در چه صورتی امر به معروف و نهی از منکر واجب می شود؟

پرسش :

در چه صورتی امر به معروف و نهی از منکر واجب است؟
پاسخ:

با سلام و عرض ادب و احترام 

امر به معروف و نهى از منكر يكى از اصول عملى اسلام است . اصلى است كه در قرآن كريم با صراحت و تاكيد آمده و در اخبار نبوى و آثار ائمه طاهرين درباره آن بسيار سخن گفته شده.
قرآن كريم مى فرمايد: «كنتم خير امة اخرجت للناس تأمرون بالمعروف و تنهون عن المنكر و تومنون بالله ; (1) شمامسلمانان بهترين امتى هستيد (يا بوديد) كه خدا براى مردم جهان نمايان فرمود، زيرا شما امر به معروف و نهى از منكر مى كنيد و ايمان به خدا داريد».
با بودن چهار شرط، امر به معروف و نهى از منكر واجب مى شود:
1) علم و آگاهي به معروف و منكر.
2) احتمال فايده و اثربر امر و نهى باشد، بنابراين در جائي كه امر به معروف فايده نداشته باشد يا احتمال تاثير نداشته باشد ، واجب نيست.
3) كسى كه معروف را ترك كرده يا منكر را مرتكب شده ، در ترك واجب يا فعل حرام اصرار و استمرار داشته باشد
4) مفسده و ضررى در امر و نهي بر شخص آمربه معروف يا جامعه نباشد.
امر به معروف و نهى از منكر داراى سه درجه و مرحله است :
1 ) مرتبه قلب
2 ) مرتبه زبان
3 ) مرتبه دست و عمل .
فقهاء هم اين سه مرحله را تشريح كرده و تفصيل داده اند وگفته اند در درجه اول مسلمان بايد در قلب خود نسبت به خلافكارى ها و ترك واجبات الهى تنفرى احساس نمايد وكمترين حالتي كه از اين تنفر قلبى مى تواند داشته باشد، يك عمل منفى است يعنى اعتراض و ترك معاشرت وترشرويى است . در مرتبه زبان هم بايد اول از طريق پند و نصيحت و نرمى وارد شود و اگر فايده اى نكرد سخنانى درشت به كار برده شود.
پس از طي دو مرحله قبل ، گاهى احتياج مى افتد به اين كه برخورد عملى شود كه چه بسا صدماتى را به همراه داشته باشد، فقها در اين جا توقف مى كنند و مى گويند اين ديگر وظيفه عامه مردم نيست و اين مرتبه امر به معروف و نهى از منكر وظيفه حاكم شرعى و دولت اسلامى است . اگر به عموم مردم اجازه اين كارها داده شود مستلزم هرج و مرج و نا امني در اجتماع مى شود.(2) اگر مرحله عملي محدود باشد و با خشونت همراه نباشد ، اشكال ندارد.
پی نوشت ها :‌
1.آل عمران (3 آيهء 109.
2.استاد شهيد مرتضى مطهرى ، مجموعه گفتارها، ص 36.

 

آیا ساخت مجسمه حرام است؟پس چرا مجسمه امام(ره) ساخته شده؟

پرسش :

در مورد مجسمه‌سازی شنیده‌ام حرام است، پس چرا مجسمه امام(ره) یا افراد دیگری را ساخته و در میدان‌های شهر نصب کرده‌اند؟
پاسخ:‌

