بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: تجارت بي ضرر
الحمد لله رب العالمين و صلي الله علي سيدنا و مولانا ابي القاسم المصطفي محمد صلي الله عليه و آله و سلم و لعنت الله علي اعدائهم اجمعين من الآن الي لقاء يوم الدين
هر فردي كه وارد بازار تجارت ميشه و قصدش تجارت هست، هميشه ترسي او را تهديد ميكند كه نكند اين معاملة من سودي نداشته باشد، نكنه ورشكست بشم، نكنه ضرر كنم، اما در اين ميان افرادي هستند كه با دقّت، مشاوره و راهنمايي گرفتن از خبره آن بخش از تجارت مورد نظر سعي ميكنند كاري كنند تا علاوه بر اينكه ضرر نكنند بلكه سود هم ببرند. اما امروز من ميخواهم براي شما تجارتي را تعليم دهم كه علاوه بر آنكه هيچ ضرري ندارد هميشه داراي سود است. چون اين موضوع از تفكر انساني سرچشمه نميگيره و شيوهاي الهي دارد و صد در صد تضميني. داراي سند هم هست، سندش خيلي محكم كه مو لا درزش نميره و آن سند و تجارت اين آياه قرآن هست كه ميفرمايد:
هل اد لكم علي تجارة تنجيكم من عذاب أليمي صف 10
«آيا شما را به يك تجارتي راهنمايي نكنيم كه شما را از عذاب دردناك نجات ميدهد.» اما آن تجارتي هست كه نه تنها ضرر نداره بلكه هميشه داراي سود هست و از عذاب درد، كه قيامت نجات ميدهد؟ بلكه سود كه گفتم شايد بعضي فكرشود رفت روي سودهاي بانكي رسم در جامعه ما وقتي يه پچه بدنيا ميآيد يك حساب پس انداز بانكي براي او افتتاح ميكنند تا براي كودك، فرهنگ شود و پول خودش را در راه صحيح خرج كند و آن را هدر ندهد. اما بهترين اين حسابهاي در بانكها ميدانيد چه بانكيه؟ آخه بعضي بانكها سود و مزاياي بيشتري ميدهند، يا جوائز مهمترين دارند، اما سئوال اينجا است كه بهترين حساب در چه بانكي بايد باشد؟ بله بهترين پس انداز در بانك خداوند است زيرا خزائن آسمان و زمين در دست خداوند است و هر اندازه به فردي روزي بدهد از سرمايهاش كم نميشود. اين بانك خداوند شماره حسابهاي مختلفي دارد يكي از آنها شمار حسابي كه در آيه بعد از آيهاي كه براتون خودندم خداوند آورده و اين آيه اين آيه هست كه ميفرمايد: تؤمنون بالله و رسوله و تجاهدون في سبيل الله باعوانكم و أنفسكم ذلكم خير لكم ان كنتم تعلمون 11/صف خدا و رسول او ايمان بياوريد و در راه خداوند با اموال و جانهايتان جهاد كنيد.
شما ميدونيد كه بدون شك خداوند نيازي به اين تجارت پر سود ندارد، بلكه تمام منافع آن دربست و مؤمنان واقعي تعلق ميگيره، لذا فرمود:(ذلكم خير لكم)
چه خوبه كه گاهي به آيات قران با ديدي ژرف و عميق نگاه كنيم مراجعه كنيم به تفسير آيات باشيم منظور خداوند از بيان فلان آيه چه بود؟ بذاريد يك توضيح مختصري از اين آيه برايتان بدهم و آن اينه كه تعبير و آن اينه كه ايمان اسمي و سطحي كافي نيست، ايمان بايد عميق و خالص باشد كه بتواند سرچشمة ايثار و فداكاري و جهاد بشود.
در آين آيات خداوند پنج ركن اساسي از اركان تجارت با خودش رو بيان ميكند.
«خريدار» شما كه به بازار ميرويد بايد اين اركان موجود باشد تا معامله صورت بگيرد و گرنه معامله تحقق پيدا نميكند.
بله «خديدار» كيه؟ بله خداوند.
