باسلام وتشکر .
پاسخ در دو محور بیان می شود:
الف_ درباره فراز اول پرسش ابتدا باید اشاره شود که برآورنده حاجتها و قاضی الحاجات خداوند متعال است. پیامبران و ائمه و صلحا و شهدا باب الحوایج اند. چون این بزرگواران به جهت قربی که نزد خدا دارند، اگر ما خدا را به حق اینان بخوانیم و از خدا حاجت بخواهیم و یا از روح بلند این بزرگواران بخواهیم که برای ما دعا کنند و از خدا بخواهند حاجات ما روا شود، ممکن است به نتیجه برسیم و این عمل اشکالی ندارد.
این مطلب اختصاص به برخی از اولیای خدا ندارد. تمامی آن بزرگواران و ائمه دارای این مقام هستند، زیرا از يك نظر همه ائمه اطهار و اولياء الهي و فرزندان صالح آنان، باب الحوائج اند و وسيله تقرّب به خداوند و موجب گشايش گره هاي زندگي هستند و اگر امامان معصوم، هر كدام به اسم خاص شهرت پيدا كرده اند، به لحاظ مناسبت هايي بوده كه آن اسامي مبارك در آن تجلّي نموده و ظهور پيدا كرده است. چنانكه از حكمت دعاي توسل اين چنين استفاده مي شود كه هر مشكل و حاجتي را بايد به يكي از ائمه ـ عليهم السلام ـ متوسل شد.
همانگونه كه درباره خداوند نيز چنين است كه انسان مريض به اسم شافي و انسان بدهكار به اسم غني و انسان گناهكار به اسم غفور خداوند توسل جسته و او را به آن ياد مي كنند؛ به همین جهت در راه توفيق طاعت الهي و تقرّب به خداوند مستحب است به اسم مبارك رسول اكرم(ص) فاطمه زهرا ـ سلام الله عليها ـ و دو فرزند آن، امام حسن و امام حسين(ع)توسل جست (1) و انسان گرفتار، دردمند و مريض به اسم مبارك امام كاظم (ع)توسل يابد و...
پس آنچه كه امام كاظم(ع) به آن شهرت يافته است، از اين باب بوده است كه بسياري كه به گرفتاري و مشكلات مبتلا بوده اند و دست بشري قادر به گره گشائي آن ها نبوده است، به آن امام متوسل شده و آن حضرت نيز در پيشگاه خداوند از آنان شفاعت كرده و در نزد باري تعالي مقبول واقع شده است و از اين جهت رفع مشكل شده و آن حضرت به باب الحوائج شهرت يافته است وگرنه دليل خاص و يا روايتي به دست نيامده كه لقب باب الحوائج را براي آن حضرت ذكر نموده باشد.
در مورد حضرت اباالفضل(ع) نيز دليل خاصي وارد نشده است كه آن حضرت ملقب به باب الحوائج باشد و عباس(ع) در اثر فداكاري هايی كه در راه اسلام داشته، به خدا تقرب جسته است و هرگاه كه رو به سوي خدا داشته و براي گرفتاران شيعيان آل محمد(ص) و يا غير از آن، طلب شفاعت كرده در پيشگاه خداوند مقبول واقع شده و از آن پس به باب الحوائج معروف گرديده است.
پس ما دليل خاصي بر اينكه لقب اين دو بزرگوار باب الحوائج باشد بدست نداریم و اين لقبي است كه ارادتمندان به ايشان داده اند.
پس همه امامان معصوم باب رحمت الهي و واسطة فيض ميان خداوند و مخلوقات اند و به همان دليل كه مي توان به امام كاظم (ع)باب الحوائج گفت براي سائر ائمه(ع) نيز مي توان اين لقب را بكار برد.(2)
پي نوشت ها :
1. ملكي تبريزي، آقاجواد، المراقبات في اعمال السنّة، چاپ تبريز، (قديم)، ص 30.
2. اشتهاردي، محمد، سوگنامه آل محمد (ص) ، انتشارات كتابخانه مرعشي، ص497.
