فرهنگ مهدويت عبور از « سطح » و راهيابي به « عمق »

فرهنگ مهدويت عبور از « سطح » و راهيابي به « عمق »

 

ضرورت شكستن مرزهاي خرافه و جهل وجمود در ترويج مهدويت

يكي از وظايف و مسئوليت هاي بزرگي كه همواره بر دوش متوليان امور فرهنگي و رسانه هاي جمعي و مراكز تبليغي سنگيني مي كند گسترش فرهنگ غني و ريشه دار مهدويت در سطح جامعه و ايجاد معرفت هاي اصيل ديني و بينش هاي ژرف اجتماعي و سياسي در مردم است .

آنچه امروز در جامعه اسلامي ما مي گذرد به وضوح و صراحت نشان مي دهد كه اين وظيفه مهم و حياتي آنگونه كه شايسته است تحقق عيني و عملي نيافته و متوليان فرهنگي و رسانه هاي جمعي به ويژه صدا وسيما در اين امر تسامح وغفلت روا داشته اند و آنچه به آن پرداخته اند بيشتر جنبه تشريفاتي و رفع تكليف داشته است .

مشكل اساسي ما در اين است كه براي ترويج فرهنگ مهدويت در « سطح » مانده ايم و به « عمق » راه نيافته ايم و اين ضعف و كاستي باعث شده است اين فرهنگ غني و پرمحتوا آنگونه كه حقيقت آن ايجاب مي كند به بهره وري نرسد و تشنگان آن همچنان عطشناك باقي بمانند و جرعه هاي صاف و زلالي از اين چشمه سار را نيابند كه در كام جان ريزند و به آرامش و اطمينان رسند.

قصور و غفلت در فرهنگ سازي صحيح درباره مهدويت علاوه بر اين كه راه نيل به معرفت و شناخت هاي جامع و اصيل درباره اين فرهنگ را ناهموار مي نمايد بسترساز اصلي رشد و گسترش جهل و جمود و قشري گري و خرافه پرستي در جامعه مي شود.

با يك نگرش مجمل و موجز بر آفات و زيان هاي برخاسته از قصور در تعميق فرهنگ مهدويت مي توان ضعف ها و كاستي هاي ناشي از غفلت در اين وظيفه و مسئوليت را به تامل گذاشت و نسبت به خطرات و تهديدات آن وقوف حاصل نمود.

1 ـ اگر فرهنگ مهدويت درسطح بماند و عميق و جامع وكامل نشر نيابد « تحريف » و « بدعت » در قالب ها و شكل ها و ظواهر زيبا و فريبنده در آن رسوخ مي كند و اصل و فلسفه و آثار ارزشمند و زندگي ساز و رهايي بخش آن را واژگون مي سازد و توده هاي مردم در حالي سخن از اين فرهنگ به ميان مي آورند كه نه تنها نسبت به آن شناخت صحيح ندارند كه باورهاي غلط و نادرست را در خزائن ذهن وجان و روحشان ذخيره مي سازند و كنش و رفتارهاي سرچشمه يافته از اين باورهاي غير اصيل و سطحي را در عرصه ها و صحنه هاي حيات خويش به ظهور در مي آورند.

