چرا انسان‌هاي خلافكار در دنيا به مجازات نمي‌رسند؟

پرسش:

چرا انسان‌هاي خلافكار در دنيا به مجازات نمي‌رسند؟

پاسخ:

با سلام و ادب و سلامتي،از ارتباط شما با سایت طلبه پاسخگو سپاسگزاریم

اولاً: پاداش و كيفر الهي اختصاص به زندگي اين دنيا ندارد و حيات پس از مرگ (حيات برزخي و قيامت كبري) نيز ازعرصه مجازات و پاداش و بلكه مجال اصلي آن است.

ثانيا: رفاه پي در پي و مهلت دادن براي گناه - كه در فرهنگ قرآني به آن "استدراج و امهال" گفته مي‏شود - خود،كيفر اعمال آنان است كه كيفراخروي را نيز به دنبال دارد.

براي روشن شدن مطلب به نكات زير دقت كنيد:

1- قطعا انسان پاداش و كيفر اعمال خود را - هر چند كوچك باشد - خواهد ديد؛ اما از آن جا كه حيات انسان اختصاص به اين دنيا ندارد، اگر عده‏اي پاداش و كيفر خود را در اين دنيا نبينند، دليل بر اين نيست كه پاداش و كيفري ندارند.

2- زندگي دنيا، مجال عمل و تلاش است و آنچه در اين دنيا انجام مي‏شود حيات اخروي را شكل مي‏دهد. اما پس از مرگ فرصت عمل به پايان مي‏رسد و حيات پس از آن، براساس آنچه دراين جاكسب شده رقم مي‏خورد.

 پس مجال اصلي پاداش و كيفر، حيات پس از مرگ است. آيه شريفه زير نيز درباره آخرت است:

" فمن يعمل مثقال ذرة خيرا يره و من يعمل مثقال ذرة شرا يره"پس هر كس هم‏وزن ذره‏اي نيكي كند آن را خواهدديد و هر كه هم‏وزن ذره‏اي بدي كند آن را خواهد ديد (1).

 البته اين بدان معنا نيست كه حيات اين دنياخالي از پاداش و كيفر است.

 چه بسا كساني پاداش و كيفر اعمال خود را در همين دنيا ببينند؛ اما اين پاداش و كيفر خود ـ‌مانند ديگر مظاهر دنيا‌ـ وسيله آزمايش و امتحان آنها است و در حيات اخروي آنان نيز موثر است.

3- نعمت بهره‏مندي از موهبت‏هاي دنيا - به عنوان رحمت عام الهي - شامل همه موجودات مي‏شود و كافران وظالمان به حكم اين كه مخلوقي از مخلوقات خداوند رحمان هستند، از اين نعمت بهره‏منداند و عمل و عقيده زشت وپليد آنان، مانع از اين رحمت عام نمي‏شود. بله رحمت خاص الهي - كه كسب آن نيازمند تحصيل مقدماتي از سويبندگان است - شامل حال آنان نمي‏شود. نوع نعمت‏هايي كه ظالمان از آن برخوردارند، از نوع رحمت‏هاي عام الهي مي‏باشد كه نعمت‌هاي دنيوي است.

4- دو سنت الهي ديگر در زندگي انسان جاري است كه مستقيما مربوط به سؤال شما است و آن سنت استدراج وسنت امهال است.

الف) استدراج؛ يعني، امداد اهل باطل در جهت باطل و سرازير كردن نعمت‏هاي دنيا بر آنان تا قدم به قدم و درجه به درجه بر كفر و ظلم خود بيفزايند و استحقاق عذاب الهي را بيابند.

پاره‏اي از آيات بر اين سنت دلالت دارد: "فلما نسوا ما ذكّروا به فتحنا عليهم ابواب كل شي‏ء حتي اذا افرحوا بما اوتوا اخذناهم بغتة فاذاهم مبلسون فقطع دابرالقوم الذين ظلموا" همين كه آنچه را به يادشان آورده بوديم به فراموشي سپردند، درهاي همه را بر آنان گشوديم و چون به آنچه يافته بودند شادمان شدند ، ناگهان بگرفتيم شان و يكباره درمانده و نوميد شدند و گروهي كه ستم مي‏كردند ريشه‏كن شدند (2).

