اهميت ماه رمضان
برخي از احکام اسلام، در بين اديان مشترک هستند و ريشه در دين حضرت ابراهيم (ع) دارند. مثلا سنت اعتکاف که يک سنت ابراهيمي است از عصر حضرت ابراهيم (ع) در همه اديان بوده است. چنانکه در تاريخ اديان داريم که حضرت مريم (س) سه روز معتکف بودند. حضرت زکريا هم سه روز معتکف بودند. در اسلام هم اين سنت وجود دارد که سه روز از ماه پر برکت رجب را معتکف مي شوند. پيامبر عظيم الشان اسلام (ص) 10روز آخر ماه مبارک رمضان را معتکف مي شدند، بنحوي که بسترشان را جمع مي کردند و ده شبانه روز در مسجد به عبادت مي پرداختند.
اما بعضي از احکام فقط اختصاص به يک دين دارد که نمونه آن روزه است.
روزه مختص به امت پيامبر (ص)
يکي از اصحاب حضرت امام جعفر صادق (ع) نقل مي کند که از حضرت شنيدم که فرمودند: « إِنَّ شَهْرَ رَمَضَانَ لَمْ يَفْرِضِ اللَّهُ صِيَامَهُ عَلَى أَحَدٍ مِنَ الْأُمَمِ قَبْلَنَا » خداوند روزه ي ماه مبارک رمضان را بر هيچ يک از امت هاي قبل از اسلام واجب نکرد. عرض کردم: يابن رسول الله! خداوند در قرآن کريم فرموده: " اي گروهي که ايمان آورده ايد، روزه بر شما واجب شد همانطور که قبل از شما هم واجب بود. " اما شما مي فرماييد که خداوند بر هيچ يک از امت هاي قبل از اسلام روزه را واجب نکرده است؟ امام (ع) فرمودند: « إِنَّمَا فَرَضَ اللَّهُ صِيَامَ شَهْرِ رَمَضَانَ عَلَى الْأَنْبِيَاءِ دُونَ الْأُمَمِ » خداوند روزه ماه مبارک رمضان را فقط بر انبياء گذشته واجب کرده بود و امت هاي ايشان تکليفي نسبت به روزه نداشتند. « فَفَضَّلَ بِهِ هَذِهِ الْأُمَّةَ وَ جَعَلَ صِيَامَهُ فَرْضاً عَلَى رَسُولِ اللَّهِ ص وَ عَلَى أُمَّتِهِ » خداوند به سبب وجود روزه در ماه مبارک رمضان، به امت اسلام برتري داده است و البته روزه ي اين ماه را هم بر پيامبر اکرم (ص) و هم بر امت ايشان واجب کرده است.
اکرامي همچون اکرام موسي کليم الله
در حديث قدسي آمده است که موسي کليم الله در مناجات خود، به ساحت اقدس اله عرض مي کند: « في مُناجاتِهِ قالَ يا رَبّ هَل أکرَمتَ اَحداً مِثلِ ما اَکرَمتَني؟ » خدايا آيا چنين اکرام ويژه اي به ديگران شده است؟ موسي کليم الله است، خداوند متعال به او مقام هم صحبتي با خود را عنايت کرده و به اين سبب اکرام شده است. لذا از خداوند مي پرسد: کسي را مثل من اکرام کرده اي؟ من موسي کليم الله هستم. من هم صحبت شما هستم، اين بزرگترين اکرامي است که شما در حق من کرده ايد. « قالَ الله تعالي إنّ لي عِباداً اُخرِجُه آخِرَ الزّمان وَ اُکرِمُهُ شَهرَ رَمَضان » خداوند مي فرمايد: از براي من بندگاني است که در آخر الزمان مي آيند و من آنها را بواسطه ماه مبارک رمضان اکرام مي کنم.
در اين حديث، اولاً مراد از آخر الزمان، امت پيامبر اسلام (ص) است چون آخرين پيامبر و فرستاده خداست، امت ايشان را اينگونه خطاب کرده است. ثانياً اکرام امت اسلام بواسطه ي ماه مبارک رمضان، نظير اکرامي است که خداوند به موسي کليم الله در خصوص هم صحبتي با خود کرده است.
