پرسش:
چرا هنگامی که یک فرد مسلمان از دین خود خارج شود و به دین دیگری گرایش پیدا کند از نظر علمای اسلام ،مرتد می باشد؟
پاسخ :
با سلام و عرض ادب و احترام
جواب: قبل از پاسخ بايد به دو نوع امنيت جانى و امنيت عقيده اشاره كنيم. امنيت جانى در قرآن بسيار مورد توجه قرار گرفته است.
برخى از احكام جزايى قرآن با هدف تأمين امنيت جانى فرود آمده است. براى نمونه بعضى آيات از خودكشى و ديگر كشى و صدمه رساندن به ديگران منع مىكند.
اين آيات براى آنان كه ديگران را مصدوم مىسازند و به قتل مىرسانند، مجازات سنگين قرار مىدهد و اين مجازاتها را عامل مهم تأمين امنيت ديگران مىخواند.(1)
امنيت شناسان، امنيت جانى را بسيار درخور اهميت مىدانند و ناامنى جانى و احساس ناامنى را زمينه آسيب پذيرى اجتماعى مىدانند. در قرآن امنيت جانى بسيار اهميت دارد و كشتن يك فرد مانند كشتن تمام انسانها دانسته شده است. (2)
هر چند امنيت جانى در قرآن بسيار پر اهميت گفته شده است اما اين امنيت مطلق نيست.
امنيت جانى تا زمانى حق هر شهروند است كه امنيت ديگران را محترم شمارد و از تجاوز به حقوق ديگران خوددارى كند.
در مورد امنيت عقيده بايد گفت كه تمامى انسانها از جهت باورها و انديشهها داراى امنيت هستند و نمىتوان ايشان را به سبب باورهايى كه دارند، تهديد كرد و در ناامنى قرار داد، چه اين كه باورها و انديشهها خاستگاه زندگى اجتماعى است و بيشترين نقش را در بروز رفتارهاى فردى و اجتماعى دارد.
براين اساس در اسلام باورها و عقايد بسيار با ارزش است و صاحبان عقيده در امنيت كامل به سر مىبرند و نمىتوان ايشان را به پذيرش باورى جديد و وانهادن عقيده خود وادار ساخت. آيات جهاد درباره مخالفانى است كه براى مسلمانان ناامنى ايجاد مىكنند.
قرآن، تهديد و ارعاب صاحبان عقيده را برنمىتابد و با هر شكل تهديد مخالفت مىكند، چه اين كه اولاً از انسان رهايى از تقليد (به عنوان يك عامل درونى بر اكراه) را مىطلبد و تقليد كنندگان را نكوهش مىكند،(3)
دوم: انسان را به بهرهگيرى از عقل فرا مىخواند و از ايشان تأمل و تدبر در آفرينش و آفريدگار را خواسته است.
سوم: عقيده را امرى درونى و اختيارى و جبرناپذير معرفى مىكند.(4)
چهارم: ناسازگارىهاى عقيدتى و دينى را خواست خداوند مىداند: «و لو شاء ربك لامن من فى الارض كلّهم؛ اگر پروردگار تو مىخواست همه كسانى كه روى زمين هستند، (به اجبار) ايمان مىآوردند».(5)
پنجم: وظيفه پيامبران را تبليغ، بيم و بشارت مىشناسد و اجبار مردم بر پذيرش دين را وظيفه ايشان نمىخواند.(6)
ششم: مسلمانان را به مدارا با مخالفان دعوت مىكند و ايشان را از درگيرى با كافران باز مىدارد و مخالفان را (به شرط عدم تعرض به مسلمانان و اعلام بى طرفى) در امنيت مىداند.(7)
بنابراين بر طبق آيات قرآن هيچ كس را نمىتوان بر پذيرش عقيدهاى اجبار كرد و يا فردى را از باورهايش جدا نمود، زيرا عقيده (دين، مذهبى، سياسى و...) امرى اختيارى و قلبى است و به هيچ روى اجبار و اكراه نمىپذيرد.