سلام
1-
سوال من از علت شهرت نزد عرف بودعلت خاصی داشته یا ذوقی بوده است؟؟؟
2-
آقایی که نوشتی
(از حكمت دعاي توسل اين چنين استفاده مي شود كه هر مشكل و حاجتي را بايد به يكي از ائمه ـ عليهم السلام ـ متوسل شد.)
این حکمت از کجای آن دعا استفاده می شود؟؟؟
3-
دلیل این نوشته
(در راه توفيق طاعت الهي و تقرّب به خداوند مستحب است به اسم مبارك رسول اكرم(ص) فاطمه زهرا ـ سلام الله عليها ـ و دو فرزند آن، امام حسن و امام حسين(ع)توسل جست و انسان گرفتار، دردمند و مريض به اسم مبارك امام كاظم (ع)توسل يابد و...)
کدام روایت است؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
4-
این سخن شما
(آنچه كه امام كاظم(ع) به آن شهرت يافته است، از اين باب بوده است كه بسياري كه به گرفتاري و مشكلات مبتلا بوده اند و دست بشري قادر به گره گشائي آن ها نبوده است، به آن امام متوسل شده و آن حضرت نيز در پيشگاه خداوند از آنان شفاعت كرده و در نزد باري تعالي مقبول واقع شده است و از اين جهت رفع مشكل شده و آن حضرت به باب الحوائج شهرت يافته است)
در مورد سایر امامان بخصوص امام حسین ع هم بوده و هست و خواهد بود چرا مشهور به باب الحوائج نشده؟؟؟؟؟؟؟؟؟
با تشکر از پاسخ دهنده.
من سوالم از آقا یا خانم عبادی این هست که شما الان واقعا دغدغه ذهنیتون این شده
که چرا مثلا به امام حسین باب الحوائج نمی گویند!!؟
به نظر میاد شما نسبت به مذهب شیعه بد بین شده اید و با طرح این گونه
سوال ها می خواهید یه راه در رو برای خودتون پیدا کنید.
این سوال و سوالات مثل این ، سوالات کم اهمیتی هستند که دونستن جواب آنها دردی را دوا نمی کند و ندونستن جواب
هم مشکلی ایجاد نمی کند.
باسلام وتشکر از آن عزیزی که عبادی را ادب کرده است .
ولی چند تذکار به جناب عبادی ارایه می شود :
1_ چه کسی گفته است آن جان جانان وامام شهیدان باب الحوایج نیست ؟
او مصداق اکمل این آموزه است .
2_ اگر در عرف عوام شهرت به آن اسم ندارد این دلیل بر مدعای شما نیست .
3_ نکته نو در این باب : دقت کنید او امام باب الحوایج ابو الفضایل عباس است . درست مثل آن که حضرت سلیمان نبی با این که خود بر احضار تخت بالقیس از همه توانا تر بود ولی ودر واقع آن اعجاز تحت تصرف معنویت وکرامت او انجام شد ولی حسب ظاهر آوردن تخت بالقیس به نام آصف یاد می شود . در حالی که به گفته مولوی :
ما همه شیران ولی شیر علم
حمله مان از باد باشد دم بدم
حمله مان از باد ناپیدا ست باد
جان فدای آن که نا پیدا ست باد .
پس اگر حسب ظاهر برخی مثل جناب شما تصور می کند امام حسین ع باب الحوایج نام نگرفته . باید توجه نماید این نظیر همان ماجرای قرانی است .
