره یكون بعدها كما قالت الأئمة ع‏ ح۱۳) در اینجا صراحتا امام ع می‌فرمایند پرچم یمانی-که قبل از ظهور حضرت ع برافراشته می‌شود- پرچم هدایت است.

۳- حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ سَعِیدٍ قَالَ حَدَّثَنِی عَلِیُّ بْنُ الْحَسَنِ عَنْ أَخِیهِ مُحَمَّدِ بْنِ الْحَسَنِ عَنْ أَبِیهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ عُمَرَ الْحَلَبِیِّ عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ مُوسَى عَنْ مُعَمَّرِ بْنِ یَحْیَى بْنِ سَامٍ عَنْ أَبِی خَالِدٍ الْكَابُلِیِّ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع أَنَّهُ قَالَ كَأَنِّی بِقَوْمٍ قَدْ خَرَجُوا بِالْمَشْرِقِ یَطْلُبُونَ الْحَقَّ فَلَا یُعْطَوْنَهُ ثُمَّ یَطْلُبُونَهُ فَلَا یُعْطَوْنَهُ فَإِذَا رَأَوْا ذَلِكَ وَضَعُوا سُیُوفَهُمْ عَلَى عَوَاتِقِهِمْ فَیُعْطَوْنَ مَا سَأَلُوهُ فَلَا یَقْبَلُونَهُ حَتَّى یَقُومُوا وَ لَا یَدْفَعُونَهَا إِلَّا إِلَى صَاحِبِكُمْ قَتْلَاهُمْ شُهَدَاءُ أَمَا إِنِّی لَوْ أَدْرَكْتُ ذَلِكَ لَاسْتَبْقَیْتُ نَفْسِی لِصَاحِبِ هَذَا الْأَمْر(مانند مورد قبل ح۵۰)

۴- ۴۰ وَ رَوَى بَعْضُ أَصْحَابِنَا قَالَ كُنْتُ عِنْدَ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع جَالِساً إِذْ قَرَأَ هَذِهِ الْآیَةَ فَإِذا جاءَ وَعْدُ أُولاهُما بَعَثْنا عَلَیْكُمْ عِباداً لَنا أُولِی بَأْسٍ شَدِیدٍ فَجاسُوا خِلالَ الدِّیارِ وَ كانَ وَعْداً مَفْعُولًا فَقُلْنَا جُعِلْنَا فِدَاكَ مَنْ هَؤُلَاءِ فَقَالَ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ هُمْ وَ اللَّهِ أَهْلُ قُم‏(بحار ج۵۷ ص۲۱۶)

۵- ...

ثالثا این روایت با خیل عظیمی از روایاتی که حاکی از وجوب امر به معروف و نهی از منکر و همچنین وجوب ایستادگی در برابر ظالم وجود دارد در تعارض است پس برای رفع تعارض ما نمی‌توانیم از آن همه روایت صرف نظر بکنیم بلکه باید این چند روایت مختصری که در این طرف قرار دارد را یک طوری توجیه و تأویل بکنیم.

لذا آیات (بقره: 251; حج: 40 - 41; حدید: 25; نساء: 60; شعراء: 151 - 152; نساء: 24 .) و روایات مستقل (شیخ صدوق، خصال، ج 1، ص 206; نهج‏البلاغه، خطبه‏ی قاصعه، (192) ; وسائل‏الشیعة، ج 18) ، و آیات و روایات امر به معروف و نهی از منکر (وسائل‏الشیعة، ج 11، باب 3، باب الامر بالمعروف والنهی عن المنکر .) و قیام حضرت سیدالشهداء، علیه‏السلام، سخنان آن و قیام و انقلاب زید بن علی که مورد تایید امامان بوده است، (شیخ صدوق، عیون اخبارالرضا، ج 1، ص 252، حدیث 6 .) و تلاش و جهاد حسین بن علی فخ که او نیز تمجید معصومان بوده است، و عباراتی از امامان، علیهم‏السلام، مبنی بر این که «اگر ما یاورانی استوار داشتیم، قیام می‏کردیم‏» ، و اطلاق ادله‏ی مجازات کسی که در مقابل اسلام می‏ایستد و اطلاق روایات ضرورت مبارزه با اهل گناه و نکوهش حاکمان ستمگر و پیروی از آنان (وسائل الشیعه، ج 12، ص 128، باب 42، حدیث 2 .) ، و ادله‏ی جهاد، همه و همه، دلائلی هستند در مقابل اطلاقی که ممکن است از روایات نافی قیام در عصر غیبت استفاده شود . بنابراین، این ادله، با وسعتی مثال زدنی، این نکته را تاکید می‏کنند که نه تقیه‏ی زمانی است و نه تلاش و قیام به طور مطلق مذموم، بلکه سرزنش و نکوهش قیام یا به دلیل تقیه‏ی امامان معصوم، علیه‏السلام، بوده است و یا به دلیل خصوصیت مورد بوده است . بنابراین، به دست آوردن قاعده‏ی کلی از آن‏ها برای همه‏ی زمان‏ها، صحیح نخواهد بود. 

