معنی و توضیح شرک چیست؟

پرسش:

لطفا معناى شرك را از منظر قرآن تبيين فرمائيد.
پاسخ :

راغب گفته است: «شرك از نظر لغت به معناى شريك قرار دادن است».[1]
ابن فارس مى گويد: «شرك يعنى چيزى مشترك بين دو نفر باشد و هيچ كدام استقلال به آن نداشته باشد.»[2]
اما در فرهنگ و اصطلاحات دينى، به معناى شريك قرار دادن موجود ديگرى با خداى بزرگ، در يكى از مقامات و شئون مخصوص به آفريننده عالم است،[3] چه اينكه در آفرينش جهان شريك شمرده شود، يا در تدبير و اداره نظام هستى، يا در تأمين نيازمندى هاى انسان و يا در چيزهايى مشابه آن.
شرك در برابر توحيد است و موحّد كسى را گويند كه به خداى يگانه ايمان داشته باشد و در هيچ يك از مقامات ويژه خدايى، كسى يا چيزى را شريك او نداند، اين در حالى است كه موحدان هيچ گاه منكر نقش افراد انسان يا ديگر موجودات عالم در تأمين نيازمندى هاى خود يا ديگر تغيير و تحولات اين جهان مادى نيستند؛ زيرا جهان طبيعت براساس قانون «عليت» استوار شده و تأثير و تأثر ميان اشياى اين عالم كاملاً آشكار است؛ از سويى، انسان يگانه پرست براى هيچ موجودى جز خداوند «استقلال در تأثير» قائل نيست و قدرت تأثير گذارى هر كس و هر چيز را فيض الهى وپرتوى از رحمت گسترده او دانسته و معتقد است كه هيچ كس بدون عنايت آن هستى بخش بزرگ، امكان و قدرت هيچ گونه تأثير و عملى را نداشته، بلكه حتى هستى خود را لحظه به لحظه از وى دريافت مى كند.
بنابر آنچه بيان شد، مشرك كسى است كه براى غير خداوند «نقش مستقل» در عالم وجود قائل باشد، البته مشرك به موجب آنكه توحيد و يگانگى خدا را در برخى شئون خداوندى انكار كرده است، «كافر» نيز ناميده مى شود، چنان كه قرآن شرك به خداوند را كفر به پروردگار معرفى كرده است: «... اِذ تَأمُرونَنا اَن نَكفُرَ بِاللَّهِ و نَجعَلَ لَهُ انداداً ...؛[4] هنگامى كه به ما دستور مى داديد كه به خدا كافر شويم و همتايانى براى او قرار دهيم ... .»
و نيز فرموده است: «ما كانَ لِلمُشرِكينَ اَن يَعمُروا مَساجِدَ اللّهِ شاهِدينَ عَلى اَنفُسِهِم بِالكُفرِ ... ؛[5] مشركان حق ندارند مساجد خدا را آباد كنند در حالى كه به كفر خويش گواهى مى دهند ... .»
آنچه گفته شد، معناى عام شرك است، اما اگر بخواهيم به طور مبسوط به جلوه هاى گوناگون آن بنگريم، انواع مختلفى از شرك و مشركان را خواهيم ديد كه قرآن كريم با بيان آياتى درباره آن ها، مطالبى را بيان مى كند.[6]

پرسش :

ملاك توحيد و شرك چيست؟ چه نوع اعتقاد يا عملى شرك آلود است و كدام عقيده يا عمل موحدانه مى باشد؟
پاسخ :

