چرا به اصول و قواعد دین اسلام توجه نمی شود و پذیرش آن از سوی پیروان ادیان دیگر سخت است ؟

پرسش :

دین اسلام کامل‌ترین دین‌هاست و آسان‌ترین روش‌ها را برای زندگی دربر دارد، پس چرا به اصول و قواعد آن به خوبی توجه نمی‌شود و پذیرش این دین از سوی ادیان دیگر سخت است؟
پاسخ :

با سلام و عرض ادب و احترام 

يکي از علل مهم بي توجهي و کم لطفي انسانها نسبت به دين خدا، عدم آشنايي صحيح نسبت به آن است .
اگر آشنايي‌ انسان با مسائل ديني صرفا از روي برداشت‌هاي سطحي از محيط اطراف و کارهاي دينداران شناسنامه‌اي و شنيده‌هايي باشد که از دهان اين و آن شنيده، چنين انساني به راحتي نسبت به دين خدا بدبين و فراري مي‌شود . متاسفانه جو غير ديني و خالي از معنويت که در برخي از خانواده‌ها و محيط‌ ها حاکم است،‌ باعث مي‌گردد که تصور فرزندان از دين خدا، در چنين محيط‌ هايي، تصوري اشتباه و دور از واقع باشد .
راه علاج چنين مشکلي آن است که بايستي توجه آن فرزندان بي‌گناه را از آن محيط‌ هاي آلوده به طرف محيط‌ هاي پاک و مطالب درست معطوف نمود . در جامعه ما يکي از بهترين روش‌ها آن است که آنها را به سوي قرآن کشيد و به آنها گفت که قرآن را به خاطر مطالبش بخوانند و روي مطالب آن خوب فکر و تامل کنند . کاري نداشته باشند که عده‌اي به ظاهر مسلمان، چگونه رفتار مي‌کنند، رفتار واقعي و دين واقعي را از خود قرآن فرا گيرند و زندگي مسلمانان راستين را مطالعه کنند . زندگي نامه و کتابهاي دينداران واقعي همچون شهيد مطهري(ره) راهگشا است.
اگر انسان ديدگاه صحيحي نسبت به خود و جهان اطراف و راه خوشبختي و سعادت خود نداشته ‌باشد، زير بار تکاليف ديني نمي‌‌رود . با اينکه تکاليف ديني سخت و طاقت فرسا نيستند ، اما به هر حال تکليف هستند و مقداري اراده و عزم در جهت خلاف خواسته‌هاي نفساني را مي‌طلبند . چنين اراده‌اي در صورتي تحقق مي‌پذيرد که انسان در وراء آن تکاليف، يک منفعت بزرگتري را مشاهده کند و مشاهده چنين منفعتي در صورتي ميسر است که از راه صحيح و با قدم فکر و عقل، با دين خدا آشنا شده‌باشند .
درست مانند فرزندي که مي‌خواهد به مدرسه رود و تکاليف مدرسه را انجام دهد، چنين فرزندي در صورتي زير بار تکاليف خواهد رفت که تصوير روشني از آينده تحصيلات خود داشته باشد . مثلا به اميد دکتر شدن يا مهندس شدن، درس بخواند و مانند آن .
در يک نگاه دقيق‌تر متوجه مي‌شويم که اصلا خود انجام تکاليف،‌ حتي قبل از رسيدن به نتيجه نهايي،‌ باز هم مطلوب است . مثلا جواني که مشقت تحصيل و يا ورزش را ( که در واقع نوعي تکليف است) به خود هموار مي‌کند، با اينکه هنوز به نتيجه نهايي نرسيده و در ميان راه است،‌ بسيار سالم‌تر و خوش‌فکرتر و درست‌کارتر از جواني است که راه هواپرستي و شهوت راني را در پيش گرفته و خود را تباه نموده است .