فروشنده كيه؟ انسانهاي با ايمان، بهاء و قيمت معامله: بهشت
متاع و كالا چيه؟ جانها و اموالشان سند معامله: آيه قرآن در بعضي از آيات في التوارة و الانجيل و القران توبه/113
حاج آقا اما اينها كه گفتيد كجا سود خوابيده اينها كه همهاش شد معامله پس ثمرهاش كجاست؟ بله سوال خوبي پرسيدي ولي بذاريد ثمرة اين معامله و تجارت پر سود رو براتون بگم «يغفر لكم ذنوبكم و يدخلكم جنات تجري من تحتها الانهار و مساكن طيّبة في جنات عدن ذلك الفوز العظيم (12) اگر اين كار را انجام بدهيد ايمان به خدا و رسولش كه نتيجهاش جهاد در راه خدا باشد) گناهانتان را ميبخشد و شما را در باغهائي از بهشت راض ميكند كه نهرها از زير درختانش جاري است، و در مسكنهاي پاكيزه در بهشت جاويدان جاي ميدهد و اين پيروزي قرآن در تجارت چند تا فرض را آمده بيان كرده:
انواع تجارت:
1- تجارت بد: (بئسما اشتروا به انفسهم) بقره/90
2- تجارت بدون سود (فما ربحت تجارتهم) بقره/16
3- تجارت كم سود (متاع الدنيا قليل) نساء /77
4- تجارت زيان بار (ان الخاسرين الذين خسروا انفسهم) زمر/15
5- تجارت بسيار زيان بار (ان الانسان لفي خسر) عصر/2
6- تجارت رسوا (الخسران المبين) 11/حج
7- تجارت راكد (تخشون كسادها) توبه/24
8- تجارت مستمّر و بادوام (تجارت لن تبعد) فاطر/29
9- تجارت نجات بخش (تجارت تنجيكم) صف/10
10- تجارت سودآورد (تجارة مزيحة) نهج البلاغه خ متقين 193
اجازه بدين 2 تا از اين انواع تجارتها رو با هم بررسي كنيم.
1- تجارت بدون سود (فما ريحت تجارتهم) بقره/16
بله بعضيها هستند كه در دنيا كه بازار تجارت آخرت هست از اين كالاي جان خودشون خوب بهره نميبرند و سودي عاديشون نميشه. بذاريد يك نمونه از افرادي كه همه نعمتها براش فراهم بود اما متأسفانه نتونست براي رشد و رسيدن به كمال خودشون ازشون استفاده كنه براتون بگم.
داستان شبث بن ربعي تميمي:...... ره توشه راهيان نور ويژه محرم الحرام 1431-1388 ش شخصيتهاي عاشورايي ص 96
اگر ما بخواهيم پيرامون شخصيت اين فرد تحليل كنيم دورههاي زندگي شبث به 4 بخش تقسمي ميشه. بعد از بررسي اين حكايت بايد انسان دقت بيشتري نسبت به دين و ايمان خود داشته باشد.
جواني كه از دوران جاهليت تا اسلام ظاهري و جزو ياران خاص پيامبر شدن و مرتد شدن و دوباره به اسلام ظاهري گرايش يافتند.
ميان سالي، ساكن كوفه شدن، جايگاه اشرافي و سرمايه داري پيدا كردن و به پشتوانه قبيلهاش جايگاهي اشرافي پيدا كردن.
بزرگ سال، در اين دوران دنبال نفاق دورويي، تا پس از شهادت امام حسين (ع) دنبال منافع شخصي خود بود.
مرگ، و در نهايت با چهرهاي رنگارنگ در شرايطي آشفته و نابسامان، مرگ سرانجان اين منافق شد. اگه بخواهيم شناسنامه او رو بررسي كنيم ميبينيم:
معرفت او به دنيا و منافع او بود.
محبت دنيا در دلش ريشه دوانده بود.
طاعت او همكاري با باطل و اينكه در اين مسير دائما رنگارنگ شده بود.
به اين قبيل افراد، افراد نان به نرخ روز خور ميگويند.
اينها كسايي هستند كه در واقع در دنيايي كه دنياي تجارت با خداست جزء افراد زيانكاراند و هيچ سودي نه در دنيا و نه در آخرت ميبرند. يعني (خير الدّنيا و الأخره) هستند.
