منظور از بداء چیست ؟

 پرسش :

علم بداء چیست؟

پاسخ:

با سلام و عرض ادب

بداء علم خاصي محسوب نمي شود ، بلكه واژه بداء در لغت عرب , به معناى ظهور و آشكار شدن است , و در اصطلاح دانشمندان شيعه , بر دگـرگـونـى مـسـيـر طـبـيعى سرنوشت يك انسان در پرتو رفتار صالح وپسنديده وى , اطلاق مى گردد . بداء تغيير سرنوشت انساني است كه علم خاص آن در نزد خداوند وجود دارد و هر گاه كه عوامل ظهور بداء فراهم آمد ، خداوند آن را آشكار مي سازد.
مـساله بداء يكى از فرازهاى بلند مكتب پوياى تشيع است كه برخاسته از منطق وحى و كاوش عقل مى باشد .
از ديدگاه قرآن كريم , انسان در برابر سرنوشت خود , هميشه دست بسته نيست , بلكه راه سعادت بـراى او باز است و مى تواند با بازگشت به راه حق و رفتارهاى شايسته ,مسير فرجام زندگى خود را دگرگون سازد . از اين رو , اين حقيقت را به عنوان يك اصل فراگير و پايدار , چنين بيان مى كند : ان اللّه لا يغير ما بقوم حتى يغيروا ما بانفسهم . (1)- هـيچگاه خداوند وضع گروهى را تغيير نمى دهد تا اين كه خود , وضع خويش رادگرگون سازند . و در جـاى ديـگـر مـى فـرمايد : و لو ان اهل القرى آمنوا و اتقوا لفتحنا عليهم بركات من السماء و الارض . (2)- هـرگاه اهل آن مناطق ايمان مى آوردند و پرهيزكار مى شدند , درهاى بركات آسمان وزمين را بر آنان مى گشوديم . و دربـاره تـغيير سرنوشت حضرت يونس مى فرمايد : فلولا انه كان من المسبحين للبث فى بطنه الى يوم يبعثون . (3)- پس اگر او از تسبيح كنندگان نمى بود , تا روز رستاخيز , در شكم او ( نهنگ )باقى مى ماند از آيـه اخـيـر چنين برمى آيد كه ظاهر جريان , ايجاب مى كرد يونس پيامبر , تا قيامت در آن زندان . ويژه باقى بماند . ليكن رفتار شايسته آن حضرت ( يعنى تسبيح گفتن ) , مسير سرنوشت وى را دگرگون ساخت و او را نجات داد .
اين حقيقت , در روايات اسلامى نيز پذيرفته شده است . پـيـامـبر گرامى در اين زمينه مى فرمايد : لا يرد القدر الا الدعاء و لا يزيد فى العمر الا البرو ان الرجل ليحرم الرزق بالذنب يصيبه. (4)- هيچ چيز نمى تواند تقدير و سرنوشت را دگرگون سازد مگر دعا كردن و هيچ چيز بر عمر وى نمى افزايد مگرنيكى نمودن و يك انسان , به سبب گناه , از روزى خود محروم مى گردد.
از ايـن روايت و امثال آن , به خوبى استفاده مى شود كه انسان بر اثر عصيان وگناه , به محروميت از روزى , مـحكوم مى شود ; ليكن با رفتارى شايسته ; مانند دعا مى تواند مسير سرنوشت خود را تغيير دهد و با نيكى كردن بر عمر خود بيفزايد .
در نتيجه از آيات قرآن و سنت استفاده مى شود كه چه بسا انسان در چهارچوب رفتارهاى متعارف خود , از ديدگاه اسباب و مسببات و روال عادى عكس العمل كارها , به سرنوشت خاصى محكوم گردد و يـا احـيـانا يكى از اولياى خدا ; مانند پيامبر و امام به آن خبر دهد , به اين معنا كه اگر اين طرز رفتار وى ادامه يابد سرنوشت مذكوردر انتظار او خواهد بود . لـيـكـن بـر اثر يك چرخش ناگهانى , رفتارى متفاوت در پيش گيرد و از اين راه , فرجام خود را دگرگون سازد .
ايـن حـقـيـقت برخاسته از منطق وحى و سنت پيامبر و كاوش عقل سليم , در اصطلاح دانشمندان شيعه , بداء ناميده مى شود.
شـايـسته است روشن گردد كه تعبير به بداء , از ويژگيهاى تشيع نيست بلكه درنوشتارهاى اهل سنت و در سخنان پيامبر گرامى , اين تعبير به چشم مى خورد : به عنوان نمونه , پيامبر در حديث ياد شده در زير , واژه بداء را به كار برده است : بدا اللّه عزوجل ان يبتليهم . (5)لازم بـه ذكـر اسـت كـه مـسـالـه بـداء بـه مـعـنـاى راه يافتن دگرگونى به ساحت مقدس علم خداوندى نيست ; زيرا خدا از ابتدا بر روند طبيعى رفتار انسانها و هم بر تاثيرعوامل دگرگون كننده اين روند , كه موجب بداء مى گردد , آگاه است و خود نيز درقرآن بدان خبر داده است . يمحوا اللّه ما يشاء و يثبت و عنده ام الكتاب . (6)- خدا هر چه را بخواهد محو و هر چه را بخواهد اثبات مى كند و اصل كتاب ( لوح محفوظ ) نزد اوست . بـنابراين , خداوند بزرگ به هنگام بروز بداء , حقيقتى را كه نزد وى از ازل معلوم بوده , بر ما آشكار مى سازد . و لذا امام صادق عليه السلام مى فرمايد : ما بداللّه فى شى ء الا كان فى علمه قبل ان يبدو له . (7)- در هيچ موردى براى خدا بداء رخ نداد مگر اين كه در ازل , از آن آگاه بود .
فـلـسـفه بداء
شكى نيست اگر انسان , دست خود را در تغيير سرنوشت خويش باز بداند , درصدد سـاخـتـن آيـنـده اى بـهـتـر بـرمـى آيـد و با روحيه اى برتر و تلاشى بيشتر , در بهسازى زندگى خودمى كوشد . بـه بـيـانـى ديگر , همانگونه كه مساله توبه و شفاعت , انسان را از نوميدى و سردى زندگى نجات مـى دهـد , حقيقت بداء نيز موجب نشاط و شادابى وى مى گردد و او را به آينده اى روشن اميدوار مى سازد ; زيرا در پرتو اين بينش , انسان مى داند كه مى تواند سرنوشت خود را به حكم خداى بزرگ , تغيير دهد و به سوى آينده اى بهتر وفرجامى درخشان تر قدم بردارد .
پی‌نوشت‌ها:
1) سوره رعد آيه 11
2) سوره اعراف آيه 96
3) سوره صافات آيه 143
4) بحارالانوار ج74 ص169
5) بحارالانوار ج4 ص124
6) سوره رعد آيه 39
7) اصول كافي ج1 ص148

Comments (0)

There are no comments posted here yet

Leave your comments

  1. Posting comment as a guest. Sign up or login to your account.
Attachments (0 / 3)
Share Your Location