2 ـ اگر فرهنگ مهدويت به درستي و شايستگي ترويج نشود بين « خرافه » و « حقيقت » فاصله اي فزون تر از « زمين تا آسمان » به وجود مي آيد و رنج ها و موانعي بر سر راه دين مبين حق ايجاد مي شود كه در نهايت اسلام را در « ظواهر » محدود مي سازد و محتواي غني و جامع آن را كه تعاليم و معارف و قوانين و ارزش هاي والا و سعادت آفرين مي باشد به انزوا مي برد و متروك مي سازد و تا آنجا در اين ظلم و ستم آشكار به قرآن و اسلام شتاب و تسريع مي شود كه گردوغبار « غربت » بر آموزه هاي وحياني وآسماني مي نشيند و توده هاي مردم به نام « دين » از دين مي گريزند و به ادعاي « مسلماني » نامسلماني مي كنند و با انگيزه عمل به موازين اخلاق اجتماعي آبرو و حيثيت افراد مظلوم و بي گناه را هتك مي كنند و جان و مال و ناموس آنان را لگدكوب مي نمايند و همه اين ستم ها را به « قصد قربت » انجام مي دهند و به گونه اي در جهل و جمود و خرافه فرو مي روند كه هيچ انديشه پاك و الهي را بر نمي تابند و در اوج تصلب و تعصب كور تازيانه جور بر پيكر هر آزادانديش و ژرف نگر فرود مي آورند و همه اسلام و مسلماني را در ديدگاه هاي ضيق و متحجرانه و تنگ نظري ها و ذهنيت هاي بيمارگونه خويش محدود مي نمايند. اينجاست كه اسلام گرايان آزاده خون دل مي خورند و خار در چشم و استخوان در گلو ناظر ساكت اين تحجرها و خرافه گرايي ها مي شوند و دست و پاي خويش را براي هر تحرك بسته مي بينند و گلوي خود را در بر آوردن فريادهاي مظلوميت تنگ و دردناك و مجروح مي يابند!

3 ـ اگر فرهنگ مهدويت به طور كامل و در همه جلوه ها و ابعاد و جنبه هاي آگاهي بخش و حركت زا به ظهور و غيبت نرسد راه براي فعاليت هاي مخرب شيادان و اغواگراني كه مدعي ارتباط با امام زمان مي شوند وبا روش هاي گوناگون توده هاي عوام را به گرد خويش جمع مي آورند تا با دادن آدرس هاي اشتباه و سرگرم سازي آنان به بافته ها و خرافه ها به اهداف و آمال سياسي و اقتصادي خويش نائل آيند هموار مي شود و اين « دشمنان آگاه » با پل عبور قرار دادن « دوستان ناآگاه » تا آنجا پيش مي روند و در دل قشري گرايان و متنسكين جاهل نفوذ مي كنند كه حتي قدرت و توان معرفي امام زمان هاي ساختگي را نيز به دست مي آورند!

4 ـ اگر درباره مهدويت فرهنگ سازي صحيح نشود و با ناآگاهي ها و انحراف ها مقابله اي صورت نگيرد تفكراتي به نام مهدويت نضج مي گيرد و گسترش مي يابد كه به خمودي و سكون دعوت مي كند و به جدايي دين از سياست ترغيب مي نمايد و جهاد و مبارزه با دشمنان دين و استقلال كشور را نفي مي نمايد و امر به معروف و نهي از منكر در عصر غيبت را صحيح و روا نمي داند و صريح ترين احكام و قوانين سياسي و حكومتي اسلام را طرد مي كند و تشكيل حكومت در دوره غيبت امام زمان (ع ) را باطل و حرام مي داند و در اين هرج و مرج اعتقادي و فكري و اخلاقي و سياسي همه ظلم و جور و فساد وفحشا و تباهي و گناه وقتل و غارت و خيانت و جنايت هاي حكومت هاي باطل و وابسته به قدرت هاي استعماري جهان توجيه شرعي مي شود و براي زمينه سازي و تسريع در ظهور قائم موعود واجب و لازم معرفي مي گردد!

5 ـ اگر در ترويج فرهنگ مهدويت در سطح بمانيم و به عمق نرسيم و به امور ظاهري و تشريفاتي گرايش يابيم اصيل ترين و غني ترين دستورالعمل ها و وظايفي كه ائمه دين (ع ) براي منتظران راستين تبيين و تعيين كرده اند عملا بر زمين مي ماند و « انتظار » كه اصل مقدس مكتب تشيع و عامل بيداري و رهايي و عزت و اقتدار است به ابزاري براي تكسب و به خود مشغولي و وقت گذراني تبديل مي شود و در اين سهل انگاري و مسامحه بزرگ منتظراني كه بايد امام زمان را بشناسند و نسبت به او معرفت و شناخت كسب كنند تا از سربازان و سپاهيانش محسوب شوند پرورش نمي يابند.

