منظور از نوگرایی ونواندیشی دینی چیست؟

پرسش:
منظور از نوگرایی ونواندیشی دینی چیست؟
پاسخ :
با سلام و عرض ادب و احترام
به نظر می رسد ،نو‌گرایی توجه‌ دادن جامعه و مخاطبان دین به نقاط مغفول و زوایای توجه نشده‌ دین است. به عنوان مثال امام (ره)  در جریان انقلاب اسلامی نوآوری داشتند اما این نوآوری از بطن و متن دین با نگاهی دوباره به تکالیف الهی و توجه به بزرگترین فریضه، یعنی حفظ حدود و ثغور اسلام ناب ‌محمدی (ص) انجام شد .
 نوگرايي يا نوانديشي يا روشنفكري در دين از مدت‏ها قبل در عصر رنسانس عليه كليساها و كشيش‏ها شروع شد. آنان كه از خرافات حاكم بر كليسا خسته شده بودند، عليه مذهب و كليسا دوران نوي را شروع كردند. حربه مبارزه آنان، علم گرايي و اومانيسم يعني اصالت انسان و انديشه انسان بود. آنان در نوشته‏ها و مقالات و سخنراني‏هايشان عليه كليسا هميشه از انديشه و تفكر و آزادي سخن مي‏گفتند و به انسان و عقايد او اصالت مي‏دادند و هر چه از دين را كه مطابق با علم و دانش بشري بود، قبول مي‏كردند و هر چه را با آن مطابقت نداشت، نمي‏پذيرفتند.
راهي كه روشنفكران پيش گرفتند، بالاخره به التفاط ديني يا بي ديني منجر شد و در نتيجه وحي وغيب و دستورهاي الهي را كه توسط انبيا آمده بود، توجيه يا انكار كردند. البته كليسا و معارف مسيحيت دراي اشكالات عمده‏اي بود كه قابل توجيه نيست و علت و زدگي آنان از دين و كليسا همان خرافاتي بود كه به عنوان دين حضرت عيسي(ع) به خورد مردم مي‏دادند.
برخی از روشنفکران در جامعه مال تلاش داشتند و دارند که دقیقا همان نسخه های پیاده شده در جهان غرب و رنسانس دینی را به عنوان نوگرایی دینی در جامعه ما پیاده نمایند که این مسئله با توجه به تفاوت های بنیادین اسلام و مسیحیت ، نیز متفاوت بودن فرهنگ اجتماعی غرب و جهان اسلام ، امری نامقعول و حتی ناممکن است.
در اندیشه انقلاب اسلامی، نگاه نو به دین و گزاره ‌های دینی صورت پذیرفت . نگاهی که از آن اداره جامعه و تربیت و پرورش نسلها استخراج می‌ شد و این نوعی نوگرایی در اندیشه دینی را تداعی کرد. در واقع وجود عنصر اجتهاد و جمیع آنچه در آن دخیل است مثل علم به زمان، حوادث آن و درک مقتضیات زمان و مکان، اسلام را دینی پویا، نوگرا و همراه با زمان و پیشرفتهای مادی آن قرار داده و در واقع نوعی ملاک گذاری و معیار‌سنجی در راستای عدم انحراف بشریت از صراط انسانی و الهی ارائه می ‌دهد.
زمانی که بخواهیم دعوت به دین را از حالت گفتاری و زبانی خارج کنیم، باید در گسترده‌ رسانه ‌های دیداری، شینداری و مکتوب، آرمانها، اهداف، نتایج و دستورالعملهای دینی و الهی را باز تولید کنیم و از تمام فضاها و ظرفیتها به حسب همان فضا و به مقتضای آن ابزار باید برای رساندن پیام دین کمک گرفت، اعم از محیط‌‌ های حقیقی و محیط‌ های مجازی...
این نکته قابل ذکر است که اصول دین، ثابت و بدون تغییر هستند اما با توجه به اینکه دین اسلام انسانها را به تکامل و پویایی دعوت می کند، تنها درک ما از مفاهیم دینی متناسب با زمان تغییر می کند. در واقع نوگرایی دینی دارای شرایط و حدودی است که می بایست مورد توجه قرار گیرند .
نوگرایی به معنای دست برداشتن از اصول و ارزش های دینی  صحیح نیست  ؛ بنابراین هر قرائتی از اسلام با هر برداشتی از نوگرائی قابل جمع نیست، نوگرایی و مدرنیته باید با حفظ هویت اسلامی همراه باشد .
