پرسش:
قرآن كتابي است براي همه زمان ها و مكان ها; پس چرا در تدوين چنين كتابي كه رسالت هدايت جهاني دارد, اين قدر به انديشه ها و اعمال و امكانات موجود در شبه جزيره عربستان توجه فرموده , تاحدّي كه درك بسياري از آيات منوط به شناخت عصر پيامبر(ص) و اعتقادات آن زمان و به اصطلاح شأن نزول است ؟ مثلاً آن جا كه مي فرمايد: در مقابل دشمن هر اندازه مي توانيد نيرو و اسب هاي تندرو فراهم كنيد, آياوانمود نمي شود كه آيات متأثر از زندگي عرب معاصر پيامبر(ص) است ؟ كتابي كه براي اعصار است , ذكر همان قسمت اوّل آيه كه كليّت و شمول داشت و محدود به عصر و زماني نبود, كفايت نمي كرد؟
پاسخ:
سلام خداوند بر شما
براي توضيح و روشن شدن مطلب چند نكته ضروري است :
1 قرآن دفعتاً و يكجا به صورت يك كتاب, نازل نشد, بلكه به صورت يك آيه و يا چند آيه و گاهي به شكل سوره كوچكي به مناسبت هاي مختلف نازل شد. قرآني كه الآن در دست ما است , جمع آوري شده آن آيات است . بنابراين نبايد قرآن را با ساير كتاب ها مقايسه كنيم .
2. شأن نزول آيات زمينه نزول آيات است , نه اين كه آيه را مختصّ به آن واقعه بكند و اين همان تعبيري است كه مي گويند" شان نزول مخصص نيست "; يعني ما نمي توانيم آيه را اختصاص به همان مورد خاص بدانيم . بنابراين اگر اين آيات در مكه يا در مدينه يا در فلان روستا يا در فلان جنگ يا در بين راه يا در شب و يا در روز نازل شد, مختص آن ها نمي شود, مگر جايي كه قرينه اي وجود داشته باشد. ذكر مَثَل ها و نمونه ها اختصاصي ايجاد نمي كند. مانند آيه اي كه شما مطرح كرده ايد.
ذكر مَثَل و نمونه بعد از بيان حكم كلّي براي توضيح بيشتر و بيانِ اضافي و فضل است , مثلاً شخصي كه مطلبي را بيان مي كند, مثال و نمونه براي توضيح مطلب بيا آورد.
يا در آيه زُيِّنَ لِلنَّاسِ حُبُّ الشَّهَواتِ مِنَ النِّساءِ وَ الْبَنينَ وَ الْقَناطيرِ الْمُقَنْطَرَةِ مِنَ الذَّهَبِ وَ الْفِضَّةِ وَ الْخَيْلِ الْمُسَوَّمَةِ وَ الْأَنْعامِ وَ الْحَرْثِ ذلِكَ مَتاعُ الْحَياةِ الدُّنْيا وَ اللَّهُ عِنْدَهُ حُسْنُ الْمَآبِ مقصود بازداشتن مردم از حبّ شهوات است و چند نمونه براي توضيح بيشتر و اكمال مطلب ذكر شده است.
در آن زمان اسب هاي جنگي , مخصوص اعراب و يا مخصوص عربستان نبود, بلكه در ايران و روم و ساير بلاد نيز اسب وسيله جنگي مرسوم آن دوره بود.
3. حقيقت انسان ها اعم از عرب و عجم و كرد و لر و آسيايي و اروپايي و افريقايي , يكي است و همه در انسانيت يك جور هستند. لذا دستور العمل زندگي و هدايت و حيات طيّبه براي همه يك جور و راهكار هدايت در همه به يك نحو است .