ثمره آگاهي از حقيقت ماه رمضان
در حديثي از رسول اکرم (ص) آمده است: « لَوْ يَعْلَمُ الْعَبْدُ مَا فِي رَمَضَانَ لَوَدَّ أَنْ يَكُونَ رَمَضَانُ السَّنَةَ » اگر بندگان خدا بدانند چه حقيقتي در ماه مبارک رمضان گنجانده شده است، هر آينه آرزو مي کنند که تمام سال، ماه مبارک رمضان باشد.
روزه همسنگ و برابر ندارد
ابي عوامه از اصحاب رسول اکرم (ص) است که خدمت ايشان شرفياب شد و عرض کرد: به من يک دستور العمل بدهيد. حضرت فرمودند: « عَلَيکَ بِالصوم فإنه لا عِدلَ لَه و لا وَزنَ لَهُ لِثَوابِه » روزه بگير که در بين عبادات روزه همسنگ و برابر ندارد و هيچ ابزاري براي سنجش ثواب آن وجود ندارد. مراد از فرمايش حضرت اين است که ثواب روزه قابل محاسبه نيست. اين شخص بار ديگر از پيامبر دستور العمل خواست. حضرت دوباره فرمايش خود را تکرار کردند که روزه بگير که روزه معادل ندارد. تا سه بار پيامبر اين مطلب را تکرار کردند.
چرا روزه معادل ندارد؟
« قَالَ اللَّهُ تَعَالَى كُلُّ عَمَلٍ لِبَنِي آدَمَ الْحَسَنَةُ بِعَشْرِ أَمْثَالِهَا إِلَى سَبْعِمِائَةِ إِلَّا الصِّيَامَ » خداوند براي هر عمل عبادي از 10 برابر تا 700 برابر جزا مي دهد مگر روزه. در ادامه حديث آمده است که خداوند مي فرمايد: « فَإِنَّهُ لِي وَ أَنَا أُجْزَى بِهِ » روزه براي من است و من جزايش هستم. يعني پاداش آن بهشت نيست بلکه من هستم. اين توصيف ارزشمندي از روزه است.
دليل اين پاداش چيست؟
دليل اين پاداش، اخلاص روزه دار در انجام اين عمل عبادي است. روزه دار نه تنها در انظار عمومي بلکه در خلوت و تنهايي هم از مبطلات روزه امساک مي کند. اينجا مراعات چه کسي را مي کند؟ فقط خدا. به دليل خلوصي که در روزه وجود دارد خداوند مي فرمايد «أنا اُجزي به»؛ جزاي روزه، من هستم.
در حديث آمده که حضرت زهرا (س) مي فرمايند: « الصِّيَامَ تَثْبِيتاً لِلْإِخْلَاصِ » روزه ثابت کننده اخلاص روزه دار است.
در حديث ديگري پيامبر اکرم (ص) مي فرمايند: « لِکُلِّ شَيءٌ بابٌ وَ بابُ العِبادَة الصّوم» براي هر چيزي يک راهي وجود دارد و باب عبادت، روزه است. يعني اگر مي خواهيد وارد وادي عبادت الهي بشويد، بايد با روزه وارد شويد.
اما با تمام خصوصياتي که در مورد روزه بيان شد، يک سري عواملي وجود دارد که ارزش معنوي روزه را از بين مي برد. من مختصراً به اين عوامل اشاره مي کنم:
عوامل سقوط روزه:
1- غيبت
قال رسول الله (ص): « وَ مَنِ اغْتَابَ أَخَاهُ الْمُسْلِمَ بَطَلَ صَوْمُهُ وَ نُقِضَ وُضُوؤُهُ » کسي که غيبت برادر مسلمانش را کند روزه اش را باطل کرده و جنبه ملکوتي وضويش را از بين برده است، « فَإِنْ مَاتَ وَ هُوَ كَذَلِكَ مَاتَ وَ هُوَ مُسْتَحِلٌّ لِمَا حَرَّمَ اللَّهُ » و اگر در همان حال غيبت بميرد، در حاليکه حلال خدا را حرام کرده، مرده است.