تکاليف ديني نيز چنين است يعني علاوه بر اجر اخروي و نتيجه نهايي، در همين دنيا نيز باعث تقويت اراده، و افزايش علم و انجام بسياري از کارهاي نيکو مي‌گردد و آنچه سبب تسليم و پذيرش نسبت به اين تکاليف مي‌گردد،‌ آشنايي درست و تفکر و تامل روي دين خداست .
بنابراين خلاصه قسمت اول پاسخ آن شد که يکي از علل مهم بي توجهي به دين خدا عبارتست از محيط نامناسب و عدم تفکر و تامل روي مطالب واقعي دين از روي منابع و شخصيت‌هاي اصيل آن .
در مورد بخش دوم پرسش شما که چرا ادیان دیگر به سختی گرایش به اسلام پیدا می کنند؟
اسلام نياوردن غير مسلمانان نیز علل مختلفى دارد؛ از جمله:
1- برخى اصلاً دنبال دين نيستند و دين را مانع پى‏جويى هواها و هوس‏هاى شخصى فرد مى‏دانند؛ ازاين‏رو از اساس هر دينى را منكرند.
2- عده‏اى هستند كه براى آنان مهم نيست كه پيرو چه دينى باشند.
3- برخى بر اثر عناد و لجاجت در عين شناخت حقيقت در مقابل اسلام سر فرود نمى‏آورند. اين مسأله در قرآن مجيد بسيار مورد توجه قرار گرفته است. در واقع بخش عظيمى از تاريخ مبارزات پيامبران را انكار و عناد كسانى تشكيل داده است كه در عين آفتابى بودن حقيقت، با آن به ستيزه و مبارزه برخاسته‏اند.
4- تبليغات مغرضانه دشمنان عليه اسلام در رسانه ها و معرفي آن به عنوان دين خشونت و ترور و... يكي از آن عوامل است.
5- تغيير دين به راحتي نيست. كسي كه سالها به دين و عقيده اي اعتقاد پيدا كرده و تمام ذهنش از آن پر شده است ، نمي تواند آن را به راحتي كنار بگذارد.
گاهي حتي اگر خود شخص بخواهد دينش را تغيير دهد ، عوامل بسياري مانند محيط ، خانواده ، دوستان ، جايگاه اجتماعي و شغلي ، مانع جدي براي تغيير دين مي شوند.
6- بعضى به درستى پيام اسلام را نشنيده و نفهميده ‏اند و لاجرم بر اثر ناآگاهى از حقايق اسلام به راه پيشينيان خود ادامه مى‏ دهند.
اين دسته نيز به دو گروه: جاهل قاصر و مقصر تقسيم مى‏شوند.
در اين ميان گروهى نيز انسان‏هاى حق‏مدار و منطقى هستند كه بسيارى از آنان با اندك آشنايى با حقايق اسلام به آن روى آورده و در برابر آن تسليم مى‏شوند (دانشمندانى مانند: پرفسور روژه گارودى، حامد الگار، رنه گنون، دكتر ساشادينا، خانم دكتر واكليرى و... از اين گروه افرادی هستند كه با تحقيق و آشنايى دقيق با اسلام، به آن گرويده ‏اند).
تذكر اين نكته نيز ضروري است كه كتابهاي آسماني پيشين تحريف شده است و در اين كتابهاي تحريف شده، اشاره و تصريح به وجود اقدس پيامبر اكرم (ص) حذف شده است يا به گونه اي مخفي شده كه درك و فهم آن نياز به تأمل و تدبر بسياري دارد.
بنابراين به نظر مي رسد كه يكي ديگر از دلايل عدم اقبال پيروان اديان ديگر به دين اسلام ، تحريف كتابهاي آسماني و دنيا گرایی رهبران ديني آنها باشد.
ولي به نظر ما نفوذ اسلام در ادیان دیگر نیز روزافزون است و توجه افراد به اسلام جلب شده است. انقلاب اسلامي ايران، كه به رهبري حضرت امام خميني صورت گرفت. در معرفي اسلام نقش مهمي را ايفا كرد.
