سلام
معنای روایت(أَنْتَ مِنِّي بِمَنْزِلَةِ هَارُونَ مِنْ مُوسَى إِلَّا أَنَّهُ لَا نَبِيَّ بَعْدِي.)مگر هارون قبل از موسی ع نمرد؟؟پس چه تناسبی بین پیامبر ص و علی ع با موسی ع و هارون ع وجود دارد؟؟
سلام بر عبادی پرسشگر نستوح .
در باره این مسله به گفته شاعر :
نظر را نغز کن تا نغز بینی
گذر از پوست کن تا مغز بینی .
باید در جملة « إلاّ أنه لانبَی بعدی»، که در اصطلاح به آن « جملة استثنائی » میگویند، دقت کنیم. معمولا هر کجا موقعیت کسی را به دیگری تشبیه کنند و بگویند این دو نفر از نظر مقام مثل هم هستند، اهل زبان از این جمله میفهمند که این دو نفر از نظر شئون و مناصب اجتماعی باهم مساوی هستند، و اگر پس از چنین تشبیه ای، مقامی را استثنا کنند، آن نیز شاهد دیگر میشود که این دو نفر جز در مقامی که در سخن گوینده استثنا شده، از هر نظر همتای یکدیگرند.
در این حدیث نیز، پیامبر موقعیت علی(ع) را نسبت به خود به سان موقعیت هارون نسبت به موسی خوانده و از میان مناصب هارون، فقط یک منصب را استثنا کرده است، و آن اینکه هارون پیامبر بود ولی پس از پیامبر اسلام(ص)، به حکم «و خاتم النبیین»، پیامبری نخواهد آمد و علی(ع) به مقام نبوت نخواهد رسید.
اکنون باید دید مناصب و مقامات هارون به حکم قرآن چه بوده که علی(ع) همة آنها را (جز نبوت که پیامبر در ذیل حدیث آن را استثنا کرده ) دارا بود.
وقتی به قرآن مراجعه میکنیم میبینیم که موسی برای هارون مناصب زیر را از خداوند خواسته ، خداوند نیز در خواست های موسی را پذیرفته و همه را به هارون داده است:
1ـ مقام وزارت : موسی بن عمران از خداوند خواست که هارون را وزیر او قرار دهد:«وَاجْعَل لی وَزیراٌ مِن اَهلی هارون أَخی؛(طه/ 29) پروردگارا ! از اهل بیت من هارون برادرم را برای من وزیر معیًن بفرما».
2ـ تقویت و تأیید: موسی از خدا خواست که او را به وسیلة برادر خود هارون تأیید و تقویت نماید: «أُشدد به أَزری؛(طه/31) مرا به وسیلة او نیرومند ساز».
3ـ مقام رسالت: موسی بن عمران از خدا خواست که او را در امر رسالت شریک وی سازد:«و أَشرکه فِی اَمری؛(طه/32) او را در امر رسالت شریک من قرار بده».
قرآن مجید خاطر نشان میسازد که خداوند به تمام درخواست های موسی پاسخ مثبت گفته و همة این مقامات را به هارون عطا نمود: «قَد أُوتیت سُؤلَک یا موسی؛ (طه/36) ای موسی، همة درخواست های تو پذیرفته شد». علاوه بر این، موسی در ایام غیبت خود هارون را خلیفه و جانشین خود میان بنی اسرائیل قرار داد و فرمود: «و قال موسی لِأخیه هارون اخْلُفنی فی قومی؛ (اعراف/142) موسی به هارون گفت: جانشین من میان قوم باش».
در آیه دیگر با صراحت هر چه کامل تر به وزارت هارون تصریح می کند و می فرماید: «وجعلنا معه اخاه هارون وزیرا؛ (فرقان/35) هارون برادر موسی را وزیر وی قرار دادیم». این جملات به تعبیر مفسران و علمای اهل لغت اطلاق دارد و فقط شامل زمان حیات نیست.
از مراجعه به آیات یاد شده مقامات و مناصب هارون کاملاً بهدست میآید .به حکم حدیث منزلت تمام این مناصب ومقامات (جز مقام نبوت) باید برای علی(ع) ثابت باشد. در این صورت امام، وزیر و یار وخلیفة رسول خدا در میان مردم بوده ، باید در غیاب پیامبر رهبری مردم را به عهده بگیرد.
هارون قبل از حضرت موسی از دنیا رفت وبعد از او نبود که مقام جانشینی او در عمل تحقق یابد . اگر هارون زنده بود دیگر وصایت به یوشع بن نون نمی رسید.
پیامبر در مقام بیان شایستگی امام علی است و تشبیه را برای این به کار برد ، نه این که کدام یک زود تر یا دیر تر از دنیا می روند.