با سلام و عرض ادب 

رواياتي در زمينة تمثال و صورت وارد شده است كه برخي از آن ها را ذكر مي كنيم:
امام صادق(ع) از پدران گرامي اش نقل فرموده كه: «نهي رسول الله(ص) عن التصاوير و قال: من صوّر صورةً كلفّه الله تعالي يوم القيامة أن ينفخ فيها و ليس بنافخ؛ پيامبر(ص) از تصاوير نهي كرد و فرمود: هر كس صورتي را ايجاد كند، خداوند در روز قيامت به او دستور مي دهد كه روح در آن بدمد، ولي او نمي‌تواند».(1)
باز از امام صادق(ع) نقل شده كه: «هر كس صورتي را ايجاد كند، به او دستور مي دهند كه روح در آن بدمد، ولي نمي تواند، در نتيجه عذاب مي شود».(2)
علي بن جعفر از برادرش امام موسي بن جعفر(ع) دربارة تمثال پرسيد كه آيا مي‌توان با آن بازي كرد، حضرت فرمود: نه.(3)
فقها از اين روايات به قرينة اين كه به او دستور داده مي شود در آن بدمد و آن را زنده گرداند، استفاده كرده اند:
1ـ بايد تمثال جسم و مجسّمه باشد،‌ نه نقش و نقاشي.
2ـ بايد تمثال (مجسمه) از انسان يا حيوان (ذي روح) باشد.
بنابراين مجسمة درخت يا اجسامي كه روح در آن ها نيست،‌ اشكالي ندارد.
3ـ بايد مجسمة انسان يا حيوان، كامل باشد. بنابراين اگر مجسمه كامل نباشد، مثلاً مجسمة انساني را به طور ناقص درست كنند و بسازند، اشكالي ندارد.
4ـ در اين روايات بحث از ايجاد كردن و تصوير شده، بنابراين مقصود ساختن مجسمه است، نه خريد و فروش يا نگهداري آن.
از اين رو فقها با در نظر گرفتن مطالبي كه از روايات استفاده شد، فتوا به حرمت ساخت مجسمه داده اند.
تا اين جا مبنا و مدرك فتواي فقها را ذكر كرديم. البته دليلي به نام اجماع را نيز در اين مسئله ذكر كرده اند.(4)
سؤال: چرا پيامبر از تصوير صُوَر و تماثيل نهي فرمود؟ چه اشكالي داشته و چه فسادي بر آن مترتب مي شده است؟
جواب قطعي روشن نيست، ولي دو احتمال قابل تصور و تعقل است:
1ـ ساخت مجسمة انسان و حيوان تداعي بت و بت پرستي مي كرده، مخصوصاً در آن زمان كه تازه از شرّبت و بت پرستي خلاص شده بودند. اگر مسلمانان دست به ساختن مجسمة انسان و حيوان مي زدند، دوباره شائبة بت پرستي در اذهان زنده مي‌شد. از اين رو پيامبر به شدت از آن نهي كرد. پيامبر(ص) به علي(ع) فرمود: «لا تدع صورةً إلاّ محوتها؛ هر صورتي را كه يافتي، آن را محو و نابود كن».(5)
2ـ اصولاً اسلام با آنچه كه براي انسان و كمال او مفيد نيست و احياناً‌ انسان را به راهي غير عبوديت مي كشاند و او را به دنيا مشغول مي نمايد و از خدا غافل مي سازد، مخالف است. از اين رو برخي از بازي ها، موسيقي،‌ شطرنج، مجسمه،‌ ساختن تزيين قبر،‌ نقش و نگار در مساجد و حتي در خانه ها در اسلام تحريم شده يا مكروه است. در عين حال مي تواند دلايل ديگري نيز در اين مسئله وجود داشته باشد كه از ديد ما مخفي است.
البته اين مطالب هم در ساختن و هم در خريد و فروش و هم در نگهداري جريان پيدا مي كند. امّا بايد فقهاي عظام در اين مورد بحث و كنكاش بيشتري به عمل آورند و ملاكي را به دست دهند كه اين گونه مطالب باعث تحريم يا كراهت مي شود؟ فقهاي عظام فقط بر اساس ظاهر روايات فتوا داده اند گرچه برخي از آنان ساختن مجسمه‌هاي ارزشي و فرهنگي يا مجسمه‌هاي ناقص را مجاز دانسته اند.(6)
پی‌نوشت‌ها:
1. وسائل الشيعه، ج 12، ص 220، باب 94 از ابواب مايكتسب به.
2. همان.
3. همان.
4. محمد حسن نجفي،‌ جواهر الكلام، ج 22،‌ ص 41.
5. جواهر الكلام، ج 22، ‌ص 43.
6. توضيح المسائل مراجع، ج 2، مسئلة 2069 و ذيل آن.

 

اگر پاسور به قمار کشیده نشود و فقط و بازی باشد ،حرام است؟

پرسش:
 اگر پاسور به قمار كشيده نشود و فقط به عنوان بازي مطرح شود، حرام است؟
پاسخ :

با سلام و عرض ادب و احترام 

مبناي حرمت انواع بازي ها دو چيز است:
1 – ابزار قمار بودن،
2 – برد و باخت.
در صورت اوّل اگر ثابت شود، وسيله بازي ، جزء وسايل قمار است، يعني از اوّل كه اين وسيله ايجاد شد، براي قمار بوده و الان نيز به عنوان ابزار قمار شناخته مي شود، بازي با آن حرام است، چه برد و باخت باشد و چه نباشد. علت اين حكم رواياتي است كه در اين موارد ذكر شده است.
در صورت دوم، بازي فوتبال يا بازي هاي كامپيوتري، با شرط برد و باخت و قمار، حرام محسوب مي شوند.
بنابراين اگر پاسور، وسيله قمار شمرده شود، بازي با آن در هر صورت حرام است.
اما معمولا پاسورهايي كه براي بچه ها درست شده و جهت سر گرمي و بازي آنها است، وسيله قمار محسوب نمي شود و بازي با آن بدون برد و باخت اشكال ندارد.
در صورتي كه پاسور پيشتر به عنوان ابزار قمار محسوب مي شده، ولي امروزه ديگر از حالت قمار بودن خارج شده (مانند شطرنج) بازي با آن اشكال ندارد

 

آیا زیارتنامه یا تلاوت قرآن را می شود فقط به زبان فارسی خواند؟

پرسش:
آيا زيارتنامة ائمة اطهار و تلاوت قرآن كريم را مي شود فقط به زبان فارسي خواند؟
پاسخ :

