1. فاطمه زهرا
  2. اعتقادات و کلام
  3. Tuesday, 18 March 2014
  4.  Subscribe via email
بسم الله الرحمن الرحیم
باسلام
دوستی دارم که به خدا اعتقاد ندارد و دلیلش برای این اعتقادش این است که اگر خدایی وجود که دارای صفات برگزیده از جمله عدل است پس چرا در عالم خلقت این عدالت وجود ندارد به طور مثال بعضی افراد در رفاه کامل هستن و بعضی در شرایط بسیار سخت زندگی می کنند، پس عدالتی در جهان حاکم نیست پس خدایی وجود ندارد.
حال اگر برای شما مقدور است چند کتاب راجع به خداشناسی و معاد و مسئله حجاب و نماز معرفی کنید تا بتوانم به او کمکی کرده باشم.
باسپاس
Comment
There are no comments made yet.
Accepted Answer Pending Moderation
0
Votes
Undo
ممنونم از وقتی که گذاشتید. خیلی مفید بود با تشکر
Comment
There are no comments made yet.
  1. more than a month ago
  2. اعتقادات و کلام
  3. # 1
Accepted Answer Pending Moderation
0
Votes
Undo
در باب «عدل الهي» مي توانيد به كتاب هاي ذيل مراجعه نماييد:
1. «عدل الهي» اثر شهيد مرتضي مطهري، انتشارات صدرا.
2. تفسير موضوعي «پيام قرآن» جلد4، بخش عدل الهي، اثر آيت الله مكارم شيرازي.
3. تفسير «منشور جاويد» ج1، آيت الله جعفر سبحاني، انتشارات توحيد، مراجعه شود به اصل هفتم و ششم كتاب.
4. كتاب «آموزش عقايد» ج1، آيت الله مصباح يزدي، بخش عدل الهي.
5. «الألهيات» ج1، آيت الله جعفرسبحاني.

این لینک از سایت ما هم سوال و جواب های خوبی دراره ببینید:
http://www.t-pasokhgoo.ir/%D8%A7%D8%B9%D8%AA%D9%82%D8%A7%D8%AF%DB%8C-%D8%A7%D8%B9%D8%AA%D9%82%D8%A7%D8%AF%D8%A7%D8%AA-%D8%AF%D8%B1-%D8%A7%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85-%DA%A9%D9%84%D8%A7%D9%85/%D8%AE%D8%AF%D8%A7%D8%B4%D9%86%D8%A7%D8%B3%DB%8C-%D8%A7%D9%84%D9%84%D9%87-%D8%B4%D9%86%D8%A7%D8%B3%DB%8C-%D9%85%D8%A8%D8%A7%D8%AD%D8%AB-%D8%AE%D8%AF%D8%A7%D8%B4%D9%86%D8%A7%D8%B3%DB%8C/%D8%B9%D8%AF%D9%84-%D8%A7%D9%84%D9%87%DB%8C-%D8%B9%D8%AF%D8%A7%D9%84%D8%AA-%D8%AE%D8%AF%D8%A7-%D8%A7%D8%AB%D8%A8%D8%A7%D8%AA-%D8%B9%D8%AF%D8%A7%D9%84%D8%AA-%D8%AE%D8%AF%D8%A7.html
اللهم عجل لولیک الفرج
Comment
There are no comments made yet.
  1. more than a month ago
  2. اعتقادات و کلام
  3. # 2
Accepted Answer Pending Moderation
0
Votes
Undo
سلام و ادب
این دوست شما باید دقت کنند که آنچه در نظام خلقت وجود دارد تفاوت است، نه تبعيض و آنچه مذموم است تبعيض است نه تفاوت. لازمه عدل الهي اين نيست كه همه انسانها مساوي و برابر باشند، مثلاً لازمه عدالت يك معلم اين نيست كه به همه دانشجويان نمره بيست بدهد، چه كوشا و چه تنبل را بطور يكسان تشويق يا تنبيه كند. معلم عادل آن است كه به هر دانشجويي به اندازه كوشش، لياقت و استحقاقش نمره بدهد. پس وجود تفاوت و نه تبعيض در عالم، جلوه‌اي از كمال عالم است، چنانكه زيبايي يك تابلوي نقاشي به اين است كه نقاش به بهترين شكل ممكن در آن رنگها را بكار ببرد.