وجه تشبیه این است همان طوری که هارون وزیر و خلیفه موسی در غیاب او بود و با بودن او این مقام به دیگران نمی رسید ،امام هم نسبت به پیامبر چنین است . توهم نشود که این امر به جانشینی موقت و چند روزه دلالت دارد چرا که اگر چنین بود نباید وزارت به امام علی(ع) منحصر می شد.
در توضیح می افزاییم:
1. اگر مقام وزارت ، فقط در زمان حیات بود و آن هم در جنگ تبوک و نبودن پیامبر در مدینه ، علی(ع) اوّلین و آخرین شخص نبود که پیامبر او را در غیاب خود از مدینه جانشین خود قرار میداد. پیامبر در طول اقامت ده ساله خود در مدینه، هر گاه مرکز اسلام را ترک میگفت ، کسی را به عنوان جانشین خویش معرفی میکرد و امور را به دست او میسپرد .
چنانچه مقصود از این جمله و تشبیه امام به هارون فقط جانشینی امام در طول غیبت پیامبر از مدینه بود، چرا این جمله را در بارة دیگر جانشیان خود نگفت؟ در صورتی که آنان نیز در مواقع خاصی که پیامبر مدینه را به عزم جهاد و یا زیارت خانة خدا، ترک میگفت ، جانشین پیامبر بودند. پس علت این تبعیض چه بود؟
2. جانشینی علی(ع) از پیامبر(ص) آن هم در یک مدت کوتاه، به این طول و تفصیل نیاز نداشت که چنین جملهای را بگوید، سپس مقام نبوت را استثنا کند.
علاوه ، چنین جانشینی چندان افتخار چشمگیری نبود، و بر فرض افتخار، از اختصاصات علی(ع) به شمار نمیرفت که سال ها بعد سعد وقاص آن را آرزو کند و حاضر شود که آن را با صدها شتر سرخمو عوض کند، و آن را در ردیف فضایل بسیار مهم علی ( فاتح خیبر، و نفس پیامبر و اهل بیت او در مباهلة با نصارای نجران) قرار دهد.
3. اگر پیامبر این جملة تاریخی را تنها در موقع رفتن خویش به تبوک گفته بود، باز جا داشت که برخی چنین پنداری را به خود راه دهند، ولی پیامبر گرامی(ص) این جمله را در مواقع دیگر نیز در بارة امام فرمود . صفحات تاریخ و حدیث این وقایع را به دقت ضبط کرده است که ما به دو مورد از آنها اشاره میکنیم.
پیامبر این جمله را در هفت مورد، و در هر مورد نیز به مناسبتی، بیان کرده است ولی ما به علت اختصار، تنها دو مورد از آنها را یاد آور شدیم.1ـ روزی ابوبکر و عمر و ابو عبیده بن جراح در حضور پیامبر(ص) بودند که پیامبر دست بر شانة علی(ع) زد و فرمود:
«یا علی أَنت أَول المُؤمنین ایماناً و أَولهم اِسلاماً و أنت منَی بمنزله هارون من موسی.» (کنز العمال6/395،ح 6032)[یا علی! تو نخستین فردی هستی که به من ایمان آوردی و آیین اسلام را پذیرفتی ، و تو نسبت به من منزلت هارون نسبت به موسی را داری.]
2ـ در نخستین روزهای هجرت، پیامبر مهاجرین و انصار را گرد آورد و آنان را دو به دو برادر هم خواند. از آن میان، تنها برای علی(ع) برادری قرار نداد. علی(ع) با دیدة گریان به پیامبر عرض کرد : یا رسول الله! چگونه برای هر فردی برادری تعیین نمودی، و برای من کسی را معین نکردی؟ پیامبر در این لحظه نیز همان جملة تاریخی خود را در برابر گروهی از صحابه فرمود:
«وَ الَذِی بَعثنی بِالحقَ ما أَخرّتک إِلاَ لِنفسی و أَنت مِنَی بِمنزله هارون مِن موسی غَیر أَنه لانَبی بَعدی و أَنت أَخی و وارثی؛سوگند به خدایی که مرا به حق برانگیخته است! نام تو را جز به علت عقد اخوت با خودم به تأخیر نیانداختم. تو نسبت به من مانند هارون نسبت به موسی هستی، جز اینکه پس از من پیامبری نیست ، تو برادر و وارث من هستی.» (منتخب کنزالعمال 5/31)
سلام
1-
لطفا در املاء کلمات دقت فرمایید(نستوه. فرهنگ فارسی معین. (نَ) (ص .) خستگی ناپذیر. مبارز.)
