پرسش:
آیا هدف وسیله را توجیه میکند؟ اکثرا میگویند نه. ولی من فکر میکنم جواب مثبت است! این مطلب فقهی را حتما میدانید که مثلا اگر زنی دارد در دریا غرق میشود، و مثلا شما هم روزه هستید، و ضمنا بین شما و رودخانه زمین زراعی شخص سومی قرار دارد. از نظر فقهی میتوان اموال شخص سوم را تلف کرد (پا بر محصول او نهاد) و به رود رسید و سپس روزه را باطل کرد و در رود پرید (که سر زیر آب میرود) و ضمنا نامحرم را لمس کرد و او را نجات داد. یعنی در این مثال هدف نجات جان مسلمان است، و وسیلهی رسیدن به این هدف این سه عمل حرام است. مثال دیگر هم مسألهی تترس است در احکام جهاد. یعنی اگر کفار مسلمانان اسیر شده را جلوی خودشان بگیرند به عنوان محافظشان، تا به مسلمانان ضربه بزنند، مسلمانان میتوانند به مسلمانان تیراندازی کنند، و سپس کفار پناه گرفته پشت آنها را بزنند. امام خمینی هم میفرماید چون حفظ حکومت اسلامی از اهم واجبات است که دیگر واجبات با آن برپا میشود، برای حفظ آن حتی میتوان نماز و روزه را تعطیل کرد. خود ایشان حجاللهالاکبر را تعطیل کردند. حتی میتوان برای حفظ حکومت نقض عهد کرد (اگر اشتباه نکنم). شاهد مثال دیگر مسألهی تقیه است، که لزوما هم تقیه خوفی نیست، و گاه تقیهی مداراتی است. در تقیه میتوان واجبات را انجام نداد، برای مصالح بالاتری (مانند حفظ جان). نظر شما چیست؟ اگر چنین باشد، پس این میشود همان اصالت نتیجه.
پاسخ:
با سلام و ادب
بر خلاف تصور پرسشگر محترم هدف هیچ گاه وسیله را توجیه نمیکند، چون معنای جمله «هدف وسیله را توجیه میکند» این است که انسان برای دستیابی به هدفی، از راههای خلاف عقل و شرع استفاده ماید و این کارش در عین حال از نظر عقل و شرع درست تلقی شود، در حالی که چنین نیست، زیرا عقل و شرع هرگز اجازه نمیدهد که برای دستیابی به هدفی، از طریق نا معقول و نامشروع اقدام شود. اما مثالهایی که در پرسش آمده و نظایر آنها، شاهد صحت برداشت پرسشگر نمیشود، زیرا در آن گونه موارد به دستور شرع و جواز عقل، از راههای یاد شده برای دستیابی به اهداف مذکور اقدام میشود و هیچ یکی از آن راهها خلاف گفتة شرع و یا خلاف عقل تلقی نمیگردد، مثلاً عقلاً و شرعاً انسان برای حفظ جان خود نه تنها میتواند تقیه کند، بلکه واجب است تقیه نماید، یا عقلاً و شرعاً انسان برای نجات غریق میتواند از مسیری بدون اجازه صاحبش عبور نماید. همة این گونه موارد، جواز عقلی وشرعی دارد، پس این طور نیست که برای رسیدن به هدف مقدس، از طریق خلاف شرع و عقل استفاده شده باشد.
تقيه چيست و انجام آن در چه مواردي لازم است؟
تقيه يعني استتار و خود را از ديد دشمن مخفي کردن، همان طور که سربازان لباس خاکي مي پوشند تا دشمن نتواند به راحتي آنان را پيدا کند يا ماشين ها و ادوات جنگي را رنگ خاکي مي زنند. تقيه، مخفي بودن از دين دشمن است.
گاهي جنگجويان با ايجاد دود يا مه مصنوعي خود را مستور مي دارند يا در تاريکي شب نقل و انتقالات لازم را انجام مي دهند. استفاده کردن از رمز براي استتار مقاصد مهم نظامي و اقتصادي در دنياي امروز دامنه وسيعي دارد و گاه بي احتياطي در حفظ کليدهاي رمز سبب شکست يک لشکر يا برنامه مهم سياسي و اقتصادي مي شود. هيچ کس نمي تواند اين گونه برنامه ها را تخطئه کند و يا آن را دليل بر ترس و محافظه کاري بشمارد و بگويد بر برنامه هاي نظامي و سياسي نبايد رمز و سرّي وجود داشته باشد، يا اين که سرباز بايد شجاعت کند و خود را آشکارا در تيررس دشمن قرار دهد.
