چگونه خدائی را كه ندیده ایم می پرستیم ؟

شناخت خدا

پرسش:

با سلام و تشكر از وبلاگ خوبتون یك سوالی كه داشتم اینه كه ما چگونه خدائی را كه ندیده ایم می پرستیم ؟آیا این درست هست؟

 

پاسخ:

با سلام به شما بزرگوار.سوال خوبی رو مطرح فرموده اید.

در جواب شما باید عرض كنم كه خداوند موجودی است كه از نظر زمانی نامحدود است به این معنی كه هیچ مكانی و هیچ زمانی از وجود او خالی نیست و در همه زمانها و همه مكانها وجود دارد و بخاطر همین است كه حواس ما از درك چنین موجودی عاجز و ناتوان است . ما به این دلیل یك شی خاص را می‌بینیم كه محدود است مثل اینكه شما كه در اینجا نشسته اید یك مقدار معین از فضا را اشغال كرده اید و در نقطه دیگر و جای دیگر نیستید و اگر بخواهید در نقطه دیگر روی صندلی دیگر بنشینید ناچار باید این نقطه را رها كنید و با حركت خود را به نقطه دیگر منتقل كنید یعنی نمی توانید در عین اینكه در این نقطه هستید در آن یك نقطه باشید شما از نظر مكان محدود به مكان خاص هستید همینطور از لحاظ زمانی . ما در این زمان هستیم و در زمانهای پیش نبوده‌ایم همچنانكه در زمانهای بعد نخواهیم بود.

  بنابراین ما با این خصوصیت و محدودیتی داریم‌و در جهت معین قرار داشته و شكل و اندازه داریم قابل رؤیت هستیم اما خداوند چون نامحدود است و شكل و جهت ندارد قهراً قابل روئیت نیست با وجود آنكه خداوند از هر ظاهری ظاهرتر و آشكارتر است . در این زمینه مثل معروفی است می گویند : ماهی ای كه هیچوقت از آب بیرون نیامده بود و غیر آب چیزی ندیده بود به فكر افتاد كه این آب كه اینقدر از او تعریف میكنند و می گویند مایه حیات است چیست و كجاست ؟ چرا من او را نمی بینیم ؟ دنبال كسی می گشت كه آب را به او نشان دهد تا اینكه روزی از آب بیرون افتاد و در تب و تاب قرار گرفت آنوقت فهمید آب چیست و چه اثری برای او داشته و زندگیش وابسته به او بود . یكی از شعرا این مثل را به نظم درآورده می گوید :

  به دریایی شناور ماهیی بود                       كه فكرش را چو من كوتاهیی بود

  نه از صیاد تشویشی كشیده                        نه رنجی از شكنج دام دیده

  نه جان از تشنگی در اضطرابش                     نه دل سوزان زداغ آفتابش

 كدامست آخر آن اكسیر جان بخش                  كه می گویند مردم آب ، كو آب ؟!

 جز آبش در نظر ، شام و بحرنه                         در آب آسود ه از آبش خبر نه

  مگر از شكر نعمت گشت غافل                        كه موج افكندش از دریا به ساحل

   بر او تابید خورشید جهان تاب                         فكند آتش به جانش دوری

  كه اكنون یافتم آن كیمیا چیست                      امید هستیم بی او دمی نیست

  آری یك ماهیی كه همه عمر در آب زیسته و در راست و چپ و بالا و پایین و مبدا و مقصد و مسیر خود جز آب چیزی ندیده است چیزی را كه درك نمی كند و او را نمی بیند و در وجودش شك می كند و ارزش آنرا نمی یابد همان آب است اما همینكه لحظه ای از آب خارج شد و وارد دنیای ضد آب شد به وجود و ارزش و اهمیت آب پی می برد و آنرا می شناسد .

  مقصود اینست كه حواس ما قادر به درك نامحدود نیست . دستگاه گیرنده فكری ما خدا را به اموری می شناسد كه مثل خودش ناقص و محدود است خدا را با نورهایی می شناسد كه در یك نقطه هست و در یك نقطه نیست خدا را به اموری می شناسد كه یك زمان هست و یك زمان نیست .

  هنگامیكه انسان به شگفتیهای خلقت پی می برد هر قدر هم لجوج باشد نمی تواند باور كند كه این همه جریانها بدون نقشه و طرح قبلی صورت گرفته بلكه در مقابل قدرت شگرفی كه این پدیده های زیبا را آفریده و هدایت می كند سر تعظیم بر زمین می ساید .

  حضرت علی علیه السلام می فرمایند : در كار مورچه دقیق شوید ببینیداین حیوان به این كوچكی در روی زمین تكاپو می كند و دنبال روزی خود می رود . عشق و الهامی او را هدایت می كند كه با نقشه و حساب روزی خود را تهیه می كند و آنرا نگهداری میكند 3  دانشمندان حیوان شناس كه در این زمینه مطالعاتی كرده اند می گویند : بعضی مورچه ها در بعضی صحراها هستند كه برای تهیه روزی خود به پیدا كردن  دانه ها قناعت نمی كنند بلكه مزارعی ترتیب میدهند و قارچ در آنها میكارند و به مصرف غذایی خود می رسانند و عجیب تر اینكه می گویند یكدسته از مورچگان هم ازیك شیره شیرینی كه از این حشرات می دوشند استفاده می كنند .

  علاوه بر این دانشمندان می گویند : هر انسانی را كه فكر كنید از هر نژاد و طبقه ای كه باشد اگراو را به حال خود واگذارند و تعلیمات خاصی نبیند و حتی از گفتگوی خداپرستان و مادیها ( منكرین خدا ) عریان شود ، خودبخود متوجه نیروی توانا و مقتدری می شو دكه ما فوق جهان ماده است و بر تمام جهان حكومت می كند ، او در زوایای قلب و اعماق دل و روان خویش احساس می كند كه ندائی لطیف و پر مهر و در عین حال رسا و محكم وی را به سوی یك مبدأ بزرگ علم و قدرت كه ما او را خدا می نامیم میخواند این همان ندای فطرت پاك و بی آلایش بشر است كه در همه انسانها وجود دارد و آنها را به سوی مبدأ آفرینش كه شایسته پرستش می داند هدایت می كند .

  در پایان ذكر این نكته ضروری به نظر می رسد كه :

  ما خداوند را در مخلوقات او می بینم هر یك از موجودات مظهر و نشانه اسمی از اسماء خداوند هستند

  دل اگر خداشناسی همه در رخ علی بین                   به علی شناختم من به خدا قسم خدارا

   برخورداری از دید ونگاه توحیدی خود خداوند را می بیند . ولی ذات بی نهایت خداوند كه فراتر از زمان و مكان است به چشم نمی آید زیرا به چشم آمدن مخصوص موجودات محدود است و خداوند نامحدود است .

  منابع و مآخذ:

  1 ـ امدادهای غیبی در زندگی بشر ، مرتضی مطهری ، ص 58

  2 ـ بیست گفتار ، مرتضی مطهری ، ص 305

  3 ـ نهج البلاغه ، حضرت علی  علیه السلام

  4 ـ بیست گفتار ، مرتضی مطهری ، ص 412

  5 ـ 50 درس اصول عقاید برای نوجوانان ، ناصر مكارم شیرازی ، ص 26

Comments (0)

There are no comments posted here yet

Leave your comments

  1. Posting comment as a guest. Sign up or login to your account.
Attachments (0 / 3)
Share Your Location