آیا علائم هنگام ظهور امام زمان (عج) واقعیت دارد؟

پرسش :

آیا وجود نشانه‌هایی هنگام ظهور حضرت مهدی(ع) مانند وجود شتر سرخ‌ موی و جنگ میان یهودیان و مسلمانان و به وجود آمدن مرز میان آنان و یا ظهور دجال و... درست است یا زاییده خیالات است؟
پاسخ:

با سلام و عرض ادب و احترام 

در روايات برخى امور به عنوان نشانه‏ هاى ظهور ذكر شده است. از جمله انحراف بنى عبّاس و از هم گسستن حكومت آنان، جنگ صليبى، فتح قسطنطنيه به دست مسلمانان، در آمدن پرچم‏هاى سياه از خراسان، خروج مغربى در مصر و تشكيل دولت فاطميان، وارد شدن ترك‏ها در منطقه بين النّهرين، وارد شدن روميان در منطقه رمله و شام، رها شدن كشورهاى عرب از قيد قدرت‏هاى ظالم (استعمار)، بالا آمدن آب رودخانه دجله و سرازير شدن آن به كوچه‏ هاى كوفه، بسته شدن پل روى دجله در بين بغداد و كرخه اختلاف بين شرق و غرب و جنگ و خونريزى فراوان، خروج سفيانى، خروج يمانى، خروج دجال، صيحه آسمانى، قتل نفس زكيه، فراگير شدن جهان از ظلم، رواج علوم دينى در قم و نشر آن در ساير بلاد و....(1)
ليكن از ميان اين امور نمى ‏توان قضاوت نمود همه این علائم ظهور صحیح است.
براى روشن شدن مطلب لازم است امورى بدين شرح بيان گردد:.
1- نامعلوم بودن وقت ظهور: اگر از نشانه ‏هاى ظهور سخن به ميان مى‏ آيد، بدين معنا نيست كه از اين طريق وقت ظهور حضرت مهدى(عج) را مشخص كنيم. بنا به مصالحى زمان ظهور حضرت مشخص نشده است. هيچ كس جز خدا از وقت دقيق ظهور حضرت آگاه نيست. بارها از امامان(ع) در مورد زمان خروج قائم پرسيدند، اما آنان از مشخص نمودن آن نهى نمودند و زمان ظهور را همانند علم به قيامت در انحصار خدا معرّفى كردند.(2)
»شيخ طوسى« در اين‏ باره مى‏ گويد: زمان ظهور مهدى(عج) به روشنى بر ما معلوم نيست، بلكه او تا آن‏گاه كه خداوند اجازه خروج بدهد، از ديدگان ما پنهان است.(3)
بنابراين نشانه‏ هاى ظهور تنها بيانگر نزديك شدن زمان ظهور است و بيش از آن نبايد انتظار داشت. حال اگر روايتى باشد كه در آن زمان ظهور حضرت مشخص شده است، ناگزير بايد آن را توجيه نمود و يا به كنارى نهاد.
2- مراد از نشانه‏هاى ظهور: مقصود از نشانه‏ هاى ظهور اين نيست كه با تحقق هر يك ، ظهور حضرت واقع شود، بلكه مراد، رخدادهايى است كه بر اساس پيشگويى معصومان(ع) پيش و يا در آستانه ظهور حضرت مهدى(عج) پديد خواهند آمد كه تحقق هر يك نويد نزديك‏تر شدن ظهور حضرت است، به گونه‏ اى كه با وقوع تمامى آن رخدادها و به دنبال آخرين نشانه‏ هاى ظهور، حضرت قيام خواهد نمود.
