1. نازنین زهرا
  2. احکام و فلسفه آن
  3. یکشنبه, 27 بهمن 1392
  4.  مشترک ایمیل شوید
سلام
میشه در مورد عقیقه توضیح بدید و اینکه احکامش چیه؟
با تشکر
نظر
There are no comments made yet.
بهترین پاسخ Pending Moderation
0
Votes
Undo
با سلام و ادب
عقیقه در لغت
«عقیقه» از مادّۀ «عقّ» در اصل، به معنای موی سر هر نوزادی است که با آن مو متولّد شده، چه نوزاد انسان باشد یا حیوان، اما الان، اسم شده برای آن حیوانی که در روز هفتم تولّد نوزاد، برای او سر می برند.[1]
عقیقه در فقه
گروهی از فقها می گویند: عقیقه عبارت است از کشتن گوسفند هنگام ولادت فرزند.[2] برخی دیگر گفته اند: عقیقه، آن حیوانی است که برای فرزند می کشند، چه فرزند پسر باشد یا دختر.[3]
آداب و شرایط عقیقه
کسی که خداوند فرزندی به او عنایت کرده، بنابر نظر برخی از فقها، واجب،[4] و بنابر نظر مشهور از فقها، مستحب است،[5] در روز هفتم ولادت فرزندش گوسفندی را به عنوان عقیقه جهت حفظ فرزند از بلاها ذبح کند و گوشت آن را حداقل به ده نفر اطعام کند.[6]
از امام صادق(ع) سؤال شده، آیا صدقه دادن قیمت عقیقه کفایت از عقیقه کردن می کند؟ حضرت فرمودند: نه کفایت نمی کند؛ خداوند دوست دارد طعام دادن و خون ریختن را.[7]
در روایتی از امام صادق(ع) نقل شده است: «هر مولودى گرو عقیقه است»؛[8] یعنی اگر عقیقه نکنند فرزند، در معرض مرگ و یا انواع بلاها است.[9]
از این جهت اگر پدر تا هنگام بلوغ فرزند برایش عقیقه نکند، بعد از بلوغ تا آخر عمرش بر خود فرزند مستحب است برای خود عقیقه کند.[10]
عمر بن یزید می گوید، به امام صادق(ع) عرض کردم: «نمى‌دانم پدرم براى من عقیقه کرده است یا نه؟ امام (ع) به من امر کرد برای خودم عقیقه کنم و من هم (بنا به دستور امام) برای خودم عقیقه کردم، در حالی که پیر و سالخورده بودم».[11]
در این که آیا در عقیقه باید حیوان هم جنس فرزند باشد؛ یعنی اگر فرزند پسر بود عقیقه، نر باشد و اگر فرزند دختر بود عقیقه، ماده باشد و این که چه حیوانی را می توان برای عقیقه کشت روایات مختلف وارد شده است.
از امام صادق(ع) روایت شده است: «اگر فرزند، پسر بود، برای او حیوان نر، عقیقه کنید و اگر فرزند، دختر بود برای او حیوان مادّه، عقیقه کنید».[12]
امّا در روایت دیگر از امام صادق(ع) در مورد عقیقۀ دختر و پسر سؤال شد، حضرت فرمود: «عقیقۀ دختر و پسر، یکسان است و فرقی ندارد».[13] یعنی نیاز نیست برای دختر، عقیقۀ ماده و برای پسر عقیقۀ نر کشته شود.
به تبع روایات، فقها، نیز نظر یکسان در مسئله ندارند؛ لذا برخی از فقها گفته اند: برای پسر، گوسفند نر و برای دختر، گوسفند ماده کشته شود،[14] و عقیقه نیز فقط باید گوسفند باشد، نه غیر آن.[15] البته برخی دیگر از فقها بر آنند: بهتر این است که عقیقه گوسفند باشد، سپس شتر و سپس هر حیوانی که بتوان آن را قربانی کرد.[16] برخی هم معتقدند مساوی بودن عقیقه در نر و ماده بودن با فرزند، مستحب است، اما اگر یکسان هم نباشند کفایت می کند.[17]
نتیجه
خلاصه جمع بین روایات و نظریات مختلف فقها، این است که بهتر آن است که حیوان ذبح شونده، جهت عقیقه، گوسفند باشد، ولی اگر غیر گوسفند از بقیّۀ حیوانات مثل گاو یا شتر برای عقیقه استفاده کنند، نیز کفایت می کند.