يعني باعث تغيير دين خدا شده است. ابطال روزه و وضوء در اين روايت به معناي از بين رفتن جنبه ي ملکوتي اين اعمال است. جنبه ي ملکوتي وضوء، نور است و جنبه ي ملکوتي روزه اين است که جزاي آن خود خدا باشد.
رسول اکرم (ص) در حديث ديگري مي فرمايند: « الصَّائِمُ فِي عِبَادَةٍ وَ إِنْ كَانَ نَائِماً عَلَى فِرَاشِهِ مَا لَمْ يَغْتَبْ مُسْلِماً » روزهدار در حال عبادت خداوند است اگر چه در بستر خويش خوابيده باشد، مادامي كه غيبت مسلماني را نكند.
و باز در حديث ديگري پيامبر اکرم (ص) مي فرمايند: «مَنِ اغتابَ مُسلِماً اَو مُسلِمَةً لَم يقبَلِ اللَّهُ تَعالى صَلاتَهُ وَ لا صيامَهُ اَربَعينَ يوماً وَ لَيلَةً اِلّا اَن يغفِرَ لَهُ صاحِبُهُ » خداوند متعال تا چهل شبانه روز نماز و روزه غيبت کننده مرد و زن مسلمان را نمىپذيرد، مگر اين که غيبت شونده او را ببخشد.
2- نگاه حرام
يکي ديگر از عوامل سقوط روزه، نگاه حرام است. در حديثي از پيامبر اکرم (ص) چهار عامل براي سقوط روزه بيان شده که در اين حديث، عامل چهارم مورد نظر است. « أربَعَةٌ تُفسِدُ الصَّومَ و أعمالَ الخَيرِ » چهار چيز روزه و اعمال خير انسان را فاسد مي کند، « الغيبَةُ، وَ الكَذِبُ، وَ النَّميمَةُ، وَ النَّظَرُ إلَى الأَجنَبِيِّ » غيبت، دروغ، سخت چيني و نگاه آلوده به انسان اجنبي.
اين نگاه آلوده چه از جانب مردي به مرد يا زن ديگر باشد و چه از جانب زني به زن يا مرد ديگر باشد، تفاوتي ندارد و حرام است.
3- آزار همسر
سومين عامل سقوط روزه آزار و اذيت همسر است. قال النبي (ص): « اَيُّمَا امْرَأَةٍ آذَتْ زَوْجَهَا بِلِسَانِهَا لَمْ يَقْبَلِ اللَّهُ مِنْهَا صَرْفاً » هر مردي که به زبانش همسرش را اذيت کند، خدا از او هيچ عمل خيري را قبول نمي کند، « وَ لَا عَدْلًا وَ لَا حَسَنَةً مِنْ عَمَلِهَا حَتَّى تُرْضِيَهُ » و خداوند هيچ عدالتي و هيچ عمل نيکي را از او نمي پذيرد تا اينکه همسرش را راضي کند، « وَ إِنْ صَامَتْ نَهَارَهَا وَ قَامَتْ لَيْلَهَا » اگر چه تمام روز خود را به روزه و تمام شب خود را به شب زنده داري گذرانده باشد، « وَ أَعْتَقَتِ الرِّقَابَ وَ حَمَلَتْ عَلَى جِيَادِ الْخَيْلِ فِي سَبِيلِ اللَّهِ » و در راه خدا برده آزاد کرده باشد، و يا سوار بر اسب در راه رضاي خدا به جهاد با دشمن رفته باشد، « وَ كَانَتْ فِي أَوَّلِ مَنْ تَرِدُ النَّارَ وَ كَذَلِكَ الرَّجُلُ إِذَا كَانَ لَهَا ظَالِماً » چنين مردي جزء اولين گروه هايي است که وارد آتش جهنم مي شود.
