پرسش:
علت كاستي ارزش شهادت (گواهي) زنان از مردان چيست؟ مگر زن و مرد در اسلام از حقوق برابر برخوردار نيستند؟
پاسخ :
با سلام و عرض ادب و احترام
در مورد نقص ارزش شهادت و گواهي زنان نسبت به مردان خوب است توجه داشته باشيد كه در آيين دادرسي اسلام، شهادت زن همچون شهادت مرد, به عنوان يك اصل پذيرفته شده است , اگر چه در برخي موارد قدرت اثبات شهادت مرد و زن متفاوت است . گاه فقط گواهي زن پذيرفته است چه به طور مستقل و چه به طور مركب و آميخته .
در اين موارد است كه معمولا" شهادت دو زن , برابر با شهادت يك مرد دانسته شده است و همين موجب برخي انتقادها و اعتراض ها شده است , غافل از آن كه : اولا", اسلام در زماني كه اصولا" براي زن چندان ارزشي قائل نبودند, شان انساني قائل شده و شهادت و گواهي زن عادل را پذيرفته است .
بنابراين اختلاف درجه تاثير و قدرت اثبات شهادت مرد و زن , همچون اختلاف ديه وارث آنان، جنبه ارزشي نداشته، بلكه مبتني بر واقعيات و حكمت هايي ديگر است كه غفلت از آنها و تساوي گرايي افراطي در زمينه آنها، خود عواقبي وخيم را به دنبال خواهد داشت .
ثانيا", اصولا" شهادت «حق» نيست تا آن جا كه به طور خيلي استثنايي شهادت زن پذيرفته نيست و يا آن جا كه شهادت دو زن برابر شهادت يك مرد محسوب شده است، او را محروم از حق تلقي كنيم بلكه شهادت «تكليف» است .
بنابراين در مواردي كه شهادت زن مسموع نيست، او «معاف» از تكليف است و در نتيجه وظيفه اش نسبت به مرد سبك تر.
ثالثا", عدم استماع و ارزش شهادت , در موارد بسيار محدود, اختصاص به زنان نداشته , بلكه متقابلا" در مواردي شهادت مردان مسموع نيست . به عنوان مثال , در اثبات زنا, شهادت مستقل زنان به تنهايي كافي نيست (اگر چه شهادت آنان به ضميمه مردان پذيرفته است ) و متقابلا" در مورد اثبات زنده متولد شدن طفل , شهادت مرد چيزي از ارث را براي طفل ثابت نمي كند ولي با شهادت هر زن «يك چهارم» از ارث ثابت مي شود و در اين مورد فقط شهادت زنان مسموع است .
رابعا" شهادت بر بكارت ويا عيوب جنسي نيز موارد ديگري است كه در آن تنها شهادت زنان پذيرفته است .
اما نسبت به مواردي هم كه شهادت دو زن برابر شهادت يك مرد اعتبار شده است بايد دانست كه اصولا" شهادت ابزاري است براي اثبات يك واقعه يا مدعا و از اين جهت هيچ يك از كلام و يا متكلم به تنهايي كافي نيست ; بلكه مجموعه اي از اين دو مي تواند براي اثبات مطلوب به كار گرفته شود, كلامي روشن از گوينده اي صادق وعادل . بنابراين نه كلامي مبهم از عادل و نه كلامي روشن از غير عادل، هيچ كدام به كار نمي آيد.
حال با توجه به اين نكته و نيز با توجه به اين كه اصولا" حكمت آفرينش چنان بوده است كه بعد احساسي و عاطفي را در زن شديدتر از مرد قرار داده و در نتيجه او را تائثيرپذير ساخته است، لازم مي آيد كه از جهت احتياط در حفظ حقوق مردم , شهادت دو زن مساوي شهادت يك مرد قرار گيرد, زيرا از يك سو چه بسا زن در تحمل شهادت، يعني احساس و ادراك موضوع شهادت، در نتيجه فشار عاطفي و احساسي دچار خطا در حسن و ادراك شده و واقعه را آن گونه كه هست احساس و ادراك نكند. و از سوي ديگر, در اداي شهادت نيز ممكن است تحت تاثير فشار عاطفه مثبت و يا منفي و يا ارعاب خارجي قرار گرفته , آن گونه كه بايد شهادت ندهد و يا شهادت برخلاف دهد.
درست است كه در عالم فرض و اعتبار حقوقي , وجود ملكه عدالت در شاهد, احتمال خلاف گويي را نفي مي كند, اما اولا" اين ملكه مانع خلاف در تحمل شهادت نمي شود و چه بسا ممكن است انسان عادل هم , واقعيت را آن طور كه بايد احساس و ادراك نكند و ثانيا", نسبت به اداي شهادت هم ملكه عدالت آن موقع مانع خلاف گويي است كه شاهد بخواهد طبق هواي نفس خويش عمل كند.
در حالي كه در عالم واقعيت ممكن است شاهدي نه به دليل خوف بر دنياي خود, بلكه به دليل خوف بر نفس خويش - كه حفظ آن هم واجب است - از گفتن حقيقت سر باز زند. اسلام به عنوان يك مكتب حقوقي رئاليست و واقع بين به اين حقيقت توجه كرده و از آن جهت كه اين احتمال - احتمال خطاي در تحمل شهادت و خطاي در اداي شهادت - نسبت به زنان بيش از مردان است شهادت دو زن را برابر با شهادت يك مرد دانسته است، (1).
براي آگاهي بيشتر ر . ك :
1- نظام حقوق زن در اسلام , شهيد مطهري
2- زن در آيينه جمال و جلال , آيت الله جوادي آملي
3- قرآن و مقام زن , سيد علي كمالي
4- فلسفه حقوق , قدرت الله خسروشاهي، انتشارات موئسسه آموزشي پژوهشي امام خميني
5- قوانين فقه اسلامي , ج 1, دكتر صبحي محمصاني , ترجمه : جمال الدين جمالي محلاتي
6- روشنفكر و روشنفكرنما, داود الهامي
7- زن از ديدگاه اسلام , رباني خلخالي
8- درآمدي بر نظام شخصيت زن در اسلام , محمد رضا زيبايي نژاد - محمد تقي سبحاني
پی نوشت ها:
1) فلسفه حقوق , صص 171 - 173, موئسسه آموزشي پژوهشي امام خميني