همچنین، افضل تساوی در جنسیت، بین عقیقه و فرزند است، امّا اگر تساوی در جنسیت هم رعایت نشود، باز اشکالی ندارد و کفایت، می کند.
برخی از فقها،[18]می گویند حیوانی که عقیقه می شود، بهتر است شرایط قربانی[19] را داشته باشد؛ یعنی معیوب نباشد، چاق باشد، سن[20] آن هم رعایت شود، ولی اگر شرایط قربانی را نداشته باشد باز هم کفایت می کند. چنان که امام صادق(ع) فرمودند: «همانا عقیقه گوسفند گوشتی است(یعنی هدف گوشت است)، به منزلۀ قربانی نیست، هر گوسفندی برای عقیقه کفایت می کند، منتها هر چه چاق تر باشد بهتر است».[21]
دعا برای سر بریدن عقیقه
امام صادق(ع) فرمودند وقتی می خواهید عقیقه را سر ببرید بگوئید: «یٰا قَوْمِ إِنِّی بَرِی‌ءٌ مِمّٰا تُشْرِکُونَ إِنِّی وَجَّهْتُ وَجْهِیَ لِلَّذِی فَطَرَ السَّمٰاوٰاتِ وَ الْأَرْضَ حَنِیفاً مُسْلِماً وَ مٰا أَنَا مِنَ الْمُشْرِکِینَ[22] إِنَّ صَلٰاتِی وَ نُسُکِی وَ مَحْیٰایَ وَ مَمٰاتِی لِلّٰهِ رَبِّ الْعٰالَمِینَ لٰا شَرِیکَ لَهُ وَ بِذٰلِکَ أُمِرْتُ وَ أَنَا مِنَ الْمُسْلِمِینَ[23] اللَّهُمَّ مِنْکَ وَ لَکَ بِسْمِ اللَّهِ وَ اللَّهُ أَکْبَرُ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ تَقَبَّلْ مِنْ فُلَانِ بْنِ فُلَانٍ».[24]
لازم به ذکر است که به جای فلان بن فلان، اسم فرزند و پدرش ذکر شود.
دعای بعد از سر بریدن عقیقه
امام صادق (ع) فرمودند هنگامی که حیوان را سر بریدید بگویید: «وَجَّهْتُ وَجْهِیَ لِلَّذِی فَطَرَ السَّمٰاوٰاتِ وَ الْأَرْضَ حَنِیفاً مُسْلِماً وَ مٰا أَنَا مِنَ الْمُشْرِکِینَ إِنَّ صَلٰاتِی وَ نُسُکِی وَ مَحْیٰایَ وَ مَمٰاتِی لِلّٰهِ رَبِّ الْعٰالَمِینَ لٰا شَرِیکَ لَهُ اللَّهُمَّ مِنْکَ وَ لَکَ اللَّهُمَّ هَذَا عَنْ فُلَانِ بْنِ فُلَانٍ».[25]
آن حضرت همچنین فرمودند بعد از ذبح بگویید: «بِسْمِ اللَّهِ وَ بِاللَّهِ اللَّهُمَّ عَقِیقَةٌ عَنْ فُلَانٍ لَحْمُهَا بِلَحْمِهِ وَ دَمُهَا بِدَمِهِ وَ عَظْمُهَا بِعَظْمِهِ اللَّهُمَّ اجْعَلْهُ وِقَاءً لآِلِ مُحَمَّدٍ ص».[26]
از امام باقر(ع) نیز نقل شده است، وقتی عقیقه را سر بریدی بگو: «بِسْمِ اللَّهِ وَ بِاللَّهِ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ وَ اللَّهُ أَکْبَرُ إِیمَاناً بِاللَّهِ وَ ثَنَاءً عَلَى رَسُولِ اللَّهِ ص وَ الْعِصْمَةَ لِأَمْرِهِ وَ الشُّکْرَ لِرِزْقِهِ وَ الْمَعْرِفَةَ بِفَضْلِهِ عَلَیْنَا أَهْلَ الْبَیْتِ فَإِنْ کَانَ ذَکَراً فَقُلِ- اللَّهُمَّ إِنَّکَ وَهَبْتَ لَنَا ذَکَراً وَ أَنْتَ أَعْلَمُ بِمَا وَهَبْتَ وَ مِنْکَ مَا أَعْطَیْتَ وَ کُلُّ مَا صَنَعْنَا فَتَقَبَّلْهُ مِنَّا عَلَى سُنَّتِکَ وَ سُنَّةِ نَبِیِّکَ وَ رَسُولِکَ ص وَ اخْسَأْ عَنَّا الشَّیْطَانَ الرَّجِیمَ لَکَ سُفِکَتِ الدِّمَاءُ لَا شَرِیکَ لَکَ وَ الْحَمْدُ لِلّٰهِ رَبِّ الْعٰالَمِینَ».[27]
