آيا گوش دادن به غيبت فردي كه او را نمي شناسيم گناه است؟

پرسش:

 آيا گوش دادن به غيبت فردي كه او را نمي شناسيم گناه محسوب مي شود؟

پاسخ:

با سلام و عرض ادب و احترام 

برخى معتقدند كه اگر پشت سر كسى كه طرف مقابل هرگز او را نديده و شايد هم نبيند حرف بزنند، غيبت محسوب نمى‏شود. آيا اين كار درستى است؟
اگر شخصى كه از او غيبت مى‏ شود، شناخته شده باشد، غيبت است، يعنى دو طرف غيبت كننده و كسى كه غيبت را مى‏ شنوند، شخص را بشناسند. در غير اين صورت غيبتى واقع نمى‏شود.
علماى اخلاق علاوه بر ذكر شرطهاى متعدد در تصديق غيبت مى‏ نويسند: «شخص مورد غيبت مشخص باشد چه با ذكر نام و سایر مشخصات يا با اشاره و كنايه، به طورى كه شنونده، طرف را بشناسد. پس، اگر كلّى و نامعلوم باشد و يا آن كه شنونده او را نشناسد، غيبت محسوب نمى‏شود».(1)
در عين حال بدزبانى و مسخره كردن مردم، مورد مذمت و نكوهش شديد قرآن و معصومين(ع) قرار گرفته است.
خداوند مى‏فرمايد: «واى بر هر عيب جوى مسخره كننده»(2)
مولاى متقيان امام على(ع) فرمود: «آن كس كه زياد سخن مى‏گويد، زياد اشتباه مى‏كند و آن كس كه زياد اشتباه مى‏كند، حياءش كم مى‏شود و كسى كه حياءش كم شد، پارسايى اش نقصان مى‏گيرد و كسى كه پارسايى اش نقصان گرفت، قلبش مى‏ميرد و كسى كه قلبش بميرد، وارد جهنم مى‏شود».(3)
در هر حال پشت سر اين و آن حرف زدن و مسخره كردن افراد ناشناس هر چند غيبت محسوب نشود، اما از هرزه گويى جدا نيست.
زبان هرزه گو صاحبش را بدنام كرده و عاقبتش را خراب مى‏كند.
پى نوشت‏ها:
1. محمد رضا مهدوى كنى، اخلاق عملى، ص 141.
2. سوره همزه (104) آيه 1.
3. نهج البلاغه فيض الاسلام، ص 1240، خطبه 341.

احکام و قوانین مرگ مغزي و پيوند اعضا ؟

پر سش: 

 ضمن توضيح مرگ مغزي در حقوق جمهوري اسلامي ايران منابعي را در اين موضوع معرفي نماييد 

پاسخ:

با سلام و عرض ادب و احترام 

يكي از مسايل جديد كه با انقلاب در تحقيقات علمي و اكتشاف‌هاي جديد پزشكي در قرن بيستم در زمينه علوم پزشكي به وجود آمده است‌، مسألة مرگ مغزي افراد و پيوند اعضا در اين هنگام است‌. در اين پاسخ نامه به اختصار به ابعادي از اين مسأله اشاره مي‌كنيم‌:
حيات و مرگ از منظر قرآن كريم و روايات‌
قرآن كريم در آيات بسياري از دو پديدة حيات و مرگ كه عجيب‌ترين پديده‌هاي عالم آفرينش است‌، سخن به ميان آورده است‌. از جمله اين كه "حيات و مرگ به دست خدا است‌"(ملك‌،2) و اوست كه جان مي‌دهد و جان مي‌گيرد"(بقره‌،258).
در منطق قرآن حيات مطلقاً فيضي عالي و بالاتر از افق جسم محسوس است‌. از آيات و روايات استفاده مي‌شود كه حيات در انسان با نفخ روح آغاز و مرگ با جدا شدن روح از بدن واقع مي‌شود.
مرگ مغزي‌
در قوانين پزشكي‌، مرگ مغزي به "توقف غير قابل بازگشت همة اعمال مغزي‌" تعريف شده است‌. اين تعريف دو نكته مهم دارد:
1. لازم است علتي واضح و روشن بر غير قابل بازگشت بودن اعمال مغز وجود داشته باشد، مانند اصابت گلوله به جمجمه يا متلاشي شدن آن بر اثر تصادف و...
2. بايد همة كاركردهاي مغز; يعني اعمال مخ (نيم‌كره‌هاي مغزي‌) و ساقة مغز دچار وقفه شده و همه واكنش‌هاي ساقه مغز مختل شده باشد.
بر اساس نظر پزشكان متخصص‌، اين حالت با چهار يا پنج دقيقه وقفه در رساندن خون و اكسيژن به مغز انسان‌، پديد مي‌آيد. در چنين وضعيتي پزشكان معتقدند، هيچ گونه اميدي براي بازگشت به زندگي وجود ندارد.
مراحل حيات‌
حيات آدمي كه فقدان آن مرگ ناميده مي‌شود، داراي مراحلي است‌:
1. حيات انسان در حال بيداري همراه حس‌، حركت و شعور;
2. حيات جسدي به هنگام خواب با مراتب متفاوت‌;
3. حيات عضوي يا همان باقي ماندن حيات در برخي اعضاي بدن پس از از بين رفتن مراكز عالي مغز كه مي‌توان از آن به حيات نباتي تعبير كرد.
4. حيات بافتي كه در سلول‌هاي بدن انسان موجود است‌;
5. حيات سلولي كه در آزمايشگاه‌ها يك سلول را در ظروف شيشه‌اي نگه مي‌دارند.
رابطه روح و بدن‌
بشر از زمان‌هاي بسيار دور علاقه‌مند به شناسايي حقيقت روح و رابطة بين روح و بدن خود بوده است‌. برخي قلب انسان را كانون روح حيواني مي‌دانند و حيات را منوط به كاركرد قلب مي‌دانند. گروه بيشتري از دانشمندان‌، برآنند كه روح انساني گوهر مجرد از ماده و عوارض جسماني است و تعلق آن به بدن‌، تعلق تدبير و تصرف است و بس‌، و بدن تحت تأثير مستقيم آن قرار دارد. وظيفه‌اي هم كه روح بر حسب توصيف آثارش بر عهده دارد، در واقع همان وظيفه‌اي است كه بنابر تصريح‌هاي پزشكان معاصر، مراكز عالي مغز بر عهده دارند و در واقع مغز محل و مركز پذيرش آثار نفس انساني و ابزار كار روح است و روح با مراكز عالي مغز بر بدن انسان تأثير مي‌گذارد و در قلمرو بدن حكم مي‌راند.
زمان جدا شدن روح از بدن‌
بر اساس نظريه كانون بودن قلب براي روح‌، تا هنگامي كه قلب انسان كار مي‌كند، روح از بدن خارج نشده و به فرد حادثه ديده ، ميّت گفته نمي‌شود.
اما بر اساس نظريه دوم‌، هر گاه مراكز عالي مغز بميرد، روح از بدن جدا مي‌شود، چون با مرگ مراكز عالي مغز، استعداد و قابليت لازم براي تصرف روح در بدن زايل مي‌شود و صرفاً حيات نباتي (گیاهی) براي انسان باقي مي‌ماند. از اين رو، تنها فقهايي كه اين نظريه را پذيرفتند پيوند اعضا را با مرگ مغزي اجازه دادند.
در قانون جمهوری اسلامی ایران نیز پیوند اعضا از کسی که دچار مرگ مغزی شده و کارشناسان خبره آن را تأیید کرده باشند ، در صورتی که بیمار قبل از مرگ مغزی وصیت کرده باشد ، یا ولی میت موافقت نماید ، جایز دانسته شده است.
این قانون در فروردین سال 1379 تصویب شده است.
در این رابطه به کتاب پیوند اعضا از بیماران فوت شده و مرگ مغزی ، اسماعیل آقا بابایی ، انتشارات علوم و فرهنگ اسلامی ص 215 ، نیز مرگ مغزي و پيوند اعضا از ديدگاه فقه و حقوق‌، حسين حبيبي‌، ص 37ـ59، مركز انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم مراجعه کنید در ضمن به کتاب های استفتا از مراجع عظام نیز برای بیان حکم شرعی مراجعه شود ‌.

