پرسش:
درخصوص مسئله ای که همواره دغدغه خاطر ما مخصوصاًایرانیان خارج از کشور است می خواستم سوال کنم ، البته باوربفرمائید اصلاً قصد تکدر خاطر آن بزرگواران راندارم . وآن اینکه با این همه بار غنی علمی واخلاقی وفسلفی که در وجود روحانیت معظم ومعزز وجود دارد چرا این همه دین گریزی بویژه درمیان جوانان زیاد شده واغلب از ظاهر علما ایراد می گیرند آنان را باروحانیون بقیه ادیان ازلحاظ شکل ظاهری، نحوه پوشش، اندام ،آراستگی لباس ومحاسن مقایسه می کنند واین را عامل دفع از اسلام برمی شمرند چرا از توانائیهای بالقوه دین مبین اسلام که سراسر جذابیت ونشاط وشادمانی است بهره جوئی نمی شود وروز به روز به خیل عظیم جوانان سردرگم وبی گناه که از سلاله پاک پدران ومادران مسلمان ایرانی بوده وتوسط عمال شیاطین به سوی گمراهی کشیده می شوند افزوده می شوند، من از پایبندان وشیفتگان کشور ودینم هستم ولی هیچگاه توجیه ذهنی وقانع کنندهای برای اعمال وسوء مدیریت مسئولینمان در عدم اجرای صحیح فرامین اسلام نیافتم ممنون می شوم با بیان شیوا واستادانه خود قدری به جان ملتهب این حقیر آرامش داده تا شاید بدینوسیله چند نفری هم ازاین جهت به راه راست هدایت شوند.
پاسخ:
با سلام و عرض ادب و احترام
به طور کلی نمیتوان گفت که جوانان ایران اسلامی از دین گریزان و نسبت به روحانیت بدبین شدهاند و مسؤلان نظام و روحانیت جهت جذب جوانان به دین و معرفت دینی آنان بیتفاوت بودهاند.
امروزه قشر عظیم از جوانان داخل و خارج ایران دینگرا بوده و نسبت به روحانیت و نظام خوشبین هستند. آنان با روحانیت ارتباط داشته و روحانیت نیز با جوانان ارتباط و نسبت به آنان احترام خاصی قایل هستند. ملاقات جوانان با مقام معظم رهبری و ابراز علاقه آنان نسبت به معظم له و دیگر مسئولان نظام حاکی از ارتباط جوانان با نظام و روحانیت میباشد. روحانیت نیز جهت تقویت باورهای دینی جوانان برنامههای مفید ارائه می کنند. مسئولان نظام نیز با اتخاذ سیاست راهبردی جهت شادابی و نشاط جوانان و مشکلات آنان اقدامات کارشناسانه انجام می دهند. شاید اقدامات دولت در خارج از کشور کمرنگ و زمینه جذب جوانان به دین فراهم نگردیده باشد، در مجموع دولت اقدامات مفیدی را انجام می دهد که مانع جذب جوانان به فرهنگ بیگانه گردد.
البته ما با شما در این جهت هم عقیده هستیم که روحانیت و مسئولان نظام میتوانند با ارائه برنامههای مفید جوانان را بیشتر به دین جذب نمایند و زمینه شادابی و نشاط جوانان را فراهم کنند. البته در این امر موانع و مشکلات نیز وجود دارد. از جمله مشکلات پس از انقلاب مانند جنگ و توجه به مسایل امنیتی و دفاعی که نتیجه آن کم توحهی به برنامهریزیهای دقیق و کارشناسی شده برای نهادینه سازی و تثبیت ارزشها و معارف اسلامی است.