بعد از اين مقدمه به پاسخ مىپردازيم:
در ابتدا پرسیده اید حکم اسلام در مورد افراد مرتد از دین چیست؟
دين اسلام فطرى است. اگر فردى به اصول و فروع اسلام آشنا باشد و حالت انكار نداشته باشد، به صورت طبيعى و معمولى به آن ايمان مىآورد. قرآن مىگويد: «لا اكراه فى الدين؛ در پذيرش عقيده اكراه نيست». اصولاً عقيده با اكراه سازگار نيست. اين سخن درستى است، ولى نبايد از اين گزاره، تفسير ناروا نمود و گفت: هر كه هرگونه دلش بخواهد، آزاد است تا عقايد ديگران را به بازى بگيرد، بلكه قرآن به دنبال سخن مذكور مىگويد: «قد تبيين الرشد من الغى؛ راه راست از راههاى انحرافى و نادرست روشن است».(8) يعنى وقتى راه رشد و حقيقت آشكار است، دليلى براى اكراه و اجبار وجود ندارد، زيرا عقل سليم بدون داشتن انكار و عناد آن را پذيرا است.
حال اگر فردى در خانواده مسلمان تشخيص داد كه دين اسلام بر حق نيست، مىتواند دين ديگر را انتخاب كند و در قانون اسلام یا جمهوری اسلامی هیچ حکمی برای آن تعیین نشده تا زمانی که به صورت مقابله با اسلام در نیاید . بدیهی است در جامعهاى كه براساس اعتقادات و باورهاى دينى، قوانين، رفتارهاى اجتماعى و فردى، اميال و آرزوهاى انسانها ارزشهاى اخلاقى شكل گرفته كه هر يك از اين موارد كاركردهاى بسيارى در زندگى فردى و اجتماعى دارد، کسی حق ندارد به مقابله با دین و اعتقادات دیگران بپردازد و در برابر دين و اعتقادات موضعگيرى نموده و درصدد تخريب آنها باشد، زيرا آثار نامطلوب در زندگى فردى و ا جتماعى ايجاد خواهد كرد و باعث تزلزل اركان اجتماعى خواهد شد، بنابراين ارتداد از اين جهت كه افكار عمومى و ايمان مردم را متزلزل مىكند، اظهار آن روا و شايسته نيست، و با وجود يك سرى شرايط اسلام با مرتد برخورد مىكند. اما اگر باور خود را رواج نداد و به امنيت فكرى و فرهنگى جامعه آسيبى وارد نكرد، به او كارى ندارند و حكم ارتداد نداشته و عقيدهاش نزد خودش محترم است.
اين كه خدا با او چگونه برخورد مىكند، تنها خدا مىداند كه وى صداقت دارد يا از روى عناد و لجاجت به اين عقيده روى آورده است. خداوند فرداى قيامت بر پايه عدل و حكمت، با او رفتار خواهد كرد. در عین حال که منکران حقیقت و رفتارهای ناشایست را مجازات خواهد نمود.
در پایان اضافه می نماییم که حکم ارتداد اختصاص به اسلام ندارد و در بسیاری از ادیان و مذاهب وجود داشته ودارد، ارتداد در تمام ادیان و آیین هایی که در گذشته وجودداشته ودارد با توجه به خواسته ها و ادله هایی مورد پذیرش بوده ودر برخی مواقع نیز اجرا شده می شده است.
در دین یهود و مسیحیت وآیین زرتشتی این حکم اعمال می شده وهرکدام از آن ها برای این حکم ، دلایلی را بیان کرده اند مثلا خالص بودن نژاد یهودیان از دلایلی است که یهودیان در خصوص این قانون داشته اند.
مجازات مرتد در آیین زرتشتی نیز اعدام بود - اعم از این که مرتد، ایرانی باشد یا غیر ایرانی - و برای این مطلب که مجازات مرتد در آیین مجوس اعدام بوده، ادله و شواهد فراوانی وجود دارد و از آن جمله، متن نامه (تنسر)، موبد موبدان در دوران اردشیر بابکان می باشد که در تاریخ طبرستان موجود است و به صورت مستقل نیز به وسیله مجتبی مینوى، در سال 1311 منتشر شده است.
در صورت تمایل به بحث تفصیلی در مورد تاریخچه ارتداد در ادیان دیگر در نامه بعدی به ان می پردازیم.
پی نوشت ها:
1 - سوره نساء، آيه 29 و سوره بقره، آيه 195.
2 - سوره مائده، آيه 32.
3 - سوره بقره، آيه 170.
4 - سوره بقره، آيه 256 و يوسف، آيه 108 نيز سوره انسان، آيه 3 و كهف، آيه 29.
5 - يوسف، آيه 99 و انعام، آيه 149 و 35.
6 - آل عمران، 20 و مائده، آيه 92، يونس، آيه 41 .
7 - انفال، آيه 61، آيه 61.
8 - بقره (2) آيه 256.