براى فهم دقيق اين اشكال و جواب آن در ابتدا به معناى «عدل و ظلم» اشاره مى‏شود.
1- مفهوم عدل: معناى لغوى عدل، برابرى و برابر كردن است و در عرف به معناى رعايت حقوق ديگران در برابر ظلم (تجاوز به حقوق مردم)است. در تعريف عدل آمده است: اعطاء كل ذى حق حقه همچنين معانى ديگرى براى عدل ذكر شده است؛ ليكن معنايى از عدل كه به خداوند نسبت مى‏دهيم عبارت است از: «رعايت استحقاق‏ها در افاضه وجود و امتناع نكردن از افاضه و رحمت به آنچه امكان وجود يا كمال وجود دارد». بنابراين عدل خداوند عبارت است از فيض عام و بخشش گسترده در مورد همه موجوداتى كه امكان هستى يا كمال در هستى دارند؛ بدون هيچ‏گونه امساك يا تبعيضى.
در اينجا ممكن است سؤال شود: چرا در جهان تبعيض وجود دارد؛ چرا يكى سفيد است و ديگرى سياه؟ يكى زشت است و ديگرى زيبا؟ يكى سالم است و ديگرى ناقص؟
در پاسخ گفتنى است: آنچه در نظام خلقت وجود دارد، تفاوت است؛ نه تبعيض و آنچه مذموم مى‏باشد، تبعيض است نه تفاوت. لازمه عدل، برابر قرار دادن همه انسان‏ها يا همه اشيا نيست؛ مثلاً معلم عادل كسى نيست كه همه شاگردان را - خواه كوشا باشند و خواه تنبل - به طور يكسان مورد تشويق و توبيخ قرار دهد و قاضى عادل كسى نيست كه مال مورد نزاع را به طور مساوى بين طرفين دعوا تقسيم كند؛ بلكه معلم عادل، كسى است كه هر كدام از شاگردان را به اندازه استحقاقشان، ستايش يا نكوهش كند و قاضى عادل كسى است كه مال مورد نزاع را به صاحبش بدهد. پس مقتضاى حكمت و عدل الهى اين نيست كه همه مخلوقات را يكسان بيافريند؛ بلكه اقتضاى حكمت اين است كه جهان را به گونه‏اى بيافريند كه موجودات مختلف متناسب با هدف نهايى باشند.
در اين رابطه اجزاى عالم اشياء نبايد گسسته و جدا از يكديگر در نظر گرفت، بلكه بايد آنها را به صورت مجموعى كه هر عضو واقعاً و تكويناً جزء و عضو يك نظامند و در اين صورت هر امر جزيى و موردى بايد با نظام سنجيده شود. در يك مجموعه، هر جزء موقعيت خاصى دارد كه برحسب آن، كيفيت خاصى را دارا مى‏شود. جهان چون چشم و خط و خال و ابروست كه هر چيزى به جاى خويش نيكوست. اساساً اگر تفاوت وجود نداشته باشد، كثرت و تنوع نيز نخواهد بود و اگر كثرت و تنوع نباشد، ديگر مجموعه و نظام، مفهومى نخواهد داشت. در اينجا ممكن است سؤال شود كه چرا خداوند موجودات عالم را متفاوت و گوناگون و با ظرفيت‏هاى مختلف آفريده است؟ جواب اين است كه تفاوت موجودات ذاتى آن‏ها لازمه نظام على و معلولى عالم است.
