تعارض اهداء عضو و پیوند اعضا با روایات را چگونه توجیح می کنید؟

 پرسش :

در نهج البلاغه حضرت علی(ع) به نقل از پیامبر اسلام می‌فرماید: «بپرهیزید از بریدن اندام بدن مرده حتى اگر سگ دیوانه (هار. باشد» چرا انسانی را که به هر دلیلی مرگ مغزی شده، اعضا و اندامش را به انسان دیگری پیوند می‌زنند؟
پاسخ:

با سلام و عرض ادب 

برخي از فقها با پيوند اعضا مخالف اند ويكي از دلائل مخالفت آنها رواياتي از همين نوع است كه اشاره كرديد. به عقيده آنها برداشت عضو در حكم مُثله(بريدن اندام مرده. است و مُثله به اتفاق علما و فقهاى اماميه و غيراماميه حرام است و روايات بسيارى از طريق خاصّه و عامّه بر حرمت آن دلالت دارد.
برخى از اين روايات عبارت اند از:
1. در صحيحه جميل بن درّاج از امام صادق(ع(َ آمده است:
كان رسول اللّه (ص. اذا بعث سرية دعا باميرها، فاجلسه الى جنبه و اجلس اصحابه بين يديه، ثمّ قال: سيروا بسم اللّه و باللّه و فى سبيل اللّه و على ملّة رسول اللّه . لاتغدروا ولاتغلّوا ولاتمثّلوا ولاتقطعوا شجرة الا ان تضطرّوا اليها و لاتقتلوا شيخاً فانياً ولاصبيّاً ولا امرأة؛(1)
هرگاه رسول خدا (ص. سپاهى را گسيل مى داشت، فرمانده سپاه را مى طلبيد، كنار خويش مى نشاند و يارانش را مى فرمود در مقابل او بنشينند. آنگاه مى فرمود: به نام خدا، براى خدا، در راه خدا و بر طبق آيين رسول خدا روانه شويد. از غدر، خدعه، مُثله و بريدن درخت، مگر در حال اضطرار بپرهيزيد و از كشتن پيران فرتوت، كودكان و زنان دورى كنيد.
2. در خبر مسعدة بن صدقه از امام صادق (ع. نقل شده است:
قال (ع): انّ النبى (ص. كان اذا بعث اميراً على سرية، امره بتقوى اللّه . عزّوجلّ . فى خاصة نفسه، ثم فى اصحابه عامّة، ثمّ يقول: اُغْزُ بسم اللّه و فى سبيل اللّه، قاتلوا من كفر باللّه ولاتغدروا و لاتغلّوا و لاتمثّلوا ولاتقتلوا وليداً ولامتبتّلاً فى شاهق؛(2)
هرگاه پيامبر(ص . فرماندهى را بر سريه اى مى گمارد، او را به تقواى خداوند در كار خويش و سپس در يارانش، سفارش مى فرمود. آنگاه مى فرمود: به نام خدا و در راه خدا به جنگ با كافران روانه شويد و از غدر، خدعه، مثله، كشتن نوزادان و آنان كه تنها و بى كس در كوهستان ها زندگى مى كنند، بپرهيزيد.
3 . در روايتى امام على (ع. پس از ضربت خوردن به دست ابن ملجم، به فرزندانش چنين توصيه مى فرمايد:
لاتمثّلوا بالرجل فانى سمعت رسول اللّه (ص. يقول: ايّاكم و المثلة ولو بالكلب العقور؛(3)
اين مرد [ابن ملجم] را مثله نكنيد، زيرا از پيامبر خدا(ص. شنيدم كه مى فرمود: از مثله بپرهيزيد حتى نسبت به سگ هار.
شبيه همين روايات از طرق اهل سنت به سندهاى مختلف نقل شده است و پيامبر عظيم الشأن اسلام(ص . در جنگ ها از بريدن گوش و بينى و يا اجزاى ديگر بدن كفّار و دشمنان نهى فرموده اند.
قطعاً از اين روايات كه از مُثله سگ هار و كافران حربى نهى مى كند، حرمت مثله استفاده مى شود وهرگاه مثله سگ هار و كافران حربى حرام باشد، مثله و قطع اعضاى مردگان مسلمان نيز قطعاً حرام و ممنوع است.
اما با دقت در روايت مي توان به دست آورد كه استدلال به اين نوع روايات براي حرمت پيوند اعضا جاي اشكال بسيار دارد ؛ زيرا با تأمّل در روايات مثله و فلسفه زمان صدور اين احاديث در مى يابيم كه به شهادت تاريخ، اعراب دوران جاهليت پس از قتل و غارت قبايل يك ديگر، براى نشان دادن اوج نفرت خود و از روى كينه و مجازات و درس عبرت دادن به ديگران، به عمل شنيع بريدن گوش و بينى و اجزاى بدن كُشتگان دشمن دست مى زدند كه با ظهور اسلام، شارع مقدس اين حركت مغاير ارزش هاى اخلاقى و انسانى را منع كرد. بنابراين مثله ، فقط قطع عضو نيست ، بلكه قطع عضو به همراه كينه و انتقام جوئي و... است.