با سلام و ادب

خدمت شما عرض کنم که خواندن ترجمه قرآن كريم اشكال ندارد، ولي ثواب قرائت قرآن را ندارد. اولياي ديني تأكيد داشته اند كه مسلمانان قرآن را از روي قرآن بخوانند، تا جايي كه فرموده اند:
اگر كسي حافظ قرآن هم باشد، باز بهتر است قرآن را از رو تلاوت كند تا ثواب بيشتري نصيبش گردد.
يكي از حكمت هاي آن مي تواند اين باشد كه حضرات معصومان (ع) خواستند مسلمانان مسلط بر قرآن باشند و بدين وسيله از تحريف آن جلوگيري شود.
اسحاق بن عمار گويد: به حضرت صادق (ع) عرض كردم: حافظ قرآنم ، از حفظ بخوانم يا از رو؟ حضرت فرمود: «از روي قرآن بخوان كه افضل است. آيا نمي داني كه نگاه به قرآن عبادت است».(1) حضرت صادق (ع) فرمود: «قرآن را از روي قرآن خواندن عذاب والدين را تخفيف مي دهد، گرچه والدين كافر باشند».(2) در عين حال انسان بايد به ترجمه و حتي تفسير آيات مراجعه نمايد و از آن ها درس زندگي بياموزد. خواندن دعاها نيز به همين صورت است.
خواندن ترجمه زيارتنامه ها اگر چه اشكال ندارد، ولي بهتر است زيارت عربي خوانده شود، چون زيارت عربي همان الفاظي است كه از زبان امام معصوم صادر شده است. گاه ترجمه فارسي آن مفاهيم عالي را نمي رساند. در عين حال انسان مي تواند در حال زيارت، با زبان حال خود و يا هر زباني ، با آن ها سخن گويد. زيارت امامان معصوم (ع) علاوه بر رسيدن به پاداش اخروي ، جهت ارتباط با آن ها و نزديك تر شدن به ساحت مقدسشان مي باشد.
پارسي گو گرچه تازي خوشتر است                          عشق را خود صد زبان ديگر است
پي نوشت ها :
1 – اصول كافي ، ج2، ص 613، حديث 5.
2 – همان، حديث 4.

آیا مسلمان جایز است دست دیگران را ببوسد؟

پرسش:

 آيا براى فرد مسلمان جايز است دست ديگران را ببوسد يا به علامت تعظيم خم شود، البته خم شدن براى احترام و ابراز علاقه باشد، نه مثل تعظيم در مقابل عظمت خدا؟
پاسخ :

با سلام و عرض ادب و احترام 

بوسيدن دست ديگران و خم شدن به نشانه تعظيم، بدون دليل و جواز شرعى، كار درستى نيست، مگر در مورد پيامبر(ص) اولياى دين و علماى بزرگ. امام صادق(ع) فرمود: «سر و دست كسى بوسيده نمى‏ شود مگر رسول خدا(ص) و يا كسى كه از او رسول گرامى اسلام اراده شود»(1) يعنى مى‏ توان دست فرزندان پيامبر و علما و پيشوايان دين را به عنوان پيامبر و احترام به او بوسيد.
از جمله آداب معاشرت كه دين اسلام روى آن تأكيد بسيارى كرده، مصافحه (دست دادن)، معانقه (يكديگر را در آغوش كشيدن) و خم شدن در حدّ معقول است كه به درجه تعظيم نرسد. شهيد (ره) (يكى از علماى بزرگ قرون گذشته) فرمود: «جايز است بزرگداشت مؤمن به آن چه مقتضى حال و زمان است، اگر چه سابقه ‏اى نزد پيشينيان نداشته باشد، به خاطر دلالت عمومات (آيه و روايات) اما آيه كه خداوند فرمود:
«و ذلك و من يعظّم شعائر الله فانها من تقوى القلوب؛ آرى كسانى كه شعاير خدا را بزرگ مى‏ شمارند كارشان نشان پرهيزكارى دلهايشان باشد»(2) ونيز به فرموده پيامبر كه: «كينه و حسد نورزيد؛ پشت به هم نكنيد؛ ارتباط را قطع نكنيد و بندگان خدا باشيد، در حالى كه برادر هستيد». به همين مناسبت جايز است ايستادن به عنوان احترام و خم شدن به مقدار لازم در مقابل مؤمن و مانند آن (3).
اگر كسى براى ورود مؤمنى از جايش برخيزد و در مقابل او كمى به عنوان احترام و تعظيم خم شود، ايرادى ندارد، به شرط آن كه بدعتى نباشد و يا با نص صريح و سنت رويارويى نداشته باشد.
مرجع شما مى‏ فرمايند: «بوسيدن دست پيامبر و اولياى دين و نيز استاد اشكالى ندارد»(4)، چون از آن براى تعظيم شعائر خدا استفاده مى‏ شود».
پى ‏نوشت‏ها:
1 - بحارالانوار، ج 73، ص 37، ح 35.
2 - حج (22) آيه 32.
3 - بحارالانوار، ج 73، ص 38.
4 - آيت الله مكارم شيرازى، استفتائات  جديد، ج 1

Publish modules to the "offcanvas" position.