تجزیه و تحلیل جبر و اختیار از منظر قرآن کریم

پرسش:

جبر و اختيار از منظر قرآن كريم را تجزيه و تحليل نماييد.

پاسخ:

با سلام و ادب

يكي از كارهايي كه توجه بشر را به خود جلب كرده، اين است كه آيا انسان در كارهاي خود آزاد و مختار است، و يا مجبور مي‏باشد و در محيط زندگي عوامل مرموزي است كه او را به يك سو سوق مي‏دهد؟

هر انساني فطرتاً و به حكم وجدان خود كاملاً درك مي‏كند كه در كارهاي خود از آزادي برخوردار است. قرآن كريم در تأييد داوري فطرت و حكم خرد تصريحاً و تلويحاً آزادي انسان را زيربناي تشريع دانسته و سرنوشت او را در دست خود مي‏داند: "و ان ليس للانسان الاّ ما سعي؛ بر آدمي جز نتيجه تلاش چيزي نيست".(1) و مي‏فرمايد: "كل نفس بما كسبت رهينة؛ هر انساني در گرو كار خود مي‏باشد".(2)

چه پيامي رساتر از اين كه مي‏گويد: "هر كسي كار نيكي انجام دهد، به سود خود انجام داده است و هر كس كار بد انجام داده است، به زيان او مي‏باشد و خداي تو بر بندگان ستم نمي‏كند".(3)

اعزام پيامبران و تشريع قوانين و كوشش‏هاي تربيتي و تأسيس اين همه دانشكده‏هاي علوم انساني و برنامه‏هاي پرورشي، بر اصل آزادي انسان استوار است. اگر اين اصل متزلزل گردد، براي هيچ كدام معني صحيحي نخواهد بود، و بايد تمام كوشش‏هاي دانشمندان علوم تربيتي را تلاش بي ثمر دانست.

از نظر منطق قرآن بشر مختار و آزاد آفريده شده، يعني به او عقل و فكر و اراده داده شده است. بشر در كارهاي ارادي خود مانند يك سنگ نيست كه او را از بالا به پايين رها كرده باشند و تحت تأثير عامل جازبه زمين به طرف زمين سقوط كند. نيز مانند گياه نيست كه تنها يك راه محدود در جلو او هست، و همين كه در اوضاع معين رشد و نمو قرار گرفت، خواه ناخواه مواد غذايي را جذب و راه رشد و نمو را طي مي‏كند. نيز مانند حيوان نيست كه به حكم غريزه كارهايي را انجام دهد. بشر هميشه خود را در چهار راه‏هايي مي‏بيند و هيچ گونه اجباري ندارد كه فقط يكي از آن‏ها را انتخاب كند. انتخاب يكي از آن‏ها به نظر و فكر و اراده شخصي او مربوط است؛ يعني طرز فكر و انتخاب او است كه يك راه را معين مي‏كند.(4)

قرآن مي‏فرمايد: "ما راه را به انسان ارائه نموديم. او خود سپاسگزار است يا ناسپاس".(5) و مي‏فرمايد: "هر كه خواهد، ايمان آورد و هر كه خواهد، كفر ورزد".(6)

 

1 . نجم (53)، آيه 39.

2 . مدثر (74)، آيه 38.

3 . فصلت (41)، آيه‏46.

4 . مرتضي مطهري، مجموعه آثار، ج 1، ص 385 (انسان و سرنوشت).

5 . دهر (76)، آيه 3.

6 . كهف (18)، آيه 29.