منظور از روایت «أنا نقطةُ تحت الباء» چیست؟

پرسش:

در تفسير سورة حمد از امام خميني(ره) روايتي نقل شده به اين مضمون که «همة  قرآن در سورة حمد و همة سورة حمد در بسم الله و همة بسم الله در باي آن و همة «باء» در نقطة زير آن جمع شده» و روايت ديگر از اميرالمؤمنين است: «أنا نقطةُ تحت الباء» اما نسخه‌هاي تاريخي موجود نشان مي‌دهد که خط کوفي نقطه نداشته، به نظر شما منظور از اين کلام حضرت چيست؟

پاسخ:

با سلام و تشکر از حسن اعتماد شما

حديث مذکور منسوب به امام علي(ع) است که برخي از محدثان و مفسران قرآن پژوه در کتاب خود گزارش کرده‌اند.
دربارة اين حديث سه نظريه وجود دارد: گروهي گفته‌اند اين حديث سند ندارد، از اين رو بحث دربارة آن بي‌فايده است و قابل دفاع نيست.
برخي گفته‌اند گذشته از ايراد سندي به لحاظ مفهوم هم سخني نامعقول و نوعي غلوّ دربارة حديث امير(ع) است، از اين رو استناد به اين حديث صحيح نيست.
گروه سومي هستند (از جمله مفسر عالي­مقام حضرت آيت الله جوادي آملي) که مي‌گويند: به طور کلي حديث مزبور به خصوص به لحاظ مفهومي حديث خوبي است اما درک و فهمش مهم است.
در دفاع از حديث مزبور در پاسخ گروه اوّل و دوم مي‌گويند:
اوّلاً بر فرض که خط رايج عصر نزول خط کوفي بوده و خط کوفي نقطه نداشته است، ولي بالأخره براي شناخت و تمايز حروف از يکديگر، علامت‌ها و نشانه‌هاي ويژه‌اي وجود داشت، تا مثلاً کلمه «خَرَّ» از کلمات «جَرَّ» و«حَرَّ» تشخيص داده شود. براي حرف «با» نيز علامت و نشانة ويژه‌اي بود که آن نشانة مخصوص در حديث مزبور منظور بوده است.
قرآن کريم جامع همة حقايق و اسرار جهان است اما اين معارف عالي و گسترده تنها از ظواهر آيات قرآن استفاده نمي‌شود، بلکه برگرفته از خواص حروف يا بطن‌هاي فراوان آيات قرآن است که فقط در دسترس پيامبر اکرم(ص) و امامان معصوم (ع) است،‌از اين رو سخن ديگر امام علي(ع) «علم آينده و حديث گذشته در قرآن است و من سخنگوي قرآنم» اشاره به همين واقعيت است که اگر کتاب خدا ظاهري دارد و نزولي که در دست پيامبر و امامان معصوم است، اين کتاب مکنوني هم دارد که آن نيز در دست آنها است، پس اين کتاب در کتابي ديگر است که قرآن در ظاهر خلاصه نمي‌شود.
آيت الله جوادي در ادامه مي‌گويد: راه فهم اين گونه معارف روايي باز و شواهد آن نيز آشکار است و آنان که توفيق فهم چنين اسرار و حقايقي را نيافته‌اند، نبايد به آن بپردازند، بلکه بايد عملش را به اهلش واگذارند تا به ورطة انکار نيفتند.(1)

1. آيت الله جوادي آملي، تفسير تسنيم، ج 1، ص 322 ـ 325، با تلخيص.

نظرات (0)

نظر ارسال شده‌ی جدیدی وجود ندارد

دیدگاه خود را بیان کنید

  1. ارسال دیدگاه بعنوان یک مهمان - ثبت نام کنید و یا وارد حساب خود شوید.
پیوست ها (0 / 3)
اشتراک‌گذاری موقعیت مکانی شما

وبگــــــــــردی طلبۀ پاسخگو

دانــــــلود های مفیـــــــــــــــــــد

حمایت از سایت

برای حمایت از سایت لوگوی زیر را در سایت خود درج نمایید.

بیشترین دانلود ها

جدیدترین مطالب سایت