اما این واقعیت را باید پذیرفت که برخی از جوانان ما به هر دلیلی نسبت به روحانیت بدبین شده و از آموزههای دین فاصله گرفتهاند در این جا به برخی از عوامل دینگریزی و بدبینی جوانان نسبت به روحانیت اشاره میشود::
عوامل به دو دسته درونى وبیرونی تقسيم مىشوند
الف) عوامل درونى يا داخلى
منظور عواملى مى باشند كه مربوط به عملكرد مسولان بوده و اين وضعيت را پيش مى آورند كه عبارتند از:
1) مقدم داشتن عادات فكرى و عاطفى بر منطق و حقيقت و اسلام ناب و اصيل
2) برخى رفتارها و اقدامات ناشايسته بعضى از مديران كارگزاران و مأموران دستگاهها و نهادهاى دولتى و حكومتى كه ظاهرى مذهبى دارند ولى در حقيقت عمل درست دينى نداشته و موجب پيدايش تعارض و شكاف بين گفتار و عمل از ديدگاه توده مردم گشت و اين امر موجب بدبينى به ساير افراد مذهبى شد
3) برخوردهاى نامطلوب و ناصحيح و همراه با زياده روى و افراط بعضى از افراد مذهبى دلسوز در مقابله با ناهنجارىها و منكرات در جامعه موجب بدبينى به عموم افراد مذهبى شد
4) كم كارى برخى از افراد مذهبى در نشان دادن چهره واقعى و محبت آميز اسلام و برطرف نمودن ديدگاه منفى ايجاد شده درعمل
ب )عوامل بيرونى يا محيطى
منظور عواملى مىباشند كه خارج از حيطه عملكرد مسئولان بوده و منجر به وضعيت مذكور شده است:
1) تحول نسل در جامعه و به صحنه آمدن نسل جديدى كه باورها و يافته هاى آنان با افرادمذهبى متفاوت است فقدان برنامهاى جامع و همه جانبه براى تربيت آموزش و توجيه آنان و نيز بى توجهى و يا كم توجهى به ايجاد تغييرات اساسى و ريشه اى در نگرش خانواده ها به اصول و آداب تربيت نسل نومنجر به اين شكاف شده است
2) وجود مشكلات اقتصادى و اجتماعى در جامعه و از مسئولان حكومتى را باعث آن به حساب آوردن
3) رشد و رواج ابزارهاى جديد اطلاع رسانى و تبليغات در سطح جهان در دهه اخير و تشديدتلاش ابر قدرت استعمارى آمريكا براى نفوذ فرهنگى و رواج فرهنگ آمريكايى در جهان موجب تغيير جو كلى فرهنگى در سطح جهان شده به گونه اى باعث افول ارزشها و شكاف ميان دو قشر مذهبى و غيرمذهبى شده است (شكاف سنت و مدرنيته)
4) وجود تمايلات نفسانى انسان ووسوسه هاى نفس اماره براى گريز از محدوديتهاى شرعى و ارتكاب شهوات و لذات فى نفسه عامل بدبينى و گريز افراد غيرمذهبى از افراد مذهبى مىباشد
5) سازماندهى تهاجم فرهنگى توسط دشمنان نظام اسلامى براى تضعيف اسلام و ارزشهاى اعتقادى ترويج و اشاعه دنياطلبى تبليغ مستمر و گسترده سكولاريسم و لائيسيسم نفى آرمانگرانى تحريك غرائز شهوانى حمله مستمر به مبانى ارزش و پايه هاى اعتقادى اشاعه چهرهاى غيرواقعى و زشت و خشن از اسلام تبليغ و ترويج تضاد ميان اسلام و آزادى سوء استفاده از نارسايىها معضلات و ضعفهاى مديريتى و اجرايى براى حمله و هجوم به ماهيت اسلام و قوانين الهى ايجادروحيه يأس و نااميدى در مردم با ترويج غيرقابل اجرا بودن ارزشهاى والاى الهى در جامعه تبليغ و ترويج ناكارآمد بودن تئورى حكومت دينى و تضعيف فرهنگ اسلامى و مبانى عقيدتى و اشاعه اين نظريه كه دين متعلق به گذشته است.
6) عملكرد گروههاى معاند نظام اسلامى در داخل در جهت ايجاد بدبينى به افراد مذهبى از جمله مسئولان و كاهش مشروعيت نظام .