همچنين در اثر قصور در فرهنگ سازي كامل درباره مهدويت انتظار فرج به صورت برترين و والاترين عمل امت اسلامي تحقق نمي يابد2 و منتظراني در انتظار مي نشينند كه به دليل فقدان معرفت صحيح نسبت به اين اصل مقدس « ياور قائم » محسوب نمي شوند3.

و نيز در اثر غفلت در تعميق فرهنگ مهدويت بنيادي ترين وظيفه و مسئوليت و تكليف منتظران كه تبليغ اسلام و دعوت مردم به اين دين مبين در نهان و پنهان است تحقق عيني نمي يابد4.

6 ـ اگر به ترويج جامع فرهنگ مهدويت اهتمام نورزيم به مرور « اسلام ناب » كه حاوي تعاليم و قوانين كامل و رهايي بخش در همه شئون حيات مادي و معنوي مي باشد و در همه صحنه ها و عرصه هاي سياسي اجتماعي حكومتي اخلاقي تربيتي فرهنگي اقتصادي نظامي ومديريتي حضور دارد و راه مي نماياند به اسلام ذكر و ورد و خواب و رويا خلاصه و محدود مي شود و اگر چه « ذكر » در مفهوم صحيح و مصداق هاي كامل خود حقيقتي بزرگ است و زيباترين تجلي نياز انسان محسوب مي شود همه اسلام در تفكر سطحي گرايان معتقد به مهدويت يكسويه در اين موضوع محدود و محصور مي شود و واقعيت خواب و رويا نيز كه در جايگاه خود داراي ارزش و اعتبار مي باشد و به صحيح و ناصحيح و قابل تعبير و فاقد تعبير تقسيم بندي مي شود ملعبه دست اين و آن قرار مي گيرد تا هر روز كسي از گوشه اي برخيزد و بر اساس خواب و خيال هاي ناصحيح يا خودساخته بازاري گرم كند و متاع باطلش را به فروش برساند5.

7 ـ اگر در عمق بخشي به فرهنگ مهدويت نكوشيم و در سطح و ظاهر باقي بمانيم ترويج اين فرهنگ منحصر و محدود مي شود به چراغاني و دست افشاني و مداحي هاي فاقد ژرفا و بدون محتوا و ارائه آثار سطحي و نامنطبق با منزلت مهدي موعود و فقط ذكر و صلوات و سلام و شيريني و شادماني و آنچه مهجور ومغفول مي ماند نشر معارف و تعاليم و آموزه هاي آگاهي بخش و تحول زا درباره مهدويت است .

 نويسندگان و پژوهشگران آگاه و جامع انديش در فرهنگ سازي صحيح در موضوع مهدويت و تعميق و گسترش آن نبايد دچار مصلحت انديشي هاي مبتني بر « منافع فردي و جناحي و گروهي » شوند و نيز نبايد به « ملاحظه سياسي » روي آورند و در دام بازيگران سياسي گرفتار آيند كه اين دو آفت و ضعف مانع تشريح و تبيين جامع فرهنگ مهدويت مي شود و حقايق و واقعيت ها را در گورستان نفسانيت هاي فردي و حزبي و سياسي دفن مي كند.

اگر فرهنگ غني و جامع مهدويت آنگونه كه حقيقت آن ايجاب مي كند به بهره وري نرسد تشنگان آن همچنان عطشناك باقي مي مانند و جرعه هاي صاف و زلالي از اين چشمه سار نمي يابند كه در كام جان ريزند و به آرامش و اطمينان رسند.

نظرات (0)

نظر ارسال شده‌ی جدیدی وجود ندارد

دیدگاه خود را بیان کنید

  1. ارسال دیدگاه بعنوان یک مهمان - ثبت نام کنید و یا وارد حساب خود شوید.
پیوست ها (0 / 3)
اشتراک‌گذاری موقعیت مکانی شما

وبگــــــــــردی طلبۀ پاسخگو

دانــــــلود های مفیـــــــــــــــــــد

حمایت از سایت

برای حمایت از سایت لوگوی زیر را در سایت خود درج نمایید.

بیشترین دانلود ها

جدیدترین مطالب سایت