چگونگی تقسیم عقیقه
مستحب است بعد از سر بریدن عقیقه، استخوان هایش را نشکنند، بلکه از بندها جدا کنند،[28] ولی استحباب دفن کردن استخوان‌هاى عقیقه و بعضى از کارهایى که در بعضى جاها مرسوم و معروف است، ثابت نشده و مدرکى ندارد.[29]
مستحب است یک ران [30]یا یک سوم[31] و یا یک چهارم[32] گوسفند را به قابله دهند، اگر قابله مادر بزرگ پدری نوزاد باشد، یا از افراد تحت تکفّل وی باشد، چیزی به قابله داده نمی شود،[33] و اگر فرزند بدون قابله متولد شد، آن را به مادر فرزند می دهند و مادر آن را به هر کسی که خواست می دهد[34] و بقیّۀ گوشت را بین مؤمنان نیازمند تقسیم کنند، اما بهتر آن است که بقیّه را لااقل با آب و نمک بپزند و گوشت آن را حدّاقل به ده نفر از مؤمنان، اطعام کنند هر قدر بیشتر باشند دارای فضیلت بیشتر است.[35]
سنّت است که پدر و مادر از گوشت عقیقه نخورند، همچنین بهتر آن است که از طعامی که در آن پخته باشد نخورند، و خوردن مادر از آن گوشت کراهت بیشتری دارد اما اشکالی ندارد که مادر از گوشت عقیقه به همسایۀ فقیرش بدهد.[36]
خوب است تراشیدن موی سر فرزند و صدقه دادن به طلا یا نقره، به وزن آن موها و عقیقه نمودن در روز هفتم هم زمان، انجام شود،[37]ولی مستحب است که اوّل، سر فرزند را بتراشند و بعد عقیقه انجام دهند.[38]

[1]. طریحى، فخر الدین، مجمع البحرین، ج 5، ص 215، کتابفروشى مرتضوى، تهران، 1375ش.
[2]. شیخ طوسى، المبسوط فی فقه الإمامیة، محقق و مصحح، کشفی، سید محمد تقى‌، ‌ج 1، ص 394، المکتبة المرتضویة لإحیاء الآثار الجعفریة‌، تهران، چاپ سوم‌، 1387ق.‌
[3]. شریف مرتضى، على بن حسین موسوى‌، الانتصار فی انفرادات الإمامیة، محقق و مصحح، گروه پژوهش دفتر انتشارات اسلامى‌، ص 406، دفتر انتشارات اسلامى،‌ قم، چاپ اول‌، 1415ق.‌
[4] الانتصار فی انفرادات الإمامیة، ص 406.
[5]. حلّى، علّامه، حسن بن یوسف بن مطهر اسدى‌، مختلف الشیعة فی أحکام الشریعة‌، مصحح، گروه پژوهش دفتر انتشارات اسلامى، ج 7، ص 303، دفتر انتشارات اسلامى، قم، چاپ دوم، 1413 ق.‌؛ حلّى، ابن ادریس، محمد بن منصور بن احمد‌، السرائر الحاوی لتحریر الفتاوى، ج 2، ص 646، دفتر انتشارات اسلامى، قم، چاپ دوم، 1410 ق.‌؛ شیخ طوسى ، الخلاف، محقق، مصحح، على خراسانى- سید جواد شهرستانى- مهدى طه نجف- مجتبى عراقى، ج 6، ص 67، دفتر انتشارات اسلامى، قم، چاپ اول‌، 1407‍ ق.؛ حلّى، یحیى بن سعید‌، الجامع للشرائع، محقق، مصحح، جمعى از محققین تحت إشراف شیخ جعفر سبحانى، ص 458، مؤسسة سید الشهداء العلمیة‌، قم، چاپ اول، 1405‍ ق.؛ حسینى، روحانى‌ قمّى، سید صادق، فقه الصادق (ع)، ج 22، ص 287،‌ دار الکتاب- مدرسه امام صادق(ع)،‌ قم،‌ چاپ اول، ‌1412ق.‌
[6]. کلینى، الکافی، محقق، غفارى، على اکبر، آخوندى، محمد، ج 6، ص 28 و 29، دار الکتب الإسلامیة، تهران‏، چاپ چهارم، 1407ق.
