پرسش:
چرا در اسلام، دوستي با جنس مخالف، مكروه است؟
پاسخ:
با سلام و ادب
يكي از نيرومندترين و سركشترين قواي انسان، غريزه جنسي است كه سه گونه با آن برخورد شده است: 1. سركوب آن; 2. رهايي بي قيد و بند آن; 3. اشباع اين غريزه از راه حلال و به طور قانونمند.
روشن است كه سركوب غريزه، آثار مخرّب رواني و اجتماعي به بار ميآورد، چنان كه، لجام گسيختگي نيز، آثار ويرانگرتري بر اجتماع ميگذارد، دانشمندان امروزه انواع و اقسامي از بيماري رواني كه بر اثر طغيان اين غريزه و تن در دادن به انواع آلودگيهاي جنسي و محيطهاي كثيف، به وجود ميآيد را در كتب خود شرح دادهاند.
تاريخ، اين حقيقت را كه اشباع غريزة جنسي، در حدّ متعادل و مشروع، عين سلامت است و زماني كه از اين حدّ بگذرد، به نوعي بيماري جنون جنسي ميانجامد، به ما گوشزد مينمايد.(تفسير نمونه، آيت اللّه مكارم شيرازي و ديگران، ج 17، ص 289، دارالكتب الاسلامية.)
دين مبين اسلام با در نظر گرفتن حقيقت، نه راه اوّل، يعني مبارزه با اين غريزه نيرومند و نه راه دوم، يعني بي بند و باري جنسي، را پيشنهاد نميكند و راه حلّ منطقي را ارضاي حلال و قانونمند اين غريزه، ميداند.
بر اين اساس، هر گامي كه در راه بي بند و باري اخلاقي، برداشته شود، از نظر اسلام محكوم است و ما نمونههاي فراواني از آن را ميتوانيم مشاهده كنيم; براي مثال قرآن، از نگاه و چشم شروع ميكند و ميفرمايد كه انسان حتي در نگاه هم نميتواند بي كنترل باشد: "قُل لِّلْمُؤْمِنِينَ يَغُضُّواْ مِنْ أَبْصَـَرِهِم;(نور،30) به مؤمنان بگو چشمهاي خود را ]از نگاه به نامحرم[ فرو گيرند."
همچنين در سخن گفتن نيز، مراعات حريم عفاف را متذكّر ميشود: "فَلاَ تَخْضَعْنَ بِالْقَوْل;(احزاب،32) به گونهاي هوسانگيز سخن نگوييد." و دوستي و اختلاط با جنس مخالف را زمينهساز گناه و فساد است و گوهر و استعدادهاي انسان را به تباهي كشيده و جامعه را دچار سقوط و زوال ميكند، از سوي اسلام حرام و ممنوع شده است، تا جامعه به سير الهي و اصلي خود، باقي بماند.
قرآن ميفرمايد: "وَ الَّذِينَ هُمْ لِفُرُوجِهِمْ حَـَفِظُون # إِلآ عَلَيََّ أَزْوَ َجِهِمْ أَوْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَـَنُهُمْ فَإِنَّهُمْ غَيْرُ مَلُومِين # فَمَنِ ابْتَغَيَ وَرَآءَ ذَ َلِكَ فَأُوْلَغكَ هُمُ الْعَادُونَ ;(مؤمنون،5ـ7) و آنها كه دامان خود را از آلودگي و بي عفتي حفظ ميكنند، و تنها آميزش جنسي با همسران و كنيزانشان دارند; در بهرهگيري از آنها ملامت نميشوند و هر كس غير از اين طلب كند، متجاوزگر است." اين آيه ممكن است اشاره به طرز فكر غلطي باشد كه براي مسيحيت، انحرافي پيدا شده كه هر گونه آميزش جنسي را، خلاف شأن انسان ميپندارد. امكان ندارد خدا غريزهاي در انسان بيافريند و بعد به كلي آن را تحريم نمايد.(تفسير نمونه، آيت اللّه مكارم شيرازي و ديگران، ج 14، ص 198، دارالكتب الاسلامية.)
بر اين اساس، اسلام، دوستي با جنس مخالف را تحريم و ممنوع كرده است..
