... ابن ابيدارم نقل ميکند که در محضر او اين خبر خوانده ميشود: انّ عمر رفس فاطمة حتي أسقطت بمحسن عمر لگدي بر فاطمه زد، در نتيجه او فرزندي که در رحم به نام محسن داشت سقط کرد (3)
جويني و کتاب فرائد السمطين ...
... لگدي بر درب زدم كه از صدمه آن جنين او (به نام محسن) سقط شد. فَعِنْدَ ذلك صَرَخَتْ فاطِمَةُ صَرْخةً... فَقالَتْ يا اَبَتاهُ يا رَسُولَ اللّه ِ هكَذا كانَ يُفْعَلَ بِحَبيبَتِكَ وَ اِبْنَتِكَ... ؛ در اين ...
... از ایشان بردارند و منصرف شوند. عمر تازیانه را از دست قنفذ، غلام ابوبکر گرفت، و به بازویش زد چنانکه همچون بازوبند به دور بازویش حلقه زد. سپس لگدی به در زد و آن را به طرفش راند. او که آبستن بود، به رو درافتاد. ...
... بردارند و ما را ياري نمايند. او تازيانه را از دست قنفذ غلام آزاد شده ابوبكر گرفت و با آن به بازويم زد و اثر آن چون رگه هاي بازوبند در بازويم باقي ماند. آن گاه لگدي به در زد و در را به طرف من فشار داد. ...
... شوهر خواهرش پاسخ داد: اى عمر؛ اگر حق در غير دين تو باشد چه خواهى کرد؟ عمر به او حمله كرد و او را لگد کوب نمود، خواهرش آمد تا از شوهرش دفاع کند؛ اما عمر با دست بر صورت او کوبيد که صورتش خونين شد. النميري ...
... از دست قنفذ غلام آزاد شده ابوبكر گرفت و با آن به بازويم زد و اثر آن چون رگه هاي بازوبند در بازويم باقي ماند. آن گاه لگدي به در زد و در را به طرف من فشار داد. در اين هنگام به صورت بر زمين افتادم. در حالي ...
... . ولي به ياد كينه هاي علي و حرص او بر كشتن قريشيان (مشركين) افتادم . با پاي خودم لگد بر در زدم، ولي او همچنان در را نگه داشته بود كه باز نشود . وقتي كه لگد بر در زدم صداي ناله فاطمه را شنيدم كه گمان كردم ...
... طلاي ايوان را كنده و بردند، قرآنها و كتابهاي حديث را در كوچه و بازارها لگدكوب اسبها ساختند. در سال 1218 به منظور تصرف مكه و هدم قبور بزرگان اسلام به آنجا رفتند. اهل مكه تسليم شدند، آنها وارد حريم خدا شده ...
... در مزرعه كشاورزي رفت. امام همانگونه كه سوار مركب خود بود، وارد مزرعه آن فرد شد و به طرف وي رفت. فرزند عمر فرياد كشيد: كشاورزي را لگدمال نكن! حضرت اعتنايي نكرد و نزد او رفت و با او به گفتوگو نشست. سپس ...
... اسلام(ص) برساند. وقتى به كنار قبر سيد، خطاب به قبر گفت: حكومتى كه با ضرب شمشير به دست آورديد، امروز بازيچه دست غلامان ما شده است، سپس به قبر حمزه(ع) لگد زد.(10) 2- كينه توزى و انتقام جويى اعراب و قريش. ...
... خارج کرده و او را به طرف ابوبکر کشاندند پس به او گفتند بیعت کن! علی گفت: اگر بیعت نکنم چه می کنید؟ گفتند: اگر بیعت نکنی به خدایی که جز او خدایی نیست گردنت را خواهیم زد؟! ))(۵) ۶)لگدعمر بر حضرتزهرا: ابن ...
... صدای ناله او بلند شد؛ چنان که نزدیک بود به حال او رقت کنم و دلم نرم شود؛ ولی به یاد کشتههای بدر واُحد که به دست علی کشته شده بودند... افتادم، آتش غضبم افروختهتر شد و چنان لگدیبر درب زدم که از صدمه آن ...
... لگدمالش مىكردند. سوگند به خدا كه در سراسر سرزمين قومى را نمىشناسم كه خوارتر و تيره بختتر از عرب باشد. وقتى اسلام در ميان ايشان ظاهر شد آنان را صاحب كتاب، قادر بر جهان، داراى روزى و مالك الرقاب كرد. ...
... دست مرا باز می کردید من می بستم, پس از آن آن طور که شترهای تشنه بر آب حمله می کنند شما برای بیعت با من هجوم آوردید, تا اینکه کفشها از پا درآمد, ردا از دوش افتاد, اشخاص ضعیف زیردست و پا لگدمال شدند, و چنان ...