پرسش:
چند ماه قبل یکی از اقوام در بین جمع ادعا می کرد که در قرنهای اولیه اسلام نماز به زبانهای مختلف اقوام خوانده می شد و بعدها در زمان صفویه علما برای تعطیل نشدن دکان خودشان ادعا کرده و گفتند نماز باید فقط به زبان عربی خوانده شود.من با توجه به معلومات خودم پاسخهایی دارم اما نیاز به جوابی مستدل و با توجه به ایات قران واحادیث معتبر و یا منطق علمی دارم لطفا یاریم فرمایید.از شما متشکرم
پاسخ:
با عرض سلام و آرزوی توفیقات الهی و قبولی طاعات
از ارتباط با سایت طلبه پاسخگو سپاس گزاریم.
- این یک ادعای دروغین آ شکار است ؛ زیرا این که مسلمانان باید نمازرا به عربی بخوانند تاحدی مسلم وغیر قابل خدشه است که درنوشته های جعلی وازطرف دشمنان اسلام هم مطرح نشده است که: در قرن های اولیه مردم نمازرا به زبان های خود می خواندند ودر زمان صفویه علماگفتند که نماز باید به عربی خونده شود . فردی که چنین سخنی را گفته ظاهرا چندان زرنگ هم نیست ؛ زیرا علمای ایران اگر خدای نکرده خواسته باشند مردم رابه طرف خود جلب کنند باید بگویند نمازرا به زبان خود بخوانید که آسان است نه این که مردم را اززبان خود شان برگردانند به زبان عربی . از سوی دیگر در زمان صفویه مردم ایران ازعلمای ایران تبعیت می کردند درصورتی که مسلمانان نقاط دیگر جهان مانند مسلمانان چین وهند و.. که عرب زبان هم نیستند نمازرا به زبان عربی می خواندند ومی خوانند .
اما این که چرا نمازرا به عربی می خوانیم می گوییم:
خواندن نماز به صورت عربي و با همان الفاظ و كلماتي كه پيامبر وديگر مسلمانان صدر اسلام مي خواندند ، دلائل مختلفي دارد كه به برخي ازآن ها اشاره مي كنيم.
اول: تعبدى و توفيقى بودن خواندن نماز به لفظ عربى، به اين معنا كه شريعت اسلام دستور به عربى خواندن نماز داده است.
با توجه به اين كه روح عبادت بر تسليم و تعبد است طبعا انساني كه مي خواهد عبادت خدا كند، آن چيزي را انجام مي دهد كه خداوند خواسته است وبر طبق آيات و روايات و سيره پيامبر اين واجب و تكليف ديني به اين شكل واجب شده است، اگر چه انسان مي تواند در غير اوقات نماز با هر زباني با خداوند سخن گويد.
دوم: جهت ايجاد زبانى مشترك ميان همه پيروان اسلام و در واقع فراهم سازى وحدت و پيوند بين المللى دينى است.
سوم: قرائت و اذكاري كه در نماز است به صورت دقيق در هيچ زباني ترجمه ندارد. يعني نمي توان همان مفاهيمي كه در اذكار نماز است به صورت دقيق ترجمه كرد و آن را بيان نمود . چه بسا برخي از كلمات يا جملات معاني بسياري در خود جاي داده كه با يك يا چند جمله نتوان همه آن ها را بيان نمود.(1)
به عنوان مثال از سوره حمد نام مىبريم كه هيچ ترجمهاى كه بتواند تمام مفاهيم آن را به زبان ديگر بيان كند، نيست. حتى تنها كلمه الله، هيچ معادلى در زبان ديگر ندارد و كلمه خدا در زبان فارسى معادل معناى الله نمىباشد.
در ضمن تجربه زندگي انسان ها نشان داده است آنجا كه دست ها ي انساني در كارهاي مختلف دخالت كرده است ، آن را به صورت هاي مختلف در آورده كه گاهي با اصل و حقيقت خود فاصله بسيار دارد. در مورد احكام و تكاليف ديني نيز ما اين مسئله را در اديان ديگر مشاهده مي كنيم كه دست بردن انسان ها در احكام و دستورات ديني آنها را به چه وضعي در آورده و گاهي آن را به صورت كلي پاك كرده و از بين برده است.