بررسی روایت دوم :

این روایت  یک جمله خبری است . یعنی حضرت از قیام نهی نمی کنند . بلکه می فرمایند هر قیامی که از طرف اهل بیت علیهم السلام پیش از قیام قائم علیه السلام برپا شود به این سرنوشت دردناک دچار خواهد شد .

 تنها قیامی که اهل بیت علیهم السلام برپا کردند نهضت عاشورا بود . مصیبتی که می فرمایند در زمین و آسمان بزرگترین است و مصیبتی بزرگتر از آن نیست . در مورد علل قیام عاشورا در جای دیگر باید صحبت کرد .

اما با توجه به قیام زید که در بالا عرض شد ، همچنین قیام سید خراسانی و سید یمانی پیش از ظهور مشخص می شود اصل قیام مانعی ندارد و حرام نیست و با توجه به ما بقی ادله ذکر شده در بالا قیام لازم بلکه واجب است .

بررسی روایت سوم :

بررسی سندی: از لحاظ سندی تقریبا بی‌مورد است الا اینکه "عدة من أصحابنا" معلوم نیست چه کسانی‌اند.

 

بررسی دلالی: با نگاهى به تاریخ و دیگر روایات مى یابیم كه سدیر، فردى بوده كه همواره احساساتش بر عقلش غلبه داشته است و او مى پنداشته قیام و اقدام براى تشكیل حكومت اسلامى ، براى امام علیه السلام وجود دارد و به همین دلیل ، همواره منتظر قیام و خروج آن حضرت بوده است . حضرت در بیان فوق ، نبود امكان قیام و تشكیل حكومت ظاهرى را به ایشان گوشزد كرده است و به وى و افرادى مانند وى ، كه تحت تأثیر احساسات غلط قرار گرفته اند. سفارش مى كند: بهتر است كه در خانه بنشینند. ما نمى توانیم از روایتى كه او را ملزم مى كند در خانه بنشیند الغاى خصوصیت كنیم و بگوییم: وظائف همه، حتى در عصر غیبت سكوت و خانه نشینى است. نکته‌ی بعد اینکه آیا با این روایت مى توان از همه آیات و روایات و همچنین حكم عقل كه بر وجوب امر به معروف و نهى از منكر و جهاد در راه خدا و مبارزه با حاكمان ظالم دلالت دارند، دست برداشت؟!!!

توضیح یکی از علما را نیز درباره این روایت که مشابه همین توضیح است می‌آورم:

"ممكن است اهل سكوت بدین روایت استناد نموده و بگویند: این روایت منحصر به سدیر نیست بلكه بر همه واجب است كه تا خروج سفیانی و قیام قائم (عج) سكوت نموده و از قیام و خروج خودداری ورزند.