البته اگر زني هم نسبت به شوهرش چنين خصوصيتي داشته باشد، خداوند او را هم نمي بخشد.
4- آزار پدر و مادر
قال رسول الله (ص) « لَا صِيَامَ لِمَنْ عَصَى الْإِمَامَ » روزه کسي که نسبت به امامش عصيان کند مقبول نيست، - آيا ما نسبت به امام زمان (عج) عصيان کرده ايم يا نه؟ حق حضرت را اداء کرده ايم يا نه؟ - « وَ لَا صِيَامَ لِعَبْدٍ آبِقٍ حَتَّى يَرْجِعَ » بردگان فراري هم تا زماني که بازنگشته اند، روزه شان مقبول نيست، « وَ لَا صِيَامَ لِامْرَأَةٍ نَاشِزَةٍ حَتَّى تَتُوبَ » زناني هم که نسبت به شوهرشان ناشزه هستند، تا زمانيکه توبه نکرده اند روزه شان مقبول نيست، « وَ لَا صِيَامَ لِوَلَدٍ عَاقٍّ حَتَّى يَبَرَّ » و فرزنداني که پدر و مادر را اذيت کرده اند و عاق والدين شده اند، هرقدر هم که روزه بگيرند، خداوند از آنها قبول نمي کند.
5- دروغ
اما عامل ديگري که سبب سقوط معنويت روزه مي شود، بحث دروغ است. در حديث از پيامبر اکرم (ص) نقل شده که فرمودند: « خَمسُ خِصال يُفَطِّرَنَّ الصائمَ و يَنقُضنَ الوضوءَ » پنج خصلت سبب افطار روزه دار ميجشود و وضوء را باطل مي کند، « الكذب وَ الغيبة و النَميمَة و النّظَرُ بِشَهوَةٍ، و اليَمينُ الكاذِبَة » دروغ گفتن، غيبت، سخن چيني، نگاه حرام و قسم دروغ خوردن.
6- فحاشي
اما ششمين عامل، فحاشي است. از ساحت مقدس پيامبر (ص) آمده است: « مَا مِنْ عَبْدٍ صَالِحٍ يُشْتَمُ فَيَقُولُ إِنِّي صَائِمٌ، سَلَامٌ عَلَيْكَ لَا أَشْتِمُكَ كَمَا شَتَمْتَنِي » عبد روزه داري نيست مگر آنکه وقتي مورد فحاشي و شماتت قرار گرفت، فرد مقابلش را مورد خطاب قرار داده و بگويد: من روزه هستم، سلام بر تو باد. بخاطر آن روزه اي که دارم من به تو فحاشي نمي کنم، در حالي که تو به من فحاشي کردي. « قَالَ الرَّبُّ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى اسْتَجَارَ عَبْدِي بِالصَّوْمِ مِنْ شَرِّ عَبْدِي فَقَدْ أَجَرْتُهُ مِنَ النَّارِ » خداوند تبارک و تعالي مي فرمايد، اين بنده ي من از شر آنکس که او را شماتت کرد به روزه پناه برد، من هم بعنوان پاداش اين عملش، او را از آتش جهنم نجات مي دهم.
رفتار خداوند با روزه دار
اما خدا با روزه دار چگونه رفتار مي کند؟ اولاً خداوند خود را بعنوان جزاي روزه معرفي مي کند. ثانياً در روايتي ديگر مي فرمايد: هر کسي که وارد ماه مبارک رمضان شده باشد، در شب جمعه اول ماه، گناهانش را مي بخشم اگرچه به اندازه ي عدد نجوم آسماني باشد. شب جمعه ي دوم ماه مبارک رمضان که مي رسد، هفتاد برابر هفته قبل را مي بخشم. هفته ي آخر ماه مبارک رمضان که فرا مي رسد، هيچکس نمي تواند مغفرتي را که من در اين شب جمعه شامل حال روزه داران مي کنم محاسبه کند.