اما خوشا به حال اونهايي كه در اين بازار تجارت با خدا فرصت رو غنيمت ميشمرند و از فرصتها نهايت استفاده رو ميكنند. بذاريد به يك نمونه اشاره كنم. اما قبل از بيان داستان بذاريد مثالي براتون بزنم.
نان سنگك، خمير هست و خام، به سنگ و حتي به ريزترين اونها ميچسبه، اما همينكه پخته شد، خيلي راحت از همة اونها جدا ميشه، انسان هم همينطوره تام خام هست، دلبسته و وابسته هست اما همينكه پخت خيلي راحت از اين چيزهايي كه به اونها وابسته و دلبسته هست دل ميكند. اصحاب و ياران سيدالشهدا (عليه السلام) هم بر اثر آتش عشق ابي عبدالله (عليه السلام) پخته شده بودند، لذا خيلي راحت از اين دلبستگيها، و از عزيزترين كسان و بستگان خود گذشتند.
وقتي كه هم تهديد شدند كه خانههاشون خراب ميكنند، خيلي سريع و صريح آدرس و نشاني خودشون رو به تيرها بستند و بوسيله كمانها به سوي اونها پرتاب كردند چون هيچ دلبستگي نداشتند.
و روايت نقل شده:كه نزديك شب عاشورا، امام حسين (ع9 ياران خودش رو دور خودش جمع كرد، اما سجاد (ع) ميفرمايد: من با اينكه بيمار بودم، نزديك شدم تا ببينم پدرم به اونها چي ميگه، شنيدم رو به اصحاب كرد و پس از حمد و ثناي الهي فرمود: اما بعد و اني لا اعلم اصحابا اوفي و لا خيرا من أصحابي و لا اهل بيت ابرّ و لا أوصل من اهل بيتي فجزاكم الله عنّي خيرا...
همانا من ياراني باوفاتر از ياران خود سراغ ندارم، و بهتر از ايشان نميدانم، و خانداني نيكوكارتر و مهربانتر از خاندان خود نديدهام خدايتان از جانب من «به شما» پاداش نيكو دهد.
من به همة شما فرصت و رخصت رفتن ميدهم، شما آزاديد برويد، و بيعتي از من بر گردن شما نيست. از تاريكي شب استفاده كنيد و برويد.
اما ببينيد اصحاب و ياران حضرت چه جوابي مي دهند، تجارت بي ضرر يعني اين، تجارت پر سود يعني اين، دادن متاع كه جان باشد و گرفتن ؟؟ و پول كه بهشت برين باشد، ميتونيم براي امام زمان (عج) اينطوري جان فشاني كنيم، در خدمت حضرت باشم.
برادران و پسران و برادرزادگان و پسران عبدالله بن جعفر گفتند:
براي چه اين كار را بكنيم؟ براي اينكه پس از تو زنده باشيم؟ هرگز خداوند آن روز را براي ما پيش نياورد، اولين كسي كه اين حرف رو گفته بود عباس بن علي (ع) و ديگران نيز از او پيروي كردند.
"مسلم بن عوسجه" بلند شد و عرض كرد، آيا ما دست از تو برداريم؟ آنوقت، چه عذر و بهانهاي به درگاه خدا داشته باشيم. بخدا قسم دست از تو بر ندارم تا نيزه به سينة دشمنانت بكوبم و با شمشير خودم اينها را بزنم تا دستة شمشير در دست من است و اگر اسلحه جنگي نداشته باشيم با سنگ بر آنان حمله مي كنم... به خدا قسم اگر من بدانم كه كشته ميشوم و بعد زنده ميشوم و هفتاد بار اين كار تكرار شود. دست از تو بر نميدارم تا درياري تو به مرگ خويش برسم.
و "زهر بن قين" هم برخاست و گفت: به خدا من دوست دارم كشته شوم سپس زنده شوم دوباره كشته شوم تا هزار بار و خداي عز و جل به وسيله من از كشته شدن تو و اين جوانان از خاندانت جلوگيري فرمايد.