جدايى عده اى از جوانان از روحانيون ممكن است دلايل ديگرى هم داشته باشد، از جمله:
1) عملكرد و رفتار ناشايست گروهى از شاغلان در دستگاهها و نهادهاى دولتى و حكومتى باعث پيدا شدن تعارض و شكاف بين گفتار و عمل آنان شده و موجب بدبينى به تمامى روحانيت گشته است
2) برخى از رفتارها و برخوردهاى ناصحيح و مخالف شرع در بيان احكام شرعى، موجبات بدبينى عدهاى از افراد ـ خصوصا جوانان ـ را فراهم آورده است، حضرت امام(ره) و رهبر معظم انقلاب بارها خطر اين گونه افراد را متذكر شده و در اين خصوص مى فرمايند: «معناى تحجر آن است كه كسى كه مى خواهد از مبانى اسلام و فقه اسلام، براى بناى جامعه استفاده كند، به ظواهر احكام اكتفا كند و نتواند كشش طبيعى احكام و معارف اسلامى را در آن جايى كه قابل كشش است درك كند و براى نياز يك ملّت و يك نظام و يك كشور كه نياز لحظه به لحظه است، نتواند علاج و دستور روز را نسخه كند و ارائه بدهد، اين بلاى بزرگى است»، (1)
3) اختلافات جناحى و سليقه اى در مسائل اقتصادى، سياسى و اجتماعى، جايگاه و منزلت روحانيت را پايين آورده است
4) حل نشدن برخى از مشكلات و معضلات اجتماعى، فرهنگى و اقتصادى (مانند اشتغال، مسكن و رفاه)، و عدم اجراى ارزشهاى اسلامى در جامعه به صورت كامل (مانند عدالت اجتماعى، مبارزه با مظاهر فساد و...)، باعث شده كه مردم اين مشكلات را همواره از چشم روحانيت ببينند و انتظارات غير واقعى و بيش از حد از آنان داشته باشند.
مجموعه اين عوامل باعث شده تا دشمنان اسلام و انقلاب اسلامى با تهاجم فرهنگى، و درشت نمايى مشكلات، به القاى انديشه نسبى بودن ارزشها، جدايى دين از سياست، ناكارآمدى مديريت فقهى، اسلام منه اى روحانيت پرداخته اند. اما براى مقابله با اين روند، كارها واقدامات متعددى انجام شده كه آنها را مى توان در دو بعد، مورد بررسى قرار داد:.
الف) اقدامات نظرى و انديشه اى
1) تقويت و تثبيت ارزشهاى اسلامى و ايمان مذهبى و ترسيم چهره واقعى و محبت آميز اسلام از طريق برگزارى جلسات پرسش و پاسخ و مشاوره بصورت شفاهى و كتبى براى حل مشكلات و شبهات عقيدتى و برگزارى جلسات روح بخش دعا و سخنرانىهاى مفيد وپرمحتوى نماز جماعت در مؤسسات و ادارات برگزارى و گسترش برنامه روح بخش اعتكاف در سطح شهرها خصوصا دانشگاهها بطوريكه هر سال با استقبال بيشترى روبرو بوده است
2) ايجاد و تقويت هويت جوانان از طريق شناخت استعدادها و تواناييهاى بالقوه اى كه دارند آشنا نمودن آنها با گذشته درخشان اسلامى و ملى خود و دستاوردهايى كه در دوران انقلاب و بعد از آن داشته اند و آگاهى دادن نسبت به عقايد شوم دشمنان و خطرات ناشى ازانحرافات اخلاقى و اعتياد و بالا بردن درك و شناخت و قدرت تحليل جوانان و شناساندن عوامل مشكلات اقتصادى و معضلات اجتماع .
در پایان پیان این مطلب ضروری است:
نباید به گزارشهای اینترنت و ماهواره علیه جمهوری اسلامی ایران اعتماد کرد؛ زیرا دشمنان ایران اسلامی از همه اهرمها و روشهای تبلیغی بهره میگیرند تا نظام اسلامی را زیر سؤال ببرند. یکی از این روشها صحنهسازی است، بدین معنا که صحنهای غیر واقعی را به صورت صحنههای واقعی جلوه میدهند. برخی از تصاویری را پخش میکنند که واقعیت ندارند، مانند تصاویری که جمهوری اسلامی مخالفان سیاسی خود را شکنجه مینمایند. البته جمهوری اسلامی برخی از کاستیها را دارد و در برخورد با مخالفان سیاسی همه موازین اسلامی را رعایت نمیکند، ولی این واقعیت را باید پذیرفت: بسیاری آنچه از ماهوارهها پخش میشود صحنهسازی بوده و واقعیت ندارد.
پی نوشت==
1) روزنامه جمهورى اسلامى، 17/3/1376