توضيح اين كه در حكمت الهى اين بحث تحت عنوان «كيفيت صدور موجودات از ذات بارى» مطرح است. موضوع بحث اين است كه آيا اراده خدا به طور جداگانه به آفرينش موجودات تعلق مى‏گيرد؛ مثلاً اراده مى‏كند «الف» را مى‏آفريند و اراده ديگرى مى‏كند «ب» را مى‏آفريند و... يا آن كه همه اينها را با يك اراده واحد و بسيط ايجاد مى‏نمايد؟ دلايل عقلى و براهين فلسفى و نيز شواهدى از قرآن، بر درستى نظريه دوم دلالت دارد. به موجب اين نظريه - همه جهان - از آغاز تا انجام - با يك اراده الهى به وجود آمده است - قرآن مى‏فرمايد: إِنَّا كُلَّ شَيْ‏ءٍ خَلَقْناهُ بِقَدَرٍ * وَ ما أَمْرُنا إِلاَّ واحِدَةٌ؛ ما همه چيز را با اندازه و قدر مشخصى آفريده‏ايم و كار ما جز يكى نيست‏»، (قمر، آيه 49 و 50). به موجب اين عقيده، براى آفرينش نظام خاص و قانون و ترتيب معينى هست و اراده خدا به وجود اشياء عين اراده نظام است. از همين‏جاست كه قانون علت و معلوم و يا نظام اسباب و مسببات به وجود مى‏آيد. بدين معنا كه هر معلولى، علت خاصى و هر علتى، معلول مخصوص دارد. در حقيقت هر موجودى در نظام علت و معلول، جاى مشخص و مقام معلومى دارد؛ يعنى، آن معلول، معلول شى‏ء و معين و آن علت، علت شى‏ء معين است. نبودن نظام معين در بين موجودات، مستلزم اين است كه هر موجودى بتواند منشأ ايجاد هر چيزى بشود و نيز ممكن است هر چيزى از هر چيز ديگر به وجود آيد؛ مثلاً اثر يك شعله كبريت با اثر خورشيد برابرى كند. بنابراين ارتباط هر علت با معلول خودش و ارتباط هر معلول با علت خودش، از ذات علت و معلول برمى‏خيزد. معلول به تمام ذات، با علت مرتبط است و علت نيز با تمام ذات خود، منشأ صدور معلول است. پس مرتبه هر وجودى، عين ذات است و تخلف‏ناپذير است (مانند مراتب اعداد).
گفتنى است كه جهان طبيعت بر پايه اسباب و مسببات استوار است و اصطكاك و تزاحم در طبيعت آن نهفته است و تصوير ماده منهاى اين ويژگى، نفى وجود آن است. آتش در هر كجا باشد، اثر ويژه آن سوزاندن است؛ خواه در كلبه و مسجد باشد خواه در خانه و مغازه. بنابراين نمى‏توان انتظار داشت كه جهان ماده - خارج از نظام عليت - كارى را صورت دهد؛ مثلاً الكل فقط در فرد الكلى اثر بگذارد نه در نسل او. يا بيمارى سل فقط خود بيمار را از پاى درآورد و در محيط اثر نگذارد. چنين انتظارى از جهان طبيعت، انتظار بى‏جايى است و معناى آن اين است كه خداوند در آفرينش تنها به جهان مجردات اكتفا ورزد و اصولاً ماده را در هم پيچيده، اثرى از آن ظاهر نشود. اين خود مفسده عظيمى دارد كه نتيجه آن، ناديده گرفتن خيرات عظيمى است كه در اين بخش از هستى وجود دارد. البته ناگوارى‏هايى كه در محيط زندگى - به خصوص در بستگان و فرزندان به وجود مى‏آيد - معلول ناآگاهى انسان از قوانين طبيعت و يا احكام الهى است. طبق تحقيقات به عمل آمده، قسمت عظيمى از معلوليت‏هاى جسمى و روانى فرزندان، معلول ناآگاهى و احياناً بى‏مبالاتى والدين است. چه بسا انسان آگاه و مقيد به اصول زندگى، از اولاد سالم‏تر برخوردار مى‏شود. ولى در برابر اين واقعيت، عدل الهى ايجاب مى‏كند كه گرفتاران بى‏گناه را از طريق پاداشهاى اخروى، (بقره، آيه 155) و يا تخفيف در احكام، (نور، آيه 61) و مكلف ساختن ديگران در اعانت و همكارى با حادثه‏ديدگان و معلولان جبران سازد. درباره علل تفاوت‏ها در بين افراد بشر بايد دانست. تفاوت در كيفيت خلقت انسان‏ها نتيجه و لازمه حتمى نظام‏مندى و قانونمندى جهان هستى است. يعنى:
1) نظام خلقت نظام علت و معلول است. هيچ معلولى بدون علت به وجود نمى‏آيد و تخلف هيچ معلولى از علت تامه‏اش ممكن نيست (اصل ضرورت عِلّى).