در بحث توحيد بايد به اين نكته توجه كرد كه موحد بودن به معناى نفى مخلوقات گوناگون خداوند نيست و اساسا كسى كه مخلوقاتى براى خداوند قائل باشد و آن ها را افعال خداوند و شئون و تجليات الهى بداند و آن ها را در تأثير مستقل ندانسته، بلكه به خداوند وابسته بداند، موحّد است.
اعتقاد به نظام اسباب و مسببات نيز با اعتقاد به توحيد منافاتى ندارد و چنين نيست كه هر كس موحّد است بايد هرچيزى را به طور مستقيم اثر و فعل خداوند بداند، بلكه پذيرفتن نظام علت و معلولى، مؤد و مكمّل اعتقاد به توحيداست. بله، اعتقاد به استقلال در تأثير موجودات، موجب عقيده به تفويض شده و شرك مى باشد. اين مرز توحيد وشرك را با مسأله «ممكن الوجود» و «واجب الوجود» يا «فقر ذاتى» كه لازمه ممكن الوجود است، به خوبى مى توان تبيين و تحليل نمود؛ بنابراين، براى تشخيص اعتقادات شرك آلود از عقيده اى كه توحيدى است، طبق فلسفه اسلامى ملاك خوبى وجود دارد و آن اينكه تنها خداى متعال موجود مستقل و واجب الوجود است و همه چيز ممكن الوجود و وابسته به اوست. هركس معتقد باشد هر موجودى غير از خداى متعال در تأثير مستقل است، عقيده او شرك آلوداست، ولى اگر شخصى معتقد باشد كه «لا مؤِرَ فى الوجودِ الاّ اللّه » و تمام موجودات را ممكن الوجود و فقير و وابسته به خداوند، بلكه عين فقر و وابستگى بداند و اگر تأثيرى براى آنان معتقد باشد، تأثير آن ها را به اذن الله بداند، در اين صورت اين عقيده عقيده توحيدى است. آيه شريف «تَاللَّهِ اِن كُنّا لَفى ضَلالٍ مُبين * اِذ نُسَوّيكُم بِرَبِّ العالَمين»[7] دلالت دارد كه ملاك در شرك آن است كه كسى موجودات را در عرض خداى متعال بداند، يعنى تسويه و تساوى دانستن هر موجودى با خداوند عين شرك است؛ براى مثال اگر كسى انبيا يا ائمه عليهم السلام يا هر موجود ديگرى را باخداوند مساوى بداند، اين شرك خواهد بود، و يا آنكه كسى آن ها را خالق يا مدّبر جهان بداند و هيچ نقشى براى خدادر نظر نگيرد و يا آن ها را در تأثير و شفاعت و سود و زيان مستقل بداند، اين گونه عقايد شرك آلود خواهد بود.
به عبارت ديگر، ملاك و ميزان در توحيد و شرك، مسأله «به اذن الله» بودن است كه اگر كسى نظام اسباب ومسببات و علت و معلول را قبول داشته باشد، امّا بگويد هر مؤرى در تأثير خود به اذن الله اثر مى گذارد و خدا را «من ورائهم محيط« بداند، اين عقيده توحيدى است، ولى اگر به «اذن الله» را قبول نداشته باشد و هر مؤرى را مستقل وجداى از خداوند اثر گذار بداند، اين شرك است؛ به تعبير ديگر، اگر هر مؤرى را «از او» و «به سوى او» بدانيم، اين توحيد است «اِنّا لِلّهِ و اِنّا اِلَيهِ راجِعون»[8] و اگر به جمله «از خدا بودن» توجه نباشد و هر موجودى به خودى خود و مستقل در نظر گرفته شود، نه آنكه از طرف خداوند است، در اين صورت شرك خواهد بود.[9]
شخص مشرك نه تنها خداى تعالى را از نواقص مذكور منزه نمى داند، بلكه از شنيدن نام خدا به تنهايى ناراحت مى شود، «و اِذا ذُكِرَ اللّهُ وحدَهُ اشمَاَزَّت قُلوبُ الَّذينَ لا يُؤمِنونَ بِالأخِرَةِ و اِذا ذُكِرَ الَّذينَ مِن دونِهِ اِذا هُم يَستَبشِرون؛[10] و هنگامى كه خداوند به يگانگى ياد مى شود، دل هاى كسانى كه به آخرت ايمان ندارند مشمئز و [متنفر] مى گردد؛ اما هنگامى كه از معبودهاى ديگر ياد مى شود، آنان خوشحال مى شوند.» تنهايى نامش برده مى شود آن هايى كه به آخرت ايمان ندارند دل هايشان متنفر مى شود و چون نام خدايانى كه به جاى خداى تعالى مى پرستند برده شود بشاش و خشنود مى گردند «و اِذا ذَكَرتَ رَبَّكَ فِى القُرآنِ وَحدَهُ و لَوا عَلى اَدبارِهِم نُفوراً؛[11] و هنگامى كه پروردگارت را در قرآن به يگانگى ياد مى كنى، آن ها پشت مى كنند و از تو روى برمى گردانند.»[12]
پرسش :