3- انواع نشانه‏ هاى ظهور: با نگاهى به روايات معصومان(ع) مى‏ توان نشانه‏ هاى ظهور را بدين شرح تقسيم و دسته بندى نمود:
أ) نشانه‏ هاى حتمى و غير حتمى: در نشانه‏ ها شمارى به روشنى به عنوان علائم حتمى ظهور ياد شده است؛ بدين معنا كه بدون هيچ قيد و شرطى قطعاً تحقق خواهند يافت و ظهور حضرت منوط به پيدايش آن‏ها مى‏ باشد، امّا نشانه‏ هاى غير حتمى به نشانه ‏هايى گفته مى‏ شود كه مقيد و مشروط به امورى هستند كه در صورت تحقق آن‏ها، به عنوان نشانه به شمار مى ‏آيند.(4)
ب) نشانه‏ هاى عادى و غير عادى: برخى از نشانه‏ هاى ظهور به روال طبيعى و عادى تحقق مى‏ي ابد، مانند زوال دولت عباسيان، ولى برخى به روال غير طبيعى و غير عادى است مانند «صيحه آسمانى» و «طلوع خورشيد از مغرب».
اين دسته روايات را بايد به نوعى خاص معنا نمود، چون پديدار شدن آن‏ها عادتاً ممكن نيست. اين‏ها را يا مى‏ بايست در چار چوب معجزه قرار داد و توجيه نمود، يا از معناى ظاهرى آن دست كشيد و به معناى كنايى و مجازى آن دانست.
ج) نشانه‏ هاى متصل و غير متصل: در روايات شمارى از نشانه‏ هاى ظهور به گونه‏ اى بيان شده است كه از آن‏ها استفاده مى‏ شود كه بين آن‏ها و ظهور حضرت فاصله‏ اى وجود ندارد، بلكه به زمان ظهور متصل مى باشند، مانند خروج سفيانى و يمانى. اين‏ها نشانه‏ هاى متصل به ظهورند، امّا بيشتر نشانه‏ ها به گونه‏ اى ديگر است كه بين تحقق آن‏ها و زمان ظهور حضرت مهدى ممكن است فاصله زيادى وجود داشته باشد، به عنوان مثال در روايات آمده: يكى از نشانه‏ ها در آمدن پرچم‏هاى سياه از خراسان است. حال اگر اين را به خروج ابومسلم خراسانى و سپاه سياه جامگان تفسير كنيم، بين اين نشانه و ظهور حضرت مهدى زمان طولانى فاصله است.
4- شمار نشانه‏ هاى ظهور: در مورد شمار نشانه‏ هاى ظهور، پاسخ دقيق و روشنى وجود ندارد.
برخى از عالمان بزرگ مانند شيخ مفيد در بحث «علامات قيام القائم» با اشاره به اخبار و آثارى كه از معصومان(ع) رسيده، بيش از پنجاه نشانه را بيان كرده است.(5) برخى ديگر همانند علامه مجلسى شمار بيشترى را متذكّر شده ‏اند.(6)
عالمان اهل سنت در كتاب‏هاى خويش به برخى امور ديگر اشاره كرده ‏اند. هنگامى كه به اين آثار و نشانه‏ ها و روايات دقت كنيم، متوجه مى‏ شويم كه:
برخى از علائم تنها نشانه ظهورند و برخى نشانه ظهور و برپايى قيامت. بعضى كلى هستند و برخى به امور جزئى پرداخته ‏اند. برخى از نظر سند مشكل دارند و پاره ‏اى مشكل ندارند. برخى در دلالت معنايى مشكل دارند و بعضى ندارند، بنابراين نمى ‏توان در مورد تعداد نشانه‏ هاى ظهور قاطعانه سخن گفت.
5- خلط بين نشانه‏ هاى ظهور و برپايى قيامت: برخى از نشانه ‏ها مانند خروج دجال و طلوع خورشيد از مغرب، در پاره ‏اى از منابع روايى، از نشانه‏ هاى برپايى قيامت و «اشراط الساعة» آمده است اما در بعضى ديگر از نشانه‏ هاى قيام حضرت مهدى(عج)، به نظر مى‏ رسد در برخى روايات بين اين دو دسته نشانه‏ ها جابجايى صورت گرفته باشد. بعيد نيست برخى از نشانه‏ هاى غير عادى كه در پاره ‏اى از منابع روايى، از نشانه‏ هاى ظهور حضرت آمده است، نشانه‏ هاى برپايى قيامت باشند، نه نشانه‏ هاى ظهور، چون اين گونه امور با «اشراط الساعة» بيشتر تناسب دارد.