2) رابطه علت و معلول داراى قوانين و قواعد معين است؛ يعنى چنان نيست كه از هر علتى، هر معلولى قابل ايجاد باشد.
به تعبير ديگر هر علت معيّنى معلول معيّنى دارد؛ مثلا از علف خوردن گوسفند، بوعلى سينا درست نمى‏شود و آمريكايى‏ها به خاطر خوردن قهوه، به كره ماه نرفتند (اصل سنخيت علت و معلول). اگر دو اصل فوق با ژرفكاوى دقيق فلسفى مورد بررسى قرار گيرد، مشخص خواهد شد بينا يا نابينا تولد يافتن يك فرد لازمه حتمى مجموعه عللى است كه در به وجود آوردن وى مؤثر بوده‏اند. در اين امور عوامل بسيار متعددى دخيل‏اند، حتى كيفيت آميزش والدين، زمان، مكان، روحيات و حالات روانى، وضعيت جسمى، نوع و مقدار غذاهايى كه مصرف كرده‏اند و... هر يك به سهم خود نقشى در كيفيت تكوين جنين ايفا مى‏كنند. در اين جا ممكن است سوال شود كه آيا خداوند نمى‏تواند با تفاوت چشمگيرى كه همه اين عوامل دارند، ولى تأثير همه را يكسان سازد؟ پاسخ آن است كه چنين چيزى سر از تناقض درمى‏آورد، زيرا لازمه آن اين است كه علت پديده‏اى محقق باشد، ولى تأثير نكند و علت بودن و تاثير نكردن تناقض‏آميز (Self Contradictory) است. و يا معلولى بدون علت پديد آيد، كه لازمه آن اين است كه كل طرح نظام آفرينش به هم بخورد، زيرا در اين صورت پديد آمدن هر چيز از هر امر نامربوطى محتمل مى‏شود و آن گاه است كه از علف خوردن گوسفند بايد ابوعلى سينا پديد آيد! براى آگاهى بيشتر ر.ك: عدل الهى، شهيد مطهرى، بحث راز تفاوت‏ها. در قيامت نيز خداوند هر كس را به اندازه نعمتى كه به او داده، بازخواست مى‏كند. در روايت است كه در قيامت سه ديوان براى هر فرد گشوده مى‏شود: ديوان حسنات، ديوان سيئات و ديوان نعمت‏ها. نيز در بحارالانوار، ج 81 ، ص 182 آمده است: خداوند از گناه كسى كه يك چشم و يا دو چشم خود را از دست داده است، بازخواست نمى‏كند. پس اگر كسى از نعمتى محروم است، در قبال آن از مزايايى و تخفيفاتى برخوردار است و به هر نحو ممكن عدالت برقرار است.
اللهم عجل لولیک الفرج
Comment
There are no comments made yet.
  1. more than a month ago
  2. اعتقادات و کلام
  3. # 3
  • Page :
  • 1


There are no replies made for this post yet.
Be one of the first to reply to this post!

دانــــــلود های مفیـــــــــــــــــــد

حمایت از سایت

برای حمایت از سایت لوگوی زیر را در سایت خود درج نمایید.