چرا در اسلام، دوستي با جنس مخالف، مكروه است؟
پاسخ:
با سلام و ادب
يكي از نيرومندترين و سركشترين قواي انسان، غريزه جنسي است كه سه گونه با آن برخورد شده است: 1. سركوب آن; 2. رهايي بي قيد و بند آن; 3. اشباع اين غريزه از راه حلال و به طور قانونمند.
روشن است كه سركوب غريزه، آثار مخرّب رواني و اجتماعي به بار ميآورد، چنان كه، لجام گسيختگي نيز، آثار ويرانگرتري بر اجتماع ميگذارد، دانشمندان امروزه انواع و اقسامي از بيماري رواني كه بر اثر طغيان اين غريزه و تن در دادن به انواع آلودگيهاي جنسي و محيطهاي كثيف، به وجود ميآيد را در كتب خود شرح دادهاند.
تاريخ، اين حقيقت را كه اشباع غريزة جنسي، در حدّ متعادل و مشروع، عين سلامت است و زماني كه از اين حدّ بگذرد، به نوعي بيماري جنون جنسي ميانجامد، به ما گوشزد مينمايد.(تفسير نمونه، آيت اللّه مكارم شيرازي و ديگران، ج 17، ص 289، دارالكتب الاسلامية.)
دين مبين اسلام با در نظر گرفتن حقيقت، نه راه اوّل، يعني مبارزه با اين غريزه نيرومند و نه راه دوم، يعني بي بند و باري جنسي، را پيشنهاد نميكند و راه حلّ منطقي را ارضاي حلال و قانونمند اين غريزه، ميداند.
بر اين اساس، هر گامي كه در راه بي بند و باري اخلاقي، برداشته شود، از نظر اسلام محكوم است و ما نمونههاي فراواني از آن را ميتوانيم مشاهده كنيم; براي مثال قرآن، از نگاه و چشم شروع ميكند و ميفرمايد كه انسان حتي در نگاه هم نميتواند بي كنترل باشد: "قُل لِّلْمُؤْمِنِينَ يَغُضُّواْ مِنْ أَبْصَـَرِهِم;(نور،30) به مؤمنان بگو چشمهاي خود را ]از نگاه به نامحرم[ فرو گيرند."
همچنين در سخن گفتن نيز، مراعات حريم عفاف را متذكّر ميشود: "فَلاَ تَخْضَعْنَ بِالْقَوْل;(احزاب،32) به گونهاي هوسانگيز سخن نگوييد." و دوستي و اختلاط با جنس مخالف را زمينهساز گناه و فساد است و گوهر و استعدادهاي انسان را به تباهي كشيده و جامعه را دچار سقوط و زوال ميكند، از سوي اسلام حرام و ممنوع شده است، تا جامعه به سير الهي و اصلي خود، باقي بماند.
قرآن ميفرمايد: "وَ الَّذِينَ هُمْ لِفُرُوجِهِمْ حَـَفِظُون # إِلآ عَلَيََّ أَزْوَ َجِهِمْ أَوْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَـَنُهُمْ فَإِنَّهُمْ غَيْرُ مَلُومِين # فَمَنِ ابْتَغَيَ وَرَآءَ ذَ َلِكَ فَأُوْلَغكَ هُمُ الْعَادُونَ ;(مؤمنون،5ـ7) و آنها كه دامان خود را از آلودگي و بي عفتي حفظ ميكنند، و تنها آميزش جنسي با همسران و كنيزانشان دارند; در بهرهگيري از آنها ملامت نميشوند و هر كس غير از اين طلب كند، متجاوزگر است." اين آيه ممكن است اشاره به طرز فكر غلطي باشد كه براي مسيحيت، انحرافي پيدا شده كه هر گونه آميزش جنسي را، خلاف شأن انسان ميپندارد. امكان ندارد خدا غريزهاي در انسان بيافريند و بعد به كلي آن را تحريم نمايد.(تفسير نمونه، آيت اللّه مكارم شيرازي و ديگران، ج 14، ص 198، دارالكتب الاسلامية.)
بر اين اساس، اسلام، دوستي با جنس مخالف را تحريم و ممنوع كرده است..