[7]. الکافی، ج 6، ص 25.
[8] همان، ص 25.
[9]. مجلسی، محمدباقر، حلیة المتقین، ص 115، انتشارات ارمغان طوبی، قم، چاپ اول، 1380ش.
[10]. المبسوط فی فقه الإمامیة،‌ ج 1، ص 395.
[11]. الکافی، ج 6، ص 25.
[12]. ابن بابویه، محمد بن على، من لا یحضره الفقیه،‏ محقق، مصحح، غفارى، على اکبر، ج 3، ص 485، دفتر انتشارات اسلامى‏، قم، چاپ دوم، 1413 ق.‏
[13] الکافی، ج 6، ص 26.
[14]. طوسى، محمد بن على بن حمزه‌، الوسیلة إلى نیل الفضیلة،‌ محقق، مصحح، محمد حسون‌، ص 316، انتشارات کتابخانه آیة الله مرعشى نجفى- ره‌، قم،‌ چاپ اول‌، ‌1408‍ق؛ المبسوط، ج 1، ص 395.
[15]. المبسوط، ج 1، ص 395.
.[16] الوسیلة إلى نیل الفضیلة،‌ ص 316.‌
.[17] عاملى، شهید ثانى، زین الدین بن على‌، الروضة البهیة فی شرح اللمعة الدمشقیة(المحشّٰى- کلانتر)، ج 5، ص 448، کتابفروشى داورى، قم، چاپ اول‌، 1410ق.‌
[18].همان، ص 447.
[19]. 1. آن که اگر شتر باشد سن آن کمتر از پنج سال نباشد و داخل در شش سال شده باشد، اگر گاو است بنا بر احتیاط واجب کمتر از دو سال نباشد و داخل در سه سال شده باشد، همچنین در بُز کمتر از سن گاو نباشد، و در میش به احتیاط واجب، کمتر از یک سال نباشد و داخل در سال دوم شده باشد. 2. باید صحیح باشد. 3. باید خیلى پیر نباشد. 4. باید تام الاجزاء باشد، و ناقص کافى نیست. 5. باید لاغر نباشد. 6. باید «خصى»(اخته) نباشد. 7. باید بیضۀ آن را نکوبیده باشند. 8. باید در اصل خلقت بى‌دُم نباشد. 9. در اصل خلقت بى‌بیضه نباشد.(امام خمینی، مناسک حج، ص 258 و 259).
[20]. اگر شتر باشد سن آن کمتر از پنج سال نباشد و داخل در شش سال شده باشد، اگر گاو است بنا بر احتیاط واجب کمتر از دو سال نباشد و داخل در سه سال شده باشد، همچنین در بُز کمتر از سن گاو نباشد، و در میش به احتیاط واجب کمتر از یک سال نباشد و داخل در سال دوم شده باشد.(امام خمینی، مناسک حج، ص 258).
[21]. الکافی، ج 6، ص 30.
[22]. انعام، 78، 79.
[23]. همان، 162و 163.
[24]. الکافی، ج 6، ص 31.
[25]. همان.
[26]. همان، ص 30.
[27]. همان، ص 30 و 31.
[28]. همان، ص 29.
[29]. فاضل لنکرانی، محمد، جامع المسائل، ج 2، ص 389، انتشارات امیر قلم، قم، چاپ یازدهم.
[30]. الکافی، ج 6، ص 28، 29.
[31]. همان، ص 32.
[32]. همان، ص 27و 29.
[33]. همان، ص 32.
[34]. همان، ص 29.
[35]. منسوب به امام رضا، الفقه- فقه الرضا، محقق، مصحح مؤسسه آل‌البیت، ص 239،‌ مؤسسه آل البیت، مشهد، چاپ اول، ‌1406ق.‌
[36]. الکافی، ج 6، ص32.
[37]. همان، ص 33.
[38]. بهاء الدین عاملی، محمد بن حسین، ساوجی، نظام بن حسین، جامع عباسی، و تکمیل آن، ص 694، دفتر انتشارات اسلامی، قم، چاپ اول، 1429؛ بهجت، محمد تقی، جامع المسائل، ج 4، ص 98، نشر دفتر معظم له، چاپ دوم، 1426ق.
http://islamquest.net
اللهم عجل لولیک الفرج
نظر
There are no comments made yet.
  1. بیش از یک ماه پیش
  2. احکام و فلسفه آن
  3. لینک جواب
  • صفحه :
  • 1


هنوز پاسخی برای این پرسش ارسال نشده است.