تقيه براي جلوگيري از هدر رفتن نيروها و ريختن خون ها لازم و ضروري است. پيامبر(ص) هنگام هجرت از مکه به مدينه خود را از دسترسي دشمن حفظ کرد. مخفي شدن در غار ثور و شبانه حرکت کردن از مصاديق تقيه معقول است.
قرآن در مورد "مؤمن آل فرعون" که ايمان خود را مخفي مي کرد و در دستگاه فرعون نفوذ داشت مي فرمايد: "قال رجلٌ مؤمن من آل فرعون يکتم ايمانه"؛ايمانش را مخفي مي کرد، يا در سرگذشت حضرت ابراهيم که گفت بيمارم" اما در نبود مردمِ بت پرست، بت ها را شکست. در سوره آل عمران آيه 28 مي فرمايد: "افراد با ايمان نبايد دوستاني از کافران به جاي مؤمنان انتخاب کنند، مگر اين که در آن ها تقيه کنند. طرح دوستي با آنان به خاطر تقيه اشکالي ندارد".
در روايات بر تقيه بسيار تاکيد شده، حتي فرموده است: "التقيه ديني و دين آبائي" يا :"لا دين لمَن لا تقيهَ له". امام باقر(ع) فرمود: "تقيه براي اين مشروع شده که نيروها به هدر نرود و خون ها محفوظ بماند".
تقيه بر دو قسم است: خوفي و مداراتي(تحبيبي).
تقيه خوفي اين است که انسان براي حفظ جان و آبروي خويش، دين و مرام خود را از دشمن مخفي دارد و اگر لازم شد مانند مخالفان زندگي کند و شکل عبادت را مانند آنان انجام دهد. تقيه مداراتي(تحبيبي) اين است که گاه انسان براي جلب محبّت طرف مقابل، عقيده خود را مکتوم مي دارد تا بتواند او را براي همکاري در اهداف مشترک جلب کند يا از خود دفع اتهام کند.
به هر حال تقيه معناي وسيعي دارد که خلاصه آن "پوشاندن واقعيت ها براي پرهيز و اجتناب از به خطر افتادن جان ها و هدف ها است" که ميان همه عقلاي جهان وجود دارد و رهبران الهي براي رسيدن به هدف هاي مقدسشان در پاره اي از مراحل آن را انجام مي دهند. حضرت ابراهيم(ع) و مؤمن آل فرعون ايمان خود را کتمان کردند، تا بتوانند در جاهاي لازم و مفيد کارهاي مهم انجام دهند.
تقيّه و رعايت آن در مذهب شيعه رائج و معمول بوده چون پيشوايان اين مذهب در عصر حکام بني اميّه و بني عباس (که از نظر شيعه، زمامداران باطل و غاصبان مقام خلافت مي باشند) مي زيسته اند. با توجه به مقام و موقعيت اجتماعي امامان، زمامداران و حکّام آنان را براي خويش خطر قطعي مي پنداشته و از نفوذ آنان در هراس بوده اند. امامان به شيعيان خود که جانشان در خطر بود سفارش مي کردند عقايد خود را ابراز نکنند و به ظاهر خود را شبيه آنان قرار دهند.
اقسام تقيه:
تقيه از نظر شرعي به پنج قسم تقسيم مي شود:
1- تقيه واجب، در جايي است که دفع ضرر بالفعل واجب باشد.
2- تقيه مستحب، در جايي است که تقيه بدين منظور صورت گيرد که خود را از معرض خطر دور دارد؛ به اين معنا که ترک تقيه موجب شود تدريجاً زياني از ناحيه طرف مقابل به انسان متوجه گردد.
3- تقيه مباح، در جايي است که پرهيز کردن و نکردن از نظر شرع، يکسان باشد.
4- تقيه مکروه، در صورتي است که ترک تقيه و تحمل ضرر در نظر شرع بهتر باشد، مثلاً اظهار آن موجب اعلاي کلمه حقّ گردد.
5- تقيه حرام، در موردي است که تقيه کردن موجب ريختن خون شخص محترمي گردد. امام صادق(ع) فرمود: "تقيه براي حفظ خون قرار داده شده، پس هر گاه تقيه باعث ريختن خون مؤمني بشود، تقيه کردن جائز نيست".
منبع : پاسخگو