6- خلط بين قائم و مهدى موعود: در روايات گاهى سخن از حضرت مهدى آمده است و گاهى از قائم. نم ى‏توان تمامى مواردى را كه واژه قائم به كار رفته است، به مهدى موعود معنا نمود، چرا كه اين واژه به تمامى امامان(ع) اطلاق شده است. در روايت آمده است«كلّنا قائم بأمراللَّه واحدٌ بعد واحد؛(7) همه ما يكى پس از ديگرى قيام كننده به حكم خدا هستيم».
نيز به غير امامان هم اطلاق شده، چرا كه قائم به معناى قيام كننده است. هر كسى كه انقلاب كند و مردم را بر ضد ظلم فرا خواند، قائم است. امام على(ع) در خطبه ‏اى كه در مورد حوادث آينده ايراد كرد فرمود:«إذا قام القائم بخراسان... و قام منّا قائم بجيلان؛(8) هنگامى كه قائم در خراسان قيام كند و قيام كننده ‏اى از ما در سرزمين گيلان قيام كند...». اين احاديث را نمى‏ توان درباره حضرت مهدى(عج) دانست.
7- خلط بين «فرج» و ظهور حضرت مهدى(عج): گرچه ظهور حضرت مهدى(عج) براى اهل بيت پيامبر(ص) و شيعيان فرج و گشايش است، ليكن همه جا واژه فرج را نمى‏توان به ظهور حضرت مهدى حمل نمود. متأسفانه گاهى چنين خلطى يافت مى‏شود.
پيش گويى‏ هاى معصومان در مورد رخدادهاى دوران حكومت امويان و عباسيان و چگونگى فروپاشى آن‏ها و حركت هايى كه در مقابل آن‏ها شكل مى‏ گيرد، گاه از آن‏ها به علائم فرج ياد شده است، كه لزوماً به معناى نشانه‏ هاى ظهور حضرت مهدى(عج) نيست، بلكه مى ‏تواند به معناى لغوى فرج؛ يعنى گشايش در كار شيعيان باشد.
8- احتمال جعل و تحريف: اهميّت بحث مهدويّت به ويژه بهره مندى آن از بار سياسى از يك سو، و علاقه شديد مسلمانان به آگاهى از چگونگى رخدادهاى آينده و پديدار شدن نشانه‏ هاى ظهور از سوى ديگر، سبب شد كه برخى در پى تحريف و جعل روايات در زمينه مهدويّت و نشانه‏ هاى ظهور برآيند.
با دقت در رواياتِ نشانه‏ هاى ظهور اين سخن تأييد مى ‏شود، زيرا بسيارى از رواياتى كه در زمينه نشانه‏ هاى ظهور وجود دارد، از نظر سند ضعيف و قابل مناقشه است و دلالت آن‏ها نيز با مشكل مواجه است.
پس با توجه به مطالب فوق، نمی‌توان دربارة آن چه که در سؤال به عنوان علائم ظهور بیان نموده‌اید، قاطعانه اظهار نظر نمود.
پى نوشت‏ها:
1. سيد محمد صدر، تاريخ الغيبه الكبرى، ج 2، ص 472 به بعد؛ كتاب الغيبة، محمد بن ابراهيم نعمانى، ص 283 - 247؛ سفينة البحار، ج 2، ص 445.
2. مجلسى، بحارالأنوار، ج 52، ص 182.
3. الغيبه، ص 425.
4. مجله حوزه، شماره 72، ص 240.
5. ارشاد، ج 2، ص 368 به بعد.
6. بحار، ج 52، ص 279 - 180.
7. كلينى، كافى، ج 1، ص 536.
8. مجلسى، بحار، ح 52، ص 235.