در مورد نماز و عبادت نيز ما امروزه در اديان ديگر چيزي نمي بينيم كه خواسته الهي باشد تا پيروان آن اديان خود را موظف به انجام آن بدانند و به همين خاطر آن ارتباط دائمي و هميشگي كه مسلمانان با خداي خويش دارند ، در اديان ديگر مشاهده نمي كنيم.
اگر چه با توجه به اسبابي كه ذكر كرديم نماز بايد به زبان عربي خوانده شود ، اما اين بدان معني نيست كه انسان نتواند به هيچ زبان ديگري با خداوند سخن بگويد .
انسان مي تواند با هر زباني كه خواست در غير وقت نماز با خدا سخن گفته و با او راز و نياز كند و درد ها و نياز هاي خود را با او در ميان گذارد .حتي در قنوت نماز كه قسمت خواستن حاجت ها است ، به فتواي اكثرمراجع انسان مي تواند به فارسي يا هر زبان ديگر با او سخن گويد.
بنابر اين به فتواي اكثر فقها دعا به زبان فارسى و غير فارسى در قنوت جائز است ,(2) ولى برخى از مراجع آن را خلاف احتياط مى دانند و احتياط را در خواندن به عربي مي دانند.(3)
شايد يكي از رموز خواندن نماز به زبان عربي و با ديگر شرايط و آداب ، حفظ نماز بعد از قرن ها است در حالي در اديان ديگر ما اثري از آن نمي بينيم وچه بسا اگر به همان صورت خود كه پيامبران گفته بودند عمل مي كردند و به خواست خود باآن برخورد نمي كردند آن ها نيز چيزي به عنوان نماز مي داشتند
هشام بن حكم از امام صادق(ع) پرسيد: چرا نماز واجب شد، در حالي كه هم وقت مي گيرد و هم انسان را به زحمت مي اندازد؟ امام فرمود: «پيامبراني آمدند و مردم را به آيين خود دعوت نمودند. عده اي هم دين آنان را پذيرفتند، امّا با مرگ آن پيامبران، نام و دين و ياد آنها از ميان رفت. خداوند اراده فرمود كه اسلام و نام پيامبر اسلام(ص) زنده بماند و اين از طريق نماز امكان پذير است»،(2)يعني علاوه بر آن كه نماز عبادت پروردگار است، موجب طراوت مكتب و احياي دين هم هست
در ضمن در مسائل عبادى ما بايد به اين نكته توجه داشته باشيم كه خواست و اراده ما در آن نقشى ندارد، بلكه بايد آنها را طبق دستور شرع انجام دهيم تا مقصود و هدف و مصالحى كه شارع (خداوند) در نظر دارد و ما از آن بى خبريم، حاصل گردد. همان گونه كه در اصل نماز تعبّد و تسليم وجود دارد، در اجزا و شرايط مختلف و از جمله عربى خواندن اين نكته مهم نهفته است.
زيرا اصولا نماز رابطه بنده با خدا و اظهار عبوديت و شكر گذاري در مقابل نعمت هاي او است و طبيعي است كه بنده آن را به جا مي آورد كه خواسته خداوند و معبود اوست و اصولاهدف اصلي از خلقت انسان بندگي است و نماز بهترين شيوه اظهار بندگي است و اگر قرار باشد كه هر انساني بر طبق خواسته خود عمل نمايد نه آن چيزي كه خداوند از او خواسته اين ديگر بندگي خداوند نمي شود بلكه بندگي خود و عمل بر طبق خواسته خود است.
1 - استاد محمد تقى مصباح يزدى، قرآنشناسى، ص 102 - 92، با اقتباس و تلخيص، چاپ مؤسسه آموزش و پژوهشى امام خمينى، 1380 ه' ش.
2- غلامعلي نعيم آبادي، نماز زيباترين الگويپرستش، ص 35، به نقل از علل الشرايع، ج 2، ص 10.
3- آيت اللّه فاضل , جامع المسائل , ج 1 ص 103