و نيز فرمود: "ولولا ان يكون الناس امّة واحدة لجعلنا لمن يكفر بالرحمن لبيوتهم سقفا من فضّة و معارج عليها يظهرون ولبيوتهم ابوابا و سررا عليها يتكؤون و زخرفا و ان كل ذلك لمّا متاع الحياة الدنيا والاخرة عند ربك للمتقين"اگر نه آن بود كه همه مردم در انكار خداوند امتي واحد شوند (همه كافر شوند) قطعا براي خانه‏هاي آنان كه به خداي رحمان كفر مي‏ورزيدند، سقف‏ها ونردبان‏هايي از نقره كه به آنها بالا روند قرار مي‏داديم و براي خانه‏هايشان نيز درها و تخت‏هايي كه بر آنها تكيه زنند و زر و زيورهاي ديگر نيز [قرارمي‏داديم [همه اينها جز متاع زندگي دنيا نيست و آخرت پيش پروردگار تو براي پرهيزگاران است (3).

استدراج سه منشأ دارد:

يكم: استدراج نتيجه وضعي رفتار خود كافران و ظالمان است. حالت طبيعي گرايش به دنيا جمع و تصاحب دنيااست. پس در واقع استدراج دامي است كه آنان خود براي خود پهن كرده و در آن گرفتار مي‏شوند.

دوم: برخي از كفار و ظالمان هستند كه لياقت سعادت اخروي را به كلي از دست داده‏اند: "والاخرة عند ربك للمتقين " و آخرت پيش پروردگار تو براي پرهيزگاران است (4). اينان اگر در اين دنيا عمل نيكي انجام دهند، پاداش آن عمل نيك در همين دنيا به آنها داده مي‏شود تا ظلمي متوجه آنان نشده باشد. اما بهره آنها از رحمت الهي، فقط در همين دنياي فاني است؛ چرا كه لياقت سعادت اخروي را از دست داده‏ اند.

سوم: استدراج، خود نوعي امتحان محسوب مي‏شود؛ هم امتحان براي كافران و ظالماني كه گرفتار استدراج مي‏شوند و هم امتحان براي مؤمناني كه نعمت‏ هاي دنيوي كافران را مشاهده مي‏كنند و شكي به دل راه نمي‏دهند.

ب ) امهال؛ يعني، مهلت دادن. خداوند متعال براي رعايت يك سلسله مصالحي كه ما از برخي از آنها ناآگاهيم، در عقوبت اهل باطل تعجيل نمي‏كند؛ بلكه به آنان فرصت و مهلت مي‏دهد.

اموري را مي‏توان به عنوان فلسفه امهال نامبرد.

اول: امهال به همان فلسفه استدراج باشد. خداوند مي‏فرمايد: " ولايحسبن الذين كفروا انما نملي لهم خير لانفسهم انما نملي لهم ليزدادوا اثما و لهم عذاب مهين "كساني كه كفر ورزيدند مپندارند كه مهلتي كه به آنان مي‏دهيم برايشان خوب است.فقط مهلتشان مي‏دهيم تا گناهشان بيشتر شود و عذابي خوار كننده دارند (5).

دوم: فرصت توبه و بازگشت. اگر خداوند در عقاب ظالمان تعجيل كند و فرصت توبه و اصلاح به آنان ندهد، اولاًانساني باقي نمي‏ماند كه از عقوبت دنيوي سالم بماند. ثانيا با نبود فرصت توبه روح نااميدي بر مردم حاكم مي‏شد.

خداوند مي‏فرمايد: " ولو يؤاخذ اللّه‏ الناس بما كسبوا ما ترك علي ظهرها من دابة ولكن يؤخرهم الي اجل مسمّي فاذا جاءاجلهم فان اللّه‏ كان بعباده بصيرا "اگر خداي متعال مردم را به آنچه مي‏كنند مؤاخذه مي‏كرد، هيچ جنبنده‏اي را بر پشت زمين باقي نمي‏گذاشت ولي [مؤاخذه [آنان را تا سرآمدي معين به تأخير مي‏اندازد؛ و چون سرآمدشان در رسد خداي متعال به [كار] بندگانش بينااست (6).

 1. زلزال، آيه 7 و 8.

2. انعام، آيه 44 و 45.

3.زخرف، آيه 35 - 33؛ براي مطالعه بيشتر ر.ك: سوره اعراف، آيات 95، 182 و 183؛ سوره رعد، آيه 32؛ سوره قلم، آيات 44 و45.

4.زخرف، آيه 35.

5. آل عمران، آيه 178.

6. فاطر، آيه 45.