 

اگر کسی به ضرورت قسم دروغ بخورد چه حکمی دارد ؟

پرسش:

اگر کسی برای نجات زندگی اش از متلاشی شدنو برای التیام فکر همسرش وجلب اطمینان او وبازگرداندن آرامش به زندگی ونجات زندگی اش از یک بحران جدی به درخواست همسرش قسم دروغ بخورد ویا دست روی قرآن بگذارد چه حکمی دارد وچگونه می توان آنرا جبران کرد؟

پاسخ:

با سلام و عرض ادب و احترام 

اگر برای جلوگیری از هم پاشیده شدن زندگی باشد ، اشکال ندارد . (1)
اما مواردی مثل التیام فکر همسر و جلب اطمینان و... دروغ گفتن جای اشکال دارد و دست روی قرآن گذاشتن جایز نیست.


1 توضیح المسائل مراجع،ج2، مسئله2675 .

انسان اموال را وقف کند بهتر است یا صرف ساخت مسجد و....نماید ؟

پرسش: 

اگر انسان مال را وقف كند بهتر است يا اينكه مال را صرف مسجد سازي كند و اگر كسي اين مال را تا روز قيامت وقف كند ولي متولي در انجام آن كوتاهي كند آيا خداوند ثواب آن را تا روزقيامت می نویسد ؟ 

 پاسخ: 

با سلام و عرض ادب و احترام 

اگر کسی مالی را وقف کند باید متعلق وقف را معین کند یعنی معین کند که این مال در چه مورد و برای چه چیزی وقف کرده است وفقط این که بگوید این مال را وقف کردم کافی نیست ؛ بنابراین باید معین کند که این مال را وقف ساختن مسجد یا حسینیه یا مدرسه یا ... می کند . نیز باید متولی معین کند یا به اداره اوقاف بسپارد تا طبق وقف عمل نمایند . حال اگر متولی کوتاهی کند برای وقف کننده گناهی نیست و او به ثواب خود رسیده است .

 

مصرف گوشتهایی که اسلامی نیست چه جکمی دارد ؟

پرسش: 

من مسلمان هستم و در ارمنستان تحصيل ميكنم. مصرف گوشت هاي اين جا كه ذبح اسلامي نيست براي ما  چه حكمي دارد؟ 

پاسخ : 

برادر گرامی ! با عرض سلام و آرزوی توفیقات الهی برای شما

 مصرف گوشت و پى و چرمى كه از دست مسلمان گرفته شود حلال است. اگر افراد مسلمانی که در ارمنستان زندگی می کنند حيوانات را خود ذبح كنند یا بدانند که مسلمانان آن را ذبح کرده اند، مصرف آن ها حلال است ولی اگر افراد غیر مسلمان ذبح کنند یا بکشند ، حلال نیست.1
1 توضيح المسائل مراجع، ج2، مسئلة‌ 2062 و ذیل آن .

Publish modules to the "offcanvas" position.