چرا خودکشی حرام و از بزرگترین گناهان می باشد؟

پرسش: 

 خدا از تمام کارهای انسان خبر دارد و هر چه برای او اتفاق می‌افتد، خدا از قبل می‌داند، پس فلسفه خودکشی چیست، چرا از بزرگترین گناهان است؟
پاسخ:

با سلام و عرض ادب و احترام 

ظاهرا پيش فرض ذهني شما اين است كه چون خدا  به تمام كارهاي انسان علم دارد پس ما در انجام كار مجبوريم و مثلا خودكشي نبايد حرام باشد. در صورتي كه علم خدا به افعال اختيارى انسان موجب جبر نيست، زيرا:
علم خدا بر اين تعلق گرفته است كه هر علتى با ويژگى خاص خود كار كند و يا هر حادثه و رويدادى از سبب ويژه خود سر بزند، مثلاً علت فاقد شعور به طور جبر كار صورت دهد، و فاعل مختار، با كمال اختيار و آزادى انجام وظيفه كند. در اين صورت بايد قبلاً از واقعيت اين علت آگاه شويم، آن گاه درباره مجبور و مختار بودن آن‏ها داورى كنيم.
از اين جهت مى‏ گويم علل بر دو نوعند:
1 - علل طبيعى ناآگاه مانند خورشيد و ماه و آتش.
2 - علل طبيعى آگاه و آزاد مانند انسان.
علم خدا در قسم نخست بر اين تعلق گرفته است كه اين گونه از علل بدون آگاهى و آزادى، مبدأ آثار ويژه خود گردند. آفتاب بدون آگاهى بيفروزد و ماه بدرخشد، در حالى كه علم خدا در بخش دوم بر اين تعلق گرفته است كه با كمال آگاهى و در عين اختيار و آزادى مبدأ يك رشته كارها باشد.
اين گونه علل به حكم تخلف‏ ناپذيرى علم خدا، حتماً يك رشته كارهاى خوب و بد را انجام مى‏دهند. اما با قيد آگاهى و با ويژگى آزادى. چنين علم پيشين، نه تنها مايه جبر نيست، بلكه تأكيد كننده اختيار است و به حكم تخلف ناپذيرى علم خدا بايد فعاليت اين نوع علل با اين دو ويژگى انجام گيرد و با قيد علم و اختيار كارى را صورت دهند. اگر به غير اين نحو تحقيق پذيرد، علم خدا تخلف مى‏پذيرد.
بنابراين خداوند در ازل عالم است كه انسان با اختيار وآزادى خود كارى را انجام مى‏دهد يا آن را ترك مى‏كند. (1)
پس در اين جا هم علم الهى حفظ شده و هم اختيار و آزادى انسان و اين دو با هم منافات ندارد.
به عبارت ديگر: خداوند در ازل آگاهى دارد كه يك كار با علل و شرايط خاص خود در يك زمان و مكان خاصى صورت مى‏گيرد كه از جمله آن علل و شرايط، اختيار و آزادى انسان است، پس خداوند آگاهى دارد كه آن كار با اختيار انسان و با شرايط ديگر انجام مى‏ شود و اين مسئله هيچ ضررى به اختيار و آزادى انسان نمى‏زند.
بنابراين علم خدا در ازل به گناهان يا كارهاي نيك مان ، ما را مجبور به آنها نمي سازد ، زيرا همان گونه كه گفتيم علم خداوند در ازل به اختيار و انتخاب مان به كارها تعلق گرفته ، پس حتما كارهامان با اختيار و انتخاب صورت خواهد گرفت .
بنابراين همان گونه كه علم خداوند به دزدي كردن يا قتل و جنايت ، موجب جبر نخواهد بود و گناه و زشت بودن آن كارها را نفي نمي كند ، در موضوع خودكشي نيز از گناه بودن نفي نمي شود ، زيرا در اينجا نيز انسان با انتخاب و اختيار خود براي بيرون آمدن از مشكلات يا هر علت ديگر دست به خود كشي مي زد.
بنابراين بين علم خداوند و گناه بودن يا درست و نيك بودن يك كار منافات و تضادي وجود ندارد.
خودكشي كه قرآن از آن به قتل نفس، تعبير مي كند از گناهان كبيره است و فرقي بين كشتن خود يا ديگري نيست . كسي كه انتحار (خودكشي )مي كند, تمام عقوبت هايي كه بر قتل نفس مترتب مي شود, براي او هم هست . چنان كه در آيه (2)خودكشي ممنوع شده است و نيز آيه ديگر قرآن (3)وهم چنين رواياتي در مذمت خودكشي وارد شده است(4)
خودكشي به هر وسيله حرام است , حتي اگر بيماري به قصد زودتر مردن , خود را مداوا نكند و در نتيجه بميرد, كه نوعي خود كشي است .(5)
پاورقي:
1. جعفر سبحانى، منشورجاويد، ج 4، ص 338
2. نساء (4) آيهء 29
3. بقره (2 )آيهء 195
4. وسائل الشيعه , كتاب قصاص , باب 5
5).عبدالحسين دستغيب , گناهان كبيره , ج 1 ص 112.

Comments (0)

There are no comments posted here yet

Leave your comments

  1. Posting comment as a guest. Sign up or login to your account.
Attachments (0 / 3)
Share Your Location