سلام
1-
سوال از اینکه باب الحوائج کیست اتفاقا برای درمان همه درهاست شخص دردمند به دنبال باب الحوائج می گردد نه بی درد و دانستن این موضوع بسیاری از دردها را درمان میکند شما معتقد به این مطلب نیستید؟؟
این شناخت شناخت معصوم است که همه این وصف را دارند یا فقط سه کس دارند؟چرا بقیه ندارند؟؟
2-
نسبت دادن فضیلت ذوقی به معصوم بدون پشتوانه روایی و مستدل بهانه دست دشمنان می دهد پس باید سخنان ما در مورد معصومین قابل دفاع و مستند باشد والا هردخالت ذوق موجت وهن چهره واقعی اهل بیت ع و جسارت به آنها می شود
3-
شما که باب الحوائج بودن را محدود کردی قائل به این هستی که جان جانان وامام شهیدان باب الحوایج نیست.اگر مصداق اکمل است چرا باب الحوائج به آن نمی گویی؟؟؟؟؟؟؟؟؟
4-
اگر امام حسین ع باب الحوائج است امام حسن ع چی ؟امام علی ع چی؟؟پیامبر ص چی؟؟؟؟؟؟؟اینها امام باب الحوائج نیستند؟؟؟؟؟چرا به اینها باب الحوائج نمی گویید؟؟؟؟؟؟؟؟؟
5-
چرا شعری می گویید که در قافیه آن بمانیدمن معتقدم همه معصومین ع باب الحوائج اند و همه حاجت دهی یکسانی دارند چیزکه هست تصور غلط ماست که برخی را بر برخی در این باب ترجیح دایم درحالیکه به نص روایات ترجیحی ندارند همه از یک نورند و همه یکسان دراین بابند .و این حرف که عباس ع باب الحوائج است امام حسن ع نیست یک تصور و حرف مزخرفی است
كلكم في الفضل سواء
الصراط المستقيم إلى مستحقي التقديم / ج2 / 129 / 4 فصل في النص على واحد واحد من الأئمة عليهم السلام ..... ص : 123
كفاية الأثر في النص على الأئمة الإثني عشر / / 71 / باب ما جاء عن أنس بن مالك عن النبي ص في النصوص على الأئمة الاثني عشر ص
در بحارالانوار بابی به عنوان "إنّ دعاء الأنبیاء استجیب بالتوسل و الاستشفاع بهم صلوات اللَّه علیهم اجمعین" حدود شانزده روایت بدین مضمون نقل شده که میتوانیم خدا را به حق همه این بزرگواران قسم بدهیم.و حاجت بگیریم.
علامه اميني ـ رحمة الله عليه ـ در الغدير از فرائد السمطين در ضمن روايت مفصّلي از پيامبر اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ نقل ميكند كه خداي تعالي به حضرت آدم ـ عليه السّلام ـ فرمود:
... يا آدم هؤلاء صفوتي بهم انجيهم و بهم اهلكهم فاذا كان لك اليَّ حاجةٌ فبهؤلاء توسَّل فقال النبي ـ صلّي الله عليه و آله ـ ... فمن كان الي الله حاجة فليسأل بنا اهل البيت.
يعني: يا آدم اينها برگزيدگان من هستند و به ايشان نجات ميدهم و به ايشان هلاك ميكنم، و اگر حاجتي از من داشتي به ايشان توسل كن:
همچنانكه معلوم شد خداي تبارك و تعالي در اين روايت صراحتاً به پيامبرش ميفرمايد: اگر حاجتي از من داشتي به ايشان متوسل شو.
امینی ، الغدير، (به نقل از فرائد السمطين) نشر و چاپ دارالكتب العربي بيروت، سال 1379. ج2، ص300،
و در مورد حضرت نوح، صاحب شرح احقاق الحق نقل ميكند،
از رسول اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ بعد از اينكه حضرت نوح ـ سلام الله عليها ـ كشتي را ساخت و ميخها را به كشتي زد پنج ميخ به نام پنج تن به كشتي زد كه پيامبر اكرم در آخر اين روايت مفصل فرمودهاند:
و حملناه علي ذات الواح و دسر: سوره قمر، آيه 13.
الالواح خشب السفينه و نحن الدسر و لولانا ما سارت السفينه باهلها.
منظور از الواح چوبهاي كشتي هستند و منظور از الدسر در آيه شريفه ما هستيم و اگر ما نبوديم كشتي سرنشينانش را حركت نميداد.
مرعشی، شرح احقاق الحق، به نقل از سيوطي. ج9، ص205
پس هر کس بگویدباب الحوائج فقط سه تاست حرف بیپشتوانه و بیخودی زده است و شهرتی که مستدل و متصل به معصوم نیست بی ارزش است...........