پرسش:
صفا و مروه در كجاست؟ و علت اهميت آن چيست؟ و فلسفه سعى ميان صفا و مروه چيست؟
پاسخ:
با سلام و عرض ادب
صفا و مروه دو كوهى است كه در مكه قرار دارد،در بعضى روايات آمده است كه پس از هبوط حضرت آدم و حوا از بهشت به زمين، هر دو در مكه فرود آمدند. حضرت آدم بر كوه صفا و حضرت حوا بر كوه مروه فرود آمدند؛ همان دو كوهى كه حاجيان هفت بار بين آن دو مى روند و باز مى گردند.
علامه طباطبايى، قرآن شناس معاصر در اين باره مى گويد:
كوه صفا را از آن جهت به اين نام خوانده اند كه صفى اللّه، يعنى برگزيده خدا (حضرت آدم) بر آن فرود آمد، و كوه مروه را از آن رو به اين نام ناميده اند كه مرأة يعنى زن (همسر حضرت آدم) بر آن فرود آمد.[1]
خداوند متعال در آيه 158 مى فرمايد: (إنّ الصّفا و المَروةَ مِن شَعآئِر اللّهِ ...؛ صفا و مروه از شعائر و نشانه هاى خداست)در شأن نزول اين آيه در بسيارى از رواياتى كه از طريق شيعه و اهل تسنن نقل شده چنين مى خوانيم: در عصر جاهليت، مشركان در بالاى
كوه صفا، بتى به نام «اساف» و بر كوه «مروه»، بت ديگرى به نام «نائله» نصب كرده بودند و هنگام «سعى» از اين دو كوه بالا مى رفتند و براى تبرك با دست خود آن ها را مسح مى كردند. مسلمانان به سبب اين موضوع از سعى ميان «صفا» و «مروه» كراهت داشتند و تصور مى كردند اين يك عمل جاهلى است. هنگامى كه رسول اكرم(صلى الله عليه وآله وسلم) آمد، عده اى نزد آن حضرت آمده، عرض كردند: «اى رسول خدا! سعى اى كه مردم در صفا و مروه مى كنند به واسطه اين دو بت است و اين موضوع از شعائر الهى نيست؛ در اين موقع، خداوند متعال اين آيه شريف را نازل فرمود و به آنان تفهيم كرد كه «صفا» و «مروه» از شعائر خداوند است و اگر مردم نادان، آن ها را آلوده كرده اند، دليل اين نيست كه مسلمانان از سعى در ميان اين دو خوددارى كنند.
از امام صادق(عليه السلام) روايت شده كه فرمود: سعى ميان صفا و مروه بدان سبب مقرر گرديد كه ابليس بر ابراهيم(عليه السلام) نمايان شد، جبرئيل به ابراهيم دستور داد كه بر او حمله كند و او حمله كرد و ابليس فرار كرد و ابراهيم در پى او دويد، از اين جهت سعى ميان صفا و مروه سنت شد.[2]
امام صادق(عليه السلام) مى فرمايد: خداوند، سعى ميان صفا و مروه را براى ذلّت و خوارى گردن كشان قرار داده است.[3] برخى ديگر از اسرار سعى در پاسخ هاى قبلى گذشت.
[1]. الميزان، ج 1، ص 139.
[2]. علل الشرائع، شيخ صدوق، ج 2، ص 432.
[3]. كافى، كلينى، ج 4، ص 434.
منبع: maarefquran.com