اما در پاسخ باید گفت : الغای خصوصیت و تعمیم حكم به همه افراد در تمام زمانها متوقف است به موردی كه ما علم و آگاهی داشته باشیم به این كه شخص خاص و یا مورد خاصی مورد نظر نیست، اما در مورد شخصی همانند سدیر پس از بررسی ویژگی ها و حالتهای او مشخص می‎گردد كه چنین الغای خصوصیتی درباره او صحیح نیست ; زیرا از بررسی و تتبع در احوالات او مشخص می‎شود كه وی كسی نبوده كه بتواند قیام نموده و حكومت اسلامی تشكیل دهد، بلكه یك فرد عادی بوده كه مخلص امام صادق (ع) بوده اما همواره احساساتش بر تدبیر و فكرش غلبه می‎كرده است . وی از كسانی بوده كه گمان می‎كرده امام (ع) توانایی قیام را دارد و شرایط به عهده گرفتن خلافت برایش مساعد است ; و به همین جهت همواره مصر و منتظر خروج آن حضرت بوده و برای اینكه زیر پرچم آن حضرت باشد انتظار می‎كشیده است .

  آن حضرت در این كلام می‎خواهند به وی بفرمایند كه فعلا نمی توانند خلافت ظاهری تشكیل دهند و اینكه علامت قائم به حق خروج سفیانی است . و بر اشخاصی همانند این شخص كه امر بر آنان مشتبه شد و تحت تأثیر احساسات غلط و غیر مطابق با واقعیات قرار گرفته اند، بهترین كار این است كه در خانه های خویش مانده و بدون نتیجه، خود و دیگران را به هلاكت نیندازند."

خلاصه پاسخ و بیان مراد واقعی از این گونه روایات:

در مجموع، پس از بررسی روایات، با مفاد ششگانه‏شان، روشن می‏شود که هیچ یک از این روایات نمی‏تواند مشروعیت قیام و حکومت در عصر غیبت را زیر سؤال ببرد، بلکه این گونه روایات، قیام‏هایی را ممنوع و محکوم به بطلان می‏داند، که دارای شرایط لازم نیست و یا به خاطر اغراض فاسد و امیال و هواها و هوس‏ها انجام می‏شوند . در نتیجه، اگر قیامی با شرایط بیان شده در شرع، زیر نظر امام عادل (فقیه) انجام پذیرد و اهداف و اغراض آن نیز بر اساس شریعت‏شکل گرفته باشد، زمینه ساز قیام حضرت مهدی، علیه‏السلام، خواهد بود و نه این که نهی نخواهد داشت، بلکه در برخی از موارد، تلاش برای برپایی آن، واجب خواهد بود . 

احتمالا بیان این نكته كه تنها قیام و انقلابی كه صددرصد به اهدافش می‎رسد قیام قائم به حق (ع) در آخرالزمان است و سایر انقلابها به این سطح از پیروزی دست نخواهند یافت، اگر چه پیروزیهای نسبی به دست آورده و نتایجی همچون اتمام حجت یا فواید دیگری بر آن مترتب باشد، و به همین جهت ما قائل به وجوب آن شدیم و شما به خوبی می‎دانید كه قیام و انقلابی كه صددرصد به پیروزی رسیده باشد و در سطح همه مردم جهان فراگیر باشد تاكنون حتی به دست پیامبراكرم (ص) نیز تحقق نیافته است.

در هر صورت این گونه روایتها قدرت مقابله با ادله جهاد و امر به معروف و نهی از منكر با تمام گستردگی آن را ندارد; و نمی توان در برابر ضرورت اقامه دولت عدل، و وجوب اجرای قوانین اسلام، و محدود نبودن شریعت اسلام به زمان خاص به آنها تمسك كرد.

نظرات (2)

This comment was minimized by the moderator on the site

سلام
صحيفه امام(ره)، ج۲۱ صص۱۸-۱۵
نگاه کردم چنین چیزی نبود؟

نظر ارسال شده‌ی جدیدی وجود ندارد

دیدگاه خود را بیان کنید

  1. ارسال دیدگاه بعنوان یک مهمان - ثبت نام کنید و یا وارد حساب خود شوید.
پیوست ها (0 / 3)
اشتراک‌گذاری موقعیت مکانی شما

وبگــــــــــردی طلبۀ پاسخگو

دانــــــلود های مفیـــــــــــــــــــد

حمایت از سایت

برای حمایت از سایت لوگوی زیر را در سایت خود درج نمایید.

بیشترین دانلود ها

جدیدترین مطالب سایت