بله، اين يعني فداكاري، يعني پايداري. اين تجارت پر سودي هست كه قرآن از آن صحبت ميكند. بياييد يه بار ديگه آيات اوليهاي كه در اول عرايضم مطرح كردم رو مرور كنيم و به اين آيه رو با ياران خالص امام عليه السلام تطبيق كنيم.
هل أدلّكم علي تجارة تنجيكم من عذاب أليم صف/10 آيا اين كار اصحاب امام حسين عليه السلام همان تجارت نجات دهنده از عذاب اليم نيست؟ بله چرا كه آنها حايض شرايط ويژه معاملة خداوند هستند (تؤمنون بالله و رسوله) بخاطر باوري كه نسبت به خدا و رسولش دارند امام عليه السلام را ياري ميكنند. (و تجاهدون في سبيل الله) اونها چي گفتند؟ امام عليه السلام گفتند، جان و مال و زن و فرزند را در راه تو فدا ميكنيم. (بأموالكم و انفسكم ذلكم خير لكم ان كنتم تعلمون) در نهايت نتيجه اين تجارت در ركاب امام حسين عليه السلام بودن مي شود (يغفر لكم ذنوبكم و يدخلكم جنات تجري من تحتها الأنها و مساكن طيّبة في جنات عون ذلك الفوز العظيم.) نتيجهاش بهشت و بهره مندي از نعمتهاي بي پايان بهشت و از همه برتر لطف و رحمت الهي و پيروزي بزرگ هست.
بذاريد آخر عرايضم از يك تاجر موفق و سرمايه داري براتون بگم كه هيچ وقت اين سرمايهاش تمام نشد و نميشود فكر ميكنيد چي فروخت؟ چي خريد؟ بله جانش رو با چي؟ بايد توبه چي خريد رضايت امام زمانش رو اگه امشب ما بخواهيم رضايت امام زمانمون رو بخرين بايد ما هم مثل «حرّ» توبه كنيم.
حرّ پشيمان شد به سمت خيمههاي اما اومد. دو دستش رو روي سرش گذاشته بود و ميگفت: (خدايا به سوي تو توبه ميكنم. توبة منو قبول كن. چون من دوستان تو و فرزندان پيغمبرت رو ترسوندم). نقل مي كنند: وقتي به امام حسين (ع) رسيد پسرش رو واژگون كرد. سلام كرد. عرضه داشت: «فهل توي لي من توبه» آيا توبه من پذيرفته هست. فرمود: آري خداوند توبه را ميپذيرد. بفرما از اسب فرد بيا. عرض كرد: من سواره در راه تو بجنگم بهتر است. از پياده شدن چرا كه در نهايت از اسب سرنگون خواهم شد.
عرض من اينجانب، امام حسين عليه السلام آمد به استقبال توبه كنند؛ به استقبال كسي كه دل بچههاي او رو لرزونده بود؛ دل زنبش رو رنجونده بود. آيا امام عليه السلام امشب نميخواهد به استقبال ما بيايد. ما كه جلوي راهش رو سد نكرديم. ما كه دل زينبش رو نرنجونديم. ما كه بچههاشو نترسونديم ... يا سفينة النجاه. ما رو هم اشب در كشتي نجاتت راه بده. در منجلاب گناه سير شديم و هرچه بيشتر دست و پا ميزنيم بيشتر فرو ميريم.
اي كه نور مهر و ماهي دوستت دارم حسين
تا شنيدم دولت ميداري غلام خويش را
اي كه خواندنت رحمة للعالمين، فلك نجات
بر تو گر رو كردهام دارم اميرمرحمت
هر كجا نام تو آيد ميرود تا از كفم
مظهر لطف الهي دوستت دارم حسين
با وجود رو سياهي دوستت دارم حسين
شرمگين از هر گناهي دوستت دارم حسين
تا به من بخشي پناهي دوستت دارم حسين
من چه گويم خود گواهي دوستت دارم حسين
بأبي أنت و امّي يا حسين
خدايا در فرج امام عصر (عج) تعجيل بفرما- بزودي زود اين قدمها رو به كربلا برسان
رهبر معظم انقلاب را تا ظهور امام عصر (عج) به سلامت بدار و السلام عليكم و رحمت الله و بركاته