اسلام گرایان و سنت گرایان ،مدرنیته ای را که منظور از آن سکولاریم غربی و زدودن ارزشهای دینی از بیشتر ابعاد زندگی بوده را مردود می دانند . زندگی غربیان که همواره به خشونت و مسائل غیر اخلاقی توجه دارد و نقش دین، رسوم و سنت را نادیده می انگارد، قصد دارد اسلام را به عنوان یک ایدئولوژی جهان سومی، جانشین آشکار مارکسیسم، کالبد ظاهری ناسیونالیسم معرفی کند و به انکار گذشته پربار اسلامی بپردازد که متکی به خود بوده و با تمدن غربی منافات بسیاری دارد؛ اما چنین نظری با تمام شواهد تاریخی منافات دارد، معرفی اسلام به این نحو که اصول آن با نوگرایی منافات دارد ، تنها در راستای تاریک جلوه  دادن این دین آسمانی است.
اکثر مسلمانان نوگرایی  را به زیرپا گذاشتن گذشته توصیف نمی کنند. نوگرایی به معنای تکنولوژی جدید، بهتر و استانداردهای اصلاح شده زندگی است. اما در جوامع غربی این واژه به معنای تجدید حیات و دور شدن از زندگی گذشته به کار می رود. ر حالی که هر آنچه مربوط به گذشته است ، نمی توان نادرست تلقی نمود.
اسلام با نوگرایی و تحول مخالفت ندارد، آنچه منتقدان نوگرایی با آن مخالفت دارند، از کنترل خارج شدن نوگرایی است. اسلام می تواند به روز شده و موضوعات جدید را بپذیرد، حتی موضوعاتی که خارج از سنت خود مطرح شده است.
ارنست گلنر( فیلسوف و مردم شناس اجتماعی) نیز معتقد بود که اسلام و نوگرایی در سازگاری کامل قرار دارند. اما مقصود از سازگاری اسلام و نوگرایی این نیست که یکی را بی چون و چرا بپذیریم و دیگری را در آن منحل کنیم.
جامعه ای که اعضای آن به اسلام ایمان داشته باشند و در فکر و عمل، اسلامی بیندیشند و اسلامی رفتار کنند و در عین حال ضوابط نوگرایی در آن رعایت شود، امور جامعه بر اساس خرد جمعی و آزادی و حقوق آحاد جامعه اداره شود، جمع بین اسلام و مدرنیته میسر خواهد شد .
مسلمانان نیز باید در جهان معاصر سهم داشته باشند، از فن آوری معاصر سود برده، مراکز علوم و یادگیری تأسیس کنند نوگرایی و تجدد را بررسی کرده و راه های حضور نوگرایی در جامعه اسلامی را مورد مطالعه قرار دهند.
دین اسلام انسان را به نو شدن فرا خوانده و از داشتن سکون بر حذر می دارد . علوم جدید فراهم کننده مجاری تازه ای برای درک نظم است، به طور حتم دانشمندان و کسانی که آگاه به علم و دانش روز هستند بهتر از افراد نادان، خداوند را درک کرده و او را می شناسند حتی در قرآن نیز به برتری عالمان اشاره شده است . مثلا اصلا ایمان به یگانگی خداوند پایه و اساس دین است اما کیفیت درک توحید در هر زمان متفاوت با زمان دیگر است و این به خاطر وجود انعطافی لطیف در دین اسلام است.
اساسا راز جاودانگی قوانین اسلام، قابل انطباق بودن آن با رشد و پیشرفت تمدن در زمانهای مختلف است . برای مثال قانون "لاضرر" که در اسلام به آن اشاره شده، (مبنی بر اینکه ضرر و ضرر رساندن در اسلام وجود ندارد) از جمله قوانینی است که تغییر نکرده اما صدها برداشت متفاوت اقتصادی و اجتماعی از آن شده و این رمز نو بودن دین اسلام است.
دین اسلام از هر فکر و ایده تازه ای استقبال کرده، انسان را به تفکر در پدیده های هستی و داشتن اندیشه نو و مترقی دعوت می کند.
هیچ دینی چون اسلام، انسان ها را به تدبر و تعقل فرا نخوانده گفت: در قرآن آمده است چه بسیار نشانه ها که از کنار آن می گذرند و به آن توجه نمی کنند.
با این که اسلام از هر فکر نو و تازه ای استقبال می کند ، ولی نباید فراموش کرد که هر نویی لزوما خوب نیست و هر چیزی کهنه ای را هم نمی توان ناپسند دانست.