بنا بر اطلاعات معتبر وگزارش هاي مستند نفوذ اسلام در قاره اروپا روز به روز در حال افزايش است. (1)
برخي از شخصيت هاي فرهنگي اروپا در اين باره اظهار مي كنند :«ما شاهد افزايش باورنكردني تعداد مسلمانان در قاره اروپاييم وهر ساله تعداد زيادي در اروپا به اسلام مي گروند.» (2)
پرفسور «اشناين باخ» محقق و سرشناس معروف آلماني در سخنراني خود در سميناري در دانشگاه برلين با بيان اين كه «اروپاي آينده ،اروپاي سياسي واقتصادي وحتي تاريخي نخواهد بود» اظهار داشت:
آينده اروپا مانند گذشته اش نيست ،اديان جهان به خصوص اسلام در آينده نقش موثري خواهند داشت وديگر نمي توان آينده اروپا را اروپايي مسيحي تصور كرد.(3)
روزنامه ايل جورنالد چاپ ايتاليا با چاپ مقاله اي با عنوان« اسلام اروپا را تسخير مي كند» با صراحت مي نويسد:
«اگر اوضاع به همين منوال پيش برود تا دويست سال ديگر اروپا مسلمان خواهد شد وتمامي شاخص ها از جمله رشد جمعيت اين پيش بيني را تاييد مي كند».
اين روزنامه مي افزايد : «با گسترش اسلام خواهي در ميان شهروندان اروپايي كشورهايي چون فرانسه ، انگليس، آلمان ،سوئد، اتريش ،هلند ، ايتاليا ، اسپانيا، دانمارك و.... به فهرست كشورهايي كه شاهد ازدياد سريع آمار تازه مسلمانان مي باشند پيوسته اند.
پژوهشگران بر اين عقيده اند:« اسلام با سرعت خيره كننده اي اروپا را به تسخير خود در مي آورد.
هم اكنون تعداد مسلمانان در انگليس ،آلمان وفرانسه به چهار تا شش مليون رسيده ودر كشورهاي ديگر اروپايي نيز صدها هزار مسلمان زندگي مي كنند.»(4)
در اروپا قبل از سال 1979 تشكيلات بسيار وسيع اسلامي وجود نداشت اماامروزه هيچ كشوري در اروپا نيست كه در يك شهر آن چند تشكيلات اسلامي وجود نداشته باشد مثلا در شهر منچستر انگليس شانزده تشكيلات اسلامي وجود دارد ، در اتريش 85 مسجد وتنها در وين پايتخت آن 33 مسجد وجود دارد .
اكنون در تمام اروپا حدود 25-30 مليون مسلمان وجود دارد .
در انگلستان شاهد پارلمان ويژه مسلمانان هستيم ودر پارلمان هلند و آلمان نماينده مسلمان داريم ، اين در حالي است كه اين آمار از سوي منابع دولتي تاييد شده است. (5)
وضع در تمام كشورهاي اروپايي از همين قرار است وبه خاطر طولاني نشدن از پاسخ به همين مقدار اكتفا مي كنيم.
براي اطلاع بيشتر مراجعه كنيد به كتاب : عصر امام خميني ، نگارش مير احمدرضا حاجتي


پی‌نوشت‌ها:
1) روزنامه آلموندو، چاپ اسپانيا ، به نقل از هروه لگرانداز، از رهبران مسيحي فرانسه، ابرار ، 28/8/1370
2) احمد هوبر،روزنامه نگار وانديشمند تازه مسلمان سوئدي ، در مصاحبه با كيهان هوايي ،1/1/1375
3) سمينار مذكور در تاريخ 3/4/1379 برگزار گرديد( ماهنامه رايزني جمهوري اسلامي ايران در آلمان مورخ 5/5/1375
4) الكسي مالاشنكو ، محقق علوم اسلامي بنياد كارانگي(شعبه روسيه) ،روزنامه كيهان ، 4/5/1378
5) پرفسور محمد حسين هدي : ماهنامه اسلام و غرب ،دفتر تحقيقات اسلامي وزارت امور خارجه ش 28 آذر 1378