2-
سوال این است اگر رسول ص مساله خلافت علی ع بعد از خود را با این روایت بیان می کرد چرا نفرمود(أنت مني بمنزلة يوشع من موسى)
و می دانیم که خلیفه بعد از موسی ع یوشع بود نه هارون؟؟!!!
جناب عبادی .
اولا عاقل عاقل پی نقط نرود . سهوح قلم را که به جای :
ه . ح .
نگار ش نموده بر ما ببخشاید .
ثانیا چرا با آنهمه نکته دقیق که خدمت تان گسل می شود شما تنها در پی چیزی دیگر اید ؟؟؟؟
ثالثا _ سوال خود رامجددا به دقت ملاحظه نماید که غیر از چیزی است که این بار مطرح نموده اید .
رابعا _ هارون و یوشع بن نون وصی هردو جانشین حضرت موسی بوده اند .(1)البته یوشع بعد از مرگ هارون به این مقام رسید. در برخی روایات دیگر آمده است : برای حضرت موسی (ع) دوازده نقیب بود . (2)
پی نوشتها:
1. الا حتجاج على أهل اللجاج، احمد بن على طبرسى، ج1، ص114، ناشر: مرتضى ؛ الارشاد، شیخ مفید ،مفید ، ج2، ص8 ، كنگره شيخ مفيد.
2. اعلام الوری، طبرسی، ج1، 383، اسلامیه.
سلام
ببخشید چون آیه کریمه وَ ذَكِّرْ فَإِنَّ الذِّكْرى تَنْفَعُ الْمُؤْمِنين راهم در جایی( سهوح قلم را که به جای :
ه . ح .)نوشتید تذکر دادم
علامه حسن زاده فرماید در یکی از خیابانهای تهران کسی سوال قرآنی کرد اما با غلطهای بی شمار و فاحش(دور از جون شما)گفتم آقای عزیز آیات را صحیح نخواندی گفت اگر بگوییم طهران یا تاهران فرقی دارد؟؟گفتم نه آقای عزیزالفاظ قرآن حدود خاصی دارد که باید رعایت شود ..../درمحضر استاد حسن زاده -غرویان ص28
سوال این است اگر رسول ص مساله خلافت علی ع بعد از خود را با این روایت بیان می کرد چرا نفرمود(أنت مني بمنزلة يوشع من موسى)؟؟؟؟؟؟
باسلام .
حدود هفت صد سال قبل یک بنده خدای بود ه به او می گفتند امام المشککین .
واقعا در این قسمت یدی طولای داشته است .!!!!!!!!!!!!
حالا گویا بعد از این همه سال آن تراث صاحب پیدانموده است !!!!!!!!!!!!
از این گذشته جناب حافظ :
........که هر کی بی هنر افتد نظر به عیب کند .
به گفته امیر بیان ع :
طوبی لمن شغله عیبه عن عیوب الناس .
در تحریریه خود بنگرید :
.علامه حسن زاده فرماید .= فرمود . یا : می فرمود :
(دور از جون شما)=دور از جان شما
*************
از این گذشته قیاس تان مع الفارق است .
من آیات قران را اشتباه ننوشتم .
چون سهو القلم . آیه قران نیست .
***********
سوال اول تان این نبود ( لطفا مجددا سوال تان را بخوانید ) ومن سوال اول تان را جواب داه بودم و نه این سوال فعلی شما را .
جناب عبادی شما که در طرح پرسش نابغه عصر هستید وبه قول معروف هم زبان سئول دارید وهم فکر عقول .
چرا دچار تکرارشده اید ؟؟؟
سلام
همین الان هم از ایشان بپرسید برایتان قضیه را می فرمایند
من تذکر در مورد درست نویسی و دقت در نوشتن آیات قرآن دادم غرضم عیب جویی نبود (ُ الْمُؤْمِنُ مِرْآةُ الْمُؤْمِنِ لِأَنَّهُ يَتَأَمَّلُهُ فَيَسُدُّ فَاقَتَهُ وَ يُجْمِلُ حَالَتَه)
من آن چه شرط بلاغ است با تو مى گويم
تو خواه از سخنم پندگير و خواه ملال
سوال من این بود و هست
معنای روایت(أَنْتَ مِنِّي بِمَنْزِلَةِ هَارُونَ مِنْ مُوسَى إِلَّا أَنَّهُ لَا نَبِيَّ بَعْدِي.)مگر هارون قبل از موسی ع نمرد؟؟پس چه تناسبی بین پیامبر ص و علی ع با موسی ع و هارون ع وجود دارد؟؟
اگر رسول ص مساله خلافت علی ع بعد از خود را با این روایت بیان می کرد چرا نفرمود(أنت مني بمنزلة يوشع من موسى)؟؟؟؟؟؟