در قرآن كريم گاهى از غير مسلمان به مشرك ياد مى كند و گاهى به كافر لطفا بفرمائيد تفاوت كفر و شرك در چيست؟
پاسخ :

«كفر» به معناى «پوشاندن و پنهان كردن چيزى» مى باشد[13] و كافر به كسى گفته مى شود كه خدا يا پيامبر صلى الله عليه و آله وسلم ياشريعت يا هر سه را منكر شود.[14]
«شرك» به معناى «شريك شدن دو فرد يا افرادى در يك عمل يا در يك امرى» است[15] و مشرك به كسى گفته مى شود كه براى خدا (در عبادت، خالقيت، افعال و ...) شريكى قائل شود؛ مانند: بت پرستان در واقع كفر، اعم از شرك است و شرك يكى از مصاديق كفر است.
به عبارت ديگر، شرك يك مسلك و يك عقيده است، يعنى دو خدايى و چند خدايى، يك دين و يك آيين و يك نوع اعتقاد است؛ امروزه چند خدايى در هندوستان و برخى جوامع عقب افتاده آفريقايى در ميان برخى قبايل كه بت پرستند ديده مى شود. در هند، بت خانه هاى متعددى وجود دارد. خداهاى مختلف با شكل هاى مختلف در يك بت خانه هستند و وقتى از يك خيابان به خيابان ديگرى مى رويد مى بينيد چند نوع بت خانه هست كه وقتى وارد آن هامى شويد باز مى بينيد چند نوع خدا كه هر كدام از آن ها اسمى دارند، يا مانند خدايان اساطير يونانى و رومى قديم، الهه عشق، الهه طوفان، الهه باران، الهه آتش كه افسانه هاى عجيب و غريبى هم دارند، كه آن نمايشنامه نويس قديمى يونانى پيش از ميلاد، مطالبى در اين باره نوشته است؛ براى مثال درباره خدايان و جنگ ها و دعواهاى اين ها چيزهايى نوشته اند، اين ها مسلك است، يعنى هر دين شرك آلودى يك مسلك است.
اما كفر يك معناى وسيع ترى از همه اين ها دارد، يعنى كافر ممكن است مشرك باشد (دو خدايى، سه خدايى باشد) ممكن هم هست اصلاً به خدايى اعتقاد نداشته باشد، مانند ماديين، ملحدان، دهريين، اين ها هم كافرند و به هيچ خدايى معتقد نيستند و نيز به معناى انكار كننده راه حق و آيين درست است، اما مشرك عبارت است از آيين خاصى كه ممكن است دو خدايى يا سه خدايى و از اين قبيل باشد.

[1]. المفردات فى غريب القرآن، راغب اصفهانى، ص 259، حرف الشين.
[2]. معجم مقاييس اللغة، مدخل شرك.
[3]. بحارالانوار، علامه مجلسى رحمه الله، ج 10، ص 184: فى حديث طويل، سئل الزنديق فما الشرك؛ قال الصادق عليه السلام: الشرك ان يضّم الى الواحد الذى ليس كمثله شى ء... .
[4]. سبأ/33.
[5]. توبه/17.
[6]. أنوار العرفان فى تفسير القرآن، ج 8، ص 344؛ تفسير عاملى، ج 2، ص 425؛ تفسير روشن، ج 2، ص 32؛ قاموس قرآن، ج 4، ص 20 و ... .
[7]. شعراء/97 و 98.
[8]. بقره/156.
[9]. توحيد و شرك در نگاه شيعه و وهابيّت، احمد عابدى، ص 120؛ معارف قرآن، همان، ص 54.
[10]. زمر/45.
[11]. اسرى/46.
[12]. الميزان، ترجمه موسوى همدانى، ج 20، ص 439.
[13]. قاموس قرآن، ج 6، ص 122؛ مقاييس اللغة، همان، ماده «كفر».
[14]. تفسير نمونه، همان، ج 2، ص 275؛ ج 22، ص 271.
[15]. التحقيق فى كلمات القرآن الكريم، ابن فارس، ماده «شرك».

Comments (0)

There are no comments posted here yet

Leave your comments

  1. Posting comment as a guest. Sign up or login to your account.
Attachments (0 / 3)
Share Your Location