پرسش:
تلاش میکنم که در نفقه همسرانم عدالت را اجرا کنم و در این کار موفق بوده ام ولی به دلیل خصوصیات اخلاقی و شخصیتی آنان قلبا نمی توانم هر دو را یک اندازه دوست بدارم آیا گناهکارم؟ و از عدالت خارجم؟
پاسخ:
با سلام
در آيه 129 سوره ى نساء آمده است :
(وَ لَن تسطيعُوا اَن تَعْدِلوا بين النساء وَ لَوْ حَرَمْتُم فَلا تميلوا كلّ الميل فَتَذَروها كالمعلقة وَ اِن تصلحوا و تتقوا فان الله كان غفوراً رحيماً); «و هرگز نمى توانيد (از نظر محبت قلبى) در ميان زنان عدالت كنيد; هر چند كوشش نماييد; ولى به كلى تمايل خود را متوجه يك طرف نسازيد كه ديگرى را به صورت بلاتكليف درآوريد و اگر راه صلاح و پرهيزگارى پيش گيريد، خداوند آمرزنده و مهربان است».
عدالت از نظر محبت، در ميان همسران امكان پذير نيست، هر چند در اين زمينه كوشش شود. بديهى است كه يك قانون آسمانى نمى تواند بر خلاف فطرت باشد و يا تكليف به آن چه قدرت انسان در آن نيست نمايد و از آن جا كه محبت هاى قلبى، عوامل مختلفى دارد كه بعضاً از اختيار انسان بيرون است، دستور به رعايت عدالت در مورد آن داده نشده است; ولى نسبت به اعمال و رفتار و رعايت حقوق در ميان همسران كه براى انسان، امكان پذير است، روى عدالت تأكيد شده است. در عين حال براى اين كه مردان از اين حكم، سوء استفاده نكنند مى فرمايد: «اكنون كه نمى توانيد مساوات كامل را از نظر محبت ميان همسران خود رعايت كنيد، لااقل تمام تمايل قلبى خود را متوجه يكى از آنان نسازيد كه ديگرى به صورت بلاتكليف درآيد و حقوق او نيز عملا ضايع شود».
امام صادق-عليه السلام- فرمودند: اما منظور از عدالت در آيه 129 سوره ى نساء كه امرى محال شمرده شده، عدالت در تمايلات قلبى است .
از نظر فقهی نیز رعایت عدالت در پرداخت نفقه و حق قسم است و تمایز در علاقه قلبی خروج از عدالت محسوب نمی شود و فرد گنهکار نیست.
نکته:
روزی خانمی تماس گرفت دلم بد جوری به حالش سوخت می گفت:
من سنی ازم گذشته شوهرم رفته همسر بسیار جوانی گرفته است وقتی به مشاورانی مشکلم را گفتم گفتند تمکین کند و نیاز شوهرت را رفع کن لباس خوب بپوش و....مثل این که اینها متوجه نمی شوند که اون خانم جوان است و من خیلی از او مسن ترم هر کاری بکنم او از من جلوتر است.
این خانم با همسر دیگر شوهرش در یک منزل بودند این خانم می گفت من برای آشپزی به آشپزخانه می روم ولی آن زن به من اجازه نمی دهد به او کمک کنم مجبور می شوم خودم جداگانه غذا بپزم وقتی شوهرم میاد با آن خانم جوان به اتاق دیگری می رونم با هم غذا می خورند و می گویند و می خندند....
برخورد این مرد و همسر دومش از رفتار انسانی خارج است. این مرد هوس ران است و همسر دوم هم باید بنشیند تا روزی هم او به آرشیو بپیوندد.
بله عدالت در نفقه باید رعایت شود و در مهرورزی اگرچه عدالت حقیقی ممکن نیست ولی نباید وجدان را زیر پا گذاشت و عمدا کم گذاشت این نکته را قرآن شریف با ظرافت بیان کرده است.
نکته:
اگر خانمی به هر دلیلی خواست همسر سه شود دو کار بکند:
1- ببیند با غول بی شاخ و دوم ازدواج می کند یا یک انسان.
2- خودش را جای همسر اول بگذارد کسی که یک عمر با خوشی و تلخی های آن مرد ساخته
3-بدانید که اگر مردی در حق زن اول نامردی می تواند بکند در حق او هم می تواند.
با توجه به مطالعاتی که داشته ام باید بگویم که
نکات روان شناختی اي زيادي در آيه زير وجود دارد
مى فرمايد:
«اكنون كه نمى توانيد مساوات كامل را از نظر محبت ميان همسران خود رعايت كنيد، لااقل تمام تمايل قلبى خود را متوجه يكى از آنان نسازيد كه ديگرى به صورت بلاتكليف درآيد و حقوق او نيز عملا ضايع شود». 129/ نساء
اين آيه باید تحلیل روان شناختی شود بنای قرآن بر اختصار است اما این کار مفسر و اسلام شناس است که با توجه به سیاق آیات قرآن و روایات به توصیف، تبین و یا تحلیل آیات بر آید.
اگر مردی در عدالت در نفقه کم بیاورد که در مهرورزی کارش به ناکجا آباد می رسد.
قرآن که کتاب زندگی ساز است به حق سفارش می کند از زن و ضعیف حمایت می کند کار افراد خودخواه را رد می کند و....اجازه نمی دهد یک انسان که به تعبیر قرآن حکم همه انسان ها را دارد بازیچه یک فردی شود که از انسانیت بویی نبرده است.
زن بیشتر از این که بدن مرد برایش مهم باشد مهر و عاطفه او برایش مهم است اگر مردی در این قسمت تلاش کند تا دل همسرش را به دست آورد که کار سختی هم هست در واقع همسرش نیز به او عشق می ورزد. اما واقعا از کی ساخته است وجدان هم این جا قاضی خوبی است.
بارها و بارها در این زمینه نوشته ام
متأسفانه برخی فقط مخالفت می کنند اما من حرفم این است که
1- این حکم الهی برای مصادیقی در جامعه امده است و گرنه با حکمت خدا سازگاري دارد كه حكمي را بيان كند ولي در جامعه مصداقي نداشته باشد.
2- در جامعه زنان و مردانی بدون اجبار دیگران راضی به این ازدواج می شودند و واقعا ازدواج می کنند.
3- خودمان را جای زنانی بگذاریم که غیر از این راه راه دیگری ندارد و همسر دائمی و زن دوم شدن را به مراتب بهتر از همسر موقت شدن می دانند. ( خود این خانم ها ادعا دارند که زنانی که مخالف اند جای ما نیستند چون خرشان از پل گذشته برای ما هم تصمیم می گیرند. این خانم ها می گویند اگر همسر اول باشیم دلمان درد نمی کند که همسر دوم باشیم ولی وقتی نیست و سال ها تنها هستیم چه کنیم)
= پس ما ضوابط را مشخص کنیم آگاهی بدهیم تا آسیب ها مهار شود. شلوغ بازی کردن رد کردن بی دلیل حکم خدا به دلیل این که با سلیقه ما جور نمی آید حاصلش مانند ازدواج موقت های( نه موقت ) اهل تسنن می شود که نمودار آن را ارائه دادم انها با یک حکم الهی که ضوابط دارد مخالفت کردند ولی نیازهای جامعه به انها فهماند که داستان چیزی دیگری است به همین دلیل ازدواج های مضحک موقت ( به ظاهر دائم ) زیادی بین انها شکل گرفت مانند مسیار، زواج نهاری، ابتعاث، مطیار، سیاحی و...