پرسش:
چگونه انسان می تواند خدا را ببیند و چطور می توان متوجه شد که ارتباط واقعی انسان با خدا بر قرار شده است؟
پاسخ :
با سلام و عرض ادب و احترام
پرسش شما دو بخش دارد که جداگانه به پاسخ هر یک می پردازیم:
در بخش اول پرسیده اید که چگونه انسان می تواند خدا را ببیند ؟
پاسخ آن است که:
اگر مقصود از دین با چشم سر باشد ، به دلايل زير ديدن ذات مقدس خداوند ممكن نيست:
الف. خداوند وجود صِرف و بيحد و مرز است و همهي موجودات شعاع وجود اويند. از اين رو، دست اين پرتوهاي محدود، به دامان ادراك حسي آن وجود بينهايت نميرسد. قرآن شريف در اين باره ميفرمايد: «و لا يحيطون به علما؛ مخلوقات نميتوانند به او احاطه و آگاهي يابند»، (1).
ب. پذيرش امكان دیدن حسي خداوند، به معني قبول جسماني بودن اوست.
توضيح آن كه عمل ديدن، فرآيندي است مادي و طبيعي. لازمهي چنين فرآيندي مادي و جسماني بودن شيئي ديده شده، مكان دار بودن، زمان دار بودن و دارا بودن ديگر خصوصيات مادي است. وانگهي، بر ردّ مادي بودن خداوند، هم برهان قاطع عقلي داريم و هم دلائلي نقلي و قرآني. خلاصه برهان عقلي آن است كه نقص و فناپذيري، دارا بودن ابعاد، حادث بودن و... از ويژگيهاي ذاتي ماده است و چنين موجودي نميتواند واجب الوجودباشد، حال آن كه لازمهي وجود خداوندي، واجب الوجود بودن است. به عبارت دیگر ، لازمه دیده شدن ، زمان و مکان دار بودن است و موجودی که در زمان و مکان باشد ، هم نیازمند به آنها است و هم محدود است ، در حالی که خداوند ذات نامحدود و بی نیاز مطلق است.
با وجود محال بودن دیدارحسي در مورد خداوند، خداوند به طريقي غير از راه حسّ، هم در دنيا و هم در قيامت قابل درك است:
الف)درك غيرحسّي خداوند در دنيا:
همان وجود بيكرانهاي كه به تيررس حسّ آدمي نميرسد، قلب مؤمن او را به درك حضوري، با چشم دل و از طريق شهود باطن در مييابد. بديهي است منظور از دل در اينجا، آن عضو صنوبري شكل مادي نيست؛ بلكه همان حقیقتی است که بسیار از شناخت های حضری مانند غم ، شادی ، محبت ، عشق و... را درک می کند. حقيقت ايمان، دستمايهي چنين درک و يافتني است و شرط لازم چنین دیداری ،دستخوش گناه نشدن، به خود مشغول نگرديدن، و در كلاف غفلت گرفتار نيامدن است.
در اين ديدن، چشم و حتي فكر با بهرهگيري از استدلال، نقشي ندارد. چرا كه نهايت ثمرهي استدلال، اعتقاد است نه يافتن.
ب) درك غيرحسّي خداوند در قيامت:
منظور از اين نوع رؤيت كه در قرآن از اين به لقاء الله تعبير شده است، قطعيترين و روشنترين مراحل علم است. تعبير به رؤيت بر مبالغه در روشني و قطعيت آن است به همان گونه كه ما دربارهي معلومات حضوري خود، چنين تعبير ميكنيم مثلاً ميگوييم ميبينم كه فلان چيز را دوست دارم و از چيز دیگر كراهت ميورزم. چنين تعبيري به جهت شدّت وضوح آن است. خداوند در آيات متعددي از قرآن، به چنين موضوعي اشاره كرده است از جمله: «وجوهٌ يومئذٍ ناضره الي ربّها ناظره؛ در روز قيامت، چهرههائي مسرورند و به خداي خود، نظر ميكنند» (2).
«ثمّ لترونّها عين اليقين؛ سپس به چشم يقين، جهنّم را خواهيد ديد».(3)
بدیهی است، محل پيمودن راه لقاء خداوند و به دست آوردن چنين علم ضروري، دنياست. و اگر با فقدان چنين علمي به عالم پس از مرگ منتقل گردد، با حرمان لقاء او رو به رو خواهد شد: «و من كان في هذه اعمي فهو في الاخرة اعمي؛ كسي كه چشم دلش در اين دنيا كور باشد، در آخرت هم كور خواهد بود» (4). البته همه انسان ها در نهایت به دیار الهی می رسند ، اما بعضی با صفت رحمت الهی ملاقات می کنند و برخی دیکر با صفت غضب.
«يا ايها الانسان انك كادح الي ربك كدحا فملاقيه ؛ اي انسان تو با رنج و مشقت به سوي خدايت در حركتي و او را ملاقات خواهي كرد» (5).
این حکم برای همه انسان ها و بلکه برای همه موجودات عالم است که : «انا لله و انا اليه راجعون».
اما پاسخ از بخش دوم پرسش شما که« چطور می توان متوجه شد که ارتباط واقعی انسان با خدا بر قرار شده است؟» آن است که : انسان از حال درون خود از همه کس آگاه تر است. انسان در حال سختی و مشکل ، آنگاه که متوجه خدا می شود ، به خوبی می تواند این ارتباط را درک کند و به علم حضوی به آن آگاه شود . به طور کلی انسان در حال نیاز ، وجود خداوند را بیشتر از مواقع دیگر احساس می کند ؛ به همین خاطر برخی از عرفا از خدا می خواستند که این احساس فقر و نیاز را در انها هر چه بیشترنماید.
یکی دیگر از راههای آگاهی از ارتباط با خدا آن است که ببینیم آیا ارتباط معنوی در رفتار ما تاثیر داشته و باعث شده که از کارهای بد اجتناب کنیم و تمایل بیشتر به انجام کارهای خوب داریم؟ این ارتباط ارتباط واقعی بوده و باید آن را تقویت نمود.
در هر صورت پاسخ این قسمت از سوال را در درون خود باید جستجو کنید .
خداوند فرموده است: «بل الانسان علی نفسه بصیره » (6)بلکه انسان بر خود آگاه و بینا است.
نیز فرموده است: «و فی انفسکم افلا تبصرون»(7)و در درون خودتان است ، آیا نمی بینید.
پی نوشت ها:
1- طه ، آیه110
2- قيامت ، آیه23
3- تکاثر، آیه 6
4- اسراء ، آیه 72
5- انشقاق ، آیه 6
6- قیامت ، آیه 14
7- ذاریات ، آیه 21.