اين معنا حتي در كتاب هاي لغت و فرهنگ نامه زبان عربي نيز آمده است كه صرف قطع اعضاى بدن و شكافتن آن مثله نيست، بلكه مثله به قطع عضو به منظور انتقام جويى و ابراز كينه و مجازات و عبرت ديگران اطلاق مى شود.
ابن منظوردر فرهنگ نامه مى نويسد:
كأنّ المَثْلُ مأخوذ من المَثَل، لانّه اذا شنّع فى عقوبته جعله مثلاً و علماً؛(4)
ظاهراً ريشه مَثْل (با فتح فاء الفعل و سكون عين الفعل. از مَثَل (به فتح فا و عين الفعل. اخذ شده است، زيرا وقتى كه در مجازات فرد شدت عمل به كار رود شخص مجازات شونده ضرب المثل مى شود.
وراغب اصفهانى دركتاب مفردات مى نويسد:
والمثلة نقمة تنزل بالانسان فيجعل مثالا يرتدع به غيره؛(5.
مثله مجازاتى است كه بر انسان تحميل مى شود و او را ضرب المثلى قرار مى دهد كه موجب عبرت ديگران گردد.
بنابراين مثله صرفاً با قطع اعضاى مردگان تحقق نمى يابد و قطع اعضاى مردگان با هدف عقلايى و به منظور پيوند به بيماران نيازمند دردمند و نجات جان مسلمانان، مشمول منع اخبار مثله نيست و اين عمل در عصر حاضر در جامعه به عنوان عملى پسنديده و نيكو و برخواسته از حس نوع دوستى و گذشت و ايثار مرده مسلمان و اولياى او و عملى خداپسندانه تلقى مى شود و كاملا مخالف با معناي مثله است.
از طرف ديگر رواياتي وجود دارد كه در برخي موارد به شكافتن بدن فرمان داده است، مانند روايات شكافتن بدن مادر براي بيرون آوردن فرزند .بنابر اين روايات مربوط به شكافتن شكم مادر به منظور نجات جان فرزند يا قطعه قطعه كردن جنين مرده در شكم مادر، روايات حرمت مثله را تفسير مي كند و مى گويد قطع اعضا و شكافتن بدن مرده مسلمان به منظور نجات انسانى مسلمان اصلاً حرمت ندارد ، بلكه حتي لازم است. پس روايات حرمت مثله اصلا شامل موارد پيوند اعضا براي نجات جان مسلمان نمي شود.
حتى اگر مثله، قطع اعضاى مردگان به منظور پيوند و نجات جان بيماران مسلمان را نيز شامل گردد، باز مسئله از موارد و مصاديق باب تزاحم احكام خواهد بود. يعني از مواردي خواهد بود كه هم از آن نهي شده و هم به گونه اي است كه به آن امر شده است. مانند اين كه وارد شدن در ملك ديگران بدون اجازه حرام است ، از طرفي جان كسي در ملك ديگري در خطر است كه نجات جان مسلمان واجب است . در چنين موردي كه از يك طرف وارد شدن در ملك ديگري حرام و از طرف واجب است ، بايد به آن چيزي كه مهم تر است ، عمل شود.
در اينجا نيز از يك سو برداشت عضو از مرده مسلمان در حكم مثله و مغاير با وجوب احترام جسد مسلمان است و از سوى ديگر نجات جان مسلمان در شُرُف مرگ كه حفظ جانش متوقف بر پيوند عضو است، واجب مى باشد. در اين جا قاعده تزاحم و قانون اهمّ و مهم مى گويد: نجات انسان زنده اولويت دارد و مقدم است.
با توجه به مطالبي كه بيان شد ، غالب فقها بر اين اعتقادند كه پيوند اعضا در حكم مثله نيست و اگر هم باشد ، از موراد اسثنا شده مي باشد ؛ بنابراين پيوند اعضا اشكال ندارد.(6.
پی‌نوشت‌ها:
1.وسائل الشيعه، ج11، كتاب جهاد، ابواب جهاد العدو، باب 15، حديث 2.
2.همان، حديث 3.
3.نهج البلاغه،تصحيح صبحى صالح، نامه 47.
4.ابن منظور، لسان العرب، ج11، ص 614 و 615.
5.راغب اصفهانى، مفردات الفاظ القرآن، ص463.
6.توضيح المسائل مراجع ، ج 2 ، ص 657 ، 726 ، 787 ، 764 .

Comments (0)

There are no comments posted here yet

Leave your comments

  1. Posting comment as a guest. Sign up or login to your account.
Attachments (0 / 3)
Share Your Location